گفتگوی ویژه

با توهین به عاشورا اهداف امروزشان را دنبال می کنند

عده‌ای نفهمیده‌اند عاشورا یعنی چه و در این باره مطالعه و راجع به آن دقیق فکر نکرده‌ و تنها از آن برنامه‌های صوری دیده‌ و چون نشناخته به مخالفت با آن برخاسته‌‌اند. عده‌ای هم منافعشان در این مخالفت‌هاست.

امیر زینلی - تا همین چند سال پیش، علمای ما بالای منبر اجازه بیان احادیث نداشتند الا با جواز استادشان! تازه باید اعلام می کردند که بنده از استاد خودم اجازه دارم حدیث بیان کنم! اما گویا همه این ها قدیمی شده، و امروزه دیگر نه تنها برای بیان احادیث که در مورد تفسیر از حوادث تاریخ اسلام و رفتار ائمه معصومین علیهم السلام هم هیچ اجازه ای لازم نیست! این روز ها و این سال ها بازار اظهار نظر در مورد عاشورا و اهداف امام حسین علیه السلام، داغ داغ است و هر کس از هر جا به خود اجازه می دهد اظهار نظر کند. جدید ترین آن هم این است که:«پس از عاشورا رفتار ائمه عقلانی تر شد»!! در همین زمینه با لاله افتخاری نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه گفتگو کرده ایم. گفتگوی شما با این عضو برجسته مؤتلفه را می خوانید.

***

امسال هم شاهد جسارتها به واقعه عاشورا و امام حسین(ع) بودیم. نگاهی وجود دارد که میگوید عاشورا به درد امروز ما نمیخورد. به نظر شما چرا هنوز نسبت به عاشورا و الگو بودنش برای امروز این مسائل تردید وجود دارد؟

عدهای نفهمیدهاند عاشورا یعنی چه و در این باره مطالعه و راجع به آن دقیق فکر نکرده و تنها از آن برنامههای صوری دیده و چون نشناخته به مخالفت با آن برخاسته‌‌اند. عدهای هم منافعشان در این مخالفتهاست. وقتی امر به معروف و نهی از منکر مطرح میشود صدایشان در میآید و بیشتر از همه آنها سر و صدا راه میاندازند، چون میدانند با تقویت این مهم که از فروع دین ما و هدف نهضت امام حسین(ع) هست، منافعشان را از دست میدهند و به عنوان کسانی شناخته میشوند که عامل رواج منکر هستند. از طرفی بیگانگان و دشمنان برنامهریزی کردهاند و دیگر شبکههای ماهوارهای به زبان خارجی نیستند و بحثهای بیدینی ندارند، بلکه بحثهای بیدینی در قالب دین دارند. یعنی عاشورایی بیخاصیت و بدون دردسر برای عدهای فراهم میکند که اگر میخواهند خواسته روحیشان تأمین شود، این زمینه مهیا شود و در عین حال به جایی از زندگی و اقداماتشان و کارهای خلاف ضربه نزند. متأسفانه چون عدهای به ماهوارهها و برنامههای آنها اعتماد میکنند، عاشورا را به اشتباه از عینک دشمنان عاشورا و کسانی میبینند که بزرگترهایشان قرنها قبل امام حسین(ع) را به شهادت رساندند. همانطور که حضرت امام(ره) فرمودند این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه میدارد، میدانند اگر بخواهند این پیام را زیر سؤال ببرند، نمیتوانند، برای همین با اهانت به قرآن، پیامبر اکرم(ص) و کاریکاتورها شروع کردند، ولی میدانند چون محرم و صفر و این اعتقادات و برنامهها هستند، مجبورند گاهی اوقات در قالب شمایل در آورند و چشم و ابرو و... را مطرح کردند و معیارهای شناخت عاشوراییان قرار بدهند تا واقعه مهم عاشورا را از راه اصلی منحرف کنند. پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) قرآن ناطق هستند، همچنان که قرآن برای همه قرنها، زمانها و مکانها تا قیامت کارآمد است، عاشورا هم به همان روش، منش و سیره پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) تا قیامت زنده و تازه است، مگر اینکه مانند قرآن منکرش شوند.

نگاه دیگری که به این واقعه مهم وجود دارد، این است که حرکت امام حسین(ع) را تند و افراطی میخوانند. عاشورا چه منافعی از آنها را به خطر میاندازد که چنین موضوعی را مطرح میکنند؟

به خاطر کاری که دارند میکنند که به اسم حقوق بشر، حقوق بشر را زیر پا میگذارند. اگر قاتلی که خودش به قتل اقرار میکند اعدام شودُ میگویند حقوق بشر در مورد او نقض شده است، همانطور که در مورد همه مسائل نقض میشود، ولی اگر بیگناه یا یک عقبمانده ذهنی در خود امریکا توسط تعداد قابل توجهی پلیس مورد هجمه قرار بگیرد و بدنش مثله شود یا در جاهای دیگر کودکان بیگناه را سر ببرند، نقض حقوق بشر دانسته نمیشود. اینها تداومبخش راه یزیدیان هستند. همانطور که شهید مطهری فرمودند شمر سال 61 هجری قمری مرد و رفت، اینها شمرهای این قرن و دوران هستند. عدهای در همان سال 61 هجری قمری به خاطر منافع دنیاییشان با همین شمرها همراه شدند و برخی هم سکوت کردند که هر دو با عملکردشان موجب تقویت آنها شدند.

گفته میشود بعد از عاشورا عملکرد ائمه(ع) عقلانیتر شد. نظر شما در این باره چیست؟

ائمه(ع) نور واحد هستند و فرقی با هم ندارند. اگر امام حسن(ع) صلح کردند به این دلیل بود که شرایط ظالم زمانشان فرق میکرد و آن ظالم با حیله و نیرنگ میجنگید، ضمن اینکه امام معصوم(ع) یارانی نداشت، هرچند که امام حسین(ع) هم یاوری نداشتند. بعد از آنها هم همینطور. بعد از قضیه کربلا حالت خفقانی پیش آمده بود و دشمن میدید با وجود همه ترفندهایی که به کار برده باز هم شکست خورده است، محدودیتهایی ایجاد کرد. اگر ائمه(ع) باز هم میخواستند بجنگند شاید هم جامعه همراهی نمیکرد، همچنان که توابین و سایرین فعالیتهایی کردند و هم دشمنان به انحای دیگری بهرهبرداری میکردند. از اینرو باید به این نکته توجه شود که همه اینها نور واحد هستند و هم صلح امام حسن(ع) به خاطر مصلحت نظام اسلامی بود و هم قیام امام حسین(ع)، همچنان که هم 25 سال سکوت حضرت علی(ع) و هم سه جنگ اساسی ـ از جمله نهروان و جمل که ایشان در دوران زمامداری خود انجام دادند ـ به خاطر مصالح جامعه اسلامی و حفظ کیان اسلامی بود. اینها هیچ فرقی با هم ندارند و پیامبر(ص) هم فرمودهاند: «الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا». امام حسن(ع) و امام حسین(ع) چه صلح کنند و چه قیام هیچ فرقی با هم ندارند و در هر حالت به وظیفه امامت و مسئولیتی که دارند عمل میکنند.

در مورد امامان بعدی هم به همین صورت است. در زمان امام سجاد(ع) بعد از واقعه کربلا فشار و خفقان بسیار شدید بود، از اینرو حضرت مسائل عقیدتی و مطالب معمولی را در قالب دعا و صحیفه سجادیه مطرح میفرمایند. بعد از آنها امام محمدباقر(ع) به خاطر انتقال حکومت از بنیامیه به بنیعباس و درگیریهای موجود با باز شدن فضا بهتر توانستند فعالیت کنند و کار علمی و شاگرد تربیت میکردند، چون زمان جهاد نبود.

امامشناسی مخالفین عاشورا ضعیف است. یا در این قضیه خود را به تجاهل میزنند یا واقعاً جهل دارند.

دیگر موردی که مطرح شده آن که امام بعد از انقلاب با دوری از فرهنگ عاشورا و نزدیکی به فرهنگ اربعین قعطنامه 598 را پذیرفت. آیا فرهنگ عاشورا با فرهنگ اربعین متفاوت است؟

این دو فرقی با هم ندارند و یکی هستند. فرهنگ عاشورا این است که مردان خاندان پیامبر اکرم(ص) علیه دشمنان اسلام جنگیدند. آنها نرفته بودند که بجنگند، ولی وقتی اسلام را حجت گرفتند متوجه شدند همانطور که امام حسین(ع) فرمودند باید بجنگند. اربعین هم همان گروهی بودند که بانوان، خانوادههایشان و افرادی مثل جابر بودند که به زیارت شهیدی آمدند و تأیید کردند اگر ما بودیم همراهتان میآمدیم. فاصلهای بین این دو فرهنگ نمیبینم. شاید تحلیلگران بخواهند از اینجا هم شکافی ایجاد و برنامههای جدیدی را پیاده کنند.

چرا همیشه جریانهای اصلاحطلب و رسانههای آنها این توهینها و جسارتها را میکنند و در این زمینه پیشقدم هستند؟

شاید چون افرادی را به کار میگیرند که ایمان و باور کمتری دارند، ضمن اینکه ما گستره اصولگرا را به مفهومی که آقا با شاخصهایی که فرمودند وسیع و شفاف میدانیم و چون آنها از اصولگرایی به مفهومی که آقا بیان و شاخصهایش را تعریف کردهاند، بیبهره هستند و به دامان دیگران افتاده و در مسائل و واقعیتهای تاریخی دچار تأویل، تحریف و قرائتهای ناصحیحی شدهاند که یا بهزعم خودشان بدانها رسیدهاند یا دیگران به آنها دیکته کردهاند و مجبورند به آن عمل کنند.

https://shoma-weekly.ir/EP5228