
***
تأثیری که موضوع اشرافیگری بر جامعهای با فرهنگ ما میگذارد، چیست؟
موضوع پروندههای دریافتی نجومی ما را متوجه این موضوع میکند که شاید در جامعه ما یکی از ریشههای اشرافیگری این مسئله باشد که عدهای درآمدهای گزاف داشته باشند و عده دیگری نداشته باشند. این بدترین صورتی است که وجود دارد و باعث شکاف طبقاتی بین مردم و آن کسانی که دریافتکننده حقوقهای بالا هستند، میشود چون در حقیقت خرجکردن این مبالغ را حق خود میدانند و تنظیم زندگی براساس میزان درآمدشان باعث میشود که به اشرافیگری روی آورند و اشرافیگری آنها به جامعه تسری پیدا میکند. آنها با درآمد گزاف، دیگران هر کدام به ترتیب با درآمد خود به این اشرافیگری مبتلا میشوند و باعث غم و رنج کسانی میشوند که درآمد زیادی ندارند و بعضیها هم اصلا درآمدی ندارند. در وضعیت فعلی اقتصاد جامعه ما گاهی میشنویم که در یک نهادی پرداخت حقوق کارکنان دو یا سه ماه و بعضی اوقات بیشتر به تأخیر افتاده است، این مسلما روی سطح زندگی این افراد تأثیر میگذارد، مقروض میشوند، گرفتاری پیش میآید، بیماری دارند، خرج دارند، اینها همه باعث احساس مغمومیت در افراد میشود و آن اشرافیگری دریافتکننده حقوقهای گزاف سبب رنج و غم بیشتر این افراد میشود و همین یک نوع شکاف طبقاتی، یک نوع عدم صمیمیت بین مردم جامعه را به وجود میآورد. وقتی اشرافیگری از یک طرف شروع میشود اگر همه مردم در یک حد داشته باشند در آن صورت شاید اشرافیگری تبدیل به یک نوع زندگی متعادل شود. حالا یا به حق یا به ناحق مبلغهای زیادی را در برنامه زندگیشان دارند، آنها هم نمیتوانند یک برنامه صحیح سبک بالایی را داشته باشند و به سمت تولید نمیروند، به سمت رفع نیازهای جامعه نمیروند، بیشتر اندوخته و سرمایهگذاری به نفع خودشان درست میکنند. اینها همه عوارضی است که از داراییهای زیاد بعضی از طبقات در جامعه به وجود میآید.
ریشه به وجودآمدن این رویه را از کجا میدانید؟
این یک روزه و دو روزه نیست که ما بخواهیم بگوییم اتفاقی این دریافتها صورت گرفته است یا این فیشهای حقوقی در عرض 5 ماه یا 6 ماه به وجود آمده است. این دریافتی بی قانون از یک پایه کمی به وجود آمده است و با سیر تصاعدی به اینجا رسیده است. مثل همان پولشویی و فساد اقتصادی که چندی قبل شاهد آن بودیم.
به نظر میرسد که دیوان محاسبات کشور یا نهاد نظارتی مربوط به هر قسمتی در جامعه ما از روز اول که هر برنامه شروع میشود، مورد نظارت قرار نمیدهد. زمانی، پدیده شاندیز مطرح شد، پدیده شاندیز چیزی بود که از اول زیبا جلوه داده شد و مرتب از رسانه ملی تبلیغ آن صورت گرفت و برای اینکه مردم در آن سهیم شوند، تبلیغ شد. با وجه خوبی پدیده شاندیز کارش را ادامه داد تا اینکه دیگر خطا به نهایت خود رسید. چه از نظر زیست محیطی چه از نظر نوع سهامی که از مردم گرفته بودند مشکل داشت و امثال آن که خیلی گفته و شنیده شد. اگر قبل از این جلوی این کار گرفته میشد، نظام هزینه خیلی کمتری را میپرداخت و باید دیوان محاسبات خیلی زودتر به حقوقهای نجومی اینچنینی هم میپرداخت.
این رویه چقدر به سبک زندگی مردم مربوط است که وارد تجملگرایی شوند؟
زمان حضرت امام راحل مسئله مشابهی پیش آمده بود که ایشان اصطلاح پولهای باد آورده، ثروتهای بادآورده را به کار بردند. این ثروتهای اینچنینی به اشرافیگری ختم میشود. در جامعه ما که تعداد زیادی بیکار داریم، عده زیادی داریم که از نظر معیشتی در وضع بسیار بسیار سخت هستند، ماشینهای مدل بالا و بسیار بسیار گرانقیمت در خیابانهای ما جلوی چشم مردم مانور میدهند. همین برای جوانان، برای کسانی که برنامهریزی صحیح و دقیقی برای زندگی خود ندارند، این فکر را به وجود میآورد که حالا اگر ماشین مدل بالا نداریم یک مقدار هزینه کنیم و اجناس اقساطی بخریم و در خانه مان قرار دهیم که زندگی و خانه ما هم قشنگ باشد، زیبا باشد، مدلی داشته باشد و این چیزی است که الان در جامعه ما خیلی به وجود آمده است. حتی کسانی که امکانات مالی محدودی دارند به ارزانترین نوع اشیای تجملی که از چین وارد میشود، قناعت میکنند و آنها را میخرند در خانه و زندگی خود قرار میدهند که بتوانند یک زندگی به اصطلاح آبرومندی را داشته باشند.
به نظر شما انتظار مردم در قبال اتفاق پیشآمده چیست؟
مردم انتظار دارند که تصمیم گیران، آنهایی که مجوز این وامها یا این برداشتها را از بانکها صادر کردند یا آن را تأیید کردند یا آنهایی که این مبالغ هنگفت را دریافت کردند مورد مؤاخذه قرار گیرند. در حقیقت طوری شود که ریشه این سواستفادهها کنده شود؛ یعنی ریشه در آید نه اینکه این برنامه ظاهری و زودگذر به اجمال بگذرد و اینکه مدیرانی که این وضعیت را دارند واقعا از مسئولیتهای خود عزل شوند، حقوقهایشان قطع شود، مبالغ هنگفت، حقوقها، پاداشهای نامتعارف، وامهای کلان که دریافت کردند را از آنها مسترد کنند و به بیتالمال برگردانند و ضمنا برای همیشه اینها را از پستهای مدیریتی و کلیدی محروم نمایند تا درسی برای بقیه باشد که قدمی را که بر میدارند در راه صحیح بردارند و هر اقدامی که میخواهند انجام دهند اول قانون را بخوانند.
نکته بعد آنکه اینها چه بیانصاف و چقدر از حال مردم بی خبر بودند که این دریافتها را انجام دادند در حدی که یک مدیر بتواند در ماه 50 برابر یک کارگر برداشت کند. این بیانصافی در یک جامعه اسلامی که حضرت علی(ع) فرمودند که هر چه مسئولیت و مدیریت فردی بالا میرود باید زندگی او سادهتر و رفتار او مردمیتر باشد.