
***
مقام معظم رهبری در توضیح موضوع کار عمقی و پرهیز از سطحینگری تاکید داشتند که تشکلها روی معارف اسلامی کار کنند. به نظر شما تشکلهای ما در این زمینه چقدر موفق هستند؟
ما تشکلی ولایی هستیم و اساس آن ولایت الهی است؛ در حالی که تشکلهایی هستند که اساسشان ولایی نیست. تحزب اسلامی باید برمبنای ولایت الهی باشد که تشکل ما براساس ولایت الهی و ولایت فقیه است.
به کدام بخش از معارف اسلامی هنوز پرداخته نشده است که تشکلها باید سراغشان بروند؟
آنها باید به سمت و سوی حاکمیت خدا بروند. حزب زمانی معنا دارد که براساس ولایت الهی و ولایت فقیه باشد؛ در غیر این صورت نمیتواند در مسیر درستی پیش برود.
نکته بعدی مشهود در صحبتهایشان جذب بدنه دانشجویی برای هر تشکلی بود. بدنه دانشجویی چه کمکی به هر تشکل یا حزبی میتواند بکند؟
در اکثر کشورها، از جمله کشورهای غربی از جوان بهدلیل اینکه حساس و فعال است و ذهنیت خوبی دارد استفاده میشود؛ بنابراین پایه و مبنای هر نظامی جوانها هستند. در کشورهای غربی دیدهام اغلب یک مدیر قدرتمند و مدبر را در راس امور میگذارند؛ اما جوانها زیرمجموعهشان هستند و فعالاند و ایدههای نو دارند.
آیا دانشجوبودن این جوانان وجه غالب آنهاست؟
قطعا همینطور است، چون جهتشان در جهت کسب دانش و تحصیلاتشان بهگونهای است که میتوانند هم خودشان از آموختههایشان بهره و هم کشور را پیش ببرند. جوانهای کشور میتوانند آینده خوبی را برای کشور رقم بزنند.
موردی که در صحبتهای ایشان بود و شاید یکی از نقاط ضعف احزاب و تشکلهای ما باشد، فقدان حرف نو در آنهاست. ایشان فرمودند یکی از راههای ایجاد جاذبه این است که حرف نو داشته باشید، یعنی در حزب و تشکلتان حرف و سخن نو را مطرح کنید. این موضوع چندان در احزاب ما رعایت نمیشود و حرف جدیدی برای ارائه ندارند.
اگر تشکیلاتی مسن باشد و جوانگرا نباشد، مسلما حرف نویی ندارد. جوانان هستند که حرف و تفکر نو دارند و میتوانند آینده را بسازند.
تأکید مقام معظم رهبری بر هنرهایی نظیر تئاتر، طنز، کاریکاتور، سرود، نشریههای صوتی و... بود؛ اما احزاب ما تا قبل از این بیشتر به سمت رسانههایی مثل مطبوعات و روزنامهها رفتند و در آن شاخههای هنری آثاری ارائه نشده است.
اینها شاخههای نویی هستند که اگر بخواهیم مردم و جوانهایمان را اقناع کنیم، باید اینها را بر پایههای اسلامی احیا و از وجود جوانان استفاده کنیم و این تفکر جدید و نو بستگی به همین جوانان دارد و باید براساس آموزههای قرآنی و فرهنگ اسلامی جلو رفت.
همانطور که در صحبتهای شما هم بود، یکی از راههای جذابشدن تشکلها را اقناع فکری مطرح کردند. آیا الان احزاب ما این مسئولیت را در خودشان میبینند که بخواهند طرف را قانع کنند؟
همه نه، چون یکی از یادگاریهایمان از امام راحل(ره) بعد از دعوتشان به وحدت و با هم بودن و ائتلاف آن سه تشکل سه نصیحت فرمودند؛ اول اینکه برادریابی و کسانی را جذب کنید که فکر اسلامی، اعتقادی و الهی داشته باشند؛ دوم اینکه حزبیها را به خودتان راه ندهید؛ زیرا آنها مسائل سیاسی و حزبی را ترجیح میدهند و هرجا که منافعشان ایجاب میکند حضور دارند؛ سوم اینکه سعی کنید در رایگیریها اقلیت را قانع کنید، اینطور نباشد که در یک جمع 20، 30 نفری اکثریت یک چیز را بخواهند و اقلیت را رها کنند؛ بلکه اکثریت باید اقلیت را قانع سازند تا بتوانید زودتر به مقصد برسید.
مقام معظم رهبری در فرمایشهایشان به استفاده از اساتید ارزشی اشاره کردند. میتوان چنین نتیجه گرفت که تشکلها و تحزبهای دانشجویی به سمت جذب افراد ارزشی بروند. در ادامه هم فرمودند از عناصری که نامطمئن بودنشان اثبات شده است استفاده نکنید. همین بازیهایی که سال 88 این افراد راه انداختند نشانه آن است. حزب مؤتلفه در عدم جذب افرادی که قابل اعتماد نبودنشان را نشان دادهاند تا چه حد دقت کرده است؟
ائتلاف این حزب به دستور امام(ره) و یک حزب الهی بوده است. امام(ره) و بزرگان مؤتلفه همچون شهید بهشتی ما را به این سمت و سو هدایت کردهاند و همواره دقتمان بر این بوده است کسانی که اعتقادی به ولایت و تفکر الهی ندارند وارد حزب نشوند. اگر استادی خدای ناکرده اعتقاد به آموزههای اسلامی و انقلابی نداشته نباشد انحراف ایجاد میکند. بنابراین سمت و سو باید در جهت فرهنگ و ولایت الهی باشد.
درباره فهم واقعیات کشور دو مسئله را مطرح کردند. یکی واقعیات داخلی کشور است که بعد از رحلت امام(ره) بعضیها میخواستند آرمانهای امام فراموش شود؛ ولی برعکس شد و آرمانهای ایشان مورد توجه قرار گرفت.
واقعیت این است که عدهای حال و هوای غرب را داشتند و خیال میکردند این کار باعث پیشرفت ما میشود. کسانی که انحراف و وابستگی داشتند میخواستند مردم ما را به سمت غربی ببرند که نهایتا به پوچی میرسد و رسیده است. درواقع هرکسی الهی فکر نکند به پوچی میرسد. مشخص است عدهای از دوستان و برادران ما که تفکر و ولایت الهی دارند، مردم ما را به سمت و سوی تفکر و ولایت الهی میبرند؛ ولی برخی از اعضای هیئت علمی به جای این کار دانشجویان را به انحراف فکری میاندازند. البته بهتر شده است، ولی همچنان چنین افرادی را در دانشگاه داریم.
نکته دوم فهم واقعیات کشور در فرمایشهای مقام رهبری، حضور ایران در منطقه و جایگاه ایران در دنیاست. احزاب و تشکلها چه کمکی میتوانند به ارتقای جایگاه کشورمان در منطقه کنند؟
مادامی که جهت و راهی را که امام راحل(ره) از ابتدا در ولایت الهی مشخص کردهاند در پیش بگیرند، میتوانند نقش بسیار مؤثری در منطقه و چه بسا جهان ایفا کنند. کما اینکه اثرگذاری این الگو همه منطقه را فرا گرفته است. اینکه امام میفرمایند انقلاب ما اسلامی است، به فکر الهی امام برمیگردد و میبینیم مردم ما بعد از 36 سال هنوز این جهت را دارند و این تاثیر نهتنها در خاورمیانه که در غرب و اروپا نمود دارد.
اگر ناگفتهای مانده است بفرمایید.