
در حال حاضر اصلیترین وابستگیهای اقتصادی چیست و چگونه میشود آنها را کاهش داد؟
در صنعت، کشاورزی و دامداری وابسته هستیم. دیگری اقتصاد وابسته به نفت است که در این باره مقام معظم رهبری چندین بار فرمودند میتوانیم در چاههای نفتمان را ببندیم و متکی به نفت نباشیم، بلکه به نیروی مردمی اتکا داشته باشیم. نفت یکی از بازدارندههاست. ما را از فعالیت بازداشته و کارمان را راحت کرده است. نفت را استخراج میکنیم، میفروشیم و پولش را خرج میکنیم.
یعنی ضمن خامفروشی محصولاتی را وارد میکنیم که ارزش افزوده آنها به مراتب بیشتر از نفت خام است.
همینطور است. اگر بتوانیم روی همین نفت سازندگی داشته باشیم و متکی به خارج نباشیم خوب است. یکی از وابستگیهای اقتصادی وابستگی به نفت و راه کاهش آن اقتصاد مقاومتی است. نفت سرمایه ملت ماست و باید برای آیندگانمان هم ذخیرهای داشته باشیم. نه اینکه بیحساب و کتاب مصرف کنیم تا زندگی راحتی داشته باشیم و به فکر آیندگانمان نباشیم.
چگونه با توجه به شرایط فعلی میتوان قدرت درونزایی اقتصاد را افزایش داد؟
اول مسئولینمان باید معتقد باشند که ما میتوانیم. اگر این را باور داشته باشیم در خانه این و آن را نمیرویم. اگر خودمان دستمان را به زانویمان بزنیم میتوانیم همه کاری را انجام بدهیم. هم نیروی فکری داریم و هم نیروی فرهنگی و هم نیروی جوان و ایمان جوانانمان را. جوانان ما در تمام دنیا نمونه هستند. هشت سال جنگ را چه کسی اداره کرد؟ مردم، چون متکی به خودشان و از شرق و غرب بریده بودند. مربیشان هم امام(ره) بود و مردم حرف امامره) و رهبر را گوش دادند و نتیجه گرفتند. هر جا که گوش نکردند به نتیجه نرسیدند.
مثلاً کجا؟
نمونهاش همین برجام است. مقام معظم رهبری رد نفرمودند، اما فرمودند به اینها اعتماد ندارم، ولی متأسفانه بعضی از مسئولین ما به اینها معتقد بودند و کدخدا کدخدا میکردند. کدخدا هم نشان داد چه بلایی سر مردم میآورد.
به یک مورد اشاره فرمودید که چون دولت اقتصاد مقاومتی را باور ندارد به سیاستهای آن اهمیتی نمیدهد، دلایل دیگر این اهمیت ندادن را هم برشمرید.
بالاترین دلیلش همین است که اعتقاد ندارد، به خاطر اینکه اگر اعتقاد داشته باشند این کار را سریع انجام میدهند. دولت چندان متکی به مردم نیست. مثل امام(ره) و مقام معظم رهبری روی مردم حساب باز نمیکنند و فقط روی خودشان حساب باز میکنند. خیال میکنند خودشان از همه بهتر میفهمند و میدانند. بعد هم به دولتهای بزرگ و کسانی که دشمن ما هستند متکیند. یک وقت هست از دوستمان کمک میگیریم، اما متأسفانه اینها متکی به دشمنانشان هستند و فقط از ترسشان به اسرائیل پناه نبرده، وگرنه به همه کشورهای اروپایی پناه آوردهاند.
رویشان نشده است!
جرئت نکردند.
فکر نمیکنید یکی از موانع تولید نظام بوروکراسی در مسیر تولید است که با سنگاندازی بیشتر وابستگی را تقویت میکند تا تولید را؟
الان اقتصاد مملکت ما در حال رکود است. کارخانهها و مراکز تولیدی ما که وظیفهشان تولید است خوابیدهاند. دولت باید تولیدکنندگان را تشویق کند که بهترین جنس را به بازار داخلی عرضه کنند تا هوای جنس خارجی در سر مشتری داخلی نباشد. متأسفانه دولت همه را فلج کرده است. نه کمک مادی و معنوی میکند که تولید را راه بیندازد و نه تشویق میکند. خیال میکند با ایجاد مشکلات و سد راه تولید شدن کار پیش میرود. متأسفانه کار در مملکت رکود پیدا کرده است و تمامی مراکز تولیدی ما هم دلسردند و هم علاقهای به کار ندارند که مشغول به کار شوند.
میتواند دلیلش این باشد که بازدهی مالی ندارند و در عین حال باید کلی هم مالیات بدهند؟
همینطور است. برای امور واهی از مردم بیمه و مالیات میگیرند و روی مردم فشار وارد میکنند، برعکس اینکه کارگر، کارخانهدار و سرمایهگذار را تشویق کنند. دولت باید سوبسید بدهد تا تولید پا بگیرد. مثلاً گندم را از خارج وارد میکردند و هر چه خبرهها و اهل فن میگفتند بهجای اینکه گندم را وارد کنید کشاورز داخلی را تشویق به کاشت و برداشت آن کنید. متأسفانه چنین نکردند.
چرا؟
بعضی کارها باندی انجام میشود. نمونهاش گوشت است. کلی دامدار سراغ دارم که نابود شدهاند. دامدار رفته و گوساله خریده و مشغول به کار و تولید شده است و از آن طرف باند رفته و گوشت وارد کرده و دامدار متضرر شده است.
یعنی با قیمت پایینتر وارد بازار و دامدار ایرانی ضرر کرده است.
بله. دامدار باید جو، ذرت و... را گران بخرد و گوشتش که تولید میشود باید ارزان بفروشد که از او بخرند. به این ترتیب از پا در میآید که همینطور هم شده است. الان متأسفانه در مملکت ما کسی علاقمند به تولید و کشاورزی و دامداری نیست. نمونهاش را چند روز پیش تلویزیون جمهوری اسلامی نشان داد که هلوهای باغداران روی زمین ریخته بود و مردم ناله میکردند کسی نیست بیاید به دادشان برسد. آیا این کشاورز یا آن دامدار دو باره اقدام به تولید میکند؟ از آن طرف بعضی از مسئولین بیدرد هلو، گلابی و پرتقال قاچاق را که خودمان در کشور داریم وارد میکنند و به سر کشاورز، دامدار و کاسبش میزنند.
راهکار عملی شما در این خصوص چیست؟
معتقدم دولت باید با کسانی که خبره کارند مشورت کند. مهمتر اینکه به مردم اعتماد کند.
یعنی کار دست مردم سپرده شود.
مقام معظم رهبری هم میفرمایند به مردم متکی باشید. خودتان مردم را تشویق کنید. اینها به ملت اعتماد ندارند و از جهات باندی یا منافعشان نمیخواهند کار را به دست مردم بدهند. مثالهایش هم فراوان هست. از مسئولین رده بالا میبینیم برادرهایشان چگونه هستند و در زندانها خوابیدهاند. به برادران کلاهبردارشان اعتماد دارند به ملت، خبرهها و کسانی که میتوانند تولید مملکت را راه بیندازند اعتماد ندارند و کار را به مردم واگذار نمیکنند. تا کار به مردم واگذار نشود تولید پا نمیگیرد.