گفتگوی ویژه

اقتصاد مقاومتی تنها راه نیافتادن به ورطه کوپنیسم!

دو عامل باعث نابسامانی‌های اقتصادی شده است: نخست تحریم‌ها، بالاخص تحریم نفت سپس سود مدیریت .
اشاره: اسدالله عسگراولادی را کمتر کسی است که نشناسد اورا بزرگترین تاجر ایرانی می نامند و خود مدعی است که در تمام عمرش یک دلار کالا به کشور وارد نکرده است و می گوید من واردات بلد نیستم! اتاق بازرگانی ایران و چین را ریاست می کند و می گوید تمام سعیم افزایش صادرات ایران به چین است عسگراولادی همواره از مخالفین سیاستهای اقتصادی دولت نهم و دهم بوده اما در شرایط کنونی زبان به انتقاد گشودن را چندان مناسب نمی داند، بحران ارزی، تحریمها، بی تدبیری اقتصادی مسئولین، تاثیر بانکها بر کاهش تولید، دور زدن تحریمها و ارز آوری مسافرتی موضوعاتی هستند که در یک بعد از ظهر پاییزی در اتاق بازرگانی ایران و چین با با اسدالله عسگراولادی به بحث نشستیم. آنچه در پی می آید گزیده ای از این گفتگوی تفصیلی است:


شما: با توجه به مشکلات اقتصادی که کشور با آنها مواجه است، مقام معظم رهبری اخیراً مطلبی را عنوان فرمودند که برخی بی‌تدبیری‌ها باعث این مشکلات است. این بی‌تدبیری‌ها چه بوده و توسط چه کسانی رخ داده است؟

عسگراولادی: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. مقام معظم رهبری در سخنانشان اشاره کردند که بی‌تدبیری‌هایی هست، اما خودمان را موظف نمی‌دانیم که بی‌تدبیری‌ها را بشکافیم و بگوییم چه کسی چه کرده است، چون اگر لازم بود نام افراد برده شود، ایشان خودشان بهتر از ما می‌دانند چه کسی چه کرده است، اما این‌که چه پیش آمده، اقتصاد ما در یکی دو سال اخیر دچار طوفان ناخواسته‌ای شده است مساله ای است که نظام باید آن را شناسایی کند سپس این طوفان را کنترل کند و جلوی سونامی شدنش را بگیرد.

مقام معظم رهبری از ابتدای سال به چند مطلب مهم در زمینه اقتصاد اشاره کردند.امسال را سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام نهادند. در این عبارت نکته‌هایی هست که برمی‌گردد به آنچه که ایشان در سال‌های 89 و 90 گفتند و الگوی مصرف را پیشنهاد کردند و چند ماه بعد وقتی شرایط کشور را دیدند، پیشنهاد و توصیه مؤکد بعدشان اقتصاد مقاومتی بود.

شما:شاید بهتر باشد تا از زاویه دیگری موضوع را بررسی کنیم تحلیل شما از شرایط کلی اقتصاد کشور در شرایط کنونی چیست؟

عسگراولادی: اقتصاد ما یک اقتصاد حداقل 100 میلیارد دلاری است، یعنی ما باید حداقل بین 50 تا 60 میلیارد دلار کالا بیاوریم و برای این کار باید منابع درآمدیمان را بررسی کنیم یعنی در همین حدود هم ارز آوری داشته باشیم تا بتوانیم این میزان واردات کنیم و تراز مان منفی نشود.

ما چهار منبع ارز آوری داریم:
1)    صادرات نفت،
2)    منابع گازی و پتروشیمی،
3)    صادرات غیرنفتی،
4)    توریسم و خدمات.
اینجاست که وقتی مقام معظم رهبری می‌گویند به سوی اقتصاد مقاومتی برویم یعنی  باید طوری مدیریت کنیم که با تحریم‌ها که معتقدیم اثر زیادی ندارند، این حداقل 50 تا 60 میلیارد دلار واردات را با همین میزان صادرات مدیریت کنیم و اگر نتوانیم یعنی کسی که نمی‌تواند دچار ضعف است.
 به نظر من این‌که بیایم از فردی، سازمانی یا تشکیلاتی انتقاد کنم، در شرایط فعلی که به فرموده رهبر بنا بر وحدت و همکاری و همگامی داریم پسندیده نیست، اما آنچه مسلم است ما در این ده ماه یعنی از دی ماه 90 تا الان که مهر ماه 91 است، به‌گونه‌ای مدیریت نکردیم که این حوادث التهاب ارزی‌ای که الان شاهد و ناظر آن هستیم پیش نیایند.

آن چیزی که دیدیم حسن مدیریت نبوده است. دلم نمی‌خواهد از سوءمدیریت استفاده کنم، ولی به هر صورت مدیریت سلیقه‌ای بوده است و اقتصاد ما را تبدیل به یک اقتصاد سیاسی کرد و همین باعث شد که مدیریت‌های سلیقه‌های و بدون مشورت با کسانی که بحران‌های مختلف را تجربه کرده‌اند، وضع التهاب‌آمیز امروز را پدید آورد که در صورت مدیریت صحیح می توانست پدید نیاید.
در نتیجه می‌توانم بگویم مدیریت خوب و سالمی نداشتیم، ولی این‌که از ناحیه چه کسانی اعمال شد، اجازه بدهید حرفی نزنم، چون هر کسی که به مسائل روز وارد است و اقتصاد را می‌داند، متوجه می‌شود که اقتصاد ما در کجاها و از ناحیه چه کسانی دچار ضعف است.

شما: سلسله حوادثی به عنوان عامل اصلی بحران‌زدگی اقتصاد امروز ایران برشمرده می‌شوند. یکی حوادثی است که بعد از گران شدن یارانه‌ها و عامل‌های سوخت برای تولید پیش آمد و دیگر عوامل ارزی. از عوامل مختلف دیگری هم نام برده می‌شود. بی‌تدبیری در هر یک از این حوزه‌ها تأثیرات خود را گذاشته است. به نظر شما مؤثرترین حوزه در ایجاد اوضاع اقتصادی فعلی کدام حوزه است؟

عسگراولادی: دو عامل باعث این نابسامانی‌ها شده است: نخست تحریم‌ها، بالاخص تحریم نفت سپس سود مدیریت که این دو اصل قضیه هستند، اما همه عواملی را که برشمردید، تقریباً زیرمجموعه این دو تاست. ما تحریم‌ داریم و تحریم اذیتمان کرد.
چرا تحریم شدیم؟ تحریم یعنی چه؟ از چه؟ تحریم یعنی ما را محروم کردن از بعضی خدمات، سرویس‌ها و کالاهایی که در دنیا رسم است. چرا تحریم شدیم؟ چون سعی کردیم استقلال خودمان را با خودکفایی در مسائل مختلف حفظ کنیم. این استقلال و خودکفایی بیشتر در مسائل سیاسی ما بود. ما می‌خواستیم در منطقه صاحب اثر باشیم که بایست باشیم. عده‌ای منافعشان در این است که همان مصرف‌کننده قبل از انقلاب باشیم و در اینجا اولین برخورد ما با استکبار پیش می‌آید. این ریشه اصل تحریم‌هاست. مسئله هسته‌ای یک بهانه است. در مورد مسئله هسته‌ای با ما مشکلی ندارند، دروغ می‌گویند. در مورد مسائل منطقه با ما کار دارند. چرا مردم عربستان ما را دوست دارند، اما دولتش دوست ندارد؟ چرا از فلسطین حمایت می‌کنیم؟ چرا مردم ترکیه ما را دوست دارند، اما دولتش اخیراً با ما مشکل پیدا کرده است؟ چرا ما در سوریه حرف داریم و در سرنوشت او تأثیر داریم؟ چرا در لبنان حرف داریم؟ چرا در افغانستان و عراق صاحب حرف هستیم؟ این ریشه اصلی تحریم‌هاست. ما انقلاب کردیم و امام فرمودند: «سربازان من هنوز در قنداق هستند». حالا آن بچه‌ها بزرگ شده‌اند. انقلاب ما الان در کوچه پسکوچه‌های دنیاست. این چیزی است که با آن مخالف هستند.
 یک حکومت دست‌نشانده می‌خواهند که نفت را بفروشد و کالاهای مصرفی آنها را با قیمت بالا بخرد، مثل همسایه‌های جنوبی‌مان. نفتشان را می‌فروشند و راحت و آسوده هزینه مردمشان را می‌دهند.

پس اصل تحریم را فهمیدیم. آقا هم می‌فرمایند ما از این پیچ خطرناک و سخت در حال عبوریم و بایستی مقاومت کنیم. چقدر طول می‌کشد تا برسیم؟ ایشان امیدوارند، ولی معلوم نیست. چقدر قدرت دارند جلوی ما را بگیرند؟ همینی که می‌بینید. روز به روز دارند تحریم‌ها را تشدید می‌کنند.

شما: موضوع دور زدن تحریمها چه می شود؟

عسگراولادی: ما موفق شدیم تحریم‌ها را دور بزنیم. زیرا 100 یا 120 میلیارد دلار تجارت خارجی داریم، قبل از تحریم 120 میلیارد بود، بعد از تحریم هم 120 میلیارد ماند، پس ما عملاً توانسته‌ایم بعد از تحریم 60، 70 میلیارد واردات داشته باشیم و 50 میلیارد صادرات.

شما: یعنی ترازمان منفی‌تر نشده است؟

عسگراولادی: نه، ترازمان تا قبل از تحریم نفت اصلاً منفی نشده و مثبت بود. 47، 48 میلیارد صادرات داشتیم، 10، 15 میلیارد درآمدهای خدماتی داشتیم، حتی ایرانی‌های خارج از کشور هم می‌آمدند و در اینجا سرمایه‌گذاری می‌کردند، اما آمارها بعد از نفت یک کمی تغییر کرد.
تحریم نفتی تحریم بدی بود. برای این‌که از آن 60، 70 میلیارد دلاری یا حد اقل 50 میلیاردی که می‌خواهیم واردات داشته باشیم، باید قسمت اعظمش را از نفت تأمین می‌کردیم و وقتی فروش نفت دچار اشکال شود، به تبع در واردات هم دچار مضیقه می‌شویم و این عدد کمتر می‌شود.

این مرحله دوم تحریم است که روی نفت اثر کرده است، اما در مورد نفت هم تا یکی دو ماه قبل سعی کردیم دور بزنیم، یعنی با ارتباطاتی که دولت و سفارتخانه‌هایمان در جاهای مختلف زدند، نفت را فروختیم، اما از یکی دو ماه پیش در اثر فشاری که آنها به مصرف‌کنندگان نفت ما آوردند، آن میزانی که توقع فروش داشتیم، به نصف کاهش یافت و در اینجا بود که اذیت شدیم.
حالا برای مقابله با این اذیت، دو راه بیشتر نداریم:
1)     صرفه‌جویی‌ها که همان اقتصاد مقاومتی است،
2)    کوتاه آمدن   در واقع یعنی تسلیم یا مبارزه. شکل سومی نداریم. یا باید تسلیم شویم یا مبارزه کنیم و توأم با این، اقتصاد مقاومتی‌مان را انجام بدهیم.

شما: اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟

باید صرفه‌جویی کنیم. همین که آقا می‌گویند.

شما:سوال اصلی ما در مورد همین مبارزه است. آیا مبارزه دارد درست انجام می‌شود؟

عسگراولادی: در زمینه مبارزه متأسفانه باید گفت در بدنه دولت ما انواع و اقسام مدیر وجود دارد و با نهایت تأسف، انواع و اقسام کارگزاران خارجی هم در آن نفوذ دارند و نمی‌توانیم آنها را بشناسیم. البته وزارت اطلاعات ما از یک نظر خیلی زحمت کشیده و امنیت را به کشور ما داده است. کشورهای همسایه را نگاه کنید که هر روز انفجاری و مصیبتی هست و عده‌ای کشته می‌شوند، اما اینجا نیست. این کمکی است که وزارت اطلاعات ما کرده است و در این قسمت موفق بوده‌ایم، اما باز اگر اینجا یک خبری می‌شود و موشک قشنگی درست می‌کنیم، می‌بینیم اسرائیل مطلع است. چه جوری مطلع می‌شود؟ بالاخرع عواملش در داخل هستند.

پس در این وضعیت دو پایه داریم، تحریم اولیه که تحریم سختی بود و تحریم نفتی. در تحریم نفتی برمی‌گردیم به حداقل‌ها. حداقلمان این است که 75 میلیون نفریم و با 50 میلیارد می‌توانیم مقاومتمان را ادامه بدهیم. برای بعد از 50 میلیارد باید برنامه‌ریزی کنیم. این حداقل است. باید تولیداتمان را به این سمت حرکت بدهیم که حتی‌المقدور مواد اولیه داخلی باشد، حتی‌المقدور ارزبری کم داشته باشد، ارزش افزوده‌اش بالا باشد، اشتغال را هم بالا ببرد. باید این سه چهار عامل را در تولیدمان هدایت کنیم.

شما: پیش‌بینی ضرورت پیدا کردن جیره‌بندی و کوپن را هم دارید؟

عسگراولادی: اگر از این حد جلو برویم و نتوانیم 50 میلیارد را تأمین کنیم، باید به سمت جیره‌بندی برویم، اما هنوز زود است و می‌توانیم.

شما: چه سیاستی را باید به کار بگیریم که مجبور به جیره‌بندی نشویم؟

عسگراولادی: برای 50 میلیارد دلار باید حداقل روزی یک میلیون بشکه نفت بفروشیم. سال را 300 روز بگیریم و 65 روز را تعطیل، یک میلیون بشکه 100 دلاری می‌شود 30 میلیارد دلار. این رقمی است که باید با تمام قدرت حفظش کنیم.

شما: اگر نشد چه؟

عسگراولادی: باید فشار را روی صادرات غیرنفتی بگذاریم. غیرنفتی ما الان 50 میلیارد دلار است.

شما: یعنی روی نفت حداقل باید 30 میلیارد حساب کنیم؟

عسگراولادی: و روی غیرنفتی هم 20 میلیارد. باید این دو تا حساب را داشته باشیم و خدمات و چیزهای دیگر را هم مقابلش بگذاریم. توریسم را هم باید تقویت کنیم. وزارت خارجه و وزارت کشور باید ویزا را برای توریست‌ها باز کند. توریسم یک صادرات نامرئی بسیار خوب است. به‌جای این‌که ما بلند شویم و برویم در کشورهای دیگر خرج کنیم تا به آنها کالا بفروشیم، توریست به کشور ما می‌آید و حداقل بین 1000 تا 2000 دلار خرج می‌کند و می‌رود. این بهترین ارز دریافتی است. اگر در سال بتوانیم حداقل 360 هزار توریست داشته باشیم ـ‌این حداقل توقع است‌ـ به‌راحتی می‌توانیم یک میلیارد دلار درآمد داشته باشیم. اینها را باید برای اقتصاد مقاومتی به کار ببریم.

شما:اقتصاد مقاومتی را بر چه اصولی تعریف می کنید؟
عسگر اولادی: برای اقتصاد مقاومتی که آقا می‌گویند، سه پایه داریم:
اول: تولید با حداقل ارزبری و حداکثر اشتغال و حداکثر مواد اولیه از منابع داخل کشور که به ارز احتیاج نداشته باشیم.
دوم: تقویت صادرات
سوم: جلوگیری از خروج بی رویه ارز مسافرتی که اینها را باید یک به یک بحث کنیم.

شما: به نظر شما آیا دولت در مسیر اقتصاد مقاومتی حرکت کرده است؟

عسگراولادی: نه، ما در اینجا ایراد داریم، اما چه کار کنیم؟ من به وزارت کشاورزی می‌گویم ضرورت ندارد سیب به این قشنگی ارومیه و مشهد را رها کنیم و برویم سیب از لبنان بیاوریم. چرا موز را از پاکستان می‌آوریم؟ می‌توانیم آن را در سیستان و بلوچستان و جیرفت کشت کنیم.
باید راه را باز کنیم که کشاورزان و باغداران خودمان کشت کنند. نباید از خارج بیاوریم. اینها اقتصاد مقاومتی است.

اما در مورد صرفه‌جویی‌های ارزبری مسافرین. ما توصیه مؤکد داریم که تا ضرورت نداشته باشد، سفر خارج نروند.

شما: یعنی به نظر شما این‌قدر ارز مسافرتی خارج می‌شود؟

عسگراولادی: بله، بالای 10 میلیارد دلار در سال.

شما: یعنی یک‌پنجم آن50 میلیارد دلاری که نیاز داریم.

عسگراولادی: بله و بالاخره فشار به بازار می‌آورند و تهیه می‌کنند. در باره سفرهای مذهبی قاعدتاً نباید چیزی گفت، ولی من می‌گویم! ما هر سال 600، 700 هزار زائر عمره عربستان، 200، 300 هزار زائر عتبات را داریم.

شما: یعنی اگرهر کدام 1000 دلار ببرند، می‌شود یک میلیارد دلار در سال

عسگراولادی: که قطعاً بیشتر از این می‌برند. هر چمدانی که می‌آید 3، 4 هزار دلار جنس در آن است. در کنار زوّار هر هفته 70 تا 90 پرواز پُر خارجی داریم، به اروپا، امریکا، ترکیه، ایتالیا، فرانسه، انگلیس و... چه راحت به ایرانی‌ها ویزا می‌دهند که بروند آنجا و دلار خرج کنند.
 این همه می‌رویم امریکا برای چه؟ ایرانی هر جا برود، ویزای امریکا را به خاطر آن 5000 دلار به او می‌دهند، امریکا رفتن حداقل 10 هزار دلار خرج دارد، فقط بلیط هواپیما 3000 دلار است. این پروازها دو تا تحمیل بر ما دارد؛ یکی این‌که دولت ما باید پول دلار پرواز 1226 تومانی را بدهد. پرواز با دلار 1226 تومانی است، فشار می‌آید. نگاهی به فرودگاه امام(ره) بکنید. در روز چند پرواز صورت می‌گیرد؟ همه هم پر هستند، جا ندارند. من توریسم را بالای 5 میلیون نفر می‌بینم. تازه مسافران زمینی به عراق، افغانستان، آذربایجان، ترکمنستان، خلیج‌فارس و... داریم. ترکیه که واویلا است! تبلیغاتی را که برای آنتالیا می‌شود ببینید. هر مسافر بین 3 تا 5 هزار دلار خرج می‌کند. ما باید برای اقتصاد مقاومتی فرهنگ سازی هم کنیم.

مسافرت غیرضروری را باید با فرهنگ سازی ـ‌و نه بگیر و ببندـ کم کنیم. نباید بگوییم حق نداری بروی. باید تفهیم کنیم که چرا می‌روی؟

اما پایه سوم که گفتیم سعی در تقویت صادرات است بسیار اهمیت دارد. صادرات یک دریافتی ارزی است. از قدیم گفته‌اند: «به احوال آن شخص باید گریست....که دخلش بود نوزده، خرج بیست».
 این یعنی دریافتی ارزی تو باید بیشتر از پرداختی ارزی باشد، یعنی صادراتت باید بیشتر از وارداتت باشد. پس پله سوم تقویت صادرات است.

شما: و کاهش واردات؟

عسگر اولادی: حتی‌المقدور باید واردات را با تولید داخلی جبران کنیم.

شما: یعنی افزایش تعرفه‌ها را مؤثر می‌دانید؟

عسگر اولادی: نه، افزایش تعرفه‌ها این اثر را دارد که قاچاق زیاد می‌شود. ما باید طوری عمل کنیم که قاچاق تقویت نشود. باید سعی کنیم به‌جای واردات در کشور تولید کنیم.
شما: یعنی راه‌ بر واردات را ببندیم.

عسگر اولادی: عملاً ببندیم، سهو نکنیم.

شما: با قانون نباشد؟

عسگر اولادی: با قانون و بگیر و ببند نه، بلکه با کار فرهنگی.

شما: مزیتش را از بین ببریم.

عسگر اولادی: اگر بتوانیم کارخانه موبایل را بیاوریم، چرا برویم از خارج بیاوریم؟ پس سعی کنیم این را تولید کنیم. ما بهترین چای را در شمال کشورمان داریم. چرا کار فرهنگی نکنیم که چای سیلان و سری‌لانکا و هند مصرف نکنیم و چای ایرانی مصرف کنیم. برنجی که در شمال داریم در دنیا بی‌نظیر است، ولی چون کشاورز تشویق نمی‌شود و به او نمی‌رسیم، می‌رویم برنج تایلندی می‌آوریم.

شما: نفع وارداتی گروه های خاص چه؟

 عسگر اولادی: بله دست‌هایی هم برای کمیسیون گرفتن واردات برنج تایلندی در دستگاه‌‌ها مطرح است. آنها را هم باید با کار فرهنگی ببندیم. من با تعزیرات به‌طور کامل مخالفم. به‌جای تعزیرات باید کار فرهنگی کرد. البته در جایی که ناچار می‌شویم، ناچاریم، ولی بایستی کار فرهنگی بشود.

شما: کار فرهنگی را بهتر می‌دانید یا از بین بردن مزیت را؟

عسگر اولادی: هر دو. اگر مزیت داخلی را بالا ببریم و مزیت خارجی را کم کنیم، عامل بسیار مؤثری است.

شما: آن موقع فرهنگ لازم نیست. طرف دو دو تا چهار تا می‌کند و می‌بیند به نفعش نیست که کالای خارجی وارد کند.برگردیم به اصل اقتصاد مقاومتی
عسگر اولادی: اگر این سه پایه تقویت شدند، پایه چهارمی هم دارد که برعکس این‌که مسافرت را محدود می‌کنیم، توریسم را تشویق کنیم. ما می‌خواهیم دو میلیون آدم بفرستیم بیرون، دو میلیون آدم را هم بیاوریم که دست‌کم پایاپای بشود.

زمینه‌هایش را باید در کشور بچینیم تا بیایند.

ما یک اشکال کوچک با ارزش‌هایمان داریم که با بعضی از زمینه‌های توریستی وفق نمی‌دهد، در آنجاها ناچاریم مسائلی را رعایت کنیم، ولی در بعضی از زمینه‌ها می‌توانیم مزیت ایجاد کنیم و آنها را جاهایی ببریم که می‌توانیم به آنها نشان بدهیم. منهای مشروب، منهای عیاشی و منهای بی‌حجابی.
در دنیای خیلی‌ها هستند که این سه تا را کنار می‌گذارند و می‌آیند. آنها را بیاوریم. ضرورت ندارد کار را آن‌قدر عام کنیم که هتل‌هایمان بشوند مرکز فحشا. هرگز این کار را نمی‌کنیم و تجویز هم نمی‌کنیم، ولی می‌توانیم از کشورهای اسلامی توریست بیاوریم و به مراکز توریستی متعدد در سراسر کشور ببریم. باید برنامه‌ریزی کنیم.

شما: خیلی صاحبنظرات معمولاً فقط انتقاد می‌کنند، ولی شما ایجابی صحبت کردید. همه انتقاد می‌کنند، اما راه‌حل ارائه نمی‌دهند، شما راه‌حل ارائه دادید. نمی خواهید یک کمی هم انتقاد کنید؟

عسگر اولادی: با توجه به فرمایش‌های رهبرمان در خراسان، الان وقت وحدت است، وقت انتقاد نیست. من قبلاً انتقاداتم را کرده‌ام.

شما: زمان آقای هاشمی برای ارز پروفرم نمی‌دادند، اما می‌گفتند هر کسی که می‌خواهد برود بانک هر قدر ارز می‌خواهد بخرد. آن موقع متقاضی هم کم بود. حالا برعکس شده است. پروفرم می‌دهند، ولی با آن هیچ ارزی نمی‌شود گرفت. اتاق پایاپای هم که آمد به قیمت‌ها دامن زد. نظر شما چیست؟

عسگر اولادی: این اتاق، اتاق تأمین ارز است، اسمش هر چه که می‌خواهد باشد. این اتاق در سوم مهر تأسیس شد. همان روز بنا شد ثبت سفارش که می‌شود، بین 15 تا 20 روز ارز قابل لمس را بدهند. صحبت اولیه این بود. ثبت سفارش شروع شد. سر 15 روز کسی که ثبت سفارش کرده بود باید می‌رفت و ریال را پرداخت می‌کرد. از روزی که ریال را می‌دهد، 15 روز بعد ارز را به او می‌دهند. بعضی از عوامل واردکننده نرفتند ریالش را بدهند. من 20 مهر ماه در دفتر وزیر بازرگانی بودم. خبر این است که آنهایی که سوم و چهارم و پنجم رفتند و ریالشان را دادند، از صبح 19 مهر ارزشان را گرفته‌اند، آنهایی که نرفتند ریالشان را بدهند، از روزی که بدهند، 15، 20 روز بعد ارزشان را می‌گیرند.

شما: یعنی از اول هم ابلاغ شده بود؟

عسگر اولادی: من تا روز شنبه خودم این انتقاد را داشتم و به همه هم می‌گفتم. خودم دو سه بار با آقای صاف‌دل حرف زدم که اگر ارز را ندهید، اینجا هیچ خاصیتی ندارد و باید آن را ببندید، اما از دیروز شروع کردند به دادن ارز کسانی که 20 روز پیش ریالشان را پرداخت کرده بودند.

شما: این 20 انتظار روز در بازار، ضرر نیست؟

عسگر اولادی: البته که هست اما چاره ندارند، برای این‌که تنظیم کردن ارز زمان می برد و بانک عامل که می‌خواهد ارز را بدهد، ارز که در صندوقش نیست.
این ارز از سه منبع تامین می شود: منبع صندوق ملی، منبع پتروشیمی، منبع 14% از درآمد نفت. این سه منبع در سه چهار کشور است. وقتی شما ثبت سفارش می‌کنید، ممکن است در این سه چهار کشور نباشد، در کشور دیگری باشد و بانک باید از این سه چهار کشور منبع را به بانکی که می‌خواهید انتقال بدهد تا بتواند ارز را به شما بدهد. این تشریفات 10 روز طول می‌کشد. یکی از علت‌های آن این است.

فرض کنید می‌گویید من می‌خواهم به بانک سامان یا بانک کشاورزی یا بانک ملت بروم و ارزم را منتقل کنم. بسیار خوب بروید، ولی آن بانک می‌گوید پولی را که می‌خواهی به تو بدهم، 10، 12 روز طول می‌کشد. راست هم می‌گوید، چون پول دولت در ترکیه، چین یا مالزی است و باید از اینجاها ببرد به جایی که می‌خواهید. این کار طول می‌کشد. دیروز و امروز شنیدم که هم بانک ملت و هم بانک کشاورزی شروع کرده‌اند به آنهایی که در روزهای چهارم و پنجم و ششم تا هفتم و هشتم ریالشان را داده‌اند، ارز پرداخت می کنند. به آقای صاف‌دل گفتم اگر ارز را بدهید، این اتاقی را که اسمش را گذاشته‌اید مبادله ارزی، مبادله کالا به ارز، این موفق می‌شود. اگر ندهید بعد از 10، 15 روز شکاف بین ارز بخش خصوصی بالا می‌رود، کما این‌که تا پنج‌شنبه اینها 2500 تومان اعلام کردند، ولی در بازار 3200 تومان است.

شما: یعنی تقاضا بیشتر است.

عسگر اولادی: بله تقاضا هست که ناچارند بروند از بازار بگیرند.

شما:عمده تقاضای ارز در کجاست؟

عسگر اولادی: این تقاضا در چهار جاست: واردات، بیماران، دانشجویان و مسافرین. مسافر حج 300 دلار به دردش نمی‌خورد. 75 هزار نفر را فرستاده‌ایم که پول می‌خواهند. هم نمی‌توانیم به او بگوییم نرو و هم نمی‌توانیم به او بگوییم پول نداریم و می‌رود بازار آزاد، چون ریالش را دارد. حاجی است که توانسته برود مکه! یعنی کسی که خرج یک سالش را دارد پس 300 دلار کفافش را نمی دهد و پول هم دارد می رود و در بازار آزاد تهیه می کند.

شما: اگر اتاق مبادلات ارزی نتواند پاسخگوی تقاضای بازار باشد و بالاخره مردم به بازار آزاد روی بیاورند، اتاق از کارکرد واقعی خود خارج نمی‌شود؟

عسگر اولادی: خارج نمی‌شود، ولی با حداقل کارکرد عمل می‌کند و ما معتقد به حداقل نیستیم. در آن جلسه با وزیر بازرگانی صحبت شد که صادرکننده‌ها هم به کمک بیایند و ارز حاصل از صادرات هم بیاید در آنجا. اما ارز حاصل از صادرات به دو سه اشکال نمی‌آید.
اول: می‌آیند و می‌گویند چرا باید 2% از قیمت روز کم کنیم؟ در صورتی که باید 5% هم اضافه کنم و به او بدهم که به بازار آزاد نرود.
 دوم: نمی‌تواند به جایی که اینها می‌خواهند بیاورد. او در جای دیگری ارز دارد و بخواهد بیاورد 10، 12 روز طول می‌کشد و در نتیجه به ضرر اوست، مگر این‌که پولش را به او بدهند و بگویند برو ده روز دیگر ارز به ما بده که این وسط بحث اعتماد پیش می‌آید.

شما : درواقع به تقاضاکننده ارز می‌توانیم بگوییم 15 روز صبر کن، ولی به عرضه‌کننده نمی‌توانیم.

عسگر اولادی: عرضه‌کننده امروز پولش را می‌خواهد که برود کالا بخرد، او تحمل ندارد و این کار را نمی‌کند.

شما: پسباید برای عرضه کننده خصوصی ارز در اتاق مکانیسمی طراحی شود.

عسگر اولادی: قرار شد هفته آینده، بنده کوچک با آقای مهندس صاف‌دل و شاید با یکی دو تا از رؤسای کمیسیون‌های اتاق ایران جلسه داشته باشیم و برای این کار راه‌حلی را پیدا کنیم.

شما: مقام معظم رهبری تأکید فرمودند تحریم‌ها اثر جدی ندارند، بلکه بی‌تدبیری‌ها هستند که اثر تحریم‌ها را زیاد کرده‌اند، بلکه تأثیر بی‌تدبیری‌ها از تحریم‌ها بیشتر است، اما صحبت‌های شما حاکی از آن است که تأثیر تحریم‌ها از همه چیز بیشتر است.

عسگر اولادی: تحریم‌های اولیه اثری نکرد و واقعاً حریفشان شدیم، تحریم‌های ثانویه که تحریم نفت است، با بی‌تدبیری‌ها توأم شد.

شما: بی‌تدبیری‌ها چطور تأثیر تحریم‌ها را زیاد کرد. مکانیسم آن چه بود؟

عسگر اولادی: ما به‌راحتی می‌توانستیم از کانال ارتباطی‌مان نفتمان را بفروشیم.

شما: یعنی دیپلماسی کار را خراب کرد؟

عسگر اولادی: اقتصاد را سیاسی کردیم. معلوم نیست دیپلمات‌های ما اختیاری داشته باشند. ما نمی‌دانیم اختیار کجاست. اختیار در جایی است که کار، سیاسی شد.

دستورالعمل‌های صبح به صبح متضاد با دیروزصادر می شود نمونه آن است. وقتی به بانک مرکزی می‌گویید چرا این کار را می‌کنی؟ می‌گوید من اختیار ندارم. یعنی چه؟ یعنی یک جای دیگر به او می‌گوید بکن. ما آنجا را بی‌تدبیری می‌دانیم، ولی حق هم نداریم بگوییم کجاست.

شما: یعنی تصمیم‌گیری‌های شخصی است؟

عسگر اولادی: بله، اقتصاد سیاسی قیّم‌مآبانه است. آقا می‌فرمایند دولت نوکر ملت است که هست. خود ما هم همین را می‌گوییم. دولت خدمتگزار ملت است. ما می‌گوییم دولت خدمتگزار نباید قیّم ملت باشد. حرف این است. اگر می‌خواهیم کار درست شود، باید متوجه شویم که همه بی‌تدبیری‌ها در همین قضیه نهفته است، منتهی آقا یک جور فرمایش می‌کنند که ما که جرئت نداریم آن شکلی عرض کنیم، بایستی بگوییم آنچه که از شما یاد می‌گیریم این است که بی‌تدبیری‌ها این‌گونه است.

ما در اقتصاد بحث داریم، در سیاست و مسائل دیگر بحث نداریم. نظاممان را موفق می‌دانیم و عدم موفقیت را در مسائل اقتصادی می‌دانیم. ما به تیم اقتصادی دولتمان می‌گوییم که بایست بیشتر مشورت کنید.

شما: گریزی هم به آینده کشور بزنیم. مقام معظم رهبری بیش از 6 سال است که اسامی سال‌ها را اقتصادی اعلام می‌کنند که نشان‌دهنده آن است که توجه ویژه برای تبدیل گفتمان انقلاب به گفتمان اقتصاد دارند.
برخی می‌گویند رئیس‌جمهور آینده ما باید یک رئیس‌جمهوری اقتصادی باشد.نظر شما چیست؟  

عسگر اولادی: من این حرف را قبول ندارم. رئیس‌جمهور ما باید یک رئیس‌جمهوری سیاسی باشد که اقتصاد را هم بداند. دکتر مصدق وقتی آمد و دید اقتصاد بلد نیست، رفت و محمد نمازی را آورد و مشاور خودش کرد. محمد نمازی یک بازرگان بزرگ اهل شیراز و در کارش موفق بود. وقتی می‌خواست برود لاهه دفاع کند، همراهش رفت تا انشای دفاعیه‌اش را به کمک او بنویسد، چون انشای دفاعیه، اقتصادی بود. من چهار سال پیش در همین اتاق بازرگانی تهران که آقای آل‌اسحاق رئیس آن است، گفتم با این کاری که الان تیم اقتصادی دولت دارد می‌کند، مملکت سه سال دیگر فشل می‌شود. خیلی‌ها گفتند فشل یعنی چه؟ یکی برای این‌که کمکم کند گفت: «نه، نظر ایشان چنین چیزی نیست». من همان جا گفتم: «فلانی! به خدا نمی‌فهمی.» حالا این جمله را از کجا آورده‌ام من با اخوی شاگرد آشیخ محمدحسین زاهد بودیم. من کمتر می‌رفتم، ولی اخوی مریدش بود. یک روز در دفتر آشیخ محمدحسین زاهد نشسته بودیم. ما پسرخاله‌مان را برده بودیم که آشیخ محمدحسین چیزهایی به او بگوید که او هم از آن حالتش دربیاید. پسرخاله ما چیزهایی گفت و آشیخ محمدحسین دستوراتی به او داد و بعد پرسید: «فهمیدی؟» پسرخاله‌مان تند گفت: «بله بله»، آشیخ محمدحسین گفت: «به خدا نفهمیدی!»
الان سه سال گذشته؛ فشل نشده است؟ بعضی ها در همین اتاق بازرگانی خیلی رودربایستی دارند، خیلی محافظه‌کار هستند. با محافظه‌کاری نمی‌شود. من می‌گویم رئیس‌جمهور آینده باید اقتصادفهم باشد، اقتصاد را بفهمد.حتی اگر اقتصاد نمی‌داند؟ مشاوران قوی اقتصادی پیدا کند، نه مشاورین سیاسی که اقتصاد تحمیلی و دیکته‌ای را به او بگویند.

الان ما دو سه سال است اقتصاد دستوری داریم و همین به ما صدمه می‌زند. اقتصاد ما سیاسی دستوری است. ما با این مخالفیم. آقا هم از این مسئله ناراحتند ، منتهی آقا چون کلانِ کشور و نظام و دنیا را می‌بیند، بحث دیگری دارد. ما که آن کلان را نمی‌توانیم بفهمیم و تشخیص بدهیم و همین خرده ریزها را می‌بینیم.

شما: از تاثیر بانکها برتولید کلی سخن نگفتید برخلاف ادعایی که دولت می‌کرد که باید بانک‌های قرض‌الحسنه را توسعه داد، در دو سه سال اخیر می‌بینیم مجوز دادن برای بانک‌های خصوصی خیلی لجام‌گسیخته شده است و بعضی از آنها حتی تا 25% هم بهره می‌دهند وجذابیت سرمایه گذاری در این بانکها از زحمت و سود تولید بیشتر است.آیا این سیستم بانکی موجود لطمه بزرگی به روند تولید نیست؟
عسگراولادی:  روزی که بانک‌های خصوصی می‌خواستند شکل بگیرند، در اتاق بازرگانی مدافع آنها بودم.

شما: سال 80؟

عسگراولادی:  82، 83، ولی دو سه سال بعد، وقتی عملکرد آنها را به صورت صرافی نزولی دیدم مخالفت کردم.نزول، تولید را می‌خشکاند.
سه سال قبل از آقای دکتر بهمنی خواهش کردم که دیگر مجوز ندهید. پرسید: «چرا؟» گفتم برای این‌که دکان شده‌اند. بانک دولتی می‌دهد 16% و اینها می‌دهند 20%، 25%. یکی هم علنی می‌گوید 30. من ایرادی گرفتم، آیت‌الله رضوانی از من پرسید: «چرا ایراد می‌گیری؟» جواب دادم: «این پول حرام است. مردم را حرام‌خوار کرده‌اند». ایشان گفتند: «اینها طبق ضوابط عمل می‌کنند». گفتم: «در ضوابط نیست. ضوابط موقعی است که اینها بیایند و مشارکت‌ها را انجام بدهند، ولی او می‌آید طی می‌کند که اگر این پول را یک ساله بدهی 20%، دو ساله بدهی 25%، سه ساله بدهی 30% می‌دهم. هیچ هم نمی‌گوید علی‌الحساب، خوب این حرام نیست؟».

شما: اگر بخواهیم اقتصاد مقاومتی را پیشه کنیم، آیا کنترل این بانک‌های خصوصی نباید یکی از بندهای آن باشد؟

چه کارش کنند؟ کنترل یعنی چه؟ الان قانونی داریم که به این بانک‌ها اجازه داده است که 20 تا 22% اوراق قرضه منتشر کنند. وقتی اجازه داده شد، ما چه کار می‌توانیم بکنیم؟ باید مجلس ما اقتصادی شود تا بتواند با قوانینی اینها را مهار کند. من هم موافقم که بانک‌ها باید مهار شوند. الان ظلم بزرگی به تولیدکننده و مصرف‌کننده می‌شود.

شما: قوانینی که اجرا شوند. گیریم مجلس قوانین خوبی هم تصویب کند، اگر اجرا نشود چه؟

عسگراولادی:  ان‌شاءالله می‌شود. یکی هم یارانه‌هاست که ما گفتیم نه. در اینجا به آقای آل‌اسحاق و آقای نهاوندیان ایراد دارم. وقتی در 89 یارانه‌ها شروع شد، تورم ما 8/9% بود. همان جا گفتم: «مخالفم». آقای آل‌اسحاق به من ایرادی گرفت و گفت: «همه اقتصاددان‌ها موافقند». گفتم: «آنها اقتصادخوان هستند، اقتصاددان نیستند. می‌گویی نه؟ سال دیگر احوالپرسی می‌کنیم». در سال بعد یعنی سال 90 تورم شد 14%. گفتم اگر ادامه بدهند در سال 91، تورم می‌شود 25%. بعضی‌ها به من ایراد می‌گرفتند که چرا می‌گویی تورم می‌شود 25 و 30%؟ اولین نفری بودم که این را گفتم و کلی هم سروصدا علیه من راه افتاد. می‌گفتند حرف‌های فلانی را چاپ نکنید.یکی از سایتها می‌گفت این را بگیرید و محاکمه‌اش کنید.
 
شما: مرحله دوم آن را هم می‌‌خواستند اجرا کنند.
عسگراولادی:  اگر مرحله دوم را پیاده کنند، تورم می‌شود 50%. تردید نداشته باشید.
من به کسی انتقاد ندارم. می‌گویند به دیوار لگد نزن، پای خودت درد می‌گیرد. بایستی همه به فکر این باشیم که با توجه به فرمایش‌های رهبرمان از این برهه عبور کنیم. امتحان بسیار بسیار سختی است. خدا کمکمان کند که عبور کنیم.
    ‌

https://shoma-weekly.ir/7eTOWs