به عنوان نخستین مدیرمسئول هفتهنامه «شما»، اولین نشریهای که پس از انقلاب منتشر کردید چه بود؟
با تبریک هزارمین شماره نشریه «شما» باید بگویم این سومین کارم در زمینه نشریه در انقلاب اسلامی است. قبل از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ که اعتصاب روزنامهها بود، در شورای مرکزی مخفی ادارهکننده در سال ۱۳۵۶، ۱۳۵۷ با کمک سعید محمدی و بعضی از دوستان جزوات خبرنامه منتشر کردیم. وقتی روزنامهها اعتصاب کردند نهضت آزادیها یک جزوه خبری بیرون دادند و ما هم چندین شماره نشریه خبری منتشر کردیم. بعد با برگشت روزنامهها و نشریات آن را ادامه ندادیم. وقتی امام(ره) در مدرسه علوی مستقر شدند در اقامتگاه ایشان با کمک آقای تنها نشریهای به نام «امام» را منتشر کردیم. آقای تنها هم خطاط بود و هم خوشذوق و صفحه اول را نوشت: «نشریه امام». در سرمقالهاش نوشتم: «امام آمد و امام آمد»، اولی منظور امام خمینی(ره) و دومی نشریه «امام» بود. مقام معظم رهبری اولین سرمقاله این نشریه را در نخستین روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ۲۳ بهمن سال ۱۳۵۷ نوشتند. بسیار متن زیبا و هنوز هم پرشور است. وقتی شهید محلاتی با کاظم نیکنام و دعایی برای اولین برنامه صدا و سیمای جمهوری اسلامی رفتند، این مقاله را به شهید محلاتی دادم و آنجا خواندند. نشریه امام چند شماره بیشتر منتشر نشد، چون امام(ره) طولانیمدت در آنجا سکونت نکردند.
بعد به حزب جمهوری اسلامی رفتید.
پس از آنکه به حزب جمهوری اسلامی رفتیم در پی این بودیم نشریهای راه بیفتد. در مدرسه رفاه از دوستانی همچون مرحوم عسگراولادی، شفیق و دیگران دعوت شد و روزنامه «جمهوری اسلامی» را پایهگذاری کردیم. سرمایه اولیه را از یاران امام(ره) و افراد خیّر جمع کردیم که در اختیار مقام معظم رهبری قرار گرفت. ایشان مدیرمسئول شدند و بعد نشریه دست میرحسین موسوی افتاد و حاضر نشد هیچ راهی به ما مؤتلفه اسلامی بدهد. ظاهراً روزنامه جمهوری اسلامی ارگان حزب بود، اما راه دیگری را میرفت.
مشی روزنامه جمهوری اسلامی چه بود؟
آن روزها در روزنامه جمهوری اسلامی بیان حزب را در کنار دیدگاههای گوناگون بیان میکرد. روزنامه جمهوری اسلامی دنیایی بود. ضرورتها و فضای انقلاب اجازه نمیداد افراد هر آنچه میخواهند شفاف بیان کنند و بهطور شفاف همه چیز را روی دایره بریزند.
گویا کار مطبوعاتی دیگری هم انجام دادید.
همینطور است و آن نشریه «ما و منافقین خلق» بود که با بعضی دوستانمان آن را در قالب طنز منتشر میکردیم. این نشریه مخفیانه منتشر میشد و جزو کارهای محرمانه و مخفیمان بود. جالب است یک بار شهید بهشتی به من گفتند: «آقای بادامچیان! میگویند نشریه «ما و منافقین خلق» با نظر شما منتشر میشود.» گفتم: «خوب است از این چیزها نپرسید.» پرسیدند: «چرا؟» جواب دادم: «وقتی چیزی را ندانید قاطعانه میگویید نمیدانم، اما اگر بدانید و بخواهید توریه کنید نمیشود، چون شما خیلی پاک هستید.» ایشان خیلی خندیدند. گفتم: «شما چه کار دارید چه کسی منتشر میکند.» در آن مقطع ۴۰۰ الی ۷۰۰ هزار شمارگان داشت. وقتی بنیصدر فرار کرد یک شماره بیشتر در نیامد، چون مقتضای زمانیش گذشت.
نظر شما این است که شرایط اقتضا نمیکرد موضعگیریها شفاف باشند.
هر چیزی زمان خودش را دارد. در جریان آیت و بنیصدر، میرحسین موسوی و دار و دستهاش با آیت بهشدت مخالف بودند و مقاله «ما و حزب» را نوشتند و گفتند اصلاً راه ما از حزب جداست. بهرغم اینکه روزنامه جمهوری اسلامی ارگان حزب بود. منتهی آنجا میدان نمیدادند. بعد از اینکه درگیریهای منافقین، انفجارها و هفت تیر رخ دادند فضای کشور جایی برای نشریات آنچنانی نداشت. در حالی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حزب توده به تنهایی ۶۰ نشریه داشت. روشنفکرها و دیگران چون اهل قلم بودند نشریه راه میانداختند. تیپ انقلابیون کمتر اهل قلم و مطبوعات بودند. از طرفی رژیم شاه هم اجازه نمیداد اینها کتاب منتشر کنند و مجله مکتب اسلام یا فصلنامههایی مثل مکتب تشیع را داشتند. وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد تیپ روشنفکر توانستند نشریاتشان را گسترش بدهند، ولی ما محدود بودیم.
وضعیت نشریاتی مثل کیهان و اطلاعات چگونه بود؟
یادم هست چند نفر از تودهایهای قدیمی که بعد از ساواک سازش کرده بودند کیهان و اطلاعات را اداره میکردند. جالب بود که در کیهان گروهی بود که پس از پیروزی انقلاب افکار حزب توده و افکار امریکایی را منتشر میساخت. شهید بهشتی را سانسور میکرد، اما بهجایش علیاصغر حاج سید جوادی و چریکهای فدایی خلق و بعضی از آدمهای آنچنانی را مطرح میکرد. در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ اینگونه بود. روزنامه اطلاعات در روز ۲۳ بهمن سال ۱۳۵۷ در صفحه اولش عکس یک دختر جوان بیحجاب و یک پسر جوان هر دو از چریکهای فدایی خلق با لباس نظامی را انداخته بود. با بچههای انجمن اسلامی کیهان خدمت امام به قم رفتیم و به آنها گفتم خودتان کیهان را راه بیندازید. آنها کیهان را از دست اینها گرفتند. امام(ره) سخنرانی جالب راجع به مطبوعات را برای اینها کردند.
گویا تا پیش از انتشار روزنامه رسالت، در مقطعی یاران امام(ره) نشریهای نداشتند.
بعد از هفت تیر در دولت میرحسین موسوی نشریات دست این تیپ افراد بود. ما یک نشریه نداشتیم. یادم هست در مجلس دوم راجع به مالیات سخنرانی کردم. مطالبم را که اینگونه نشریات منتشر نکردند، فقط یکی دو تایشان با تحریف آنها را چاپ کردند. به مدیرمسئولش نوشتم من نماینده این ملت هستم. شما یا مطلبم را سانسور یا تحریف کردهاید. چیز دیگری گفته بودم و متن سخنرانیم چیز دیگری بود. جواب داد مطلب شما را دیدم و درست میگویید، ولی چون آنچه نوشتیم خلاف نیست پاسخ شما را نمینویسیم. به همین صراحت! در حالی که طبق قانون مطبوعات، اخلاق، اسلام و شرع باید پاسخم را مینوشت، ولی به خاطر محدودیتهای باندی و سیاسی این کار را نکرد.
به دلیل همین مسائل به فکر انتشار روزنامه رسالت افتادید.
در مجلس با مرحوم آذری قمی صحبت کردیم و ایشان گفت: «بیایید ما هم نشریه راه بیندازیم و اسمش را «بصائر» بگذاریم. گفتم: «بصائر سخت است. اسمش را بگذارید رسالت.» پول جمع کردیم و با کمک مرحوم عسگراولادی و یاران روزنامه رسالت را راه انداختیم. مرحوم عسگراولادی، مرحوم پرورش و انبارلویی عضو هیئت امنای آنجا بودند که بعضیهایشان هنوز هم هستند.
چه شد «شما» منتشر شد؟
با نظر امام(ره) دو باره مؤتلفه اسلامی را راه انداختیم. مؤتلفه اسلامی نشریه و ارگان میخواست، چون اینها که حرفهای مؤتلفه را نمیزدند. بحث این بود چه کسی راه بیندازد، چون کار پر زحمتی است. صحبت شد که روزنامه منتشر کنیم، اما پولش نبود و نشد. مرحوم عسگراولادی گفت بادامچیان باید این کار را بکند، چون اگر بخواهد میتواند. گفتم من اگر بخواهم اقدام کنم پول، امکانات و اختیارات میخواهم. چون مرحوم عسگراولادی و حزب به این تصمیم اتفاق نظر داشتند، همگی دست به دست هم دادیم تا نشریه «شما» راه بیندازیم. سه اتاق طبقه بالا داشتیم و من و برادرمان سخنسنج، مدرسی، انواری و مرحوم پرورش اقدام به این کار کردیم.
از چرایی انتشار «شما» برایمان بگویید.
اولاً به خاطر لزوم ارگان داشتن حزب، دوم اینکه ضرورت ارائه نگاه خالص خط امامت، ولایت، فقاهت و روحانیت بود. دلیل سوم اینکه مطالب را روشن و مؤدبانه بیان کنیم. علت چهارم اعلان مواضع حزب و یاران انقلاب بود. پنجم پاسخگویی به همه عناصری که التقاطی، انحرافی و ضد انقلاب مطلب مینوشتند. دلیل ششم بیان خاطرات و نوشتههایمان بود. بعضی از خاطراتی که در طول انتشار نشریه گفتهایم بینظیر است، چون خودمان و یارانمان حضور داشتیم و دیگران یا نمینوشتند یا نمیدانستند که بنویسند.
از مشکلاتتان در این مسیر بگویید.
ما کادر روزنامهنگار مذهبی، انقلابی و مؤتلفهای نداشتیم. مرحوم پرورش در سرمقالهاش عنوان کرد ما هم در کنار ۲۵۰ نشریه دیگر آمدهایم که حرفهایمان را بزنیم. لازم است بگویم در طول این سالها هیچگونه سوء استفاده نکردهایم و همواره مورد تهاجم و تحریم دار و دستههای گوناگون التقاطی، انحرافی و مقامدوستها بودیم، زیرا مایل نیستند افکار پاک و خالص مطرح شوند. مشکلات مالی هم بود که الان هم همچنان هست.
از آغاز به کار آن و مواضعش در ابتدای امر بگویید.
نشریه از درون مردم و یک حزب پاک، ولایی و صادقی برخاسته و متعلق به انقلاب و مردم است. از حوادث و رویدادهای جالب این است که اکنون مدیر مسئول نشریه «شما» نوه شهید محمدصادق اسلامی و داماد شهید صادق امانی است. هفتهنامه «شما» در سال ۱۳۷۶ آغاز به کار کرد و با انتخابات ریاست جمهوری روبرو شد. تنها نشریهای بودیم که مؤدبانه و قوی دولت خاتمی را نقد میکردیم. بهرغم شعارهای دروغین و ادعاهایی که اصلاحطلبان میکنند که زنده باد مخالف و… حدود ۸۰۰ و خردهای مورد از انتصابات و تسویه سنگین انحصارطلبانه دولت اصلاحات را نام بردم. کار به جایی رسید که مرحوم عسگراولادی به من گوشزد کردند الان نوشتن اینگونه مطالب شایسته نیست، چون از این طرف میگویید چه کسی را برداشته و از آن طرف کسی را جایش گذاشتهاند که باندی و جناحی و غیر قابل دفاع از این نظر است که بگویند فرد اصلحی را جایگزین کردهاند.
به بخشی از مطالب شاخص آن دوران اشارهای کنید.
قدر این نشریه شناخته نشده، با وجودی که کاملاً مردمی و اسلامی است و روی خط خالص فقاهت، ولایت، انقلاب اسلامی، امامت و رهبری عمل میکند. تنها نشریهای است که بهطور مرتب ترقی در سایهسار ولایت را در آن مینویسد. بخشی از این نشریه مربوط به خاطرات ناگفته انقلاب و قسمتی مربوط به مسائل ایدئولوژیک انقلاب است. در برههای که آنجا بودم ضمیمه میدادیم و در آن بحثهای اصولی و اساسی را عنوان میکردیم که بسیار مؤثر بود، مثلاً بحثهایی راجع به مقایسه عرفان خالص نبوی و علوی و عاشورایی با عرفان تخدیری، انزوایی، استعماری عافیتطلبی مطالبی را مطرح کردیم. در خصوص جهانیسازی که گفته میشد باید جهانی فکر کنیم و دیگر با جهانی شدن استقلال معنی ندارد، در آن ضمیمهها جهانیسازی را نقد کردیم.
در مورد وقایع روز چطور؟
مثلاً در باره ترور حجاریان که ابهامات زیادی در آن وجود داشت، نشریه «شما» مطالبی در جهت روشنگری منطبق با مصلحت منتشر ساخت. یا در جریان فتنه ۷۶ خبرنگار ما در وزارت کشور متوجه همدستی برخی از عناصر اصلاحطلبی که آنجا بودند با فتنهگرها شد که آنها را افشا کردیم. مؤتلفه اسلامی در دورههای مختلف با مواضعش نشان داد زیرکی و فهم شناخت عناصر مختلف و خط آنها را دارد و در عین حال با تدبیر و در چهارچوب وظیفه و مصلحت نظام با آنها روبرو میشود.
از اقبال نشریه «شما» برایمان بگویید.
در نمایشگاهی همان صبح نشریه «شما» را سریع میبردند. آن موقع مهاجرانی وزیر ارشاد بود که به خبرنگار ما گفت نشریهتان را خواندم و در صفحه فلان نقد مرا هم نوشته بودید. بهقدری بدان اقبال میشد که همان صبح اول وقت نشریه را میخریدند و میخواندند.
عملکرد آن را در سالهای اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
با بررسی این نشریه بهخوبی میتوان خطوط انقلاب را دنبال کرد. واقعاً یک نشریه حزبی بوده و از زمانی که اسلامی مسئولیت را به عهده گرفته رویکرد حزبی آن مشهود و یک نشریه حزبی خالص شده است. حالا نیاز است در کنار آن مخاطب عام هم داشته باشد. باید در این زمینه هم کار خوبی را شروع کنند، خدا هم برکت میدهد. هیچوقت نبوده است بودجهای از قبل داشته باشیم و طبق آن کار کنیم، ولی وقتی کاری پیش میآمد که باید انجام وظیفه میکردیم خدا پولش را میرساند.
آیا به نظر شما ارگان حزب جایش را در بین مخاطب عام باز کرده است؟
نه، چون یک نشریه هفتگی است و روزنامه نیست. نشریه «شما» در بین خواص، مراجع و علما جایگاه خودش را دارد، اما در بین تودههای مردم اینطور نیست.
پیشنهاد شما برای جذب مخاطب مردمی چیست؟
از نسل جوان کمک بگیریم. با اینکه پول آنچنانی نداریم، ولی پول حلال میدهیم. انشاءالله با توجه به تحولی که در مؤتلفه به وجود آمده و تکلیفی که به عهده ما قرار گرفته که یک حزب مردمی حاکم و حاکمه مردمی و جهادگر در راه تحقق ارزشهاست، بتوانیم در این مهم هم گام برداریم، مخصوصاً اینکه در انتخابات اخیر با حضور نامزد مستقل حزب مؤتلفه اسلامی چهره حزب نمایانتر شد. مؤتلفه اسلامی تنها حزبی است که نامزد داشت و مثل حزب دوم عمل کرد. باید یادمان باشد اگر حزب مؤتلفه اسلامی به مسائل حکومتی وارد میشود حکومت را بنا به وظیفه میگیرد، نه برای مقامطلبی. باید خاطرمان باشد که مؤتلفه اسلامی یک حزب حاکم مردمی است.
بنابراین مخاطب چنین ارگانش باید مردم هم باشند.
همینطور است و ضمن اینکه رویکرد حزبی دارد باید مردمی هم باشد و این یکی از وظایفش است.
ناگفتهای دارید بفرمایید.
هزارمین شمارگان را تبریک میگویم.
من هم به شما تبریک میگویم، به هر حال فرزند شماست.
فرزند مؤتلفه اسلامی است. به دستاندرکاران نشریه میگویم کار کردن برای خدا در جایی که محور فعالیتش ارزشهای الهی و ادای تکلیف است یک توفیق الهی است. همه شکر نعمت را بهجا بیاورند. با سختیهای مالی بسازند. اگر نشریه برای مخاطب مردمی جذاب شود و بتواند شمارگان بیشتری داشته باشد طبعاً میتواند کارش را گستردهتر کند.