***
این انتقاد همیشه به جامعه ما وارد بوده که فرهنگ هر پدیده ای همراه آن پدیده وارد نمی شود. آیا این انتقاد به موضوع شبکه های اجتماعی هم وارد است؟
در واقع فقط ایرانیها نیستند که به نرمافزارهای پیام رسان که نسل دوم شبکههای اجتماعی را تشکیل میدهد روی آوردهاند. پیشبینیها نشان میدهد که تا سال 2015 چیزی بالغ بر یک میلیارد نفر در دنیا عضو این نرمافزارهای پیام رسانه شبکههای اجتماعی نسل دو اعم از لاین، واتس آپ، وایبر، تلگرام، تانگو و .... میشوند.
پس این جو زدگی فراگیر است و فقط به ایرانی ها برنمی گردد.
ترافیک حضور ایرانیها در این شبکههای اجتماعی در مقایسه با سایر کاربران در خارج از کشور فوقالعاده بالا است به طوریکه میتوان گفت ایرانیها در وایبر و واتسآپ حضور بیشتری دارند. اگر چه روز به روز نرم افزارهای بیش تر یدر این زمینه تولید می شود، اما همچنان وایبر و واتس آپ در میان ایرانی ها طرفداران بیش تری دارند.
بعضی ها معتقد به پاک کردن صورت مسئله و حذف کلی این شبکه های مجازی هستند. نظر شما در این زمینه چیست؟
موضوع حذف این شبکه ها نباید موضوع اصلی باشد. موضوع اصلی این است که در آزاد سازی یا عدم ممنوع سازی این دست شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای پیام رسان مسئله پیوست فرهنگی از جانب دولت لحاظ نشده است . این امر مشکلاتی را به وجود آورده است و بر همین اساس عمده کاربرانی که از این شبکهها استفاده میکنند از سواد رسانهای لازم برخوردار نیستند.
لزوم تعریف و ارائه این پیوست فرهنگی در چه نکاتی است؟
پهنای باند اینترنت کشور از یک و دو گیگ شروع شد و امروز به 140 گیگ رسیده است این در حالی است که پهنای باند اینترنت کشور در سال گذشته برابر 70 گیگ بود. امروزه در اغلب جوامع مسئله راهبری و هدایت کاربران و ایجاد تمایل برای کاربران به منظور استفاده از شبکههای بومی و اجتماعی داخلی زیاد شده است. امروز بسیاری از کشورهای جهان از جمله ، فرانسه،آلمان و حتی روسیه کشورهایی هستند که توانستهاند نرمافزارهای پیام رسان را متناسب با اقتضاعات فرهنگی خودشان طراحی کنند.
این یعنی همان که هر پدیده ای وارد شود، بدون فرهنگش وارد می شود؟ یا به این معنی است که برای هر پدیده ای باید متناسب با فر هنگ بومی خود تعاریفی داشته باشیم؟
ما در برنامهریزیها خود اغلب از تحولات عقب میمانیم به عنوان نمونه زمانی برای مقابله با ویدئو ، مرکز رسانههای تصویری را راهاندازی کردیم و زمانی که این مرکز میخواست فعالیت موثری را آغاز کند عملا ویدئو از رده خارج شد و جای آن را لوحهای فشرده و ... گرفت. یا زمانی که در خصوص دیشهای ماهوارهها متمرکز شدیم دیدیم بستر ارسال اطلاعات تغییر کرده است به طوری بستر ارسال اطلاعات به جای سیگنالهایی که توسط دیشها باید دریافت میشد از طریق اینترنت به مخاطبان میرسید. باید در سیاستگذاری فرهنگی خود علاوه بر اینکه همگام و همزمان با تحولات فناورانه پیش میرویم و در این میان اقدام به اتخاذ تصمیمات فرهنگی میکنیم در جاهایی و برخی از موارد پیشدستی و پیشخوانی در خصوص این تحولات داشته باشیم .
به نظر شما مسؤولین و متولیان امر به این نکته توجه دارند؟
آنچه که مشاهده میشود در خصوص فضای مجازی این است که مسئولان و متولیان امر توجه لازم به این امر ندارند . شاید بخشی از این امر ناشی از تشکیل جلسات معدود در شورای عالی فضای مجازی باشد البته این جلسات که به ریاست رئیس جمهور است در بازههای زمانی بسیار طولانی تشکیل میشود.بنابراین تصمیمات ما کیفی نیست که بتواند تاثیرگذار باشد.
در کنار تشکیل منظم جلسات شورای عالی فضای مجازی، چه اتفاق دیگری از طرف مسؤولین در این زمینه باید رخ دهد؟
مسئله اینترنت ملی و پاک و اینکه ما بتوانیم بستر فعالیتهای مجازی را در قالب اینترنت ملی جستجو کنیم یک ضرورت جدی است .انتظار امروز ما از متولیان عرصه ارتباطات و دولتمردان این است که به جای اینترنت فروشی زمینه را به شکلی فراهم کنند که بستر ایجاد اینترنت ملی فراهم شود ضمن آنکه محتوای لازم و همچنین قوانین، مقررات و ضوابط لازم در این میان پیشبینی شود. البته ایت نکته هم بسیار مهم است که شورای عالی فضای مجازی جزء متولیان اصلی بوده و رئیس این شورا رئیس جمهور است. بدون همکاری دولت امکان برنامهریزی در این شورا مهیا نیست. بازوی اجرایی این شورا وزارت ارتباطات و متولیان دولت است و در شرایط عدم همکاری این بخش شاهد روی آوری دولت به اینترنت فروشی و مجوز فروشی خواهیم بود.
بیش ترین مشکل شبکه های اجتماعی را چه می دانید؟
رسانهها در حال ترکیب شدن با یکدیگر هستند هماکنون تمامی رسانهها از جمله تلویزیون، تلفن، رایانه، تبلت، روزنامه، کتاب و ... همه در دستگاه کوچکی به عنوان تلفن همراه جمع میشوند که این تلفن همراه در اختیار کاربران ما است. کودکان ما امروز خیلی زودتر از بزرگسالان نحوه استفاده از تلفنهای همراه و سیستمهای جدید اندروید و ... را یاد میگیرند. انتقال تجربه در رسانههای نوین پلهکانی نیست و فرزندان و کودکان دو ساله درک کافی از این ابزارهای نوین ارتباطی دارند. در خلال این اتفاقاتی که در حال رخ دادن است دیده میشود با یک سری از تعارضها و پارادوکسها در استفاده کاربران از اینترنت روبرو هستیم و اگر برای این تعارضها نتوانیم چاره اندیشی کنیم دچار مشکل خواهیم شد.
آیا ما با آن حضور پر رنگی که اشاره کردید، تولید محتوا هم داریم؟
ما ناگزیریم یک انقلاب فرهنگی را در فضای مجازی ایجاد کنیم. اینکه میزان آپلود ایرانیها در فضای مجازی برابر 4 صدم درصد است واقعا یک ضعف است. یعنی تولید محتوایی که ایرانیها در اینترنت دارند معادل 4صدم درصد است و این امر نشان میدهد که ما نقش بسیار اندکی را در تولید محتوا داریم. امروز شاهد توسعه فضای مجازی به شکل نافرمان و غیر هدفمند هستیم .مسئله انقلاب فرهنگی در فضای مجازی یک موضوع جدی است و کاربران، مردم و متولیان فرهنگی باید در این زمینه اقدامات لازم را شروع کنند و تاخیر هر روز ما به معنی عقب نشینی دربرابر دشمنان است که با تلفات فراوان و سنگینی همراه خواهد شد.
آسیب اجتماعی که این شبکه ها دارند، در جامعه ما به کجا وارد می شود؟
شبکههای اجتماعی در خلق پدیدارهای نوین اجتماعی و شایعهپراکنیها به شدت موثر هستند از جمله میتوان به شایعاتی که در خصوص اسیدپاشی اصفهان ایجاد شده اشاره کرد. البته فراتر از این، شبکههای اجتماعی میتوانند یک بحران هویت برای افراد ایجاد کنند. این بحران هویت به شکلی است که فرد در تابعت کشور خودش دچار تشکیک شود. بر همین اساس علاوه بر اینکه سواد رسانهای مردم را باید ارتقا دهیم به نظر بنده امروز باید در کنار سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی یک ارتش چهارمی در زمینه فضای مجازی تشکیل شود که بتواند تولید محتوا، تولید نرمافزارهای پیام رسان بومی اقدام کند.
آن چه با حضور در این شبکه ها با فرهنگ ما در تضاد است چه چیزهایی است؟
عموم مردم و کاربران در استفاده از شبکههای اجتماعی به بیراهه نرفتهاند اما این امر درست است که در شبکههای اجتماعی شاهد ترویج سکولاریسم، ایجاد تضاد با فرهنگ ایرانی – اسلامی، فعالیتهای غیر مجاز در حوزههای فرهنگی ، نشر و بازنشر شبهات در حوزههای دینی ، ایجاد فضای انزوای فردی و .... هستیم.
این مواردی که اشاره کردید، از کجا تغذیه می شوند؟
این مسائل نشان میدهند که یک شبکه منسجمی از جبهه معارض انقلاب فرهنگی بر این مسائل دامن میزند. از آنجایی که ما به عنوان متولیان این عرصه نتوانستهایم سواد رسانهای مردم را ارتقا دهیم و مردم و کاربران را به ویژگیهای خاص این شبکههای اجتماعی به لحاظ امنیتی و اجتماعی و ... آشنا کنیم طبیعی است که زمانی که کاربران در معرض آماج حملات دشمنان قرار میگیرند ممکن است تلفاتی هم بدهند.
از بعد سبک زندگی، خانواده های ایرانی دچار چه نوع نا هنجاری هایی می شوند؟
آثار اجتماعی استفاده از این شبکههای اجتماعی میتواند برای خانوادههای ایرانی داشته باشد زیاد است. 90 درصد سبک زندگی فیس بوک سبک زندگی امریکایی و غربی است .طبیعی است این افراد حتی اگر انقلابی و متدین هم باشند در مارپیچ سکوت به مرور تغییر میکنند و عوض میشوند و همین امر سبب شده است امروز آقایان در خانوادهها یک رمزی را برای گوشی همراه خود درنظر بگیرند و از چشم همسرشان پنهان کنند و خانمهای یک رمز دیگر و همین امر خودش باعث بیاعتمادی میان خانودهها شده است. آمارهایی که از قوه قضاییه منتشر میشود افزایش طلاقهایی است که بر اثر همین ارتباطات تلفنی و مجازی میان زنان شوهر دار و مردان زندار یا پسرها و دخترها است،که میتواند مولد بسیاری از مشکلات باشد بر همین اساس ما امروز نیازمند یک نهضت هستیم تا قدری خانوادهها از این ارتباطات مجازی دور شوند. آمار طلاق نسبت پنج به یک در کشور یا نسبت سه به یک درتهران است. امروز از هر سه کارناوال عروسی در تهران ظرف یکی دوسال بعد یک مورد از این عروسیها منجر به طلاق میشود بدون شک بخشی از این امر ناشی از ارتباطات مجازی و ارتباطاتی است که در بستر و فضای نامشروع شکل میگیرد.
چرا افراد با هویت غیر واقعی در این شبکه ها فعالیت می کنند؟
امروز دشمن ما در موضوع فیلترینگ روشهای جدیدی را باب میکند و پروژههای جدیدی از جمله مسیر یاب پیازی را پیگیری میکند تا افراد با هویتهای نامشخص در فضای مجازی جولان دهند و به شایعات، دروغها و اکاذیب دامن بزنند و این امر امنیت روانی جامعه را دچار اخلال میکند. ناگزیریم این مسئله را بپذیریم که کاربران ما باید با هویتهای مشخص وارد این شبکهها شوند. به طوریکه مسئله تعیین هویت کاربران برای ورود به فضای مجازی یک موضوع جدی است و باید این مسئله را با اصرار پیگیری کنیم.
و در نهایت انتظار ما از متولیان فرهنگی؟
آنچه که امروز ما از متولیان فرهنگی کشور انتظار داریم این است که اجازه ندهند مردم در معرض این تلفات قرار گیرند. اقتضای حقوق شهروندی ایرانیان است که متولیان عرصه ارتباطات و سیاستگذاران فرهنگی هرچه زودتر برای حوزه نابهسامان و افسار گسیخته شبکههای اجتماعی چارهاندیشی کنند. ما هر روز در این شبکهها شاهد طرح یک سری شبهات دینی هستیم. باز نشر شبهاتی که مربوط به مباحث ضد ارزشی و ضد انقلابی منجر میشود و امنیت اخلاقی خانوادهها را دچار مشکل میکند.