این رفتار بیانگر آرایش جدید جریان انحرافی برای انتخابات 96 است. از آنجا که آگاه سازی بهترین حربه در برابر جنگ روانی است، خبرنگار هفته نامه «شما» برای آگاهی از جزییات این ماجرا و روند رسیدگی به این پرونده و چگونگی ختم آن، به سراغ سید اصغر رخ صفت -که در خصوص پرونده مورد اشاره، در ارتباط با امام خمینی(ره) بوده است- رفته و از ابعاد این پرونده پرسیده است.

یکی از اعضای جریان انحرافی، اخیرا ادعاهایی درباره پرونده شرکت فرش کرده است.با توجه به اینکه شما به همراه مرحوم عسگراولادی در جریان تمام مسائل مربوط به آن قرار گرفتید، لطفا درباره این ادعای رمزی مطرح شده رمزگشایی کنید.

این هم یکی از خیانت های میرحسین موسوی بود که به علت دشمنی ای که با مرحوم آقای عسگراولادی؛ عبد صالح خدا داشت، دست به این کار زد. تمام ادعاهایی که آن زمان در خصوص این شرکت مطرح شد، تماما تهمت و افتراء است ولی اگر حضرت امام(ره) در این ماجرا دخالت نمی کردند، بعید نبود که نخست وزیر وقت و یاران او، چند نفر از افراد این شرکت را با این پرونده سازی اعدام می کردند. باید علیه هر کس که در خصوص این شرکت ادعایی مطرح می کند، شکایت صورت بگیرد، یا اینکه بیاید و ادعای خود را ثابت کند. ادعاهایی که آن زمان در خصوص این شرکت مطرح شد، به اختلاف سلیقه و اختلاف عقیده ای برمی گردد که نخست وزیر خائن این مملکت، با آقای عسگراولادی داشت. ماجرا از این قرار بود که پنج، شش نفر از متدینین بازار فرش، به همراه بنده، با سفارش شهید بهشتی عضو شرکت فرش شدیم و نخست وزیر وقت برای اینکه ثابت کند که طرفداران آقای عسگراولادی، دزد و خائن هستند، برای شرکت فرش پرونده درست کرد و کار را هم به دست یکی از هم فکران که رییس بازرسی کل کشور بود، سپرد.

البته افرادی که اخیراً مسائل مربوط به شرکت فرش را مطرح کرده اند، غیر از اطرافیان نخست وزیر وقت هستند؛ اینان گرایشات متفاوتی دارند. اینها یا دین ندارند یا عقل ندارند. بنده در ارتباط با شرکت فرش، حاضر هستم با هر کسی که در این زمینه حرفی دارد، رو در رو، گفتگو کنم.

سرنوشت پرونده شرکت فرش چه شد و ادعاهای نخست وزیر وقت به کجا کشید؟

ان شاءا لله نخست وزیر وقت، در دادگاه الهی جوابگوی ادعاهایی که آن زمان مطرح کرد باشد. دردسرهای زیاد ایجاد کردند؛ برخی مسئولان قضایی وقت با نخست وزیر همراه بودند، پرونده به ستاد پیگیریی فرمان هشت ماده ای امام رفت و برای ما دادگاه تشکیل دادند که ماجراهای آن بسیار مفصل است.

بنده به همراه آقای عسگراولادی، شفیق، حاج حیدری و ربانی به عنوان معتمدین حضرت امام در بازار شناخته می شدیم و به دستور حضرت امام، با سیداحمدآقا جلسات مستمری داشتیم. در یکی از این جلسات، مرحوم سیداحمدآقا در خصوص قضیه شرکت فرش از بنده سؤال کردند و من حدود یکساعت ماجرا را برای ایشان توضیح دادم. ایشان گفتند که چرا حضرت امام را در جریان قرار نمی دهید؟ نهایتاً با اصرار ایشان، امام را در جریان گذاشتیم. حضرت امام هم پرونده را به آقای مروی که رئیس دادگاه عالی انتظامات قضات بودند ارجاع دادند و ایشان به مدت یکماه، به شکل مخفیانه از شرکت فرش بازرسی کردند و به امام گزارش دادند که همه مسائلی که درباره این شکرت مطرح شده، تهمت و افتراء و دروغ است و حضرت امام هم زیر پرونده را امضاء کردند و پرونده با دستور حضرت امام و امضاء ایشان خاتمه یافت.

مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بودند، در جریان پرونده قرار داشتند؟ واکنش ایشان چه بود؟

بله؛ مقام معظم رهبری به طور دقیق در جریان ریز این پرونده بودند. حضرت آقا ابتدا به شرکت فرش بازرس فرستادند و بعد به عنوان رئیس جمهور، به شورای عالی قضایی نامه نوشتند که در رابطه با شرکت فرش، حرف خود را پس بگیرید. ، ولی گوش آنها به حرف ایشان بدهکار نبود و فردی در جواب هرچه که لایق خودش بود را به آقا نسبت داد! ان شاءالله روز قیامت همگی جوابگو خواهند بود.

طبق اصل 113 قانون اساسی قبل، رئیس جمهور جواز چنین دخالتی را داشت، به واقع نامه ایشان را ترتیب اثر ندادند؟

اصلاً موضوع بالاتر از این حرف ها است... نه تنها حرف های آقا را قبول نکردند، توهین های زیادی هم به ایشان کردند. اما اصلاً این مسائل را آن زمان بیان نکردیم. لازم ندیدم که بیان کنیم، ولی خود مسئولین در جریان بودند. خلاصه روز قیامت همه این افراد جواب بدهند. همان آقایی که رئیس بازرسی کل کشور بود، از همکاران نزدیک نخست وزیر وقت بود. ایشان 40 صفحه سند برای ما درست کرده بود و تمام آنها را در حدود پنج ساعت محاکمه ای که در همان ستاد فرمان هشت ماده ای امام داشتیم، یکی یکی جواب دادیم.

در طبقه پایین ستاد فرمان هشت ماده ای امام، وسایل فیلمبرداری را آماده کرده بودند تا بعد از محاکمه ما، از ما فیلم بگیرند و در صدا و سیما پخش کنند و روز بعد از آن، یکی دو نفر از ما را اعدام کنند. ولی ما چنان سینه به سینه آنها ایستادیم که هم خدا حیثیت و آبرویشان را برد و هم ما. در آن جلسه، آبروی نخست وزیر و همه افرادی که در ستاد فرمان هشت ماده ای بودند را بردم. یک هفته بعد، ستاد هشت ماده ای، به دلیل اشتباهاتی که به بار آورده بود، جمع شد.