گفتگوی ویژه

اعتماد شهید لاجوردی به مردم منجر به فرار منافقین شد

صریحا"گفتند: « اشکال و اختلاف ما و شما این است که شما اسلام را برای مبارزه می خواهید ولی ما مبارزه را برای اسلام می خواهیم و ما مبارزه می کنیم اسلام را پیاده کنیم و شما اسلام را وسیله قرار دادید که مبارزه کنید و به آن حکومت و نظامی که خودتان می خواهید و در نظر دارید برسید لذا اسلام و مسلمانی برای شما ابزار و وسیله است »
سالروز شهادت سید اسدالله لاجوردی یادآور اقدامات بی نظیر و نقش ارزشمند این مرد بزرگ انقلابی در تاریخ کشور است، مردی که برای پیشبرد امور در مقابله با اقدامات خرابکارانه منافقان در دهه 60 علیه ملت با تکیه بر توان مردم جلوی اقدامات خرابکارانه بسیاری را گرفت و با تنگ کرده عرصه بر آنان سبب شد منافقین در نهایت ذلت با لباس زنانه و چهره های آرایش شده از کشور فرار کنند و بغض و کینه ای ابدی نسبت به فردی داشته باشند که در عمل مصداق کامل عمل به آیه شریفه «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» و «رُحَماءُ بَینَهُم»بود.

در این خصوص گفتگوی خبرنگار هفته نامه شما با آقای عبداللهی معاون وقت شهید لاجوردی در دادستانی انقلاب تهران را می خوانید:

شهید لاجوردی چه رفتاری داشت که حضورش در دادستانی تا این اندازه برجسته شده است؟

شهید لاجوردی صفای باطن فوق العاده ای داشتند، صداقت در گفتار، عمل به اعتقادات، دور بودن از ریا و تظاهر و اخلاق مداری در وجود ایشان سبب شده بود وی مسئولی مهربان در رفتار با زیردستان و کارمندان و حتی زندانیان باشند از سوی دیگر ایشان با افرادی که در ضدیت با جمهوری اسلامی دست از اقدامات تخریب گرایانه علیه مردم و امنیت ملی بر نمی داشتند رفتاری بسیار سخت گیرانه داشت و مصداق کامل عمل به آیه شریفه «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» و «رُحَماءُ بَینَهُم» بود با مردم رفتاری صمیمانه داشت حتی با منافقین و زندانیانی که تصور می رفت قابل بازگشت و توبه باشند بسیار مهربان و رئوف رفتار می کرد، ساعت ها با این افراد تک و تنها در بندهای زندان و در جمعی که خیلی ها می ترسیدند حتی بین این افراد در بند حضور پیدا کنند می نشست صحبت و بحث می کرد و همین رفتارهایشان در نهایت صداقت سبب شده بود جوانانی که به سبب جهل و نادانی جذب گروهک ها شده بودند به بطلان تفکرات و القائاتی که شده بود برسند و با توبه به دامان کشور و مملکت برگردند، شهید لاجوردی ساده زیست بود از تشریفات خوشش نمی آمد حتی در سازمان های نظامی که تشریفاتی برای مسئولان قائل اند و برنامه ایست و خبردار و به خط نمودن سربازان و درجه داران را به عنوان یک اصل انجام می دهند شهید لاجوردی به شدت انجام آن را برای خود نهی کرده بود.

یارگیری شهید لاجوردی از بین مردم برای اخراج منافقین از کشور در چند مرحله رخ داد؟

بدوا" باید بگویم که ما منافقین را اخراج نکردیم شهید لاجوردی می خواست منافقین را منهدم کند وی معتقد بود منافقین برنامه تشکیلاتی برای براندازی دارند و در مقابل براندازی باید ایستاد، منافقین در حالی که مبارزه را باخته بودند فرار کردند و اینطور نبود که کسی اخراج شان کند آنها فرار کردند آن هم با لباس های زنانه و چهره های آرایش کرده، وقتی که شهید لاجوردی عرصه را در همراهی مردم به شدت برایشان در کشور تنگ کرد، وی معتقد بود مبنای قدرت انقلاب، ایمان به خدا و تکیه بر مردم است از این رو به مردم اعتماد داشت و در پیشبرد امور کشور به آنها تکیه
می کرد آن زمان وزارت اطلاعاتی نداشتیم در سپاه و کمیته ها واحدهای کوچک اطلاعاتی بود اما برد کاری چندانی نداشت لذا شهید لاجوردی در دادستانی یک واحد اطلاعات عملیات ایجاد کرد تا ضمن استفاده از اطلاعات منابع موجود با بهره مندی ار اطلاعات مردم که به صورت تلفنی و حضوری و کتبی می رسید و ما آن را اطلاعات
36 میلیونی نامیده بودیم کارها را پیش ببرد، گروهی از افراد خبره و متبحر که با تجزیه و تحلیل اطلاعات و بررسی صحت و سقم آنها امور را پیگیری و عملیات ها را شکل داده و عرصه را بر منافقین تنگ کردند تا مجبور شدند پا به فرار بگذارند، مردم با اعتماد به دادستانی ارتباطات نزدیک با کمیته ها داشتند و به خوبی همکاری می کردند با افرادی مواجه
می شدیم که نفاق و اقدامات ضدانقلابی فرزند یا نزدیکان خود را گزارش می دادند آنهم از سر دلسوزی و اعتمادی که به دادستانی داشتند و دیگر خودشان نتوانسته بودند کاری برای نجات و به راه آوردن عزیزشان بکنند و نگران انحرافش بودند افرادی که حتی وقتی حکم اعدام عزیزشان صادر می شد چون با آنها رفتار خوبی شده بود با درک عمق وقایع صورت گرفته دلخوری هم از حکم صادر نداشتند بخصوص بین کسانی که خودشان فرد منافق نزدیک به خود را معرفی کرده بودند، تشکیلات منافقین تشکیلات منسجمی بود وبه نظر می رسید از سرویس های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل سرچشمه گرفته باشد، تشکیلاتی عمل می کردند و یافتن خانه های تیمی شان کاری بس سخت و تخصصی بود شهید لاجوردی طرح های مختلفی برای پیدا کردن این خانه ها داشت از جمله طرح مشهور مالک و مستاجر که سوال جواب مختصر مردمی بود که وقتی با همکاری مردم اجرا شد منجر به تخلیه بسیاری از خانه های تیمی منافقان بدون هیچ آزار و اذیتی برای مردم شد و در جریان اجرای آن برخی خانه های تیمی شناسایی و منافقان دستگیر شدند، بسیاری هم که مجبور به تخلیه خانه ها می شدند در جریان اسباب کشی و نقل و انتقالات از سوی گشت هایی که نظارت بر این امر داشتند لو می رفتند و تقریبا" عرصه بر منافقان هر روز تنگ و تنگ تر می شد تا اینکه دیگر مجبور به فرار شدند و ما دیدیم که اقدامات شهید لاجوردی در اعتماد به مردم چه نتیجه ای داشت اعتمادی که در تمام زمینه ها و عرصه ها برای پیشبرد امور کشور بخصوص در قوه قضائی و قوه اجرائی مفید و راهگشا خواهد بود.

نظر شهید لاجوردی درباره امام خمینی ( ره) و مقام معظم رهبری چه بود؟

شهید لاجوردی اعتقادی راسخ به ولایت فقیه و مرجع تقلید داشت وی به معنای کامل ذوب در شخصیت امام (ره) و مقام معظم رهبری بود و چون به طور کامل اطاعت از دستورات و فتاوی امام (ره) می کرد و اطلاعات عمیق و صحیح و مستقیم از نظرات حضرت امام داشت و در بیان و رفتار و عمل خود را مقلد حضرت امام (ره) می دانست نظرات رهبری را مو به مو اجرا می کرد و بنده که در دادستانی معاون و در سازمان زندانها قائم مقام ایشان بودم یک بار هم ندیدم و هرگز در ذهن ندارم که موردی پیش آمده باشد که نظر ایشان با نظرات امام (ره) یا مقام معظم رهبری اختلاف داشته باشد و دلیل آن هم این بود که شهید لاجوردی به صورت کامل و عمیق و اعتقادی حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری را قبول داشت و با اشرافی که بر فتاوی و نظراتشان داشت امکان نداشت خلاف آنها عمل کرده یا حتی فکری هم در این رابطه بکند بارها هم این باورشان را به زبان می آوردند و ما به چشم می دیدیم، وجود شهید لاجوردی سراسر اطاعت و تبعیت محض از دستورات و فتاوی حکومتی و اوامر حضرت امام و مقام معظم رهبری بود.

با توجه به اینکه شهید لاجوردی دادستان تهران بودند در مواردی ماموریت های فرا تهرانی داشت چرا چنین کارهایی به ایشان محول می شد؟

شهید لاجوردی خودش را سرباز انقلاب می دانست و صلاحیت محلی در کار برایش معنا نداشت وقتی با موضوعی مواجه می شد که ممکن بود ضربه ای ولو ناچیز به نظام جمهوری اسلامی وارد کند خود مستقیم ورود می کرد، در جریان حوادث شیراز و غائله جنگل و عملیات چریک خلق آمل بنا بر اطلاعاتی که رسیده بود اقدامات ضد انقلابی و حملات تشکیلات منافقان در آمل روی داده بود و اقدامات فرد یاغی ساکن غارها در شیراز گاه و بیگاه برای مردم ناامنی ایجاد می کرد لذا در این موارد شهید لاجوردی بدون اجازه گرفتن از دادستانی شهرستان محل حادثه ضمن هماهنگی و اجازه مستقیم از شهید بهشتی یا شورای عالی قضایی به عنوان مقام بالاتر اقدام می کرد تا از لو رفتن اطلاعات جلوگیری شده و انجام درست و موفقیت آمیز عملیات ها صورت پذیرد لیکن خود شخصا" قبول مسئولیت کرده و برای فرماندهی عملیات ها شخصا" اقدام نموده و با تیم گروه ضربت در حوزه قضائی مربوطه حاضر شده و در هماهنگی با مسئولان مورد وثوق محلی که نتوانسته بودند کاری انجام دهند با تدارکات کامل و برنامه دقیق ورود پیدا کرده و عمل می نمود و همه دیدیم اقدامات موفقیت آمیزشان در مقابله با جریان دادگاه غائله جنگل را که از صدا و سیما گزارش شد و به دام افتادن فرد یاغی را که در شیراز از دل غارها بیرون کشیده شده و به هلاکت رسید تا امنیت و آرامش به مردم برگردد.

چرا شهید لاجوردی با توفیقات فراوانی که در کارشان بخصوص برای تامین امنیت تهران داشت، تحمل نشد؟

اعتقاد بنده که قلبا"هم به آن یقین دارم این است که دیدگاه افراد، گروه ها و جناح هایی که از ابتدای انقلاب در کشور جریان داشته و اکنون نیز در کشور وجود دارند از اسلام
دو گونه است یک گروه اسلام را اصل، و مکتب و مذهب را ریشه و هدف کارهایشان قرار
داده اند و یک گروه دیگر اسلام و مکتب را وسیله ای برای رسیدن به اهداف دیگری می دانند، کما اینکه روزی در محضر شهید لاجوردی در جلسه ای بودیم و بحث مفصلی با سران یکی از همین جناح ها داشتند که صریحا"گفتند: « اشکال و اختلاف ما و شما این است که شما اسلام را برای مبارزه می خواهید ولی ما مبارزه را برای اسلام می خواهیم و ما مبارزه می کنیم اسلام را پیاده کنیم و شما اسلام را وسیله قرار دادید که مبارزه کنید و به آن حکومت و نظامی که خودتان می خواهید و در نظر دارید برسید لذا اسلام و مسلمانی برای شما ابزار و وسیله است » و به نظر من اختلاف آقایانی که شهید لاجوردی را تحمل نکردند در همین نکته است که آنها نمی خواستند اسلام به طور کامل اجرا شود و با بیان اینکه شرایط زمان و شرایط جهان ایجاب نمی کند معتقد به تسامح و تساهل بودند تسامح و تساهلی که نسبت به خودی و مسلمان و هم نوع کاملا" درست است اما آیا در رابطه با کسی که اسلحه برداشته مقابل نظام و صریحا" براندازی را هدف قرار داد هم پذیرفتنی است و باید با او تسامح و تساهل کرد،فی الواقع کسانی که شهید لاجوردی را تحمل نکردند و امروز هم هر بار سالگرد شهادتشان می شود به مصاحبه نشسته و سعی می کنند با بیان دلائلی وانمود کنند امام ایشان را از سمت شان عزل کرد خلاف تمام مکتوبات و واقعیات موجود است که حتی آیت الله هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش به آن اشاره می کند که امام (ره) و فرزندشان سید احمد آقا طرفدار شهید لاجوردی بودند و آخرین باری هم که شهید لاجوردی را از منصب شان برداشتند امام اصلا" مطلع نشد و ما در جریان ریز امور بودیم و حرف های امروز حرف هایی است که می خواهند نظرات و بینش خودشان را توجیه کنند و بحث هایی که در این رابطه هنوز ادامه دارد به نظر من ناشی از تفکری است که متاسفانه هنوز هم در کشور موجود بوده و طرفدارانی هم دارد که باید با دنیا و استکبار بسازیم در حالی که امام (ره) سر ستیز با آمریکا نداشت و ما هرگز ندیدیم جائی امام چراغ سبزی به آمریکا نشان بدهد و مشهور است که امام مسئله ایران و امریکا را مسئله گرگ و میش می دانست و شهید لاجوردی در پیمودن همین راه فردی متدین و مستقل و در مسائل شرعی و حکومتی کاملا" مطیع امام و مقام معظم رهبری بود.

https://shoma-weekly.ir/Nezkpm