گفتگوی ویژه

باید بین احزاب فصلی و احزاب تأثیرگذار تفاوت‌هایی قائل شد

هدف اصلی خانه احزاب چه بود؟ کمک به تحزب، نه به یک حزب. در دو سه دور اول ـ هم وقتی دست اصلاح‌طلب‌ها بود و هم زمانی که دست ما بود ـ این کار را کردیم و تلاشمان بر این بود تحزب در کشور نهادینه شود و تأثیرات مثبتی هم داشت. در دور چهارم با حضور احزاب کوچک و افزایش تعداد اصلاح‌طلب‌ها سعی می‌شد قضیه یکطرفه شود و در جهت استفاده از حزب‌ها بود و خانه احزاب برای حزب‌ها باشد، نه برای تحزب. در نتیجه اصولگرایان کنار رفتند و قضیه یکطرفه شد. قرار بر این بود بین دو جناح هماهنگی ایجاد شود، ولی اگر همه‌اش دست اصلاح‌طلب‌ها یا اصولگراها باشد نقض غرض می‌شد.
زین العابدین امیری - فروردین همین امسال بود که دکتر اسد الله بادامچیان در باره خانه احزاب چنین گفتخانه احزاب یک اسم بدنام است» این اظهار نظر در حالی صورت گرفت که خانه احزاب به پیشنهاد حزب مؤتلفه اسلامی تشکیل شد و بادامچبان از مشوقین اصلی آن بود. اما پس از آن خانه احزاب کارکرد خود را تغییر داد و به دلیل آن که باید زیر نظر وزارت کشور وقت(در دولت خاتمی) کار می کرد به بیراهه رفت. رانت های سیاسی در این خانه بیداد می کرد و همین شد که مؤتلفه اسلامی هشدار داد که از هدف اصلی دور شده اید. حالا پس از مدتها که دوباره چندی است خانه احزاب بازگشایی شده همچنان همان تفکرات و رویه های زمان دولت اصلاحات در آن دیده می شود. البته این مهم در مقطع فعلی موافقان و مخالفانی دارد. دکتر حسن غفوری فرد از اعضای شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی معتقد است در صورت انجام اصلاحات در کارکرد و اساسنامه خانه احزاب، این تشکیلات باید بماند. گفتگوی غفوری فرد با «شما» را می خوانید.

***

به نظر شما چرا در خانه احزاب تقلب صورت گرفت و خانه احزاب منحل شد؟

نمیخواهم بگویم تقلب شده است، چون بعداً بعضیها میآیند و میگویند تقلب نشده است. در این باره باید مرجع رسیدگی به این امر نظر بدهد. ممکن است من بگویم تقلب شده است، ولی این ملاک نیست. در خانه احزاب از سه دور اول، دو دورهاش اصلاحطلبها و یک دوره هم اصولگران در اکثریت بودند. در هر سه دوره ارتباط و روابط بسیار خوبی بود، یک دوره من رئیس خانه احزاب بودم و یک دوره آقای موسوی تبریزی رئیس بود. همکاری خوبی هم داشتیم و در ابعاد داخلی و خارجی کارهای خوبی انجام شد. از نظر جنبههای داخلی یک منشور دفاع نوشتیم که بیش از 100 حزب از احزاب اصلی و بزرگ کشور آن را امضا کردند و آرامشی در فضای سیاسی کشور به وجود آمد. از لحاظ ابعاد خارجی هم با احزاب مختلف دنیا از اسلامی گرفته تا غیراسلامی مثل احزاب چین در تماس بودیم و ما به چین رفتیم آنها به ایران آمدند، از جمله احزاب کشورهای اسلامی با احزاب لبنان و سوریه ارتباطات خوبی داشتیم و همکارهای خوبی انجام شد. در سالهای بعد آنچه اتفاق افتاد، یک مقدار زیادهطلبی بعضیها بود. نمیخواهم از عبارت تقلب در خانه احزاب استفاده کنم، ولی به هر حال هدف اصلی گم شد.

هدف اصلی خانه احزاب چه بود؟ کمک به تحزب، نه به یک حزب. در دو سه دور اول ـ هم وقتی دست اصلاحطلبها بود و هم زمانی که دست ما بود ـ این کار را کردیم و تلاشمان بر این بود تحزب در کشور نهادینه شود و تأثیرات مثبتی هم داشت. در دور چهارم با حضور احزاب کوچک و افزایش تعداد اصلاحطلبها سعی میشد قضیه یکطرفه شود و در جهت استفاده از حزبها بود و خانه احزاب برای حزبها باشد، نه برای تحزب. در نتیجه اصولگرایان کنار رفتند و قضیه یکطرفه شد. قرار بر این بود بین دو جناح هماهنگی ایجاد شود، ولی اگر همهاش دست اصلاحطلبها یا اصولگراها باشد نقض غرض میشد.

خانه احزاب بیشتر نقش صنفی دارد نه نقش سیاسی. به طور مثال خانه احزاب نمیتوانست برای انتخابات نماینده معرفی کند، ولی میتوانست بر انتخابات نظارت کند. همین موارد بود که در دور چهارم مغفول ماند و نتیجه این شد که از بین رفت. در حالی که میتوانستیم از این روزنه با احزاب دنیا ارتباط داشته باشیم و هدف این بود خانه احزاب کشورهای اسلامی را تشکیل بدهیم و سازمان احزاب آسیایی (ICAP) فعالانه شرکت کردیم و از اولین دورهاش بنده به عنوان نماینده ایران شرکت کردم و در کمیته اجرایی آن بودم و هستم. رابطه خیلی خوبی بود و قرار بود کنگره احزابی در ایران تشکیل شود، منتهی همه اینها با افزونطلبی برخی از دوستان به بوته فراموشی سپرده شد.

آیا در (ICAP) نماینده احزاب هستید یا نماینده حزب مؤتلفه؟

اولین باری که شرکت کردم، از طرف جامعه اسلامی مهندسین حضور یافتم. در سال 2000 ـ یعنی چهارده سال قبل ـ موقعی که (ICAP) در آسیا تشکیل شد خانه احزاب هم در ایران شکل گرفت. اولین دوره (ICAP) در فیلیپین انجام شد که از طرف جامعه اسلامی مهندسین حضور داشتم. یکی دو دوره بعد به عنوان مستقل شرکت کردم. در واقع عضو هیئت اجرایی هستم و به این عنوان مرا دعوت میکنند، منتهی مقدمات و هزینههای سفر را حزب مؤتلفه میپردازد.

آیا با تشکیل دو باره خانه احزاب موافقید یا خیر؟

صد در صد موافقم، ولی باید تغییراتی در اساسنامه آن داده شود. زمانی که اساسنامه نوشته شد تعداد احزاب کمتر بود. باید اساسنامه به صورتی تغییر کند که خانه احزاب یک کانون صنفی باشد، نه سیاسی تا به شکلگیری و نهادینه شدن حزب و تحزب در ایران کمک کند.

آیا حزب مؤتلفه هم با تشکیل خانه احزاب موافق است؟

بله، این موضوع در شورای مرکزی مؤتلفه به بحث گذاشته شد و من صد در صد موافق بودم، اما شورای مرکزی اکثریت قریب به اتفاق رأی داد فعلاً در این کار شرکت نکنیم.

اگر نکته دیگری در این باره باقی مانده است، بفرمایید.

به نظر من ایده خانه احزاب ایده خوبی بود و بایستی حتماً پیگیری شود. بعضی از دوستان پیشنهاد میدهند که خانه احزاب نباشد، کانون یا باشگاه احزاب باشد. احزاب تریبونی داشتند و اصل شکلگیری آن در دوره اصلاحات بود گاهی اختلافات به روزنامهها و رسانهها کشیده میشد و جو پرتنشی در جامعه ایجاد شده بود. ما میخواهیم تریبونی باشد که احزاب در آنجا حرفهایشان را بزنند، با هم بحث کنند و به توافق برسند. این نیاز هنوز هم به قوت خود باقی است. در کشوری که انتخابات برگزار میشود حزب یک عامل اصلی است و نمیشود تصور کرد انتخابات باشد و حزب نباشد. حزب باید باشد. در خانه احزاب 60، 70 تا عضو داشتیم. باید به اینها سر و سامان داد و برایشان برنامهریزی کرد، بنابراین معتقدم تشکلی به اسم خانه یا کانون یا باشگاه احزاب لازم است تا احزاب محلی داشته باشند که در آنجا بحث کنند.

مقام معظم رهبری ده پانزده سال است کرسیهای نظریهپردازی و تریبونهای آزاد را مطرح کردند. یکی از جایگاههای اینها احزاب است. مثلاً یکی از مباحث مهم و مطرح کشور همین توافق ژنو و از مواردی است که بهخوبی میشود راجع به آن بحث کرد و احزاب جای بسیار خوبی برای بحث در باره این مسائل هستند. آقای روحانی، رئیسجمهور گفتند که دانشگاهها در این باره بحث کنند که دانشگاهها از نظر علمی و فنی و احزاب از نظر سیاسی میتوانند راجع به این موضوع بحث و تبادل نظر کنند؛ همین طور در باره اقتصاد و یارانهها. اینها بحثهای خوبی هستند که اگر خانه احزاب شکل بگیرد، میشود در آن راجع به آنها بحث کرد و مردم هم میتوانند از نتایج آن استفاده کنند، ولی باید بنا بر این باشد که سمت و سوی اینها یاری به حزب نباشد، بلکه به تحزب کمک کنند.

این 60، 70 تایی که فرمودید، احزاب واقعی هستند یا صوری هم در میان آنها وجود دارد؟

تعریف واقعی و صوری نداریم. در کشور ما پنج نفر که با هم بنشینند و یک اساسنامه بنویسند، میتوانند بروند و مجوز فعالیت بگیرند. از اینها شاید حدود 300 تا هست! بعضی از اینها مثل حزب مؤتلفه در 300 شهر کشور دفتر رسمی دارند و کار میکنند، برخیها هم همان پنج نفر ماندهاند و دفتر هم ندارند و فقط یک شماره تلفن دارند. یکی از مشکلات این است که همینها هر کدام یک رأی دارند، یعنی حزب مؤتلفه اسلامی با بیش از 200 شعبه در بیش از 200 شهر کشور در خانه احزاب یک رأی دارد و یک حزب چهار پنج نفره که هیچ عضو، شعبه یا دفتری ندارد یا حتی گروههای صنفی مثل انجمن دانشآموزان یا فارغالتحصیلان فلان دبیرستان یا فلان دانشگاه یا کارکنان فلان شرکت بیمه هم هر کدام یک رأی دارند. نمیخواهم بگویم آنها احزاب صوری هستند، ولی یک حزب باید تشکل و شناسنامهای داشته و مواضع، شورای مرکزی و دفترش مشخص باشد. اگر اینها مشخصتر شوند کارها سادهتر خواهند شد. بعضی از احزاب نزدیک انتخابات اعلامیه میدهند، ولی دفتر و دستکی ندارند. احزابی هم مثل مؤتلفه اسلامی هستند که 50 سال سابقه دارند، شهید دادهاند، در جنگ، اقتصاد و دولت مؤثر بودند؛ حتی در کمک به محرومین نقش داشتند و در عرصه سیاسی تأثیرگذار بودند و همیشه در انتخابات حضور جدی و پررنگ داشتند. به نظر میرسد باید بین اینها تفاوتهایی قائل شد تا یک مقدار شکلگیری کارها سادهتر شود.

https://shoma-weekly.ir/M8Prc6