***
این روزها فعالیت اصلاحطلبان برای موفقیت در انتخابات آینده گستردهتر از قبل بهنظر میرسد. آیا راهی برای تقویت جبهه اصولگرایی در مقابل این فعالیتها وجود دارد؟
همه دیدگاهها و سلایقی که اهل توطئه، فتنه و تخریب نباشند و در مجلس هم جا داشته باشند، در نه دوره مجلس داشتهایم. در دو دوره، اکثریت دست گروههایی بود که ادعای بودن در خط امام، ولایت و قانون اساسی میکردند؛ اما عملکردشان در آن دو دوره مجلس شورای اسلامی خوب نبود و لذا مردم به آنها رأی ندادند. گاهی مردم به یک مجموعه رأی میدهند؛ ولی آنچه که بعد از نه دوره مجلس تجربه شده، این است که مجلسهای اول و دوم بسیار مؤثر و سایر مجالس هم تأثیرگذار بودند، مجلسهای سوم و ششم منطبق با نظام و مصالح نظام نبودند و به خاطر اکثریت باندگراهای موجود در آن باندی بودند. این تجربه برای ملت ما هم بسیار مهم است که در انتخابات مجلس دهم به کار میآید. اگر مردم خوب تبیین شوند و به گذشته دقت کنند که در آن دو مجلس چه گذشته و در بقیه چه گذشته است، طبیعتا مجلس اصولگرایی با اکثریت تشکیل میدهد. در این باره بصیرت و هوشیاری مردم بسیار لازم است. جریان اصولگرایی هم باید از تکرار چهرههایی که نتوانستهاند نقش قوی و برجستهای را درجهت رفع مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایفا کنند، بپرهیزند و چهرههای جدیدی را نامزد کنند یا چهرههای استواری که در گذشته بعد از نه دوره مجلس ثابت شده است که اینها در طول این مدت پاک، سلامت، قوی، اهل خدمت، متدین، متعهد، واقعا ولایی و مردمی بودهاند و هستند. میبایست چنین شخصیتهایی را معرفی کنند و انشاءالله انتخابات مجلس دهم بهرغم فضاها و جناحهای سیاسی و حضور گروهها و جریانات گوناگون و طمع استکبار ـ که همیشه به دنبال این بوده است که مجلسی باب پسند آمریکاییها داشته باشیم ـ برگزار شود و مجلسی استوار و منطبق با مقتضیات دهه چهارم انقلاب اسلامی تشکیل شود.
تجربهای مثل مجلس ششم داشتیم که اصلاحطلبان در آن حضور داشتند و همگان حاشیهها و تنشهای آن مجلس را به خاطر دارند. الان یکی از اصلاحطلبها گفته ایدهآل ما اقلیت قوی مثل مجلس پنجم است و اصلاحطلب دیگری گفته است به این هم راضی نیستیم و به بیش از این فکر میکنیم. زمین رقیب را چگونه ارزیابی میکنید و اصلاحطلبان در عرصه انتخابات آینده چگونه بازی خواهند کرد؟
هنوز مشخص نیست؛ زیرا در بین اصلاحطلبان اختلافات جدی است و وحدت خاصی ندارند و ممکن است در آخر به وحدت برسند. بین آنها اختلاف است که کسانی را که نه در فضای رهبری جایگاهی دارند و نه در فضای مردم و در روز 22 بهمن نمیتوانند راهپیمایی عظیم مردم که همه گروهها و سلیقهها هستند، حضور یابند. این میرساند اینها اگر هم در بین مجموعه باندی یا گروهی یا تشکیلاتی حضور دارند؛ اما در میان مردم حضوری ندارند، یا اینکه مشخص است اینها مورد رضایت خاطر رهبری نیستند و مردم به رهبر انقلاب اعتقاد دارند. اینها برکات وجود مقام معظم رهبری را ولو آدمهای خیلی مذهبی هم نباشند، ترک کردهاند. اینکه به دنبال این باشند که اقلیت باشند یا اکثریت، مربوط به خودشان است، آنچه که مهم است این است که مردم چه چیزی را میخواهند؟ آیا مردم اصلاحطلبها را میخواهند؟ با این تجربیات و مسائلی که اینها دارند، خیلی بعید است؛ بنابراین، اینکه تعدادی از اینها در مجلس باشند، همیشه بوده است، منتهی در مجلس هشتم حدود 30، 40 نفر بودند و در مجلس نهم تقریباً ده دوازده نفر شدند.
نگاه خوشبینانه اصولگرایان به اینکه حتما رأی میآورند، در انتخابات ریاست جمهوری اخیر کار دستشان داد. فکر نمیکنید این نگاه باید عوض شود؟
ما این خیال را نداریم که حتماً تشکلهایی که به نام اصولگرایی هستند، رأی بیاورند. بحث این است که مجلس اصولگراست و ممکن است اینها رأی نیاورند. در هر دوره مجلس دوسومشان، یعنی 200 نفرشان عوض میشوند. به احتمال قوی شاکله مجلس اصولگرایی میشود؛ ولی هنوز نمیدانیم چه میشود، چون تا انتخابات آینده یک سال وقت داریم و فضای سیاسی داخلی و خارجی، شعارها و نامزدها متفاوت هستند. اختیار پای ملت است و هر گروهی که ملت انتخاب کرد، مثلا اگر مؤتلفه اسلامی را اختیار کرد که نامزدهای این حزب برای اداره کشور بهترین هستند، مسلما آنها به مجلس راه مییابند و انجام وظیفه میکنند. اگر کسان دیگری را انتخاب کردند، همینطور است. ملاک انتخاب مردم است. باید حق انتخاب مردم را حفظ کرد، به آن احترام گذاشت و هرچه آنها رأی دادند، مسلما افراد خودشان را با خواسته مردم تطبیق میدهند.