حضور گسترده جریانها و شخصیتهای سیاسی را باید به فال نیک گرفت. من این حضور گسترده را امری مطلوب تلقی میکنم. حضور گسترده چهرههای سیاسی در انتخابات مجلس به منزله امید به یک تحول بزرگ و مهم در آینده است. همه افرادی که در انتخابات ثبتنام کردهاند به امید تأثیرگذاری بر فضای سیاسی کشور و صحن علنی مجلس پا به کارزار انتخاباتی گذاشتهاند. بسیاری از چهرههایی که در انتخابات ثبتنام کردهاند مدتهاست از منافع شخصی عبور کردهاند و در شرایط کنونی به منافع ملی و افقهای بلندتر توجه میکنند. انتخابات مجلس آینده نقطه عطف تاریخ انقلاب خواهد بود. نقطه عطف به نقطه ای از منحنی گفته میشود که در حال حرکت به یکباره به صورت مثبت و صعودی تغییر مسیر میدهد. به نظر من در شرایط کنونی کشور در شرایط دگردیسی مهم قرار گرفته که در آینده نقطه عطف مهمی در مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه به وجود خواهد آورد. در نتیجه این نقطه عطف برای بسیاری از چهرههای سیاسی و مردم ایجاد امیدواری و خوشبینی کرده است. جمهوری اسلامی در تمامی شئون حاکمیتی در حال تجربه شرایط جدیدی است. نباید اجازه داد این موج امید به بیراهه کشیده شود و به جای اینکه پیامدهای مثبت به بار بیاورد به نتایج منفی برسد. اگر این انرژی آزاد شده در سطح جامعه به درستی و با برنامهریزی هدایت نشود ممکن است نتیجه عکس در پی داشته باشد.
حضور مؤتلفه با سرمایه های اصلی خود هم برای برخی غیرمنتظره بود. چرا مؤتلفه در این سطح وارد عرصه انتخابات شد ولی تا انتها بر همه آنها اصرار نکرد؟
در ابتدا باید عنوان کنم که بنده عضومؤتلفه نیستم ولی منش و شیوه مؤتلفه را میپسندم و به این روش علاقهمند هستم و احترام میگذارم. نکته دیگر اینکه مبنای تفکر مؤتلفه براساس یاری دادن به نظام جمهوری اسلامی استوار شده است. در نتیجه هر زمان که نظام نیاز به یاری داشته باشد مؤتلفه با تمام قدرت در صحنه حضور خواهد داشت. مؤتلفه هیچگاه به دنبال سهم خواهی نبوده است. این در حالی است که اغلب احزاب برای تصاحب قدرت فعالیت میکنند و همواره تلاش میکنند منفعت و قدرت بیشتری کسب کنند. حزب مؤتلفه بیش از 80 جلسه بحث و هم اندیشی با طیفهای مختلف اصولگرایی برگزار کرده است. در نتیجه این حزب تلاش خود را در جهت همگرایی و وحدت اصولگرایان به خوبی انجام داده و نقش مهمی در این زمینه داشته است. برخی اعضای حزب مؤتلفه مانند آقای حبیبی هم هیچ گونه تمایلی برای حضور در انتخابات نداشتند و به دلیل اصرار زیاد برخی اصولگرایان در انتخابات ثبتنام کردند.
یکی از مسائل جدی پیش روی مجلس آتی، تعامل با دولت برای اقتصاد مقاومتی است. پیشنهاد شما در این زمینه با توجه به تجربه وزارت چیست؟
درباره این رویه لازم است یک روحیه جهادی داشته باشیم و هرگز منفعلانه به برنامه اقتصاد مقاومتی نگاه نکنیم چون اگر به آن بیتفاوت باشیم و دائم بگوییم این سیاستها جواب نمیدهد یا اینکه وقت دیگری بهتر است به آن فکر کرده یا اجرایی کنیم، به خواستهها و برنامههایی که برای رسیدن به آن هزینه کردهایم هرگز دست نخواهیم یافت. از این رو باید با اعتقاد راسخ به آنچه تا امروز به عنوان نسخه اقتصاد مقاومتی به آن رسیدهایم عمل کرده و آن را اجرایی کنیم.
آیا روحیه جهادی میان مسئولان اجرایی تاکنون دیده شده است؟
درباره روحیه یاد شده معتقدم باید فرایندی در این زمینه مدنظر باشد که این فرایند از مجلس آغاز میشود و تا دستگاههای مجری ادامه خواهد داشت، هرچند نقش بخش خصوصی و اتاقهای بازرگانی را نباید نادیده گرفت، اما وقتی به کل این روند بخصوص در بخش مدیران میانی نگاه میکنیم، میبینیم آن روحیه جهادی و اراده راسخ وجود ندارد. چون اراده راسخ میان مسئولان رده بالای کشوری وجود داشته که برنامه یا همان نقشه راه را تعیین کردهاند. به عنوان مثال باید به دوران دفاع مقدس اشاره کنم. شرایطی که همه مردم از بالاترین سطوح مدیریتی تا ساکنان روستاهای دور افتاده دست به دست هم دادند تا به هدف اصلی یعنی دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی دست یافتیم و بر دشمنان اسلام غلبه کردیم. به همین دلیل اگر قبول کردهایم اقتصاد مقاومتی به نفع کشور و منافع ملی است باید دقیقا همانند آن زمان، کمر همت برای رسیدن به آن ببندیم.
باید مرزهای اقتصادی ایران را مانند مرزهای جغرافیایی حفاظت کنیم تا مبادا کسی فکر نفوذ داشته باشد. اگرچه خطر نفوذ اقتصادی ممکن است بسیار سختتر باشد.
فکر میکنید سختگیری لازم درباره حفاظت از مرزهای اقتصادی انجام شده است؟
خیر؛ این سختگیری که درباره مرزهای جغرافیایی در زمان دفاع مقدس یا حتی همین امروز میبینیم در مورد دفاع از مرزهای اقتصادی کشورمان دیده نمیشود تا بتوانیم بگوییم نفوذ را به حداقل خود رسانده و برای مقابله آمادهایم. مقابله در برابر نفوذ بیگانگان هنگام تحریم باید بگویم کار بسیار سادهتر است تا وقتی قصد داریم با خارج از مرزهای ایران تعامل کنیم و همزمان هم مقاوم باشیم.
ارتباط بیشتر با کشورهای غربی مانع برنامهریزی آنها برای نفوذ به ایران نشده است؟
به نظر من وقتی غربیها به این نتیجه رسیدند که از طریق تحریمها نمیتوانند به خواستههای خود برسند و راه نفوذی ندارند، تصمیم گرفتند از راه تعامل وارد شوند تا بتوانند بخشهای مختلف ایران را در موقعیتی حساس و در شرایطی هم تحت فشار قرار دهند. بنابراین هدف همان است و به دنبال این هستند که مجموعه رفتارهایمان مطابق میل آنها باشد و اینجاست که همه مسئولان در بخشهای مختلف باید آماده مقابله باشند و با بستن راههای نفوذ جلوی رسیدن به خواستههایشان را بگیرند.
کسی با اصل تعامل مشکل ندارد و فقط حرف این است که چگونه تعامل کنیم چون هنگام تعامل ممکن است ضربهپذیرتر باشیم و با تمام توان برای جلوگیری از نفوذ برنامهریزی کنیم. ببینید امروز برنامه احتمالی آنها که به دنبال نفوذ در ایران هستند این است که به گونهای با سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان ایران تعامل کنند که ناخواسته آنها را در کانالی که خودشان (غربیها) میخواهند هدایت کرده و در زمان لازم برای رسیدن به اهداف شومشان عرصه را بر ایران تنگ کنند.
اصلی ترین مراقبت در این عرصه چه باید باشد؟
در پروژههای حساس و بزرگ باید هوشیار باشیم تا جلوی انحصار را بگیریم و به صورتی قرارداد ببندیم که در شرایط اضطراری و وقتی خواستیم مقابل درخواستهای غیر معقول غربیها ایستادگی کنیم برای اقتصاد کشورمان مشکل ایجاد نشود و خطری رشد اقتصادی ما را تهدید نکند. در دوران تحریم حتی نیازهای پزشکی ما را در اختیارمان قرار ندادند. هرچند این موضوع باعث شد متخصصان خدوم ایرانی درزمینه دارو و تجهیزات پزشکی به پیشرفتهایی دست یابند، اما بسیاری از بیماران کشورمان را با دردسر مواجه کردند.