گفتگوی ویژه

اقتصاد مقاومتی مرحله آخر نجات اقتصاد است/ تولید دیگر جان ندارد

تولید ما دیگر جان ندارد. تمام امکاناتی که باید به سمت تولید مردمی می‌رفت، الان فشارش روی 20 درصد است، آن هم 20 درصدی که وقتی قیمت حامل‌های انرژی 30 درصد بالا رفت، باید تأمین می‌شدند که آن هم نشده و تسهیلات بانکی به آن داده نشده است. همه اینها باعث می‌شود یک اقتصاد بیمار داشته باشیم.
احمد کریمی اصفهانی از آن دست افرادی است که خیلی صریح حرف می زند. این عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه در این گفتگو نیز به همین شیوه پیش رفته است و پاسخ سؤالات «شما» را در حوزه اقتصاد و به خصوص انتخابات اتاق بازرگانی داده است.

***

این که شش سال است که رهبر معظم انقلاب شعار اقتصادی مطرح می کنند، آیا در حرکت و تفکرات مسؤولین نظام مؤثر بوده است؟

فکر می‌کردم بعد از انقلاب در سیاست‌های اقتصادی قبل از انقلاب شاهد تحول و تغییر کلی باشیم. متأسفانه بر سیاست‌های قبلی اتفاق جدیدی هم اضافه شد. اقتصاد ما کلاً متکی بر نفت بود و شاید در قبل هم برای اقتصادهای بنیادی و ریشه‌ای ما کاری نشده بود.

بعد از انقلاب اتفاقی که افتاد، بخش عمده اقتصاد به سمت یک اقتصاد متمرکز و دولتی رفت که متأسفانه پایه‌گذاری آن هم در زمان نخست‌وزیری آقای میرحسین موسوی بود که ظلم زیادی به اقتصاد ما رفت و شاید اگر اقتصاد ما آن زمان درست پایه‌گذاری شده بود خیلی از مسائلی را که امروز به آنها مبتلا هستیم و تحریم‌ها تا حدودی توانسته‌اند اثر خود را بگذارند، وجود نداشتند و خنثی می‌شدند.

در ابتدای امر که امکانات داشتیم، متأسفانه بر موافقت‌های اصولی نظارت کافی نشد و خیلی‌ها با ارزهایی که دریافت کردند، موافقت‌های اصولی را به پایان نرساندند و انجام ندادند. اینها مشکلاتی بودند که بر سر راه اقتصاد ما قرار گرفتند و دولتی کردن بنگاه‌های اقتصادی و اقتصاد دولتی به ارث تا به امروز باقی مانده است. چیزی نزدیک به 80 درصد اقتصاد ما دولتی است. بنگاه‌هایی در ید دولت هستند. البته در هیچ رئیس‌جمهوری عزم بر اینکه این بنگاه‌ها را برگرداند وجود نداشته است. علت اصلی‌اش هم این است که این بنگاه‌های اقتصادی حیاط خلوت دولت‌ها هستند تا بتوانند به اهداف و خواسته‌هایشان برسند. در بسیاری از مواقع چند نفر از نورچشمی‌ها به عنوان اعضای هیئت مدیره حضور داشته‌اند و حقوق‌بگیر هستند و مسائل زیادی وجود دارد که مصلحت نیست بیش از این باز کنم.

همان‌طور که می‌دانید این 80 درصد اقتصاد دولتی حاکم بر مسائل بانکی ماست. موقعی که قرار است بانک تسهیلاتی را در اختیار تولید و سایر مسائل اقتصادی قرار بدهد، وقتی 80 درصد به سمت بخش دولتی رفت، معمولاً با رانت‌های دولتی سرمایه‌های بانک‌ها که در دنیا در اختیار بخش تولید قرار می‌گیرد، در کشور ما در دل این 80 درصد قرار دارد، لذا 20 درصد مابقی متعلق به مردم است، طرفی از این تسهیلات بانکی نمی‌بندند.

مطلب دیگر این است که بسیاری از کشورها که نفت هم ندارند، بودجه خود را بر مبنای مالیات تنظیم می‌کنند. از آنجا که 80 درصد اقتصاد در دست دولت است، معمولاً فشار مالیاتی روی شانه آن 20 درصد غیردولتی سنگینی می‌کند که غیر از این فشار خسارت آن هم به دوش مصرف‌کننده می‌افتد و نارضایتی از جامعه از دستگاه مالیاتی را به همراه دارد. از سوی دیگر دولت که باید برای تأمین بودجه میوه تولید را بچیند و با توجه به این مسئله، وابستگی خود را به نفت کم کند، در اینجا به مشکل برمی‌خورد. اینها مالیات که نمی‌پردازند و از آن سو تسهیلات بانکی را هم که می‌گیرند. صندوق ضمانت ارزی هم اگر امکاناتی دارد به بخش دولتی تزریق می‌شود. تمام امکاناتی که باید در اقتصاد مردمی صرف می‌شد و اقتصاد را احیا می‌کرد و دولت هم می‌توانست از طریق مالیات دریافتی، کل بودجه‌اش را تأمین کند، نیامد و اقتصاد را بیمار و متزلزل کرد.

موقعی که این اتفاق افتاد، مشکلات زیادی به وجود آمدند و دولت‌ها ناچار شدند بیش از اندازه وابسته به نفت شوند. علی‌رغم اینکه در برنامه 20 ساله ما و در این چند مقطع برنامه‌های پنج ساله کوتاه مدت، هر دفعه هدف‌گذاری شد که در هر برنامه پنج ساله بخشی از وابستگی به نفت کم شود، هیچ‌وقت چنین چیزی اتفاق نیفتاد، ولی اجباراً با اتفاق تحریم که سیاسی است و بارها گفته‌ایم باید روی نفت زوم کرد، این اتفاق با سیاست‌گذاری‌ای که استکبار با همکاری دولت‌های منطقه، به‌ویژه عربستان، قطر و... اعمال کردند، بالاخره نفت را به مرحله‌ای رساندند که باید به‌ناچار فکر عاجلی کنیم.

البته در باره مسئله دیگری هم بارها صحبت می‌شد که باید موازنه و تراز اقتصادی‌مان را مثبت کنیم. این مثبت شدن نباید از طریق نفت که یک عامل سیاسی و ابزار سیاسی در ید دشمنان ماست، باشد. به این ترتیب ناچار شدند یک مقدار به صادرات غیرنفتی بپردازند، ولی دیگر خیلی دیر شده است. باید در طی این 30 و چند سال زمانی به صادرات غیر نفتی می‌پرداختیم که امروز از مسئله وابستگی به نفت مستغنی باشیم. در هر حال تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی سبب شدند متوجه شویم باید اقتصادمان را از وابستگی به نفت دربیاوریم، ولی این نگرانی وجود دارد که اگر قیمت نفت مجدداً بالا برود، ما به‌جای برنامه‌ریزی برای آینده و تقویت صادرات غیر نفتی مجدداً به وابستگی به نفت برگردیم.

لذا خوب است این تذکر به دولت داده شود که بلغ ما بلغ، چه قیمت نفت بالا برود چه به دلیل عواملی که امروز وجود دارند، پایین بیاید، همچنان باید سیاست‌گذاری روی صادرات غیر نفتی داشته باشیم.

با توجه به این مسائل فشارهای بین‌المللی به انحای مختلف روی ما بوده است. ابتدا جنگ هشت ساله شروع شد. بعدها مسئله ترورهایی که در دنیا برای ما پیش آمد، چون حکومتی آمده بود که می‌خواست استکبار را در دنیا از بین ببرد و طبیعی بود که دشمنی استکبار با چنین حکومتی هیچ موقع از بین نخواهد رفت، لذا باید روی این مسئله سرمایه‌گذاری می‌کردیم. هشت سال جنگ، ترورها و کودتاهای متعددی از نوژه تا بقیه را داشتیم. انفجارهای عظیمی را داشتیم که اگر ولی‌فقیه و رهبری امام و مقام معظم رهبری نبود، اتفاقات وحشتناکی می‌افتادند. تصورش را بکنید یکباره بیش از 72 تن از بالاترین رده‌های مسئولین ما در یک انفجار به شهادت رسیدند یا انفجارها و ترورهای بعدی. یعنی دشمن از هیچ توطئه‌ای فروگذار نکرد. مسئله طبس را داشتیم. دنیا دید از این طریق نمی‌تواند ما را از پا در بیاورد و مسائل فرهنگی را پیش کشید و آقا در مراحل مختلف به شبیخون یا ناتوی فرهنگی اشاره کردند. دشمن دید در آن مورد هم هوشیاری ملت و تذکرات مقام معظم رهبری تا حدودی توطئه‌های آنها را خنثی کرده است و به فکر افتاد در نظام ما نارضایتی را به وجود بیاورد و بهترین راه را تحریم‌های اقتصادی و فشار بر معیشت مردم قرار داد. این تقریباً آخرین توطئه‌ای بود که دشمن داشت برای ما طراحی می‌کرد. متأسفانه در درون هم سیاست‌گذاری‌های بد و نیز عواملی که با دشمن هماهنگ بودند به این موضوع دامن زدند و حتی بعضی‌ها به استکبار و امریکا کد دادند که اگر از این طریق اقدام کنید، می‌تواند درون ملت نارضایتی به وجود بیاورد و نافرمانی به وجود بیاید و دشمن بتواند با توجه به فراهم شدن زمینه‌های مناسب به نظام صدمه برساند.

ما شش سال پیش این‌قدر تحریم نداشتیم و تحریم‌ها محدود بودند، اما به‌تدریج تحریم‌ها را توسعه دادند. مقام معظم رهبری از همان سال اول تذکر دقیق به مسئولین ما دادند که اگر دقت نکنید در آینده ممکن است این فشارها برای ما دردسرساز شوند. اگر مسئولین ما دقت کرده بودند، شاید بسیاری از مشکلات امروز به وجود نمی‌آمدند. البته اعتقاد ندارم همه مشکلات اقتصادی فعلی ما ناشی از تحریم‌ها هستند. با تمام تحریم‌هایی که دشمن اعمال می‌کند، شاید نهایتاً 30 درصد مشکلات اقتصادی ما به تحریم‌ها ربط داشته باشند، 70، 80 درصد آن ناشی از سوء مدیریت است که بحث بسیار طولانی و مفصلی است.

در سال 84 مقام معظم رهبری اصل 44 را ابلاغ کردند که طبق آن دولت موظف بود تمام بنگاه‌های اقتصادی را به مرور به بخش خصوصی واگذار کند و آخرین فرصتی که وجود داشت، انتهای سال 93، یعنی دو ماه دیگر است، در صورتی که در ظرف این نه سال اتفاقی نیفتاده است. به نظر من نهادی باید این قضیه را دنبال می‌کرد. مقام معظم رهبری عمده مشکلات را گفتند و مسائل را مطرح کردند، ولی کسانی که در درون باید دنبال می‌کردند تا این توطئه جهانی تأثیر خود را نگذارد و امروز دشمن در مذاکرات این‌قدر روی تحریم‌ها مانور ندهد و تحریم‌های جدیدی را اعمال نکند، اگر آن روز راجع به این مسائل فکر کرده بودیم، از نه سال پیش که ابلاغیه اصل 44 داده شد، اجرا شده بود، بسیاری از اتفاقات امروز را شاهد نبودیم. بدانید اگر بنگاه‌های دولتی واگذار شده بودند، امروز شاهد بسیاری از فسادها نبودیم. در سال 90 هم مقام معظم رهبری مقابله با مفاسد اقتصادی را مطرح کردند. هر دوی اینها عقیم مانده است. به اعتقاد من تا بنگاه‌های اقتصادی واگذار نشوند، هم فساد خواهیم داشت، هم رانت، هم مشکل تولید و انواع مشکلات اقتصادی را.

هر روز مشاهده کرده‌ایم سوء مدیریت‌ها فشار مضاعفی را بر تولید ما به وجود می‌آورند. موقعی که قرار شد سهام عدالت داده شود، همان روز گفتم با این مکانیسمی که دولت نهم و دهم در پیش گرفته است، تیر خلاص را به اقتصاد کشور ما زده است. این تیر اولی بود. دومین تیری که به اقتصاد ما زده شد، زمان شروع پرداخت یارانه‌ها بود که از قبل آن باید 30 درصد افزایش قیمت حامل‌های انرژی که روی دستگاه‌های تولید ما آمده، بنا بود به نوعی جبران شود. جبران اینها از قِبل یارانه‌هایی بود که باید به وجود می‌آمدند. مجلس تصویب کرد 30 درصد پرداخت کنند، اما دولت و نهم یک ریال از این را که پرداخت نکرد هیچ، هر روز بر مشکلات آنها افزود. متأسفانه دولت یازدهم علی‌رغم شعارهایی که داد تا امروز یک ریال به بنگاه‌های تولیدی که حداقل بتوانند مشکلاتشان را حل کنند، نداده است. اینها بی‌اعتنایی به صحبت‌های مقام معظم رهبری است.

همه این مطالبی که اشاره کردید مربوط به بخش دولتی بود. بخش خصوصی چه کرده است؟

برای من مسئله بخش دولتی و خصوصی مطرح نیست، بلکه در باره کلیت نظام صحبت می‌کنم. نظام ما باید از بسیاری از مسائل مستغنی شود و به سمت یک اقتصاد سالم برود.

یعنی همه این مشکلات را متوجه دولت می‌دانید؟

نخیر، 20 درصد در اثر تحریم‌هاست، اما تولید ما دیگر جان ندارد. تمام امکاناتی که باید به سمت تولید مردمی می‌رفت، الان فشارش روی 20 درصد است، آن هم 20 درصدی که وقتی قیمت حامل‌های انرژی 30 درصد بالا رفت، باید تأمین می‌شدند که آن هم نشده و تسهیلات بانکی به آن داده نشده است. همه اینها باعث می‌شود یک اقتصاد بیمار داشته باشیم.

صحبتم اصلاً بر سر بخش خصوصی، مردمی و دولتی نیست. بحثم این است که چرا در اقتصاد ما این اتفاق افتاد؟ سیاست‌گذاری‌ها هستند که می‌توانند اقتصاد را درست کنند. موقعی که مقام معظم رهبری ابلاغیه اصل 44 را دادند، مخاطبشان مردم نبودند. اگر ایشان در سال 90 مسئله برخورد با مفاسد اقتصادی را اعلام کردند، مخاطبش مردم نیستند، بلکه سه قوه هستند. یعنی اگر اینها این سیاست‌گذاری را نکنند، اقتصاد نمی‌تواند به یک مسیر سالم ادامه بدهد.

به هر حال اینها مربوط به گذشته هستند. شاید آخرین مرحله‌ای که بتوان برای اقتصاد کاری کرد، اقتصاد مقاومتی است که مقام معظم رهبری چندین بار هم تکرار کرده‌اند. اقتصاد مقاومتی هم وظیفه دولت است، هم سهم مردم. همه باید بدانیم در شرایطی قرار گرفته‌ایم که باید به صورت جهادی حرکت کنیم و دیگر اقتصاد متعلق به آحاد ملت است. الان دشمن برای ما نقشه کشیده است. از این طرف اگر مصارف خانگی و سایر مصارف انرژی را به‌‌درستی مدیریت کنیم، به‌راحتی می‌توانیم 30 تا 35 درصد مصرفمان را کاهش بدهیم. این صرفه‌جویی را می‌توان در تمام حامل‌های انرژی، مواد غذایی، حمل و نقل و... انجام داد.

و این تازه کف اقتصاد مقاومتی است. سقف آن خیلی بالاتر از این حرف‌هاست.

همین‌طور است. بودجه مسئله مهمی است که اگر نسبت به آن دقت کنیم، هم دولت و هم مردم خیلی راحت می‌توانند 30، 35 درصد هزینه‌ها را ـ با وجودی که کف اقتصاد مقاومتی است ـ کاهش بدهند. از آن طرف در اقتصاد مقاومتی باید کاری کنیم که حتماً تولید را به سطحی برسانیم که وابستگی‌مان به دنیا کم شود، ضمن اینکه در زمانی قرار گرفته‌ایم که بقا بدون ارتباطات ممکن نیست و همه به هم وصل هستیم، ولی از نظر تأمین احتیاجات باید وابستگی‌مان به بیرون از خودمان و واردات به حداقل برسد و تولیدمان صادرات‌محور باشد تا هم نیازهای داخل تأمین شوند و هم مازادش به خارج از کشور صادر تا وابستگی‌مان به نفت کم شود. از طرفی به سرعت می‌تواند وارداتمان را کاهش بدهد. اینها مواردی هستند که اگر همه با هم حرکت کنیم و فرمایش‌های مقام معظم رهبری را به‌موقع فهمیده بودیم امروز خیلی از اتفاقاتی که برایمان می‌افتد، نمی‌افتاد.

خبرهایی در دست است که عده‌ای قصد دارند در انتخابات اتاق بازرگانی شرکت کنند و عضو آن شوند و در این زمینه ائتلافات مهمی را هم تشکیل داده‌اند. در این باره چه تحلیلی دارید؟ آیا ائتلاف اصولگرایان در اتاق بازرگانی را ممکن می‌دانید؟

اتاق بازرگانی یا پارلمان بخش خصوصی در زمینه اقتصاد مقاومتی، افزایش صادرات و کاهش واردات فعال است و چنین جایی نیاز به افراد متخصص دارد و افسران این بخش هم در صحنه حضور دارند، پس طبیعی است باید کسانی حضور داشته باشند که دل به عشق ایران و عزت و بزرگی نظام جمهوری اسلامی بسته باشند و دلسوزانه حرکت کنند، در این صورت می‌توانند مشکلات بسیاری را حل کنند، ولی خدای نکرده اگر کسانی باشند که نسبت به این مسائل بی‌تفاوت باشند که چه مقدار می‌توانیم اقتصادمان را در مقابل بیگانگان واکسینه کنیم، حضورشان واقعاً به نفع اتاق بازرگانی و اقتصاد کشور نیست. اگر منافع تجار را هم در نظر بگیریم، در یک اقتصاد پررونق ضمن اینکه منافع اجتماع و نظام تأمین می‌شود، منافع شخص هم حتماً در دل آن تأمین خواهد شد. توصیه‌ام این است اگر ائتلافی هم می‌شود، مبنا این باشد که برای سربلندی نظام یک اقتصاد سالم با تراز مثبتی را برنامه‌ریزی کنیم. رأی‌دهندگان هم باید دقت کنند. کسانی که با شعار به مسائلی می‌پردازند و بعضی مواقع اصلاً اعتقادی به نظام ندارند، نمی‌توانند منجی اتاق بازرگانی و اقتصاد باشند، لذا باید تمام همّشان این باشد که به افرادی که دلبسته نظام هستند رأی بدهند تا ان‌شاءالله اتاق مورد قبولی باشد. البته این را هم بدانیم در اتاقی که بیگانگان یا کسانی که صلاحیت ندارند انتخاب شوند، اولین مشکلی که برایشان به وجود خواهد آمد، این است که بین نظام و اتاق فاصله ایجاد می‌شود و این فاصله اجازه اینکه اقتصاد راه خودش را پیدا کند نخواهد داد. بنابراین باید دقت کنند کسانی باشند که مربوط و دلبسته نظام باشند تا اقتصاد بتواند حرکت رو به جلویی داشته باشد.

به نظر شما آیا ائتلاف اصولگرایان در انتخابات اتاق بازرگانی ضروری است؟

به نظر من می‌تواند راهگشای خیلی از مشکلات باشد. امیدواریم همگی این دقت را داشته باشند و اصولگرایان همان‌طور که در موارد دیگر ائتلاف می‌کنند در این زمینه هم به ائتلاف برسند تا بتوانند با وحدت و یگانگی کارها را به‌خوبی پیش ببرند.

https://shoma-weekly.ir/lRihxk