گفتگوی ویژه

انتظار داشتند با 11 روز خانه نشینی همه به خیابانها بریزند

عدم استفاده از هرکدام از نیروهای معتقد به انقلاب و آرمانهای انقلاب در شرایط آینده یک آسیب جدی است.
حمیدرضا ترقی گفت: عدم استفاده از هرکدام از نیروهای معتقد به انقلاب و آرمانهای انقلاب در شرایط آینده یک آسیب جدی است. بنابراین رقابت باید، یک رقابت سالمی باشد و هم رقابت از انگیزه های لازم و کافی برای مشارکت مردم برخوردار باشد و احزاب و گروههای سیاسی بتوانند به نحو مناسبی در این عرصه فعال باشند و اینگونه به افزایش مشارکت و افزایش شور انتخاباتی کمک می کنند.
 
 
قسمتهای از گفتگوی ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با سایت شفاف را مطالعه فرمایید.
 
 تعدد و تکثر نامزدهای محتمل را چطور میبینید باتوجه به اینکه تاکنون شاهد چنین تکثیری نبودیم، ارزیابی شما از شرایط موجود چیست؟
 
در حال حاضر فضا فضایی است که بیشتر تحت تاثیر گمانه زنی های سیاسی نسبت به شخصیت ها و ارزیابی نوع مطالبات مردم و رسیدن به تحلیل واقعی از شرایط کشور است و وقایع خارجی نیز به طور طبیعی بی تاثیر در وضعیت آینده نیست.
 
به نظر می رسد که همه به دنبال رسیدن به تثبیت شرایط کشور هستند که باتوجه به آن بتوانند به تصمیم مناسبی برسند. ولی در حال حاضر چهار قطب در انتخابات در حال شکل گیری جدی تری است دو قطب اصولگرایان است مانند ترکیب مجلس نهم یعنی جبهه متحد و جبهه پایداری و یک قطب طرفداران آقای احمدی نژاد و یک قطب نیز اصلاح طلبان هستند.
 
آنچه که مسلم است ما در این شرایط بازهم به یک حضور گسترده مردم فکر میکنیم که در آن شور انتخاباتی کاملا وجود داشته باشد و این شور باید به گونه ای شکل گیرد که رقابت ها یکبار دیگر به چالش امنیتی تبدیل نشود.
 
با توجه به اینکه کشور در عرصه سیاسی و اقتصادی در شرایط حساسی قرار دارد، خردمندی و مدیریت ویژه ای را می طلبد ما باید به سمت فراهم کردن شرایطی در کشور پیش برویم که از همه ظرفیت های انسانی و فکری نظام و نخبگان که پایبند اصول و آرمانهای انقلاب هستند نهایت استفاده را کنیم.
 
عدم استفاده از هرکدام از نیروهای معتقد به انقلاب و آرمانهای انقلاب در شرایط آینده یک آسیب جدی است. بنابراین رقابت باید، یک رقابت سالمی باشد و هم رقابت از انگیزه های لازم و کافی برای مشارکت مردم برخوردار باشد و احزاب و گروههای سیاسی بتوانند به نحو مناسبی در این عرصه فعال باشند و اینگونه به افزایش مشارکت و افزایش شور انتخاباتی کمک می کنند.
 
می توان پیش بینی کرد که اصلاح طلبان در گزینه حداقلی به توافق می رسند یا حداکثری ؟ آمدن گزینه حداکثری اصلاح طلبان تا چه حدی جدی است؟
 
به نظر می رسد امکان تایید صلاحیت گزینه های حداقلی اصلاح طلبان بیشتر است اما بعید است گزینه حداکثریشان تایید صلاحیت شود.
 
چرا فکر می کنید که تایید صلاحیت نمی شود؟
 
پرونده ای که ایشان در فتنه 88 دارد قابل تایید نیست و به لحاظ نقشی که در در اردوکشی های خیابانی، امنیتی کردن فضای انتخابات و قانون شکنی داشتند از جمله مسایلی است که به نظر نمی رسد امکان تاییدش به سادگی وجود داشته باشد.
 
به نظر می رسد موتلفه ترجیح دهد با رقیبی نظیر آقای خاتمی طرف شود که به تحزب اعتقاد دارد تا آقای احمدی نژاد که حزب را قبول ندارد.نظر شخصی شما در خصوص تایید صلاحیت آقای خاتمی چیست؟
 
برای ما حفظ نظام مهمتر از حفظ تحزب است مشکل آقای خاتمی در نحوه حفظ نظام است و مشکلی که ما با آقای خاتمی داریم این است که ایشان نمی تواند اطرافیانش را به نحوی کنترل کند که به نظام ضربه نزنند بنابراین نگرانی بیشتر از ناتوانی در حفظ نظام است.عقب نشینی ها و کوتاه آمدن در مقابل دشمن، واگرایی ها و وادادن هایی سیاسی در عرصه بین المللی اینها مشکلاتی است که با توجه به آنها فکر نمی کنم مصلحت باشد که به آن شرایط برگردیم.
 
اختلاف در میان اصلاح طبها زیاد است و آنها اگر به این نتیجه برسند که آقای خاتمی بیاید تایید صلاحیت می شود از وی حمایت خواهند کرد و گزینه ای است که در میان آنها وحدت ایجاد می کند. اگر خاتمی بیاید آنها می توانند شرایط 88 را بار دیگر به وجود بیاورند و برگشت به شرایط سال 88 به نظر نمی رسد به مصلحت نظام باشد.
 
تاکنون که چراغ سبزی از سوی نظام به آقای خاتمی نشان داده نشده است و حتی در صحبت های اخیر مقام معظم رهبری در مرداد ماه نیز نقد شرایط دوران آقای خاتمی را داشتیم و ایشان آن عملکرد و سیاست ها را رد کردند.
 
به عنوان یک جریان فعال سیاسی که می خواهد به هر شکلی به قدرت برگردد و به دنبال راهکاری می گردد که به قدرت برگردد باید روی اصلاح طلبان حساب کرد اما جزو گزینه های جدی نمی تواند باشد و سه طیف می ماند جریان جبهه پایداری، جریان طرفدار دولت و جبهه متحد که میان آنها اگر از جریان جبهه پایداری طیف طرفدار آقای احمدی نژاد و زیر مجموعه و بدنه اش را جدا کنیم باید ببینیم که پایگاه اجتماعی آنها در جامعه چقدر است.
 
 یعنی پایداری منهای احمدی نژاد چقدر پایگاه اجتماعی دارد و پایگاه طرفداران احمدی نژاد با شرایطی که دارد چقدر است. احیانا کارهایی که تا پایان این دوره و قبل از انتخابات دولت می تواند انجام دهد در بحث هدفمند کردن یارانه ها و گامهای دیگری که برمی دارد تاچقدر رای آوری را بالا می برد. اعتقاد خود آقای احمدی نژاد این است که پایگاه آنها بسیار بالا است و معمولا در جلساتی که دارند معتقدند از هرشخصی که حمایت کنند رای می آورد.
 
بنابراین یک طیفی که به عنوان طرفدار آقای احمدی نژاد مطرح هستند و می خواهند از این ظرفیت استفاده کنند و با چنین تکیه و پایگاهی می توانند یک رقیب جدی باشند.
 
این تصورشان واقعیت دارد؟
 
البته ما معتقد هستیم که درصدی از این تفکر اصالت و واقعیت دارد و بخشی از آن در شهر های بزرگ به دور از اطلاعات سیاسی روز است. در شهرهای کوچک ممکن است که درصدی از جمعیت باشند که بر اساس اقداماتی که دولت در خدمت رسانی به آن انجام داده رایشان را تنظیم میکنند ولی قشر زیادی از جامعه در شهرهای بزرگ چنین تفکری ندارند چرا که در شهرهای بزرگ این نوع ذهنیت توهمی بیش نیست.
 
تحلیل شما از یکسال باقی مانده تا انتخابات چیست؟ با توجه به صحبت های اخیر رییس جمهور که به نوعی به مدل پوتین مدمدوف اشاره داشت به نظر شما این مدل در کشور ما قابلیت اجرا دارد؟
 
اگر ته دل آقای احمدی نژاد را نگاه کنیم ذهنیت آنها این است که می توان این طرح را در کشور اجرایی کرد.ایشان در توضیحاتشان به نوعی مسئله را تبیین کرد که منظور تداوم کار این دولت توسط دولت های دیگر است اما در همه دولت ها اینگونه بوده و ما هیچ دولتی را نداریم که نخواهد جریان خودش در قدرت ادامه پیدا کند.
 
هر دولتی به اقتضای شرایط خاص خود اقداماتی را انجام داده و تلاش هایی را کرده است که ماندگاری خود را افزایش دهد. اما آنهایی که اقداماتشان مغایر قانون اساسی بوده میسر نشده و آنهایی که توانستند همین هدف را در قالب یک جریان سیاسی دیگر دنبال کردند. مانند همان اقدامی که دولت کارگزاران در دولت آقای خاتمی انجام داد که خودش بستر ساز روی کار آمدن آنها شد و سپس عواملش را به درون آنها برد و از عوامل خود برای ماندن در قدرت استفاده کرد.
 
روش آقای احمدی نژاد نیز می تواند این باشد یعنی زمینه روی کار آمدن یک جریان دیگر را فراهم کند و سپس عوامل خود را در قدرت نگه دارد و این امر امکان پذیر است و بعید است شرایط کشور مانع چنین مسئله ای شود. راههای قانونی آن نیز وجود دارد و اینگونه نیست که نیازی به تغیراتی در قانون اساسی باشد اما به هر حال تعیین کننده تمام این موارد مردم هستند.
 
اقدامات جریان انحرافی برای رای آوری در انتخابات را چگونه می بینید؟
 
نمی توان گفت جریان انحرافی چرا که در حقیقت تنها یک حلقه انحرافی هستند. جریان به یک طیف وسیع و گسترده هم شکل می گویند که بایک برنامه مشخصی حرکت می کنند و موانع را از سر راه خود بر می دارند. اما زمانیکه دستگاه قضایی رفتند به دنبال این جریان که آنها را بگیرند به 20 نفر رسیدند و عصاره آنها نیز گرفته شد و به3-4 نفر رسیدند.
 
برخی معتقدند که جریان انحرافی در کشور پراکنده است و در همه استانها نمایندگان فکری دارند و از یک پشتوانه مالی برخوردارند، منظور شما این است که روسای این گروه اندک هستند؟
 
به عنوان مثال ممکن است یک فردی از امکاناتی شما استفاده کند و به مجلس راه یابد اما این شخص به لحاظ فکری وابسته به شما نیست بلکه مدیون به شماست و عامل است و عامل بودن فرق می کند با اینکه یک جریان هم فکر منسجمی باشد و به آن افکار و چارچوب معتقد باشد.
 
پیش از آنکه اینها را به عنوان یک جریان فکری تلقی کنیم که منحرف است بیشتر جنبه باندی دارند، باندی که متصل به قدرت است. همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند که نماینده به سمت کانون های قدرت و ثروت نروند این کانون قدرت است و عواملی که در استانها هستند در واقع متصل به کانون قدرت هستند.

اما این مورد با دوام نیست وقتی قدرت هست آنها هستند و وقتی قدرت نبود اصلا به چشم نمی آیند. بنابراین جریان محسوب نمی شوند چرا که جریان عناصری هستند که چه در قدرت باشند و چه بیرون از قدرت باشند موج می آفرینند و در معادلات سیاسی تاثیر می گذارند. ضمن اینکه به نظر می رسد مجموعه اینها تمام باورشان روی نوع تاثیر خدماتی است که دولت در جامعه مخصوصا قشر ضعیف گذاشته است و روی آن تکیه می کنند و گمان می کنند این اقدامات رای آور است.
 
 
با برخی برخورد های لیبرالی و آزادی خواهانه این حلقه به فکر جمع آرا است و تلاششان این است که تا انتخابات از ایجاد تنش خود داری کنند و مظلوم نمایی اش را افزایش دهد و ظرفیتی که به نظر می رسد در جامعه وجود دارد را برای انتخابات سازماندهی کنند به نحوی که بتواند آرای آنها را به سمتی که می خواهد سوق دهد.
 
اما چون در حال حاضر مراقبت شدید است همه به دنبال رد پاهایی از دخالت دولت در انتخابات هستند و کار برای آنها دشوار است. از سوی دیگر ما معتقدیم دولت باید تا لحظه آخر کارش را انجام دهد و هیچ افتی در خدماتش ایجاد نشود و تعللی در انجام وظایفش صورت نگیرد. طبیعتا این موارد یکسری محدودیت هایی را در مجموعه تعاملات سیاسی بوجود می آورد.
 
شما گفته بودید باید به دنبال کمیته فراقوایی در انتخابات بود هنوز هم نظرتان همین است؟
 
آنچه مطرح کرده بودم این بود که تغییر مجری انتخابات به سادگی میسر و ممکن نیست و از سوی دیگر نباید در پازل دشمنان بازی کنیم. چرا که آنها می خواهند با جا اندختن مسئله اثبات کنند که انتخابات سالم در کشور ما برگزار نشده است اما برای اینکه اطمینان بیشتری وجود داشته باشد که یک ناظری مطمئن به عنوان داور صحت انتخابات را تایید کند این شورای فوق قوه ای که تنها جنبه نظارتی داشته باشد نه آنکه دخالت کند می تواند پاسخگوی این مسئله باشد که نگرانی از این بابت دیگر وجود نداشته باشد.
 
اما در مجموع آنها خیلی در روند انتخابات تاثیر گذار نیستند و این نگرانی ها به حداقل میرسد و دخالت در این موارد نگران کننده نیست بلکه دخالت در رای سازی نگران کننده است. نقشی که قبل از انتخابات جریانهای مختلف می توانند در انتخابات ایفا کنند و تاثیر بگذارند اصلا قابل ملاحظه با آنچه که در مقطع انتخابات و برگزاری انتخابات می خواهد رخ بدهد نیست ما این مورد را رها کردیم که همه این حرکتها و فعالیت ها چگونه در نتیجه انتخابات تاثیر دارد و به اجرا انتخابات حساس شده ایم و فکر می کنیم مردم ظرف مدت یک هفته به تصمیم گیری می رسند اما اینگونه نیست و مردم برای انتخابات رییس جمهور اطلاعات را در یک هفته بدست نمی آورند.
 
به نظر می رسد چنانچه انتخابات دو قطبی شود،با یک منظره و در یک هفته رای مردم تغییر کند نظر شما چیست؟
 
با توجه به جمعیت کشوربه لحاظ هرم سنی، قشری که احساسی در انتخابات حضور پیدا می کردند کاهش یافتند و در انتخابات آتی نیز نشان داد که تبلیغات نتوانست روی انتخاب مردم تاثیر جدی بگذارد.البته تنها در انتخابات مجلس به این شکل نیست و قشر جوانی که با احساسات وارد عرصه سیاسی میشوند جمعیتشان خیلی کم شده است.
 
مردم به سمت زرق و برق تبلیغاتی نمی روند بلکه به سمتی می روند که مطمئن باشند از اینکه فردی که انتخاب می کنند متناسب با آنچه که دنبال آن هستند است بنابراین باید فضای انتخابات به سمت عقلانیت باشد نه احساسات.
 
یعنی انتخابات دو قطبی نمی شود؟
 
قطعا همینطور خواهد بود و به طور طبیعی باید بپذیریم که تکثر باید باشد و در مرحله اول تکثر ضرورت دارد و باید آن را بپذیریم.
 
پیش بینی شما این است که انتخابات دو مرحله ای می شود؟
 
بهترین روش برای افزایش مشارکت این مورد است و اگر ما مانع تکثر شویم به طور طبیعی جلوی تنوع انتخاب مردم را میگیریم و مشارکت را کاهش می دهیم. اما زمانیکه مردم می بینند که ذائقه شان در نامزدها وجود دارد در انتخابات شرکت میکنند. مرحله اول در آمار شرکت کنندگان مهم و تعیین کننده است البته هر رییس جمهوری با رای بالا در انتخابات پیروز شود مسلما قدرتش بیشتر است ولی مهم مشارکت مرحله اول است.
 
با توجه به سابقه آقای احمدی نژاد و اقداماتی که انجام دادند از جمله خانه نشینی برخی معتقدند که اگر وی به این نتیجه برسد که کاندیدای خودشان رای نمی آورد، اقداماتی شبیه به خانه نشینی انجام می دهد نظر شما چیست؟
 
در کشور ما تجربه نشان می دهد که اگر کسی وارد این نوع فازها شود خودش متضرر خواهد شد. اقتدار نظام بیشتر از این حرفها است که کسی تصور کند که می تواند گرو کشی کند.بنده تصور نمی کنم که آنها چنین ریسکی کنند و آینده خود را اینگونه از بین نخواهد برد و وضعیت آقای خاتمی حتی برای خودش نیز مطلوب نیست. اگر آقای خاتمی از فتنه 88 حمایت نمی کرد چرا نباید از وی به عنوان یک ظرفیت نظامم در سیاست خارجی، تعاملات بین المللی و گفت و گوی تمدن ها استفاده شود و یا اگر آقای هاشمی این کار را نمی کرد ظرفیتش قابل استفاده برای نظام نبود؟
 
ممکن است که بخواهند که کشور را دچار چالش کنند اما 11 روز خانه نشینی کردند چه اتفاقی رخ داد در حالیکه آنها انتظار داشتند همه به خیابانها بریزند. اینها در این مدت آزمایش کردند و متوجه شدند که این اقدامات شرایط ویژه ای را برای آنها پیش بیاورد که از آن به عنوان اهرم فشار برای نظام استفاده کنند کسی که این تست را انجام داده و جواب نگرفته در حال حاضرچه کاری می تواند انجام دهد.
 
صحبت هایی در مورد حضور آقای هاشمی و ناطق نوری در انتخابات مطرح است، ارزیابی شما چیست؟
 
فکر نمی کنیم که آنها چنین ریسکی کنند و وارد چنین رقابتی شوند و خود در معرض رای مردم قرار دهند و فضای جامعه هم فضایی نیست که این افراد را مشکل گشا بداند.
 
برای مثال برای حل مشکل اقتصادی کشور گمان نمی کنیم که این افراد بتوانند مشکلی را حل کنند و تاکنون راهکاری نیز پیشنهاد نداده اند.در حال حاضر زمینه برای تخریب این دو فرد بالا است و آقای ناطق تحمل نقد یک جلسه احمدی نژاد را نداشت و اگر کسی نقدها و انتقادات را راحت تحمل می کند از فرصتها برای پاسخگویی استفاده می کند و این فرق می کند با اینکه یک تهمت را نتوانیم تحمل کنیم و این موارد برای صحه صدری که برای مقامات بالا نیاز داریم کم است و صبر باید بالاتر از این حرفا باشد تا بتوان مشکلات را حل کرد.
 
به نظر می رسد آنها آن اقبالی که برای رای آوردن در انتخابات نیاز است را ندارد و تدابیر زیادی هم شد برای اینکه این اقبال شکل پیدا کند و برخی رسانه ها خیزهایی را برداشتند برای اینکه آقای هاشمی را مطرح کنند اما نگرفت. خیز دیگری نیز برداشتند در حمایت از آقای ناطق نوری بخاطر برخوردی که در مشهد شده که مجموعه ای این اقدام را محکوم کنند اما چنین عکس العملی در جامعه بروز نکرد.
 
لذا این موضوع امکان پذیر نیست مگر اینکه شرایط خاصی بوجود بیاید و شیوه تبلیغاتی وسیع و گسترده ای استفاده شود که اینها بتوانند وارد عرصه رقابت شوند.
 
چه گفتمانی می تواند مردم را در زمان انتخابات جذب کند؟
 
به نظر می سرد در حال حاضر مردم را تنها تیم قانع می کند.تیمی که دارای افراد زبده اقتصادی و سیاسی هستند می تواند برای مردم جذاب باشد و نسبت به آن رویکرد مثبتی دارد.
 
مردم دیگر فرد گرا نیستند و فردی که بتواند جامع مطالبات مردم را جواب بدهد نداریم.چنین تیم هایی در کشورمان وجود دارند که از آنها استفاده نشده است. در حال حاضر نمی توان بدون تیم رای آورد و به دلیل مقبولیت مردم باید کاندیداها تیم معرفی کنند.
 
 از نظر شما برای مشکلات پیش آمده در جامعه امروز راه حلی وجود دارد و آیا دولت باعث بروز این مشکلات به خصوص مشکلات اقتصادی است؟
 
قطعا راه حل وجود دارد و برخی از دیدگاههای مارا آقای عسگر اولادی در برنامه تلویزیونی مطرح کرد و استقبال خوبی نیز از صحبت های ایشان شد.فشار خارجی و معضلات اقتصادی که به وجود آمده در این زمان کم نظیر است ولی اینگونه نیست که این مشکلات قابل حل نباشد. برخی از مشکلاتی که در حال حاضر دولت با آن درگیر است  به دلیل سفارش هایی است که رهبری کرده بود اما دولت عمل نکرده است. ما معتقد هستیم اگر دولت زودتر به دستورات و هدایت های رهبری که کار کارشناسی شده بود عمل می کردند قطعا به این مشکلات نمی خوردند و چون در انجام تاخیر کردند این گرفتاری ها برای مردم بوجود آمده است.
 
برای مثال خصوصی سازی و عدم استفاده از مدیریت مردم در بخش خصوصی سازی و اقتصاد ما از مدیریت مردم استفاده نکردیم و تنها می خواهیم از پولشان استفاده کنیم.مقام معظم رهبری می فرمایند شما باید مردم در مدیریت اقتصادی کشور دخالت دهید اما دولت از فکر توانایی و مدیریپت مردم استفاده نمی کند و اگر ما فروش نفت را در عرصه بین المللی تاکنون به بخش خصوصی داده بودیم نمی توانستیم از تحریم اینگونه استفاده کنند.طرف انها دولت است نه بخش خصوصی و اگر این موارد به دست بخش خصوصی بود آنها از تحریم ها هیچ استفاده ای نمی توانستند بکنند.
 
با توجه به تمام سیاست های اصل 44 که مقام معظم رهبری داده است باید در کشور انقلاب اقتصادی می شد اما چنین اتفاقی نیفتاد چرا که اعتقاد نیست و ذهن هنوز ذهن سوسیالیستی است و به بخش خصوصی بی اعتماد است.
 
زمان آقای هاشمی خصوصی سازی اختصاصی سازی شد و به افراد خاصی داد و یک عده را پولدار ثروتمند کرد اما آقای احمدی نژاد سهام ها را از طریق بورس واگذار کرد که موجب اختلال در اقتصاد کشور هستند چون اعتقادی به نظام ندارند.در بورس ملاکی برای واگذاری وجود ندارد و این خصوصی سازی نیست.امنیت اقتصادی را از طریق دادن فرصت های اقتصادی به اقتصادی هایی می توانیم تضمین کنیم که پایبند به نظام باشند وقتی که کسی ضد انقلاب است و سیاست های غربی ها را در کشور پیاده می کند چطور میتوانید اقتصاد را به این فرد بدهیم و سپس بگوییم به نفع کشور خصوصی سازی شد.

https://shoma-weekly.ir/yDAoQf