گفتگوی ویژه

افراط در نقد زمینه ساز یارگیری دشمن می شود

افراد در شرایطی اقداماتی را می‌کنند که وقتی می‌خواهیم قضاوت کنیم دقیقاً نمی‌دانیم طرف در چه وضعیتی بوده است. در نظر گرفتن شرایط طرف مهم است در غیر این صورت زشت‌گویی‌ها و بدگویی‌های ما بیش از خوش‌گویی‌ها و رفتارهای معقول ماست.
نقد ابزاری برای جلوگیری از فساد و پیشرفت آن در هر مجموعه نظیر دستگاه‌های اجرایی است، اما شرایطی دارد، زیرا در غیر این صورت خودش عامل تشدیدکننده فساد در آن مجموعه و یا عملکرد افراد می‌شود. خبرنگار هفته‌نامه شما با دکتر حسن لاسجردی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در این باره به گفتگو نشست که در ادامه می‌خوانید.

گاهی آن‌چنان در نقد افراط صورت می‌گیرد که فرد از جناح موافق زده و جذب جناح مخالف می‌شود. نظرتان در این باره چیست؟

به نظر می‌رسد این نوع نگاه به نقد مخرب است، چون نقد اگر نقد باشد افراط نمی‌آورد.

پس نقد باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

در خیلی از جاها افراد به خاطر اینکه مرز نقد و تخریب را نمی‌دانند از نقد فراتر می‌روند و رو به تخریب می‌آورند. جایی که فرا رفتن و پیشروی بیش از حد خودش را نشان می‌دهد سبب تخریب می‌شود. تخریب جابه‌جایی، تغییر ریل افراد و رفتن از یک طیف به طیف دیگر و حتی در بعضی جاها از دست دادن جایگاه‌ها و موقعیت فکری افراد را به دنبال دارد. لذا مهم این است که مرز بین تخریب و نقد را بدانیم تا یک مقدار مشکلات حل شود.

آیا نقد دیدن و بیان صرفاً نقایص است؟

دیدن نقایص به همراه پیشنهادهایی برای رفع آنها نزدیک شدن به نقد است. نکته دیگر اینکه بسیاری معتقدند وقتی فرد نقاد می‌شود باید صریح، بی‌پرده و بی‌مبالات باشد، در صورتی که برای اینکه نقد به تخریب کشیده نشود، باید بدانیم صراحت و رک‌گویی خیلی خوب است، اما ملاحظه جایگاه، شرایط و مشکلات می‌تواند بسیار کمک کند که دایره انصاف را رعایت کند، لذا خیلی جاها که افراد از نقد به تخریب می‌روند به دلیل عصبانیت، نداشتن اطلاعات و ظرفیت لازم است که ملاحظه طرف مقابل و شرایطش را نمی‌کنند و فقط می‌کوشند تخریب کنند.

به سایر ویژگی‌های نقد هم بپردازید.

ابتدا افراد پیش از نقد اطلاع کامل از شرایط آنچه که می‌خواهند نقد کنند داشته باشند. مطالعه و کسب اطلاع از وضعیت آن موضوع داشته باشند و خودشان را در آن جایگاه ببینند، زیرا در غیر این صورت از جاده انصاف خارج می‌شوند. یکی از نکات مهمی که در مرز بین تخریب و نقد قرار دارد انصاف است. انصاف نه فقط اینکه ملاحظه‌کاری کنیم، بلکه در ادبیات نقد، حساب و کتاب‌ها و اظهار نظر در میزان واقعی یا غیر واقعی بودن موضوع توجه داشته باشیم.

نقد باید به تقویت مثبت‌ها بپردازد و ضعف‌ها را بپوشاند، نه اینکه ضعف‌ها را برجسته و طرف را مصرّ بر آنها کند.

اینجاست که انصاف اهمیت پیدا می‌کند. کسی که منصف است هیچ موقع دست روی سیاهی‌ها نمی‌گذارد و زشتی‌ها و پلشتی‌ها را عمده و خوبی‌ها و نکات مثبت را کتمان نمی‌کند و آنها را از نظر دور نمی‌دارد. آدم‌ها نباید مثل مگس باشند که فقط بر زشتی‌ها بنشینند. اگر افراد متعادل شوند و پرورش روحی یابند و غنی از صیانت نفس و درونیات باشند به‌طور حتم حد متوسط و میانه‌روی را در پیش خواهند گرفت. در اینجا وقتی می‌خواهند رقیب و طرف مقابل را نقد کنند فقط بر کاستی‌ها، نقایص، زشتی‌ها و نکات منفی تأکید نکنند و می‌کوشند رفتار معقول و همراه با انصاف داشته باشند. اگر بخواهیم فرهنگ نقد به‌خوبی جا بیفتد حتماً مبانی نقد کارساز و راهگشا را رعایت کنیم که همراه است با نقد منصفانه، نکات مثبت و منفی را با هم دیدن و یک طرفه قضاوت نکردن، برخورداری از ملکات نفسانی که افراد را بزرگ‌منش می‌کند و سبب نمی‌شود در نقد به‌قدری کوچک شوند که راه تخریب را در پیش بگیرند. این تخریب موجب سازندگی نمی‌شود و نه‌تنها اتفاق مثبتی می‌افتد، بلکه برعکس اختلافات و تنش‌ها زیاد می‌شوند.

غیر از آنچه که اشاره فرمودید چه می‌شود عده‌ای در نقد صرفاً ضعف‌ها را می‌بینند؟

افراد در شرایطی اقداماتی را می‌کنند که وقتی می‌خواهیم قضاوت کنیم دقیقاً نمی‌دانیم طرف در چه وضعیتی بوده است. در نظر گرفتن شرایط طرف مهم است در غیر این صورت زشت‌گویی‌ها و بدگویی‌های ما بیش از خوش‌گویی‌ها و رفتارهای معقول ماست. بهتر است شرایطی را که فرد در آن قرار دارد در نظر بگیریم یا از خودش بپرسیم. خیلی از مواقع افراد وقتی می‌خواهند در باره فرد یا مجموعه‌ای قضاوت کنند کسب اطلاعات می‌کنند. در این صورت حتماً نقد معقول‌تر، منصفانه‌تر و با آرامش بیشتر خواهد بود.

جنبه دیگری هم مهم است؛ ما نباید هنگامی که با یک فساد مواجه می شویم، با افراط در نقد، زمینه ساز یارگیری دشمن را فراهم کنیم. اگر نقد منصفانه نباشد، خودش فسادزا است. فردی که فساد کمی انجام داده اگر احساس نکند که انتقاد مشفقانه است، به لجاجت می افتد و منجر به هل دادن افراد به سمت دشمن می شود. طبیعی است که در آن سو نیز برای یارگیری از نیروهای سابقا انقلابی انگیزه کامل وجود دارد. نمونه هایی از این موضوع را در سالهای اخیر می توان دید.

https://shoma-weekly.ir/G9Owfs