گفتگوی ویژه

امام خمینی معصوم نبود ولی مجسمه پاکی بود

امام معصوم نبود، ولی مجسمه پاکی بود که خودش را از جوانی ساخته بود، با تقوا بود، جز برای خدا چیزی نمی‌گفت، به کسی اجازه نمی‌داد غیبت کند و در غیاب کسی حرف بزند. این معنا هست، اما نه اینکه آن بیاید چهره امام را خراب کند و از طرف دیگر هم کسی جوری چهره امام را تصویر کند کانه معصوم است، نه، معصوم نبود.
حاشیه‌های مصاحبه آیت الله سید محمد خامنه‌ای پیرامون حوادث دهه شصت گویا تمامی ندارد. حاشیه‌هایی که شاید از اصل مصاحبه مهم‌تر باشد. اینکه در مک فارلین چه رخ داد و چه کسانی مقصر بودند، نسبت به مباحثی که پیرامون چگونگی مواجهه با امامت امت مطرح شده است، قطعا از درجه اهمیت کمتری برخورد است. اینکه برای اثبات دیدگاه خود امام را تحت تأثیر اطرافیان بدانیم یا اینکه از سوی دیگر امام را با تعبیر "معاذ الله" به دور از هر خطایی توصیف کنیم، دو جریان آشکار در این ماجرا بود. با ابوالفضل توکلی بینا که در روز تأسیس مؤتلفه اسلامی در منزل امام بود و سالیان طولانی رابطه مستقیمی با امام داشته است؛ به گفتگو نشسته‌ایم.

***

· امام مجدد نظریه ولایت فقیه در عصر حاضر است و آن را متکی به ابعاد فقهی شرح داده است. چگونگی مواجهه با ولایت فقیه از منظر ایشان چه بود؟

امام از جوانی خودسازی را شروع کرده و یک مجسمه تقوا و پرهیزکاری بود که غیر از مسئله حق و خداوند چیزی را بیان نمیکرد، ولی به این معنا نیست که کسی اشتباه نمیکند. هیچ کس غیر از چهارده معصوم، معصوم نیست. اما بر اساس استدلالات عقلی ارسال انبیاء بدون ادامه آن امکان ندارد. اگر حجت خدا روی زمین نباشد غیر ممکن است. بنابراین، فرمودند به فقهای من مراجعه کنید: «وَ اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَه فَارْجَعُوا اِلی رَواه حَدیثُنا فَانّهُمْ حُجِّتی عَلَیکُم وَ اَنَا حُجّه الله عَلَیهِم» آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنها هستم.

اما در ماجرای اخیر مقداری افراط و تفریط شده است. هم کسی که میخواهد چهره امام را معصوم نشان بدهد، هم تخفیف امام کار درستی نیست. باید بدانیم امام یک فقیه عارف است که بعد از چهارده قرن از زمان عباسیها و امویها کار بزرگی کرد. خیلیها آمدند که میخواستند حکومت اسلامی تشکیل بدهند، زدند، کشتند، بعضیها را در جرز دیوار گذاشتند تا امام موفق شد. امام صادق(ع) میفرمایند سیدی از قم قیام میکند که «آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا» اطرافیانش را هم میگوید زُبَرَ الْحَدِیدِ. شما به عینه دیدید که اگر اطرافیان امام محکم نبودند و شکنجههای طاقتفرسا را تحمل و در زندانها مقاومت و مجاهدت نمیکردند، انقلاب به پیروزی نمیرسید. بنابراین نباید اغراق کنیم و امام را جوری نشان بدهیم که معصوم بود. امام معصوم نبود، ولی مجسمه پاکی بود که خودش را از جوانی ساخته بود، با تقوا بود، جز برای خدا چیزی نمیگفت، به کسی اجازه نمیداد غیبت کند و در غیاب کسی حرف بزند. این معنا هست، اما نه اینکه آن بیاید چهره امام را خراب کند و از طرف دیگر هم کسی جوری چهره امام را تصویر کند کانه معصوم است، نه، معصوم نبود.

· تأثیر اطرافیان امام بر روی ایشان چگونه بود؟

ابداً اینطور نیست که امام تحت تأثیر بوده باشد اما امام انسانی بود که حرف حق را گوش میداد. راجع به مرحوم بهشتی هم بارها گفته‌‌ام انسان منصفی بود و با اینکه فقیه و عارف بود، اما اگر یک بچه حرف درستی میزد میگفت این درست است. یادم هست همان اوایل سال 41 وقتی امام محکم شروع کرد و به میدان آمد، آقای خلخالی در دفتر امام بود و روابط عمومی درستی نداشت که اطلاعات دقیق را به مردم برساند. من رابط بودم و یک بار در منزل مرحوم شهید حاج آقا مصطفی که روبروی منزل امام بود، خدمتشان رسیدم. وقتی کارهایم را گفتم و تمام شد، تنها بودیم و عرض کردم: «آقا! ببخشید. بعضیها در بیت شما هستند که صلاحیت ندارند». گفتند: «چه کسی را میگویید؟» گفتم: «آقای خلخالی». آقا فرمودند: «او ثقه است». گفتم: «آقا! من از باب ثقه بودن نمیگویم». پرسیدند: «از چه بابی میگویید؟» خدمتشان عرض کردم: «بسیاری از مردمی که برای شما به قم میآیند، از جمله دانشجوها، اساتید و مردم عادی هیچ انتظاری ندارند جز اینکه دفتر روابط عمومی خوبی داشته باشد. اینها از شما چیزی نمیخواهند. عاشق و علاقمند به شما هستند». امام تأملی کردند و فرمودند: «بر شما واجب است اگر چیزی دیدید به من بگویید». یک فقیه عارف که بیش از دهها سال از بهترین مدرسین حوزه بود. امام به هیچ وجه تحت تأثیر کسی قرار نمیگرفت. اگر هم حرفی میزدید باید بر اساس منطق میبود. همینطوری که نمیشد چیزی به امام بگویید.

· اما این حرف که امام تحت تأثیر اطرافیان تصمیماتی گرفته اند را تا کنون و در مقاطع گوناگون افراد مختلفی ادعا کرده اند.

اصلاً این حرف را قبول ندارم. در طول سالهایی که حضرت امام در ایران بودند، رابط مؤتلفه بودم و هفتهای یک بار روزهای یکشنبه خدمت ایشان میرفتم و مسائل را میگفتم و ایشان عنایت و محبت میکرد. حداقل من که باید این خلق و خو را بفهمم. کسی هستم که میتوانم این حرفها را مستند بزنم. اگر کسی چیزی میگفت که با راه امام و احکام الهی تطبیق نداشت، نمیپذیرفت و در این زمینه خیلی بیرودربایستی بود. یکی از ویژگیهای حضرت امام این بود که وقتی صحبت میکردی هیچ وقت وسط حرفت حرف نمیزدند و خوب گوش میدادند و حرف که تمام میشد مطلبشان را میگفتند. چیزی بر او تاثیر نداشت جز اوامر الهی، تقوا و پرهیزکاریاش که در تار و پود و خون امام بود و هیچ وقت اهل این نبود که کسی بالا و پایین بگوید و ایشان تحت تأثیر قرار بگیرد.

· عملکرد دفتر و بیت امام را پس از رحلت ایشان در این موضعگیریها تأثیرگذار نمیدانید؟

بعضیهایشان در خاکی زدند و با سرمایه بزرگی که امام برای اینها به یادگار گذاشته بود، حق نبود اینگونه رفتار کنند. ولی نمیشود همه آنها را گفت، مرحوم حاج احمد آقا خودش خیلی مراقب بود. همین هشتاد و هشتیها اطرافش را گرفتند، ولی او محکم گفت من همان ارادتی را که به امام داشتم، به آقای خامنهای دارم و ایستاد، ولی بعد از ایشان بعضیهایشان به خاکی زدند و بیمهری کردند.

· این جور صحبتها و نامه دادنها وحدت اصولگرایی را به خطر نمیاندازد؟

ممکن است یک مقدار افراط شده باشد، ولی در مجموع جوابهای خوبی داده شد. ما نباید خودمان را درگیر این مسائل کنیم. الان شرایط بهگونهای است که باید سعی کنیم اصولگرایان را بهشدت به هم وصل کنیم تا در آینده لطمه نخوریم.

https://shoma-weekly.ir/ytlKTh