گفتگوی ویژه

برنامه منسجمی برای تخریب مراجع دارند

موارد مختلف نشان داده است مراجع ما هم به‌موقع و به‌هنگام زنگ خطرهایی را به صدا در می‌آورند که به کرّات دیده‌ایم به‌جا و دقیق بوده و این حضور هوشمندانه و همراه با بصیرت دینی و مذهبی جلوی آسیب‌های فراوان و انحرافات بزرگی را گرفته است.
واکنش به هنگام آیت الله مکارم در برابر توسعه اینترنت بدون در نظر گرفتن پیش نیازهای فرهنگی و نیز ضرورتهای پدافند غیرعامل آن، سبب شد کسانی که منافعشان در خطر بود جسارت به شأن این مرجع علی قدر را آغاز کنند. له عنوان نمونه یکی از روزنامه های شاخص اصلاح طلب این مرجع تقلید را با رضاخان مقایسه کرد و سخنان توهین های خارج از انتظاری را به چاپ رساند و زنگ خطر میدان گرفتن شاگردان هاشم آغاجری را به صدا درآورد. حجت الاسلام والمسلمین ذاکری عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در گفتگو با شما به ارزیابی رویکرد مجدد به تخریب مراجع پرداخته است.

برخی معتقدند مرجعیت تنها در حوزه کتب فقهی حق اظهار نظر دارد و برخی ایفای نقش مراجع در مسائل روز را ضروری ارزیابی می کنند. کدام دیدگاه را می توان صحیح دانست؟

مرجعیت در تشیع و فرهنگ ناب امام صادق(ع) برگرفته از شیرازه اصلی اسلام هست. لُب و لباب اسلام بحث ولایت است و شیعه به این مهم اعتقاد دارد و ما معتقدیم در عصر غیبت امام معصوم(ع) مردم را به فقها و شخصیتهایی که از نظر تقوا، علم و فضیلت در رتبه بالایی قرار و قدرت استنباط و استخراج احکام شرعی را دارند، ارجاع داده است. لفظ مرجع هم به معنای محل رجوع و کسی است که مورد مراجعه مردم قرار میگیرد. این از یک منظر؛

از سوی دیگر اسلام دینی است که در تمام جوانب حیات مادی و معنوی بشر ورود پیدا کرده است و دستورات خاصی دارد و به عنوان دین خاتمالانبیا معتقدیم بعد از وجود پیامبر اکرم(ص) پیامبر دیگری مبعوث نخواهد شد و خداوند دین جدیدی را برای مردم عرضه نخواهد کرد، لذا این دین کامل است و طبق آیه شریفه «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ»(1) دین اسلام مورد توجه و تأکید خداوند تبارک و تعالی است و جامعیت این دین شریف بهگونهای است که باید پاسخگوی نیازهای بشر تا آخرالزمان باشد و میطلبد اشخاصی که عهدهدار پاسخگویی به مسائل مردم در حیطههای مختلف که مربوط به شرع مقدس میشود و همان مراجع عظام تقلید هستند، میتوانند در تمام این شئونات اظهارنظر کنند و جایی که پای دین مطرح هست و ما هم میدانیم، دین در همه عرصهها حضور دارد، اینطور نیست که برخی دین را تفکیک و به امور شخصی، امور اجتماعی و مسائل دیگر منحصر میکنند. برخی به دنبال این تفکیک هستند. سکولاریسم همین بحث را دنبال میکند یا فرقهها و دیدگاههای دیگری که در میان فلاسفه غرب رشد یافت چنیناند و به تبع آن این قضیه به جوامع شرقی هم حوزه نفوذی پیدا کرد و در داخل هم میبینیم برخی به دنبال همین معنا هستند، یعنی بحث جدایی دین از عرصههای اجتماعی و سیاسی و بردن دین به پستوهای خانهها و شخصی قلمداد کردن امر دین مورد تأکید، توجه و سفارش شرع مقدس اسلام نیست، بلکه اسلام دینی است که در تمامی عرصههای بشریت ورود و دستور دارد. این دین مدعی است ضامن سعادت بشر و به دنبال هدایت انسانها برای رسیدن به اوج قله سعادت است و نمیتواند در برابر سئوالات عدیدهای که با پیشرفت زمان، تکنولوژی و مسائل مرتبط با بشریت به وجود میآید ساکت بماند. یکی از خصوصیات فقه شیعه پویایی است. با توجه به منابع استنباطی که منابعی غنی هستند و شیعه در اختیار دارد، منطق قوی و استواری که شیعه از آن بهره میبرد، این فقه و تشیع به عنوان یک مذهب فعال و پویاست، لذا جایگاه مرجعیت حاصل سالها تلاش و مجاهدت علمی است که نتیجه و ثمره آن شخصیتی به عنوان مرجع تقلید است و مراجع تقلید ما قلهنشینان امور دینی و شرعیاند.

ولایت فقیه ثمره انقلاب ماست و حکومت ما را از سایر حکومتهای به اصطلاح دینی در سراسر جهان متمایز میسازد. این قضیه در هیچ حکومت دیگری جز حکومت ما نظیر ندارد. ولایت فقیه هم برگرفته از مراجع بزرگوار عظام تقلید است. خود ولیفقیه عضوی از همین گروه در امور دینی است که همان فقها هستند.

با این حساب گویا برخی تنها برای مراجعمان آزادی بیان قائل نیستند!

عرض کردم فرهنگ منحط غرب و هجوم ایسمهای مختلف به جوامع اسلامی و خودشیفتگان یا روشنفکرنماهایی که دنبال این هستند خودشان را در دامن آن هجمهها قرار بدهند و از فرهنگ اصیل اسلامی و دینیشان فاصله بگیرند، موجب شده است در دورههای مختلف تاریخی با این جایگاه رفیع به مقابله و مخاصمه بپردازند. مرجع کسی است که اموری را که ممکن است لطمه به دین مردم بزند، رصد میکند و وظیفهاش این است که آگاه به زمانه باشد. مرجعی که آگاه به زمان نباشد، چگونه میتواند در باره مسئلهای فتوا بدهد و حکم مسئلهای را متناسب با زمان و مکان صادر کند؟ یکی از شرایط صدور حکم و فتوا رعایت مباحث زمانی و مکانی با توجه به منابعی است که در اختیار دارد. لذا وقتی این حضور تأثیرگذار و مهم از این جایگاه رفیع را میبینند، طبیعی است به مقابله میپردازند. موارد مختلف نشان داده است مراجع ما هم بهموقع و بههنگام زنگ خطرهایی را به صدا در میآورند که به کرّات دیدهایم بهجا و دقیق بوده و این حضور هوشمندانه و همراه با بصیرت دینی و مذهبی جلوی آسیبهای فراوان و انحرافات بزرگی را گرفته است. این یکی از رسالتهای اصلی فقهاست و طبق فرمایش امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه یکی از رسالتهای اصلی فقها و علما همین است که ساکت ننشینند. عالمی که مدتها تلاش و مجاهدت علمی کرده و به جایگاه رفیعی از علم دینی رسیده است و میتواند احکام شرعی را از منابع دینی استنباط کند، وقتی میبیند جامعه دارد دچار انحراف و انحطاط میشود، باید به میدان بیاید و از وظایف اصلی اوست و خداوند از علما میثاق گرفته است که ساکت ننشینند. تعبیری که امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه آورده است: «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّه ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ» به همین موضوع توجه دارد. ملت مسلمان که ایتام آل محمد هستند و امامشان در پرده غیبت است، نباید دچار سرگردانی شوند و ائمه اطهار(ع) و وجود نازنین امام زمان «ارواحنا فداه» هم برای این ایام تدارک دیدهاند. مگر میشود اماممان ما را رها کند؟ این امر با حکمت الهی و رأفت امام منافات دارد، لذا علما این وظیفه را به عهده دارند و مردم هم این جایگاه را درک کردهاند و با عمق وجودشان به این جایگاه اعتقاد دارند و این هجمهها نشاندهنده حوزه نفوذ و تأثیر کلام مراجع در متن جامعه اسلامی ماست.

وظیفه ما در مقابل این هجمه ها به مراجع چیست و چه باید بکنیم تا این اتفاقات نیفتد؟

مردم ما شاهد هجمههای زیادی هستند که به این جایگاه رفیع میشود. در دورههای مختلف وقتی علمای سایر فِرق اسلامی در شبهات گوناگون در برابر مجتهد و عالم ما قرار میگرفتند و فقیه ما با دست پری که از آیات، روایات و استدلالهای محکم داشت طرف مقابل را منکوب و محکوم و حقانیت تشیع را ثابت میکرد، طبعاً این جایگاه همواره مورد هجمه قرار میگیرد و واسطههای مختلفی که در عصر حاضر دیده میشود و ریشهاش در استعمار پیر است که تخصص در تفرقهافکنی بین مذاهب اسلامی دارد گویای این امر است، چون آنها به شیعه واقفاند که این مذهب زبان منطق دارد. الان در بحث سلفیگری تکفیریونی که رشد کردهاند، جایگاه رفیع تشیع را به دنیا نشان میدهند که زبان تشیع زبان منطق، استدلال و صلح و رویکرد شیعه این چنین است، لذا با توجه به این که مسائل اخیر باعث شده است شیعه مورد توجه بیشتری قرار بگیرد، به نظر میرسد پشت این اظهارات برنامه منسجمی را میبینیم که به دنبال تخریب جایگاه مرجعیت شیعه و به تبع آن تشیع است.

پینوشت:

(1) قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه 19

https://shoma-weekly.ir/4BaUZv