گفتگوی ویژه

استکبارستیزی در رأس انقلابی بودن است

اگر بخواهیم در برابر آمریکا و دخالت هایش کوتاه بیاییم که دیگر نمی شود به ما انقلابی گفت؛ اگر هم سابقه انقلابی داشته ایم، می شویم انقلابی نادم و پشیمان. در رأس انقلابی بودن، استکبارستیزی و دشمن شناسی است. کسانی که استکبارستیز نیستند معمولا دشمن را اشتباه می گیرند. آنجایی که باید با دشمن مرزبندی داشته باشند می آیند با خودی ها مربندی می کنند. به جای اینکه دشمن را تخریب کنند، خودی ها را تخریب می کنند.
اشاره: کلیدواژه «انقلابی» و آنچه که به مشتقات آن مربوط می شود، حدود دو سالی است که در ادبیات رهبر انقلاب حضور پررنگ تری یافته و رنگ دیگری به خود گرفته است. ایشان اخیرا در باب توصیه هایی به مردم در خصوص انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، ضرورت اعتماد مردم به لیست هایی که مورد حمایت مجموعه های انقلابی هستند را مورد تاکید قرار دادند. از این رو، ضروری است که ویژگی ها و مختصات افراد و جریانات انقلابی را بشناسیم. به همین منظور هفته نامه «شما» سراغ حجت الاسلام محمّد خرسند عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی رفته است تا این موضوع را از منظر وی مورد بررسی قرار دهد. ماحصل این گفتگو را در ادامه می خوانید.

اگر بخواهیم برای جریانات انقلابی مختصات و ویژگی هایی را تعریف کنیم، آن ویژگی ها کدام اند؟

جریانات انقلابی اولاً جریاناتی هستند که به اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی اعتقاد راسخ داشته باشند و گذشت زمان باعث نشود که آنها از رسیدن به این اهداف و آرمانها پشیمان بشوند و عزمشان همیشه باید جزم باشد.

جریانات انقلابی همچنین باید باور داشته باشند که اسلام سیستم حکومتی دارد، و اینگونه نباشد که ما یک نامی از جمهوری اسلامی یدک بکشیم اما برنامه هایمان را از غرب بگیریم. جریان انقلابی نمی تواند غرب زده باشد و باید به دنبال الگوهای اسلامی باشد.

اعتقاد راسخ به ولایت فقیه یکی دیگر از ویژگی های جریانات انقلابی است. ولایت فقیه جزء لاینفک دین است، کسی که اسلام و مکتب اهلبیت را قبول داشته باشد نمی تواند ولایت فقیه را قبول نداشته باشد. کسانی که ولایت فقیه را قبول نداشته باشند، معلوم می شود که به مکتب اهل بیت پایبند نیستند.

جریانات انقلابی باید مردمدار باشند. ما انقلاب کردیم برای چه؟ برای اینکه مردم در عرصه تصمیم گیری برای خودشان حضور داشته باشند. جریاناتی انقلابی هستند که رای مردم را ابزاری ندانند، قانون را ابزاری ندانند. تا زمانی که رأی مردم با آنهاست دم از جمهوریت بزنند و وقتی رای مردم با آنها نیست دم از آراء پوپولیستی و بی ارزش بودن رأی مردم بزنند. تا زمانی که قانون آنها را تأیید می کند قانون خوب است، امّا وقتی که تایید نمی کند قانون را دور می زنند. وقتی نتیجه انتخابات با آنهاست می شود حضور مردم و حماسه، وقتی مردم به آنها رأی نمی دهند می شود تقلب و دست بردن در آراء مردم.

در خصوص نسبت بین روحانیت و جریانات انقلابی و رابطه ای که این دو با هم می توانند داشته باشند، نظر شما چیست؟

یکی از خصوصیات جریانات انقلابی این است که بر محوریت روحانیت هستند. یعنی سلامت حرکت خودشان را به اتصال به روحانیت می دانند. ما اسلام را اسلام روحانیت می دانیم. اسلام منهای روحانیت اسلام آمریکایی است و همان اسلامی است که غربی ها و آمریکایی هم آن را ترویج می کنند؛ یعنی اسلام جدایی دین از سیاست و بنابراین روحانیت حکم محوریت و پدری را در جریانات انقلابی دارند. همین جا هم ما تأکید می کنیم که در بحث انتخابات، فصل الخطاب ما باید روحانیت باشد بویژه جامعتین. تشکل های سیاسی نباید از روحانیت سبقت بگیرند و طبق توصیه حضرت امام(ره)، جوانان انقلابی و طلاب جوان اگر از جامعه مدرسین جدا بشوند، به دامن اسلام آمریکایی می افتند.

اشاره داشتید به موضوع ائتلاف اصولگرایان و لیست واحدی که برای انتخابات مجلس تدارک دیده شده است؛ به نظر شما این همان لیستی است که می تواند به عنوان لیست افراد انقلابی، مورد اعتماد مردم قرار بگیرد؟

بله. ببینید؛ ما نمی توانیم هیچ لیستی را مطلق بدانیم و بگوییم که هیچ نقصی در آن وجود ندارد، اما ما باید مصلحت ها را هم در نظر بگیرم. مصلحت ها با شرایط زمان تغییر می کنند. امروز مصلحت ما چیست واقعا. مسئله جریان اصولگرایی حفظ همدلی و همزبانی و همگرایی است. این همگرایی و همدلی و همزبانی از لیست مهم تر است. همینکه امروز جریان اصولگرایی از سلیقه های مختلف این ضرورت را تشخیص داده اند که دور هم بنشینند و همفکری کنند و همدل باشند، این موضوع و حفظ آن از لیست مهم تر است.

با توجه به اینکه کشور ما در سال 88 فتنه ی سنگینی را پشت سر گذاشت و هزینه های زیادی را هم به نظام متحمل کرد، بفرمایید که جریانات انقلابی چگونه باید نسبت خود را با این موضوع تعریف کنند.

جریانات انقلابی با فتنه مرزبندی دارند و مرزبندی شان هم شفاف است. قائل به خودی و غیر خودی هستند و اینطور نیست که همه را خودی بدانند. تولی و تبری، امر به معروف و نهی از منکر؛ همه اینها باید با هم باشند. فتنه محصول استکبار جهانی است. کسی نمی تواند انقلابی باشد امّا فریب فتنه ها را بخورد و در مقابل فتنه ها سکوت بکند و بی طرف باشد. بی طرفی معنا ندارد. جریانات انقلابی باید درخصوص فتنه هایی مثل 88 هم قبل از وقوع بایند بفهمند، هم در هنگام وقوع باید به موقع موضع بگیرند و وارد عرصه بشوند و هم بعد از فتنه باید رصد بکنند که چه کسانی در آزمون فتنه قبول شدند، چه کسانی تجدید شدند و چه کسانی مردود شدند. در عین اینکه شعارشان جذب حداکثری است امّا باید ببینند در بین نخبگان چه کسی موضع شفاف داشته و چه کسی دوگانه برخورد کرده و چه کسی با فتنه همراهی کرده و چه کسی عامل فتنه بوده است.

یکی از موضوعاتی که بعد از انقلاب همواره در فضای سیاسی کشور محل چالش بوده است، موضوع آمریکا و آمریکا ستیزی است. آیا جریانی می تواند ادعای انقلابی بودن و همراهی با آرمانهای انقلاب را داشته باشد امّا در عین حال نسبت به آمریکا ستیزی موضع شفافی نداشته باشد؟

چنین ادعایی دروغ است! انقلابی یعنی چه؟ انقلاب در برابر چه؟ ما انقلاب کردیم برای چه؟ قبل از انقلاب آمریکا در کشورمان حضور داشته و تصمیم گیر بوده است. الان اگر بخواهیم در برابر آمریکا و دخالت هایش کوتاه بیاییم که دیگر نمی شود به ما انقلابی گفت؛ اگر هم سابقه انقلابی داشته ایم، می شویم انقلابی نادم و پشیمان. در رأس انقلابی بودن، استکبارستیزی و دشمن شناسی است. کسانی که استکبارستیز نیستند معمولا دشمن را اشتباه می گیرند. آنجایی که باید با دشمن مرزبندی داشته باشند می آیند با خودی ها مربندی می کنند. به جای اینکه دشمن را تخریب کنند، خودی ها را تخریب می کنند.

امروز در راس دشمنان ما آمریکاست. آمریکا از گذشته خودش ذره ای نادم نیست. اگر هم امروز به تعبیر امام غلطی نمی تواند بکند به خاطر این است که در برابر انقلاب عاجز است و به دنبال این است که این عجز را به واسطه مهره های نفوذی جبران کند. اینجاست که بحث نفوذ بحثی جدی است و باید مورد توجه قرار گیرد.

https://shoma-weekly.ir/cWiaGe