گفتگوی ویژه

باید نگرشهای کوتاه نگر را اصلاح کنیم

بعد از انقلاب با نگاه استقلال‌طلبانه‌ای که در شعارهای اول انقلاب وجود داشت و امام این خوداتکایی و اعتماد به نفس را از سال 42 در بدنه جامعه ما دمید که در سال 57 تقریباً به بلوغ خود رسید، این نگاه استقلالی در مسیر علمی کشور به‌نوعی رقم خورد.
امید قهرمانی - راهی که آمده ایم عنوان بنامه ای است که این روزها و در ایام پیروزی انقلاب اسلامی از رسانه ملی در حال پخش است. این برنامه سعی دارد آن چه را که از ابتدای انقلاب تا به حال باعث پیشرفت ما شده است را معرفی کند. عنوان زیبای این مستند عنوان گفتگوی ما شد با امیر فارسی نژاد، رییس مرکز مطالعات و برنامه ریزی حزب موتلفه اسلامی. البته ما مسیر طی شده کشور در بخش های علمی را هدف گرفته ایم که چه بودیم و چه شدیم. و این که حالا حالاها باید راه طی کنیم، چرا که کمبودهای فراوانی داریم.

در خصوص ارزیابی تغییر مسیر علمی کشور به سمت تولید علم پس از انقلاب، مقایسهای را با قبل از انقلاب انجام بدهید.

در خصوص ارزیابی تغییر مسیر علمی کشور به سمت تولید پس از انقلاب، شاید خیلی نشود آن را با وضعیت قبل از انقلاب مقایسه کرد. مبانی مدیریت علمی در قبل از انقلاب مبتنی بر تعریف امپریالیسم علمی در کشورهای جهان سوم بوده است. به این صورت که تعاریف در چهارچوب سلطنت و توسط استعمارگرانی همچون امریکا و انگلیس ارائه میشدند و نتیجه آنچه که در این چهارچوب تعریف میشد، باید وابستگی به آنها میبود و به استقلال و خودکفایی برای ایران منتهی نمیشد. بنابراین اگر هم مسیر علمی به صورت بسیار ضعیف برای ایران قبل از انقلاب تعریف شده بود، مسیر علمی بیگانگان بوده که ریشه در همان نگاه استعمارگرانه داشته است.

بعد از تشکیل سازمان ملل از منظر اصل 4 ترومن ظاهراً یک زندگی مرفه و علمی برای کشورهای جهان سوم تعریف شد که نهایت آنها وابستگی همیشگی مستعمرات از جمله کشورهای جهان سوم در حوزه خاورمیانه بود. مسیر علمی کشور قبل از انقلاب در این چهارچوب مدیریت میشد و حتی دانشجویان نخبه ما که برای تحصیل بورسیه میشدند و به خارج از کشور میرفتند، بعد از آن که به ایران برمیگشتند، مواردی را در کشور پیاده میکردند که همه آنها به ناتوانی و وابستگی همیشگی ما منجر شود و همواره به غرب و اروپا وابسته باشیم. این تعریف علمی رژیم شاه بود.

اما بعد از انقلاب با نگاه استقلالطلبانهای که در شعارهای اول انقلاب وجود داشت و امام این خوداتکایی و اعتماد به نفس را از سال 42 در بدنه جامعه ما دمید که در سال 57 تقریباً به بلوغ خود رسید، این نگاه استقلالی در مسیر علمی کشور بهنوعی رقم خورد. البته در این مسیر در فراز و نشیبهای مختلفی قرار گرفتیم. جنگ تحمیلی پیش آمد که کشور را در حوزههای علمی به حوزههای تخصصی ویژهای که آن موقع نیاز کشور بود وارد کرد، ولی با تحریمهایی که رخ دادند، مسیر خوداتکایی و خودکفایی در زمینههای علمی هم طی شد.

مقام معظم رهبری همواره نگاه دانشبنیانی به مسائل داشتهاند و از مقطعی این نگاه بر برنامههای علمی کشور حاکم شد و به نظر من به لحاظ کمّی این مسیر را خیلی خوب طی کرده، ولی به لحاظ کیفی در حد توسعه کمّی قابلیتهای لازم را پیدا نکردهایم. کارنامه انقلاب پس از بیش از 30 سال، در حوزههای علمی به نسبت کارنامهای که قبل از انقلاب برای کشور تعریف میشد قابل قبول است. البته اشکالاتی دارد که باید در رفع آنها بکوشیم، ولی جرقهای که زده شده، جرقه درستی بوده و در ابتدای انقلاب خوداتکایی و استقلال را به همراه داشته است. مسیری که طی شده مسیر تقریباً مثبتی بوده است، ولی به لحاظ زمانی شاید میتوانستیم زودتر به چنین فرصتهایی دست پیدا کنیم.

چه رابطهای بین تولید علم و مصرف آن وجود دارد؟ آیا وضعیتی که داریم مطلوب است یا جا ماندهایم؟

سئوال خوبی است. در مورد رابطه بین تولید علم و مصرف آن در مسائل مدیریتی، تولید علم باید رابطه مستقیمی با مصرف آن داشته باشد، ولی در مباحث نظری شاید تولید نظریهها و فرضیههایی که در مباحث مختلف در سراسر جهان در پژوهشگاهها و مجموعههای علمی مطرح میشوند، در یک نگاه بلندمدت به مصرف علم وابستگی داشته باشند و میتوانند مبنای بسیاری از پیشرفتهای علمی قرار بگیرند، ولی از نگاه مدیریتی قطعاً در زمینه رابطه تولید علم و مصرف آن در کشورهای در حال توسعهای مثل ایران و کشورهای جهان سوم ـالبته ما الان نه خیلی جهان سومی هستیم، نه جهان اولی، بلکه یک کشور در حال توسعه هستیمـ قوی نیست و نیازمان به تولید علمی است که رابطه مستقیمی با مصرف آن داشته باشد.

این که وضعیت ما مطلوب است یا جا ماندهایم؟ نه میتوانیم بگوییم وضعیتمان مطلوب است و نه خیلی جا ماندهایم، اما در عین حال میتوانیم بگوییم در برخی حوزهها مثل پزشکی وضعیت مطلوبی چه در حوزه نظری و چه عملی و مصرف علم داریم و میتوانیم بگوییم در سطح منطقه اول هستیم و جمهوری اسلامی به لحاظ استفاده از علوم پزشکی و درمان بیماران که آخرین حلقه مصرف تولید علم پزشکی است، در منطقه اول و در سراسر جهان هم از وضعیت خوبی برخوردار است و در جراحیها، چشمپزشکی و... جایگاه بسیار خوبی دارد و به رتبه اول منطقه خیلی زودتر از آنچه که در سند چشمانداز و برنامه پنج ساله پیشبینی شده بود، رسیده است. یعنی همان تولید علمی که منجر به مصرف شده است. الان از بسیاری از کشورهای منطقه برای درمان به کشور ما میآیند، چون هم از لحاظ هزینه و هم از لحاظ تخصصی به نفع آنهاست، یعنی این همان علمی است که به درد ما خورده، هم درآمدزا شده و هم جایگاه خوبی را در جهان برای ما ایجاد کرده است.

اما در حوزههای دیگر متأسفانه دچار مشکل هستیم و نتوانستهایم علم تولیدشده را به مصرف برسانیم و در بعضی از زمینهها حتی در تولید علم هم دچار ضعفیم و کارنامه خوب و درخشانی را که در پزشکی داریم، در این زمینهها نداریم. در حوزه اقتصادی و تولید که شعار همه نامزدها در انتخاباتهای اخیر بود و مسئولین هم از این گفتمان برای جلب آرای عمومی استفاده میکنند، نتوانستهایم علمی را تولید کنیم که به مصرف داخلیمان برسد و یا علومی هم که تولید شده است و نخبگان و با تجربههای ما در اختیار دارند به مصرف نمیرسند که این یک اشکال مدیریتی است. در حوزه فرهنگی بعد از 30 و اندی سال قطعاً دچار مشکلات فرهنگی هستیم. ما در یک کشور اسلامی با دیدگاههای مبتنی بر مبانی اسلام و شعار اسلام انقلاب کردیم و الان بعد از 30 و چند سال در بسیاری از موضوعات فرهنگی مشکل داریم. در سبک زندگی، موضوع جوانان، ازدواج و حتی پوشش مردم دچار یک مرعوبیت فرهنگی و علمی شده و در این حوزه جا ماندهایم. همان طور که عرض کردم در حوزههایی مثل علوم پزشکی توانستهایم به جایگاه مطلوبی برسیم، ولی در حوزههای مهمی مثل فرهنگ و اقتصاد که رابطه مستقیمی با زندگی و سعادت مردم دارد و از بین بردن آثار جانبی و درازمدت آن به مراتب از حوزههای دیگر بیشتر است و بسیار زمانبر خواهد بود، ضعف داریم و خوب عمل نکردهایم. ریشهکنی یک علم نابسامان در حوزه فرهنگ که توسط آحاد مردم مصرف میشود، بسیار زمان میبرد و میبینیم مسئولین ما تقریباً در این حوزه وارد نمیشوند، چون کار فوقالعاده دشواری است و مبانی علمی کاربردی در زمینه فرهنگ در طول این 30 سال تعریف نشدهاند.

در حوزه مخترعین و نخبگان در تولید علم نخبه کم نداریم. فقط جشنواره خوارزمی را در نظر بگیرید و ببینید واقعاً هر سال چه تعداد نخبه در سطوح مختلف تحصیلی از دبستان به بالا وجود دارند و چه تعداد مخترع ثبت میشوند، اما چند درصد از آنها به مرحله تولید و سپس مصرف میرسند؟ اختراع این مخترعین جوان چنان در کوچه پسکوچههای بوروکراسی گیر میکند که یا مخترع پشیمان میشود یا کسی سوءاستفاده میکند و آن اختراع را با قیمت ارزان میخرد و میبرد و خودش انجام میدهد و آن نخبه یا سرخورده و یا از کشور خارج میشود. در این حوزه دچار مشکل جدی هستیم. این یک نگاه آسیبشناسی مدیریتی است، چون مدیریت کشور باید حلقه بین تولید علم و مصرف آن را به هم وصل کند که در این حوزه خلاء جدی داریم.

مقام معظم رهبری در حوزه پیشرفت دانش اشاره کردهاند شتاب داشتهایم، ولی در حوزه پژوهش و دانش باید تأکید ما بیشتر باشد تا شتابمان.

دریافتی که از فرمایش معظمله دارم این است که در مقطعی حرکت طولی خیلی سریعی را در عرصه توسعه علمی داشتیم، یعنی همان توسعه کمّی که اول عرض کردم. شتابی که در آن مقطع زمانی رخ داد و مثلاً ماهواره امید پرتاب شد و مواردی که میخواست یک جایگاه علمی را برای کشور ما در اذهان عمومی جهان ایجاد کند و یک ویترین بود. البته شروع کارهای خوبی هم بود، ولی آنچه که مورد اشاره معظمله هست، این است که حرکت ما باید حرکت کیفی در به ثمر رساندن علم تولیدی خود باشد، یعنی ماهوارهای که به فضا پرتاب میشود، باید آثار مطلوبش در یک پروسه زمانبندیشده برای مردم کشورمان، منطقه و یا مردم جهان به لحاظ حلقه وصل تولید به مصرف گنجانده شود. این که در مقطعی در حوزه علمی یک نقطه خارج از نمودار را نشانهگذاری کنیم، ولی این نقطه خارج از نمودار بماند و نقاط دیگری ترسیم نشوند که بتوانیم اینها را به هم وصل کنیم و شکل خوبی را از تولید علمی داشته باشیم، مطلوب و مفید نیست. یعنی باید یک نگاه بلندمدت و زمانبندیشده برای به ثمر رساندن اختراعاتمان تعریف کنیم. فکر میکنم مطلبی که ایشان اشاره فرمودهاند، بحث کیفیسازی و کاربردی کردن در سطوح مختلف است. ژست و ویترین کار علمی خوب است و از نظر جنگ روانی در حوزه ارتباطات هم تا حدودی مؤثر، ولی در عین حال اگر از آثار کار علمیای که انجام دادهایم، حتی خودمان بهرهمند نشویم، تأثیرش را از دست میدهد و پشتوانهاش خالی میشود.

نگاه مقام معظم رهبری در حوزه علم و پژوهش نگاه کیفیتمدارانه است.

چرا در سالهای اخیر شاهد عدم افزایش بودجه بودهایم؟

در مورد سئوالات این چنینی میبایست عدد و رقم داشته باشم. در غیر این صورت نمیتوانم توضیح بدهم.

مراکز تحقیقاتی وظایف اصلیشان را انجام نمیدهند و بهگونهای تعبیه شدهاند که حیاط خلوت هستند و به همین دلیل به پژوهش ضربه زده میشود. چگونه میتوان با این آسیب مقابله کرد؟

نمیتوانیم این را در کل کشور تعمیم بدهیم. این نگاه برای همه مراکز پژوهشی نگاه منصفانهای نیست. عملکرد برخی از مراکز پژوهشی ما حتی به نسبت بودجهای که به آنها اختصاص داده شده است، خوب بوده است و راندمان بیش از بودجه داشتهاند. عزیزان علاقمندی بوده که از زندگی، وقت و خانوادهشان ایثار کرده و همه جوانیشان را گذاشته و با علاقه این کار را دنبال کردهاند. اگر در انقلاب و جنگ افرادی داشتیم که ایثارگری کردند، الان هم کسانی هستند که در عرصه علمی کشور دارند ایثار میکنند و غالباً هم کسانی هستند که در این دو عرصهای که اشاره کردم سابقه دارند و حداقل روحیات آن عزیزان را در خودشان متجلی کردهاند. نمیتوانیم این را تعمیم بدهیم و کمی بیانصافی است که همه مراکز پژوهشی را اینگونه بدانیم، ولی در مورد برخی از مراکز پژوهشی حرف شما درست است. البته نمیخواهم از تعبیر حیاط خلوت که نگاه بدبینانهای را با خود به همراه میآورد استفاده کنم، ولی میشود گفت برخی از مراکز پژوهشی خودجوشی لازم را ندارند و این هم باز یک اشکال مدیریتی است که در حوزه عملیاتی و اجرایی کشور عمومیت دارد. حلقه مفقوده ما در حلقه مدیریت کشور حلقه نظارتی است. این آخرین حلقه مدیریتی در ایران است که حلقه معیوبی است و غالباً از این نظر دچار اشکال هستیم. هر مجموعهای که حلقه مدیریتی پایانی آن یعنی حلقه نظارتیاش موفق عمل کرده، آن مجموعه موفق بوده است، اما متأسفانه غالب مجموعههای عملیاتی ما که میخواهند برنامههای کشور را اجرایی کنند، در حوزه نظارتی مشکل دارند و بنابراین برنامههایی که در اول سال ترسیم میشوند به سرانجام نمیرسند یا اگر هم برسند، راندمان آن معلوم نیست و کسی نمیآید بگوید بودجهای که مثلاً برای این برنامه علمی در نظر گرفته شده است، سرانجام به چه چیزی منجر شد؟ همیشه گزارشی از انجامشدهها ارائه میدهند، اما از انجام نشدهها گزارشی ارائه نمیشود و وقتی این بخش بیان نشود، مشخص نمیشود بهرهوری آن بودجه چقدر بوده است.

بودجههایی که به مراکز تحقیقاتی داده میشود شاید درصد پایینی از کل بودجه کشور باشد، اما میزان آنها کم نیست و وقتی در باره صرف این بودجهها مطالعه میکنیم، میبینیم بخش زیادی از این بودجهها صرف همایشها و مواردی از این قبیل شده است. در عین حال به نظر من اگر حلقه نظارتی اصلاح و نظارت خوب و کاملی بر پروژهها و صرف بودجههای تخصیص داده شده به آنها صورت بگیرد ـالبته توسط ناظرین خارج از مجموعه، چون اگر مجموعهها خودشان از عملکردشان بگویند و از خودشان تعریف کنند، نتیجه مثبتی نمیگیریمـ مشکل عدم کارآیی یا کارآیی ضعیف برخی از مراکز تحقیقاتی ما حل میشود. نظارت دقیق در همه حوزههای مدیریتی کشور میتواند معضلات گوناگونی را حل و حیاط خلوت را به یک حیاط شفاف و روشن تبدیل کند که همه عملیات آن قابل بررسی و مشخص باشد.

تمرکز مراکز اقتصادی در دولت به اعتقاد برخی باعث رشد پژوهش شده است و برخی میگویند اگر این مراکز در بخش خصوصی باشند به نتایج بهتری دست مییابیم و اگر در حوزه دولت باشد با یکسری همایشها و گزارشهای صوری مواجه خواهیم بود.

تقریباً با نظر شما موافقم. متأسفانه همایشهای علمیای که برگزار میشوند، شروع و پایانی دارند که شروع آن به لحاظ شکلی و تعریف اجرائیات بسیار گسترده هستند. جمعآوری مقالات و نظریات، چاپ کتاب و دعوت از اندیشمندان از جاهای مختلف داخل و خارج از کشور نقاط آغازین هستند، اما نقطه پایانی آنها اشتباه در نظر گرفته میشود. متأسفانه نقطه پایانی غالب همایشهای علمی ما کجاست؟ همان روز افتتاحیه همایش! یعنی پایان کار همایشهای علمی ما همان چیزی است که مجری برنامه اعلام میکند همایش بهخوبی برگزار و این تعداد مقاله، سخنرانی و... انجام شد، ولی بعد از آن تعریف نمیشود از مجموعه مقالاتی که جمعآوری شد، از مجموعه اندیشمندانی که دعوت کردید و نظریات آنها را به کار بردید، از مجموعه پنلهایی که برای مدیران در حوزه پژوهش و علم برای تعریف روشهای روزآمد و کارآمد یا یکسری تحقیقات مبتنی بر عملگرایی استفاده کردید، چه برنامه زمانبندیشدهای را مثلاً در پنج سال آینده مبتنی بر همایش داریم. اگر حتی یکی از این همایشها را پیدا کردید حتماً به من معرفی کنید تا این صحبتم را پس بگیرم، چون در اغلب همایشهای علمی در طی سال شرکت میکنم و میبینم خداحافظی روز همایش خداحافظی با همه محتوایی بوده که شاید مثلاً یک یا دو سال از نقاط مختلف کشور و دنیا جمعآوری شده است. سود این علمی که در کتاب هست باید به آخرین حلقه مصرفی در کشور یا سراسر دنیا برسد. این موضوع در کشور ما تعریف ندارد و متأسفانه در این همایشها سودی وجود ندارد.

اگر نخواهم حوزه دولتی و خصوصی را چندان از هم مجزا کنم، در حوزه دولتی برنامهها چهار یا هشت ساله هستند و برخی از دولتمردان ما متأسفانه همان نگاه چهار سال یا هشت سال مسئولیت را در حوزه مدیریتشان دارند و این به ضرر کشور است. به نظر من اگر مسئول، وزیر، معاون وزیر، کارشناس و هر کسی در حوزه یک وزارتخانه این نگاه را داشته باشد که طرحی که دارم پیگیری میکنم از حوزه پژوهش در ده یا 20 سال آینده جواب میدهد و وقتی این ده سال طی شد و این فرد حتی بازنشسته شد، از کنار گود به محصولش نگاه کند و لذت ببرد. اگر این نگاه را داشته باشد، بسیاری از مسائل کشورمان حل میشوند، منتهی نگاههای کوتاهمدت در مدیریت راهبردی در بعضی از مسئولین اجرایی کشور و دولتهایمان این کار را دچار اشکال میکند. البته نگاه مردم ما در این حوزه هم مشکل دارد. مردم ما از نماینده، وزیر، استاندار و... توقع دارند ماحصل فعالیتهای وی در ظرف کمترین زمان ممکن احساس شود. این باعث فشار روانی به مسئولین کشور میشود. در مسائل اقتصادی هم اگر پژوهش باشد و مراکز اقتصادی ما در دولت موجب ایجاد مراکز پژوهشی شوند، وضعیت بهتری به وجود خواهد آمد. اگر این نگاه اصلاح شود، بسیار به نفع کشور خواهد بود.

چگونه میتوان در بخش خصوصی انگیزه ایجاد کرد؟

باید تسهیلاتی را بگذارند که بخش خصوصی انگیزه لازم برای انجام پژوهش را داشته باشد و مثلاً بگوید در حوزه این اختراع یکسری نخبگان و دانشمندان مختلف را جمع میکنم که مثلاً منجر به بهینهسازی مصرف سوخت یا برق یا سایر نیازهای کشور و یا حتی دنیا برای فروش آن علم شود. اگر دولت امتیازات ویژه را برای بخش خصوصی تعریف کند و به بخش خصوصی یک نگاه تمامیتخواه نداشته باشد، اگر آن اختراع برای آن بخش خصوصی منجر به درآمد شگفتی شد، دولت نیاید و آن را در حوزه اختیاراتش درنیاورد، کما این که در غرب هم این گونه است، مسلماً بخش خصوصی انگیزه بیشتری برای فعالیت خواهد داشت، اما بخش خصوصی از این قضیه ابا دارد و وارد فعالیت نمیشود. گاهی شرایط را برای بخش خصوصی موفق سخت میکنند که این امر یا از سوءمدیریت داخلیمان نشأت میگیرد و یا از یکسری نگاههای ریزسنج از خارج از کشور که به فعالیتهای اقتصادی ما چشم دوختهاند و اگر در جایی پیشرفتی صورت گرفت و موفقیتی کسب شد، بلافاصله در نطفه خفه شود و یا با ارتباطات و دلالهایی که داخل کشور دارند کاری میکنند که حوزه خصوصی را به بنبست بکشانند. باید اینها مدیریت شوند و فکر میکنم در این صورت بخش خصوصی وضعیت خوبی را در این حوزه رقم بزند. الان اگر در حوزه پزشکی موفقیتهایی را میبینید، بسیاری از مراکز پزشکیای که مورد توجه منطقهای و بینالمللی شدهاند خصوصی هستند. این موضوع درآمدزایی خوبی برایشان دارد و در عین حال در آن حوزه پژوهش کردهاند و علمشان را میفروشند و به مصرف میرسانند که این هم برای داخل کشور و هم برای کسانی که از خارج به کشورمان میآیند مساعد است و برای ما ارزآوری دارد و هم برای مجموعه خصوصیای که سرمایهگذاری کرده است منافع دارد. باید در حوزههای دیگر هم این گونه شود. مثلاً در حوزه فرهنگ، اول سال دفترهایی که عکس دارا و سارا، شخصیتهای ایرانی، اساتید، شهدای جبهه و جنگ رویش بود به بازار عرضه شد که موجی از استقبال در داخل کشور ایجاد کرد، ولی بلافاصله در همان حوزه خلائی رخ داد، چون بخش خصوصی پشتیبان قضیه نبود. دولت باید از آن حمایت میکرد تا فرهنگ مصرف دفترهای خارجی با عکسهای غربی تحت تأثیر تولید داخلیمان قرار بگیرد. همه اینها مصداقهایی هستند که در مورد این سئوال خدمتتان عرض کردم.

علت جدی نگرفتن اقتصاد دانشبنیان توسط مسئولین چیست؟ آیا خطرپذیری مسئولین کم است یا از عواقب آن خبر ندارند؟ حتی یکی از مسئولین اشاره کرده است که سری را که درد نمیکند دستمال نمیبندند.

به نظر من هم خطرپذیری کم مسئولین است و هم عدم آگاهی از عواقب آن. در واقع این به نگاه کوتاهمدت در مدیریت برمیگردد یا فشار روانیای است که مردم ایجاد میکنند. مسئولین باید این موضوع را خوب مدیریت کنند، اولاً هم نگاه کوتاهمدت مردم را به لحاظ روانی تعدیل کنند، ثانیاً پاسخ بدهند و این طور نباشد که مردم احساس کنند این مسئول توجهی به نیازهای آنها ندارد و اطلاعرسانی خوب و شفافی کنند و مردم مسیر پیشرفت برنامه آن مسئول را ببینند تا بتوانند اعتماد کنند، اما این را هم قبول دارم که غالب مسئولین کشور ما ریسکپذیری و خطرپذیری کمی دارند که به دلیل همان دوره کوتاه مسئولیتی است که به آن نگاه میکنند و نگاه بلندمدت ندارند که این امر بسیار برای ما ایجاد اشکال میکند. جالب است هر کدام از مسئولین که در مناسبتهای مختلف خدمت مقام معظم رهبری میروند، نصایح مقام معظم رهبری به آنها حاکی از نگاه بلندمدت است. باید به عنوان درددل و گلایه بگویم که بسیاری از مسئولین ما فرمایشهای مقام معظم رهبری را قطعاً بهتر از من و امثال من میفهمند، اما متأسفانه به آنها عمل نمیکنند. حضرت آقا در چه سالی بحث شبیخون فرهنگی را مطرح میکنند و چند سال است این موضوع در صندوقخانه دولتهایی که آمده و رفتهاند خاک خورده است؟ تازه امروز بحث آسیبشناسی ناشی از ماهواره را به صدا و سیما میکشانیم.

دو سه سال هست این بحث مطرح شده است.

آقا کی به شبیخون فرهنگی اشاره کردند؟ بیش از پانزده سال. همیشه نگاه بلندمدت در توصیههای مقام معظم رهبری هست و دریافت هم میشود، ولی به اجرا نمیرسد و اشکالات پشت سر هم پیش میآید. در حوزه اقتصادی بحث مفاسد اقتصادی کی مطرح میشود؟ در حوزه سبک زندگی همین طور. الان سبک زندگی مسئولین ما به چه صورت است؟ آیا شاهد رفاهزدگی در حوزه مسئولینمان نیستیم؟ علت این که موجی از استقبال از یک نامزد انتخاباتی که سادهزیستی را مد نظر قرار میدهد، چیست؟ مسئولین ما از این ویژگی مهم دور شدهاند. وقتی مردم حتی در ظاهر به سادهزیستی یک نامزد انتخاباتی جلب میشوند، ناشی از این است که به فرمایش مقام معظم رهبری و حضرت امام که سالیان پیش به آن اشاره کردهاند که ما برای سادهزیستی آمدهایم توجهی نمیشود. فقط هم این مورد نیست، موارد متعدد دیگری به این صورت هستند. این نگاههای بلندمدت باعث میشوند آقا میفرمایند، ولی اجرا نمیشود. ما در عمل ضعیف هستیم. متأسفانه در زمان انتخابات از شعارهایی که مبتنی بر مبانی بلندمدت و توصیهشده توسط مقام معظم رهبری است استفاده میشود، ولی در عملگرایی به مشکل برمیخوریم.

بحث گرتهبرداری از پژوهشهای خارجی هم مطرح است و به مواردی مثل قضیه اثرات داروهای گیاهی ایرانی کم بها داده میشود. چه باید کرد تا اثرات پژوهشهای بومی بیشتر شوند؟

در موضوع گیاهدرمانی ایران، جامعه گیاهدرمانی ایران هفت هشت سالی فعالتر از گذشته شده است. قصد دارم مصداقی پاسخ بدهم. منابع گیاهی داروییمان و تولیداتی که با استفاده از این منابع در کشور به کار میروند در درمان بیماریها مؤثر واقع شدهاند که برای گسترش این قضیه دولت باید از ورود مشابه خارجی آن جلوگیری کند. علت این که این کار انجام نمیشود این است که جامعه گیاهدرمانی کشور استارتی را میزند و قدری خودش را نشان میدهد و چند دارو را به بازار عرضه و حتی بهتر از مشابه خارجیاش عمل میکند، ولی مشخصاً پشتوانه قویای ندارد. چرا؟ فکر میکنم در این حوزهها عوامل خارجی مؤثری داریم که یکسری دلالهای داخلی دارند و مثلاً شربت سینه در داخل تولید میشود، مشابه خارجی آن هم وارد کشور میشود و ارز ما را هم میگیرد و با نمونه داخلی رقابت میکند. مافیای دارو و عوامل خارجی مؤثری که در کشور دلالهای داخلی دارند از طریق رسوخ به جایگاههای تصمیمگیری و تصمیمسازی که پشتیبان بحث گیاهدرمانی ما هستند، مانعتراشی میکنند. در واقع این بحث در همه مواردی که بتوان مصداق تولید داخلی آن را به لحاظ علمی و فنی تعریف کرد وجود دارد. دولت باید بلافاصله در این حوزه اعلام استقلال کند و مانع ورود مشابه خارجی آن شود. مثلاً در حوزه میوه وقتی تولید ما کامل است، چرا باید میوه مشابه را به کشور وارد کنیم، ضمن این که ارز کشورمان هم از دست میرود؟ گرتهبرداری از پژوهشهای خارجی مثل همین بحثی که اشاره کردید با یک حوزه نظارتی قوی قابل حل است. وقتی حوزهای موفق میشود باید از آن تمجید شود و فقط نباید منحصر به تقدیم لوح تقدیر به یک مجموعه باشد، بلکه باید به صورت عملگرا برای یک دوره پنج، ده یا 20 ساله برای خروج وابستگی به خارج از کشور باشد.

https://shoma-weekly.ir/N5tDqS