***
عدهای معتقدند به مانند اقتصاد، فرهنگ ما هم تا حدی متأثر از غرب است. این نظریه چقدر مورد قبول شما است؟
انقلاب ما بیشتر، انقلابی فرهنگی و عقیدتی و براساس آموزههای دین مبین اسلام بود. اینکه بگوییم انقلاب از لحاظ فرهنگی موفق نبوده و نتوانسته است به اهدافش برسد، به نظر من صحیح نیست، چون تحولاتی که امروز در دنیا اتفاق افتاده است و میافتد و قبل از آن در داخل کشور ما رخ داده، همگی از برکات انقلاب اسلامی ایران است. ما یک کشور کاملاً وابسته بودیم، از لحاظ فرهنگی هویت فرهنگیمان را قبل از انقلاب از دست داده یا در حال ازدستدادن بودیم و الگوهای غربی کاملاً در جامعه ما بهعنوان الگوهای موفق تبلیغ میشد و شعائر، آداب و رسوم اسلامی و ملی ما را تحت تأثیر قرار میداد.
اما امروز در عرصه داخلی شاهد احیای باورهای دینی و اسلامی هستیم. اهمیتی که امروز مسائل دینی در کشور ما دارد، توجه مردم به معنویات، نمازهای جمعه، دعاهای کمیل و... مثالهایی از عنایت و اهمیت مردم به شعائر دینی است. مردم سالیان سال در صف میایستند تا به حج عمره یا تمتع یا عتبات و کربلا بروند. امسال از ایران قریب سه میلیون نفر با امکانات مختصری که در عراق هست پیاده به کربلا میروند. تحولاتی که جوانان ما پیدا کردهاند، آنهایی که قبل از انقلاب الگوهایشان غربی بود، دیدید که هشت سال دفاع مقدس را چگونه اداره کردند، جنگیدند، به شهادت رسیدند، به اسارت رفتند و جانباز شدند. وجود خانوادههای معظم شهدا و روحیه ایثار، جهاد و شهادت همه نشانه تحولات فرهنگی است.
باید بپذیریم در حال حاضر سرعت تهاجم فرهنگی دشمن قابل قیاس با قبل از انقلاب نیست. آماج اطلاعات و تحولاتی که در عرصه رسانهها بهوجود آمده است، نشان میدهد دشمن همه امکاناتش را به خدمت گرفته تا از لحاظ فرهنگی به ما لطمه بزند و لطماتی هم زده است. به هر حال در جنگ هستیم، مثل جنگ که کشتهشدن، کشتن، اسارت و جراحت دارد، در جنگ فرهنگی هم در جاهایی ضربه خورده و صدماتی دیده؛ اما صدماتی هم به دشمن زدهایم. در عرصه جهانی نهضت جهانی مقاومت را در یمن، بحرین، لبنان، غزه و بسیاری از کشورهای دنیا میبینید که همگی بهخاطر تأثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بوده است. اینکه امام میفرمود: انقلابمان را به دنیا صادر میکنیم منظورشان صدور از راه نظامی که نبوده، از راه فکری، اعتقادی و فرهنگی بوده است. امروز میبینید این انقلاب به دنیا صادر شده است و گروه کوچک، بهعنوان حزبالله رژیم صهیونیستی را تهدید میکند و شکست میدهد. همه میدانند این قضیه دستاورد انقلاب اسلامی است. بالطبع وقتی دشمن این دستاوردها را میبیند هجماتش بیشتر میشود. در صحنه داخلی کشورمان، بهویژه در برخی عرصههای فرهنگی دچار نوعی بیهویتی، خودباختگی و دلباختگی به فرهنگ غرب هستیم، مثل صحنه فرهنگ و هنر، فیلم، سینما و موسیقیمان.
به نظر من در این عرصهها نتوانستهایم بهخوبی تفکر انقلاب اسلامی را جا بیندازیم و نیروهایی را که متناسب با انقلاب هستند خوب پرورش بدهیم و عرصه را به کسانی واگذار کردیم که پرورشیافته تفکر غربی و گرفتار خودباختگی و خودشیفتگی فرهنگ غرب هستند. تا وقتی خودمان را باور نکنیم که میتوانیم، در هیچ عرصهای نه فرهنگی، نه اقتصادی و نه سیاسی موفق نخواهیم شد. در عرصه فرهنگی و اقتصادی ناکامیهایی داریم، به خاطر اینکه باور نکردهایم میتوانیم. در دفاع مقدس و استقلال در دفاع از کشورمان باور کردیم که میتوانیم و لذا توانستیم؛ اما در اقتصاد هنوز کسانی که تصمیمگیرنده و سیاستگذار هستند باور نکردهاند میتوانیم و چشم به وعدههای جهانی، تئوریهای اقتصاد جهانی، بانک جهانی و الگوهای غربی دارند که امروز خود آنها هم دچار مشکلات روزمره و فراوان اقتصادی هستند.
شش سال است که مقام معظم رهبری نامگذاریهایشان در زمینههای اقتصادی و با روحیات جهادی است. ایشان امسال را با عنوان «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیدهاند. معنیاش چیست؟ یعنی باید به مدیریت دوران انقلاب و دفاع مقدس برگردیم.
مدیریت جهادی در فرهنگ چگونه معنا میشود؟
باید کارهای فرهنگی را به دست کسانی بسپاریم که این مدیریت جهادی را باور کرده باشند، خودباخته و شیفته فرهنگ غربی نباشند، بدانند انقلاب و اسلام برای هریک از معضلات فرهنگی برنامه دارد. در اقتصادمان هم همینطور است. تا زمانی که اقتصاد مقاومتی را باور نکنیم و فکر کنیم با برداشتن تحریم دشمن میتوانیم مشکلات را حل کنیم، اینچنین نیست. هجده نوزده سال پیش مقام معظم رهبری به دولت آن زمان توصیه کردند که اتکا به نفت را در بودجهتان کم کنید تا به جایی برسید که خودتان چاههای نفتتان را پلمپ کنید. اگر در این هجده نوزده سال دولتهایی که آمدند و رفتند سالی پنج درصد از اتکای به نفت را در بودجه و سیاستهای اقتصادیشان کم میکردند، امروز اقتصاد پویا و غیر متکی به نفت داشتیم که اگر نفت بشکهای ده دلار هم میشد، هیچ مشکلی در کشور به وجود نمیآمد؛ اما خیلیها این را باور نکردند و میگفتند مگر میشود کشور بدون نفت سر کند؟ نفت فروختند، نفت هم گران شد و خوشحال شدند.
یعنی «ما میتوانیم» را در بخش فرهنگ نتوانستیم به باور بنشانیم.
نه فرهنگ و نه اقتصادمان. در فرهنگ باید باور کنیم که انقلاب در عرصه فیلم، موسیقی، تئاتر و هنر حرف برای گفتن دارد.
شاید دشمنشناسیمان کم است.
همینطور است، بصیرت و دشمنشناسی لازم را نداریم. بعضیها دشمن را باور نکردهاند، در عرصه تهاجم فرهنگی اصلاً تهاجم را باور ندارند، فکر نمیکنند در حال جنگ و شبیخون فرهنگی هستیم و دشمن را یک توهم میدانند؛ در حالی که دشمنی دشمن یک حقیقت مسلّم است، نه توهم و خیال. همچنان که در انقلابمان امام به ما باوراند که ما میتوانیم بدون اتکا به قدرتهای جهانی پیروز شویم و شدیم و با توکل به خدا در صحنههای گوناگون موفق شده و دستاوردهای فراوانی هم به دست آوردهایم، امروز نظام جمهوری اسلامی یکی از امنترین و باثباتترین نظامهای دنیا است. اگر همین باور را در فرهنگ و اقتصادمان بیاوریم، معتقدم در عرصه فرهنگ به استقلال حقیقی که باید بدان دست یابیم میرسیم.
نکتهای که به آن اشاره کردید و در بحث دشمنشناسی میگنجد این است که در فرهنگ خیلی به داخل پرداختیم و نتوانستیم چندان کار فرهنگی درست و درمانی را انجام بدهیم و از مباحث فرا کشوری و فرا منطقهای غافل ماندیم. اشاره کردید نتوانستیم در این زمینهها نیرو هم تربیت کنیم. از حالا به بعد چه باید بکنیم؟
باید نقاط ضعفمان را بشناسیم و برطرف کنیم و به نقاط قوتمان بها بدهیم. به نیروهایی که این تفکر را دارند اجازه بدهیم در عرصه مدیریتهای فرهنگی و حتی اقتصادی وارد شوند. آنها را باور کنیم، پرستیژ غربیها و ابهت دروغین آنها ما را نگیرد، حجم تبلیغاتشان ما را منفعل نکند و بدانیم در عرصه فرهنگی حرف برای گفتن داریم و چیزی کم نداریم. فقط لازم است بچههای انقلاب را باور و زمینه ظهور و بروز را برای آنها فراهم کنیم و مدیریتها را به دست آنها بسپاریم و آنان را از حالت انزوا خارج سازیم و اجازه ندهیم، کسانی که تفکر انقلاب را باور دارند منزوی باشند.
الان برخی از کارشناسان فرهنگی معتقدند دشمنیهای سیاسی با کشورمان ظاهری است. برای همین دشمن تمام همّ و غمش را در بخش فرهنگی سرمایهگذاری کرده است.
معتقدم دشمن از همه جهات ما را آماج حملات خود قرار داده است، مثل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی نظامی؛ اما در شرایط کنونی غلبه با تهاجم فرهنگی است و چه بسا دشمن امیدوار است از راه فرهنگی بتواند جلوی انقلاب را سد و نفوذ و تأثیرگذاری انقلاب اسلامی را در دنیا کم کند و در کشور ما بتواند در عرصههای فرهنگی بر افکار عمومی تأثیرگذار باشد.
اما اینکه بگوییم دشمن از لحاظ سیاسی به ما کاری ندارد، اینطور نیست. دشمن تهاجم همهجانبهای دارد؛ اما هر مقطعی حساسیتهای خاص خودش را میطلبد. الان معتقدیم دشمن بیشتر از راه فرهنگی میخواهد وارد شود و امیدوار است از این جنبه بتواند به انقلاب اسلامی لطمه بزند.
شاید یکی از مهمترین کاربردهای فرهنگ، موارد اخلاقی باشد. شاهدیم که شادابی مردم ما کم است و خیلی با هم مهربان نیستند و چندان تمرین نکردهایم آنگونه که اسلام گفته است همدیگر را دوست بداریم. چگونه باید به این موضوع پرداخت؟
این قضیه به آموزههای اسلامی و ملی ما برمیگردد. البته به صورتی که شما میفرمایید موافق نیستم. همین هم جزو القائات دشمن است، بهویژه از راه تبلیغات میخواهد به جامعه ما القا کند که مردم ایران مردم غمگین و ناراحتی هستند. الان چند سالی است کشورمان گرفتار تحریمهایی است که خود غربیها و آمریکاییها از آن تعبیر به فلجکننده میکنند؛ اما آیا زندگی مردم ما فلج شده است؟ به خیابانها بروید، میبینید مردم زندگیشان را میکنند، شاداباند و مسافرت میروند. در ایام نوروز و روزهای تابستان بیشترین حجم سفرها را داریم. الان مشهد مشرف هستم، شاید فکر کنید مردم به خاطر زمستان کمتر به زیارت میآیند؛ ولی به حرم که بروید میبینید حرم آقا علی بن موسیالرضا(ع) مملو از زائر است که در این سرمای زمستان، از کل کشور آمدهاند. اینها نشانههای زندهبودن و شادابی یک ملت است. این حجم مسافرتها و مراسمها مثلاً در ماه محرم برگزاری مراسمهای متعدد و حضور مردم در حماسه پیادهروی اربعین حسینی و مجالس موجود همه حاکی از این مطلباند. البته برخی آثار سوء مسائل و ناهنجاریهای فرهنگی را میبینیم؛ زیرا دستگاههای فرهنگیمان و کسانی که باید کار فرهنگی و پیشگیرانه کنند، به وظایفشان عمل نمیکنند و سیاستهای فرهنگیمان منفعلانه است. در تقسیم بودجه و اعتبارات کشور ما به بخش فرهنگ ظلم شده و میشود و بخش فرهنگ ما مظلوم است. اعتباراتی که تصویب میشود بهجای اینکه صرف مسائل فرهنگی شود بیشتر خرج دکوراسیون، سمینار، ساختمان، خورو و مانند اینها میشود.
منکر این نیستم که شاهد نوعی عصبانیت بین مردم هستیم. برخی مواقع در کوچه و خیابان میبینیم بر سر برخی مسائل جزئی دعوا میشود؛ متأسفانه در کشور ما آمار طلاق و زندانیان رشد یافته است، تخلفات مالی بیش از اندازهای است که باید باشد. ما ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی را میبینیم که زیبنده کشور ما نیست؛ اما وقتی به آمارها نگاه میکنیم متوجه میشویم وضعیت ما از خیلی از کشورهای دیگر مناسبتر و بهتر است و مردممان دیندار هستند و به آموزههای دینی عمل میکنند. سیاستهای فرهنگی کشور منفعلانه است و دستگاههای فرهنگی باید به وظیفهای که به عهدهشان هست عمل کنند؛ ولی انجام نمیدهند. حمایتهای لازم از بخش فرهنگ اصیل اسلامی نمیشود و همه اینها باعث میشوند کشورمان دچار یکسری مشکلات فرهنگی شوند. باید بیشتر روی عفو، گذشت، تعامل، دستگیری همدیگر و ترویج امور خیر در زمینههای گوناگون کار شود و این ارزشها را تقویت کنیم؛ اما به این معنا نیست که بگوییم مردم ایران در عرصه اجتماعی شادابی لازم را ندارند، این قضیه را باور ندارم.