در این خصوص گفتگوی خبرنگار شما با حسین انواری عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی را می خوانید:

نظر شما پیرامون کارآمدی اجرای قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان چیست؟

بنده به شخصه با 30 تا 35 سال کار در دوایر دولتی که بعد آن فرد بازنشسته شده و نیروی جدید و جوان جایگزین شود و حرکت رو به رشد دستگاه ها متوقف نشود موافقم ولی با بازنشسته شدن به معنای خاتمه مفید بودن افراد بخصوص در سطوح بالای مدیریتی در کشور موافق نیستم به طور حتم گردش نیرو در نظام اداری بخصوص در دولت عامل امیدواری نیروی جوان به آینده می شود تا جوان هم بداند اگر تلاش کند به مدارج بالای مدیریتی ارتقاء می یابد البته با فرض بر اینکه شایسته سالاری به معنای واقعی نیز صورت گیرد لیکن جای تامل و سوال است که آیا این قانون که طرح نمایندگان مجلس بوده از کارشناسی پخته ای برخوردار است و به همه ابعاد توجه نموده و آیا پایان 30 سال کار فرد در دولت به معنی آغاز خانه نشینی صرف اوست با توجه به اینکه بسیاری از بازنشستگان امروز هم ک ه از20 سالگی کار را شروع کردند غالبا"50 ساله اند و آیا 50 سالگی وقت بازنشستگی و زمان تمام شده کارکردن است و آیا تجارب این افراد بخصوص در سطوح بالای مدیریتی به نیروهای جوان به درستی منتقل شده و نیروی جوان به تنهایی توانایی ادامه مسیر را دارد یا نیازمند به همفکری و کسب تجارب نیروهای توانمند قبلی است از موضوعات اساسی که باید از سوی کارشناسان امر بررسی شده و پاسخ داده شود.

در هر صورت با اجرای این قانون تعدادی مجبور به ترک کار خواهند شد، شما کادر سازی صورت گرفته تا کنون را چطور ارزیابی می کنید؟

متاسفانه در طول 30 -40 سال گذشته در دوایر اجرائی و قضایی مدیر سازی مناسبی نشده و یک مدیر منصوب بر خود فرض ندانسته که مدیران جوانی را در طول خدمت خود برای کشور تربیت نماید که این خود نقص بزرگی است و در این طرح که برخی از افراد بازنشسته در سطوح بالای مدیریتی کوله باری از تجارب مفید 30 ساله دارند آنهم در شرایط خاص نظام که هر روز با حوادث مختلف روبرو بودند قطعا" تجاربشان در مواقع لزوم نقش موثر و راهگشا برای رفع مشکلات پیشروی کشور دارد و نمی توان با این تجارب آنها را خانه نشین محض کرد اگرچه حضور جوانان هم در سمت های مدیریتی ضروری است ولی باید تامل نمود که با مسئولی هم که مدارج عالیه از نظر نظری و مدارج تجربی از نظر مدیریتی دارد چه باید کرد و استفاده از تجارب او در شرایط بوجود آمده چگونه باید صورت گیرد هرچند ممکن است توان جسمی وی تحلیل رفته و حوصله قبل را نداشته باشد لیکن وی قادر به تولید فکر و ارائه راهکار است که اگر سازمان دهی مناسب صورت گیرد چون کانون بازنشستگی که در دوایر اجرائی وجود دارد خدمات بازنشستگان برای جامعه مفید خواهد بود و امروز بازنشسته کردن یکباره فرضا"قاضی که 30 سال در فراز و نشیب قضاوت تجارب ارزشمند کسب کرده ظلم به مردم و نظام است چرا که قاضی جوان نیازمند تجارب اوست و باید راهکاری اندیشید تا قاضی جوانی که صرفا"مسلح به علم بوده و از تجربه تهی است بتواند از تجارب قاضی بازنشسته استفاده کند.

به نظر شما کنار گذاشته شدن یکباره نیروهای رده بالای مدیریتی بازنشسته در شرایط کنونی عوارض سوء در جامعه خواهد داشت و در این باره چه باید کرد؟

این نوع کنار گذاشته شدن یک مدیر توانمند با بازنشستگی که هدفش خانه نشین کردن افراد باشد عارضه منفی برای جامعه دارد و یک مدیر با سابقه و توانمند را مبتلا به بیماری های روحی و جسمی عدیده می کند چرا که وقتی یک نیروی باتجربه بعد عمری تلاش به عنوان کارگزار رده بالا که امروز هم غالبا" بسیاری از آنان برخلاف تعدادی اندک سرمایه و بضاعتی ندارند رها شوند در زمینه های دیگر نمی تواند از ابتدا خلق کار کنند و منزوی می شوند ضمن اینکه بدبینی هایی هم در خانواده این افراد و جامعه نسبت به آینده کاری افراد ایجاد خواهد شد چرا که فرزندی می بیند پدری 30 - 35 سال در کمال تعهد کار کرده و امروز رها شده و صرفا" حقوق بازنشستگی می گیرد که آنهم در شرایط اقتصادی امروز با مستمری اندک بازنشستگی تکاپوی حداقل های زندگی را هم نمی دهد و حالا چه کار باید کند در حالی که وقتی در اداره بود شانی داشت و با اضافه کار و ماموریت کمبودها را جبران می کرد و لی زمان بازنشستگی اینها هم کسر شده است و امروز این افراد که زمانی مدیران رده بالا بودند زندگی شان دچار اختلال شده است و این نتیجه خدماتشان شده و همین افکار تاثیر بدی در جامعه خواهد داشت که ضرورت دارد این مسائل در میزگردهای رسانه ای با حضور طراحان و کارشناسان امر بخصوص از احزاب فعال به بحث گذاشته شده و مورد بررسی قرار گیرد تا جلوی عوارض سوء احتمالی آن از جهات مختلف گرفته شود.

برای بهره مندی از تجارب نیروی های بازنشسته ضمن جوان سازی سطوح مدیریتی کشور راهکاری دارید؟

با توجه به اینکه بازنشستگان هر دستگاه بهترین مشاوران آن دستگاه بر حسب تخصص خود می توانند باشند پیشنهاد می کنم از توانایی این افراد در امور مشاوره و نظارت استفاده شود در امر بازرسی در همین سازمان بازرسی کل کشور چه کسی بهتر می تواند کار نظارتی این تشکیلات را انجام دهد جز فرد باتجربه که عمری کار مفید در دستگاه های مختلف کرده و اقتضای کارآمدی تشکیلات این دستگاه بهره مندی از آدم های پخته و با تجربه به جای یک جوان تازه تحصیل کرده است که از او انجام یک کار سخت را آنهم بدون کسب هیچ تجربه به عنوان ناظر انتظار داریم یا در دیوان عدالت اداری یا در دادگاه های مهم که امر قضاوت در آن از عهده قضات تازه کار بر نمی آید و علم صرف قاضی جوان وی را کمک نمی کند و باید ترتیبی داده شود که در این مراکز نیروی متفکر بازنشسته در کنار نیروهای جوان باشند.

آیا تجارب موفقی در استفاده از توان نیروی بازنشسته در رده های بالای مدیریتی سراغ دارید که ضمن بازنشستگی این افراد بتوان از خدماتشان بهره برد؟

امروز در بسیاری از کشورهای توسعه یافته هم نیروهای کارگزار خود را بازنشسته می کنند ولی همان افراد بهترین مشاوران مجموعه ها باقی می مانند بدون اینکه نیروی موظف بوده یا مکلف به حضور دائم باشند ولی کار به آنها در صورت نیاز به همفکری از سوی دستگاه ها ارجاع می شود و حتی دارای دفتر در همان دستگاه ها هستند این کارها راهگشاست در سبک مدیریت اسلامی ما هم وجود دارد منتها نقص ما این است که اینها را داریم و می دانیم ولی به آن عمل نمی کنیم در کشورهای غربی وزیری که جابجا می شود کنار گذاشته نمی شود در همان وزارتخانه دفتر دارد همه شئوناتش هم حفظ می شود مکلف به حضور دائم هم نیست ولی از وی استفاده می کنند و در موارد لزوم ماموریت های خاص به وی واگذار می کنند امروز در کاخ سفید رئیس جمهور سه دوره قبل را می فرستند برای ماموریت به خاورمیانه چون با تجربه است لیکن ما هم نباید تجربه 30-40 ساله کارگزاران نظام اسلامی را کنار بگذاریم هر چند می توانیم نیرو را بازنشسته کنیم ولی نباید وی را خانه نشین صرف کنیم باید راهکاری بیابیم که از توانمندی و تجارب ارزشمند این افراد استفاده درست کنیم لذا اگر هدف این قانون در عدم منع بازنشستگی برای عده ای استفاده از توانمندی فکری این رده هاست پس باید امکانی فراهم شود تا از این توانمندی در بخش های دیگر چون قضا و اجراء هم استفاده شود و از افراد بازنشسته سطوح مدیریتی رده بالا در سمت بهترین مشاورین دستگاه ها بر حسب تخصص بهره برده و آموز ش های لازم را هم به آنها ارائه نمود تا به روز باشند.

با توجه به اینکه یکی از مهمترین متولیان کادر سازی کشور احزاب هستند کادر سازی احزاب را در کشور چطور می بینید؟

از وظایف مهم احزاب کادر سازی و ارتقاء توانمندی نیروهاست لیکن احزاب به صورت جدی در این باره کار چندان مفیدی به نظر نمی رسد انجام داده باشند چرا که زمانی یک فرد آموزش های کار را می بیند وارد کار می شود مثل یک بنا که کاربلد است ولی زمانی فرد فقط شاهد کار بوده و یک چیز هایی یاد گرفته مثل دانشگاه های ما که در حوزه نظری فعال اند و به صورت عملی نتوانسته اند فارغ التحصیل توانمند برای ورود به حوزه های کار بخصوص در رده های مدیریتی تربیت کنند تا با جوان سازی نیروها بتوان جریان پویا و زنده نظام اداری و کادر سازی بهینه را صورت داد البته نباید هم هراس داشته باشیم که اگر یک نیروی باتجربه کنار رفت و یک جوان جایگزین شد کارها متوقف می شود که اگر اینطور فکر کنیم باید همان نظام شاهنشاهی را حفظ می کردیم که نیروی با تجربه زیاد داشت لیکن امروز ما نیروهای جوان کارآمد زیادی داریم که باید به آنها بها و میدان و فرصت کار دهیم و هر مدیری که جائی منصوب می شود بر خود فرض بداند نیروهایی که تحت امر اوست را رشد داده و روی جوانان و استعدادهای برتر سرمایه گذاری کند تا برای تامین نیروی آینده کشور مشکلی نباشد و این خود از واجبات و ویژگی های مدیر اسلامی است که بتواند در کنار خدمت برای آینده نیروسازی هم کند لذا امروز نمی بینیم احزاب کار جدی و سرمایه گذاری خوبی برای کادر سازی کرده باشند البته ما احزاب زیادی در کشور داریم که بسیاری خلق الساعه اند و زمان انتخابات فعال شده و بعد خاموش می شوند، تعدادی حزب هم داریم که اقداماتشان در تعارض با نظام است و نیرو سازی شان تربیت نیروی داعشی و تروریستی می شود چون مبنا ندارند و اندک احزابی هستند چون موتلفه اسلامی که بضاعت سرمایه گذاری در تربیت نیروهای مردمی جوان را دارند و این کار را هم کرده اند که امروز در حزب موتلفه اسلامی نیروهای جوان و خوش فکر و مستعد و کارآمدی تربیت و ساخته شده اما صرف تربیت این نیروها هم کافی نبوده چرا که باید توانایی صادر نمودن این نیروها و قرار گرفتن آنان در مناصب و بسترهای مدیریتی در قسمت های مختلف کارگزای نظام مهیا شود که تاکنون فراهم نشده است.

ضمانت اجرای عملیاتی نشدن قانون منع به کار گیری بازنشستگان چیست؟

دستگاه های نظارتی در این مورد باید ورود نموده و عملیاتی شدن این قانون را مطالبه نمایند نظارت اجرائی و قضائی در این باره از سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات صورت می گیرد و آنان مکلف به رسیدگی به تخلفان هستند اینکه فردی به سن بازنشستگی برسد ولی بازنشسته نکنند قانون داریم که از یک حدی بخواهد تجاوز کنند برای ادامه کار باید مجوز داشته باشند که در برخی دستگاه ها تا 30 سال و برخی تا 35 سال اجازه کار می دهند.