این کار نشدنی نیست. از اول انقلاب هم شدنی بود، ولی متأسفانه مسئولین گرفتاریهای دیگری دارند که به این نکته مهم، یعنی اقتصاد، مردم و معیشتشان کمتر توجه میکنند. آنچه که از اخبار شنیدهایم و به دست ما میرسد و آنها را مرور میکنیم، حدود 80 درصد کار اقتصادی نظام و مملکت دست دولت است و اگر تا آخر دنیا هم کار همچنان دست دولت باشد، چون دولت تاجر خوبی نیست این مشکلات نه تنها حل نمیشوند که بیشتر هم میشوند. باید کار اقتصادی دست مردم باشد و مردم سهیم باشند. بهترین کاری که میشود در بخش اقتصاد و رونقی در مملکت ایجاد کرد، همانطور که مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند قطع امید از نفت و رجوع به خودمان و کارهای مردمیمان است. متأسفانه این کار انجام نشده است. الان حدود 200 پایگاه اقتصادی وجود دارد که همگی دست دولت و دولتیهاست. بهتازگی شنیدهام دولت سوددهی و مالیات اینها را هم معاف کرده است! همه اینها ضربه به اقتصاد مملکت است و اگر همه بار مسئولیت مالیاتی را به دوش مردم بگذاریم، باید برایشان کار تولید کنیم و سپس از آنها مالیات بگیریم. وقتی کسی تولید ندارد، کار نمیکند، تجارت و کسب و کار رونق ندارد، چرا از او مالیات میگیرند؟ اگر مالیات بگیرند به او فشار میآید و خود این برای مردم و نظام ایجاد ناراحتی میکند.
شاید بخش خصوصی نتوانسته است آنطور که باید و شاید خودش را خوب و فعال نشان بدهد که دولت بتواند به آن اعتماد کند...
تا حالا ندیدهایم و امتحان نکردهاند که متوجه شوند بخش خصوصی میتواند انجام بدهد یا نه. نه این دولت، بلکه اکثر دولتهایی که سر کار آمده چنین کاری را انجام ندادهاند. البته موانعی پیش رویشان بوده است که نتوانستهاند در این جهت عمل کنند، ولی امتحان هم نکردهاند. مگر همه دنیا چه کار میکنند؟ مردمش دارند کار میکنند. ژاپن که این همه از نظر اقتصادی رونق دارد، به این دلیل است که همه بخشهای خصوصیاش فعال و حتی کارهای نظامیشان دست بخش خصوصیشان است. چطور مردم آنها میتوانند مردم ما نمیتوانند؟ به نظر من مردم ما هوشیارترین، بهترین و صادقترین مردم هستند و میشود با آنها همکاری کرد. اگر دولت هدایت و حمایت کند، مردم بهخوبی میتوانند کار کنند و بهترین کار هم همین است که متأسفانه نمیکنند.
پس به نظر شما بخش خصوصی از اول انقلاب تا کنون پر و بال نگرفته است؟
اصلاً در این مملکت بخش خصوصی به حساب نمیآید. 20 درصد کارهای اقتصادی کل مملکت دست مردم و 80 درصد الباقی دست دولت است. همانطور که گفتهام و همه هم به این موضوع اذعان دارند، دولت تاجر خوبی نیست و مردم بهتر میتوانند کسب و کار و تجارت کنند.
اگر بخش خصوصی دست مردم بود، یعنی دولت کشاورزی، صنعت، تولید، کسب و صادرات را حمایت میکرد، هیچ احتیاجی به امریکا، اروپا، 1+5 و کشور یا دولت دیگری نداشتیم. میتوانیم خودمان دستمان را به زانویمان بگیریم و بایستیم و به بهترین وجه هم میتوانیم عمل کنیم. متأسفانه حمایت نشده که هیچ، حتی در برخی مواقع ضربههای مهلکی وارد شده که نمونههایش تولید مرغ و گوشت و دامداری است.
اگر بخواهید فرهنگ جهادی و اقتصاد مقاومتی را به صورت کاربردی بیان کنید، چگونه معنا میکنید؟
به من جواب بدهید که هشت سال جنگ را دولت اداره کرد یا مردم؟ آن مدیریت جهادی بود دیگر. مردم با دست خالی، نداشتن بودجه، حمایت و کمک در شرایطی جنگیدند که همه دولتهای استکباری مقابل ایران ایستاده بودند، در حالی که اسماً داشتیم با صدام میجنگیدیم. آن جنگ را مردم جمع کردند و به سامان رساندند و کار مردمی بود. اگر تولید، تجارت و کسب و کارمان دست مردم باشد و از یوغ دولتی بودن بیرون بیاید، بهترین کار را خواهیم داشت و جهادیترین مدیریت همین است که کار را به دست مردم بدهند. متأسفانه این کارها را نمیکنند. اینکه چرا دولتها در این زمینه اقدامی نمیکنند، واقعاً نمیتوانم تشخیص بدهم.
موفقیت اقتصادیمان از اول انقلاب تا حالا در کدام بخشها بوده است؟
موفقیتی نداشتیم. لِکلِکی کردیم و جلو رفتیم. موفقیت این است که یک روز به فرمایش مقام معظم رهبری در چاهها را ببندیم و دستمان را به زانویمان بگیریم و به کمک مردممان بتوانیم یک کار جهادی اقتصادی در کشاورزی، دامداری، تولید و سایر عرصههای اقتصادی با همدیگر و با حمایت و هدایت دولت و مسئولین راه بیندازیم، والا اگر دولت همچنان خودش کارها را انجام بدهد و مالیات و سود هم ندهد و هیچ حساب و کتابی نداشته باشد که نمیشود. اقتصاد ما الآن نالان و گریان جلو میرود.
و بهطور قطع مطمئنید اگر به دست مردم بیفتد موفق خواهد بود.
نمونهاش را گفتم، مگر جنگ دست دولت بود؟
اگر اقتصاد دست مردم بیفتد چند سال طول میکشد تا سر پا شود و جان بگیرد؟
این عزم ملی و عزم دولتی میخواهد. دولتمردان ما باید در این زمینه عزم راسخ داشته باشند. چند سال است که مقام معظم رهبری طبق اصل 44 میگویند کارها را دست مردم بدهید؟ آیا دادهاند؟ خیر! اگر بدهند که اوضاع درست میشود.
برخی مشکل اقتصاد را سرگردانی میان نظریات غربی و شرقی می دانند. نظر شما چیست؟
اگر حمایت دولتمردان باشد، خودمان و مردممان میتوانیم اقتصادمان را رونق بدهیم و رشد کنیم. اگر پشتیبانی و هدایت نباشد و مردم را یله و رها کنیم نمیشود. در زمان جنگ هم همینجور بود و دولت در میدان بود و مردم هم کمک کردند و همه چیزشان را برای جنگ گذاشتند و الحمدلله پیروز هم شدیم.
الان کار، اقتصاد و داد و ستد و امثالهم دست بانکیهاست. مردم نمیتوانند کاری کنند. پولی که به مردم میدهند پنج برابر میگیرند و آنها را ورشکست میکنند.
با اینکه اقتصاد دست دولت بوده است، آیا میتوانیم بررسی کنیم که چقدر توانستهاند با مدیریت جهادی اقتصاد را پیش ببرند؟
دولت در اقتصاد هیچ کاری نکرده و رونقی نداده است و مدیریتشان جهادی نبوده است. اگر مدیریتشان جهادی بود که الان احتیاجی به این بحثها نداشتیم. یک زمانی تولید گندممان به حد نصاب رسیده بود. چرا الان باید گندم، جو و همه چیز را وارد کنیم؟ مگر آب، زمین و امکانات نداریم؟ ما همه چیز داریم، ولی مدیریت نداریم. الان هم بهنوعی ادامه دارد.
باید از مسئولین، دولتمردان، کسانی که رئیسجمهور میشوند و اشخاصی که در مجلس مینشینند پرسید و آنها باید جواب بدهند، ما که نباید جواب بدهیم.