گفتگوی ویژه

از ماجرای چهار وزیر خارجه تا پرونده 8 شهریور که به فتنه 88 رسید

آنچه پیش رو دارید متن تلخیص شده یکی از سخنرانی های مرحوم قدیریان است. وی در این سخنرانی ضمن بیان بخش هایی از مسائل مربوط به پرونده 8 شهریور، به بررسی زوایایی از فتنه 88 پرداخته است.

آنچه پیش رو دارید متن تلخیص شده یکی از سخنرانی های مرحوم قدیریان است که در سال 89 در جمع مسوولان روابط عمومی یکی از نهادها بیان شده است و نشریه شما به مناسبت چهلمین روز درگذشت آن مرحوم به انتشار آن می پردازد.
وی در این سخنرانی ضمن بیان بخش هایی از مسائل مربوط به پرونده 8 شهریور، به بررسی زوایایی از فتنه 88 پرداخته است.
قیامت هفتاد نام دارد، یکی از نام‌های روز قیامت یوم تباد است. روزی که همه از هم می‌پرسند. الان هم مشابهش هست. بعضی‌ها به بعضی‌ها می‌گویند فلان کار را نکن، ولی می‌کند. بعد به او می‌گویید دیدی گفتم نکن! موقعی که جهنمی‌ها دارند از جلوی بهشتی‌ها رد می‌شوند یا بهشتی‌ها را می‌بینند، می‌گویند: «آیا امکان دارد یک مقدار از آن آب خنک به ما بدهید؟» «أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء»(1). روحیه مؤمنین و متدینین این‌جوری است، یعنی مهربان‌اند. نگاه می‌کنند؛ دلشان می‌خواهد کمک کنند، ولی پیام می‌آید که: «إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْکَافِرِینَ»(2) خدا برای کافران حرام کرده است .ائمه چه کشیدند و امروز به دست ما رسیده است و تلاش و خون جگری که امام عزیزمان خورد و رفت. امام ناشناخته رفت. امروز هم آقا ناشناخته است. در حسینیه وقتی جوان‌ها و دانشگاهی‌ها دیدار آقا می‌آیند، آدم می‌بیند از زیر عینک گلوله‌گلوله اشک پایین می‌آید. این اشک چیست؟ این اشک ارتباط ولایتی است؟ نه! نه! همه می‌خواهند بگویند آقا تو خیلی مظلومی.
آقای موسوی اردبیلی یک روز جمعه‌ای(در جریان فتنه 88) آمد کنار آقا، صبحانه‌ای خورد و شروع کرد مطالبی را گفتن. بعد آقا فرمودند: «اجازه می‌دهید برای شما توضیح بدهم؟» آقا شروع کردند جریان فتنه را از ابتدا توضیح دادن. ایشان گفتند: «خدا می‌داند من نمی‌دانستم. من خبر نداشتم. اینها با من صحبت کردند که من بیایم با شما صحبت کنم و آشتی‌کنانی انجام شود». گفتند: «نمی‌دانستم، من به آنها گفتم مشابه آقا برای رهبری نیست. نمره ایشان 20 است. ما 18 نداریم، 16 نداریم، آمد پایین. تا 2 هم نداریم» و بعد منقلب شد. آقای موسوی اردبیلی خیلی زحمت کشید. الان کنار کشیده است. منقلب شد، گفتند: «آقا! کار شما خیلی سخت است. همه اینهایی که با امام بودند، امروز با توجه به منافعشان و رابطه‌های گوناگون همه در مقابل شما ایستادند». آقا فرمودند: «بله، این‌جوری است، ولی ما تکلیف داریم».
 من چند موردی را نوشتم که عرض می‌کنم. پرونده 8 شهریور خیلی مهم است. خدا رحمت کند آقای لاجوردی را؛ یک روز هم به ایشان عرض کردم: «اگر ما زنده باشیم بهزاد [نبوی] را می‌گیریم و می‌آوریم». الان شما ملاحظه می‌کنید؟ در طول این مدت نفس نمی‌کشد، حرف نمی‌زند. یادم می‌آید که آقای بادامچیان به او گیر داده بود و دائم آقای هاشمی به بهزاد می‌گفت: «آقای نبوی! حرفت رو بزن». او هم می‌گفت: «آقای بادامچیان نمی‌گذارد من حرفم را بزنم». آقای بادامچیان در مجلس دوم چی می‌گفت؟ چند سال می‌شود؟ ببینید اینها مراقب‌اند. اصلاً پرونده 8 شهریور دست ما بود، 14 نفرشان در اختیار ما بودند و دستگیر شده بودند. توطئه کردند. این توطئه، شب توسط آقای بهزاد نبوی، در خانه آقای خوئینی‌ها بسته شد. آن موقع آقای خوئینی‌ها دادستان بود. بروید حکمش را ببینید که امام چه حکمی به او داد. فرمودند: «من ایشان را نمی‌شناسم، ولی بعضی از کسانی که مورد اعتماد من هستند، توصیه کرده‌اند و ایشان را انتخاب می‌کنم». اینها با هدف جلو آمدند. . پرونده 8 شهریور خیلی مهم است. ما اگر ریگی را روی آسمان گرفتیم و آوردیم اینجا، اگر بتوانیم چند نفر از اینها را بیاوریم ـ‌که دنبالش هستیم‌ـ پرونده 8 شهریور باز خواهد شد و آن وقت معلوم می‌شود چه کسانی هستند. همین آقای عطریانفری که دستش را توی دادگاه بالا و پایین می‌برد  خواهر و بستگانش در پادگان اشرف هستند، همگی توبه‌هایشان تاکتیکی بود.
بروم در بحث فتنه. اینها از سال 1375 برنامه‌ریزی کردند، خیلی محرمانه و مخفیانه. بحران خیابانی که انجام شده بود، آماده بود که کار تمام شود، عین 18 تیر. سندش را بخوانید. تمام اینهایی که امروز متهم جنبش سبز هستند، همه در 18 تیر بودند. اینها را بخوانیم و برای بچه‌هایمان توضیح بدهیم. مراقب باشیم و به بچه‌هایمان بگوییم بخوانند. مراقب باشند. بچه‌هایمان را بیدار و هوشیار کنیم. جنبش سبز دارد کار می‌کند. آقا فرمودند آتش فتنه فروکش کرده، ولی هنوز هست. اینها 5 نفرند. این‌که می‌گویند با هم اختلاف دارند، همه‌اش بیخود است. پشت پرده با هم هستند. در جریان براندازی دقیقاً دارند جزو‌ه‌هایی را تهیه می‌کنند.
می‌دانم الان در ذهنتان این سئوال مطرح هست که چرا این 5 نفر را نمی‌گیرند؟ چرا کروبی، موسوی، خاتمی، خوئینی‌ها و بهزاد نبوی را نمی‌گیرند. آقا فرمودند: «نیازی نیست بگیرید». امام هم در جریان نهضت آزادی و جبهه ملی فرمودند: «اینها را نگیرید. مردم با آنها برخورد می‌کنند، خودشان می‌میرند». همه‌شان مردند.
نکته‌ای را بگویم. آقا فرمودند یک روزی پشت سر امام راه می‌رفتم، امام فرمودند: «آقای خامنه‌ای! من یک دستی را پشت این انقلاب می‌بینم. شما هم می‌بینید؟» آقا فرمودند: «من سکوت کردم». زمان ریاست جمهوری ایشان بود. فرمودند: «من چیزی را متوجه نمی‌شدم». چندی پیش که جلسه خصوصی داشتیم، آقا فرمودند: «من آن دست را پشت این انقلاب می‌بینم». دستی پشت انقلاب دارد کار می‌کند. البته به شما بگویم: باید اسبابش را فراهم کنیم، والا می‌آیند می‌گیرند. دشمن، دشمنی می‌کند.
آقای میرحسین موسوی و خانمش چند سالی قبل از انقلاب در امریکا بودند، آنجا زندگی می‌کردند. شما می‌دانید کسانی که ریشه درستی ندارند و با هماهنگی‌ای که با آقایانی مثل پیمان و دیگران دارند، طبیعی است که اکثرشان گرایش جدایی دین از سیاست و سکولاریسم دارند. یک نکته را بگویم، خصوصیت روحی میرحسین را هم می‌گویم. خوئینی‌ها می‌گوید اگر او بعدها در مقابل ما ایستاد، عکس‌هایی که ما از او داریم با آن ریش تراشیده و سیستم کمونیستی و خانمش آن شکلی، ما آن عکس‌ها را در اجتماع پخش می‌کنیم، یعنی اینها برای بعد برنامه‌ریزی دارند که اگر میرحسین موسوی آمد و این کار را کرد، آن وقت اینها آن عکس‌ها را پخش می‌کنند.
اینها با همفکرانشان، پیمان و دیگران، عجیب همبستگی دارند. اینها در حزب جمهوری، همیشه خودشان را یک سر و گردن از بقیه بالاتر می‌دانستند. اینها با آقای بهشتی درگیر بودند و آقای بهشتی در آن زمان اینها را اداره می‌کرد. اینها با افراد متدین مثل حاج‌آقا عسگراولادی میانه‌ای نداشتند. مگر میرحسین گذاشت ایشان در دولت بماند؟ یا مثلاً آقای پرورش، آقای نبوی، آقای توکلی و... همه‌شان را با زمینه‌سازی از دولت کنار گذاشت.
آقای موسوی آدم لجباز، خودمحور و خودخواهی است. اینها اگر این حرف‌ها را پشت سرش می‌زنند، به خاطر این روحیاتش است. از سال 1375 یعنی 14 سال در برنامه‌های محرمانه‌‌ای که دارند، کار می‌کردند. این‌جوری است. دشمن، مخصوصاً انگلیس که ببینید چه توطئه‌هایی می‌کند و چه رابطه‌هایی را می‌خواهد برقرار کند که خوشبختانه انجام نشده، خسته نمی‌شود، چون سیستم دارد. اینها مشغول توطئه هستند.
همراهان اینها در انگلستان در اتاق فکر هستند، در تمام کشورهای اروپایی جلسه دارند و ارتباطشان در ترکیه است. ما می‌دانیم در ترکیه چه خبر است. آقای خوئینی‌ها مرتباً تردد می‌کند. با دوستانش در آنجا ارتباط دارد، پول‌ها به داخل کشور می‌آید. سران اینها 5 نفرند. بهزاد نبوی، خوئینی‌ها، کروبی، میرحسین، خاتمی. خیلی تلاش می‌کنند که با آقا دیدار کنند.
یک اتفاقی که اخیرا افتاد را از تلاش های اینها بگویم؛ به من زنگ زدند که آقای خاتمی و بعضی از این آقایان می‌خواهند به منزل آقای گیلانی بروند، چون عقدکنان نوه آقای گیلانی است. دیدیم اینها می‌خواهند بروند و برای آقای گیلانی برنامه‌ای را درست کنند. آقای گیلانی! مرد انقلاب، زحمتکش، تلاشگر. زنگ زدم به آقای گیلانی. خیلی به من علاقه دارد. زمانی با آقای لاجوردی در کنارش بودیم. خلاصه برنامه‌شان را خنثی کردیم. باید هوشیار باشیم. اینها دنبال اهداف خودشان هستند و می‌خواهند توسط شخصیت‌های مختلف آبرو کسب کنند. بی‌آبرو هستند. هر کدامشان در جامعه بیایند، مردم سنگسارشان می‌کنند.
اینها تصمیم دارند که آقای هاشمی را جذب کنند. خیلی تلاش می‌کنند. انواع و اقسام زمینه‌سازی‌ها را می‌کنند برای این‌که آقای هاشمی را جذب کنند. آسیدحسن‌آقا را می‌خواهند جذب کنند. حتماً خواندید که آسیدحسن‌آقا برایشان پیغام داد که نمی‌توانم با شما همراهی کنم. شما معتقد به جمهوری اسلامی و ولی‌فقیه نیستید، من به ولی‌فقیه و جمهوری اسلامی اعتقاد دارم. آقای هاشمی، خوئینی‌ها را می‌شناسد. آن موقع‌ها هم یادم هست که افراد مختلف در صحبت‌هایشان تأکید داشتند که آقای بهشتی می‌فرمودند مراقب این خوئینی‌ها باشید.
برادرها! امروز روز کار است، امروز روزی است که باید اطلاع‌رسانی دقیق و درست کنیم و مراقب باشیم.
در باره پرونده 8 شهریور نکته‌ای را عرض کنم و موضوع دیگری را هم باید عرض کنم. وزارت امور خارجه ارتباط تنگاتنگ با خارج دارند، یعنی وزیر امور خارجه است که ارتباط ما را با خارج برقرار و توطئه‌هایی را که در خارج علیه ما هست، منعکس کند. ما چهار تا وزیر خارجه داشتیم که از اینها بودند و در جریان فتنه بودند. آقای میرحسین وزیر خارجه بوده، قطب‌زاده که می‌خواست خانه امام را منفجر کند، ما او را گرفتیم. قطب‌زاده‌ای که دو تا کیسه مواد منفجره 50 کیلویی پشت خانه امام گذاشته بود و ما او را گرفتیم. اگر آن کیسه‌ها منفجر شده بودند، خانه امام و خود امام را روی کوه برده بود. قطب‌زاده، میرحسین موسوی، سنجابی جزو جبهه ملی، ابراهیم یزدی.
اصلاً گرفتن لانه جاسوسی دست خود امریکایی‌ها بود، خود امریکا گفته بود که ان‌شاءالله اسنادش خردخرد درمی‌آید. خوئینی‌ها پشت این کار بود. به او گفتند: «به امام اطلاع داده بودی؟» گفت: «نه، اگر به امام می‌گفتیم، می‌گفت این کار را نکنید». بعد امام سوار موج شد.تا آقای بهشتی آمدند و قضیه را جمع کردند. توطئه از اول بوده.
کتاب 6 کودتا را که در مجمع فرهنگی شهید بهشتی منتشر کردیم بخوانید. از قول آقای هاشمیان، امام جمعه کرمان در این کتاب آمده که می‌گوید من مهمان خانه آقای شریعتمداری بودم. شریعتمداری به پسرش گفت: «هاشمیان را ببرید پشت‌بام بخوابانید، چون قرار است مظفر بقایی بیاید اینجا». آمدند گفتند: «هوا گرم است شما بروید پشت‌بام بخوابید». گفت: «فهمیدم یک خبری هست. از پله‌ها آمدم بالا و مراقب بودم؛ مظفر بقایی ساعت 1 بعد از نصف شب آمد». خودم را به خواب زدم. برنامه‌ریزی بود که جلوی در خانه شریعتمدار، آدم موجهی را ترور کنند و به نام امام تمام کنند و بعد امام را دستگیر کنند! آقای هاشمیان قشنگ توضیح می‌دهد.
از خدمت همه شما عزیزان تقاضا دارم که مراقب باشید. باید مراقب بچه‌هایمان باشیم، مراقب خانواده‌هایمان باشیم، با خانواده‌ها مهربان و صمیمی باشیم. پرونده‌های ما دیر یا زود بسته می‌شود، اینها می‌مانند. بعضی از بچه‌ها را می‌بینید که قیافه‌اش به پدرش نمی‌خورد. اشراف نداشته، از دست رفته است. روی بچه‌ها کار کنید، روی میانسال‌ها کار کنید که این بچه‌ها بیایند به مرور جای شما را بگیرند.
پی‌نوشت‌ها:
(1) قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 50.
(2) همان.      

از ماجرای چهار وزیر خارجه تا پرونده 8 شهریور که به فتنه 88 رسید
آنچه پیش رو دارید متن تلخیص شده یکی از سخنرانی های مرحوم قدیریان است که در سال 89 در جمع مسوولان روابط عمومی یکی از نهادها بیان شده است و نشریه شما به مناسبت چهلمین روز درگذشت آن مرحوم به انتشار آن می پردازد.
وی در این سخنرانی ضمن بیان بخش هایی از مسائل مربوط به پرونده 8 شهریور، به بررسی زوایایی از فتنه 88 پرداخته است.
قیامت هفتاد نام دارد، یکی از نام‌های روز قیامت یوم تباد است. روزی که همه از هم می‌پرسند. الان هم مشابهش هست. بعضی‌ها به بعضی‌ها می‌گویند فلان کار را نکن، ولی می‌کند. بعد به او می‌گویید دیدی گفتم نکن! موقعی که جهنمی‌ها دارند از جلوی بهشتی‌ها رد می‌شوند یا بهشتی‌ها را می‌بینند، می‌گویند: «آیا امکان دارد یک مقدار از آن آب خنک به ما بدهید؟» «أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء»(1). روحیه مؤمنین و متدینین این‌جوری است، یعنی مهربان‌اند. نگاه می‌کنند؛ دلشان می‌خواهد کمک کنند، ولی پیام می‌آید که: «إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْکَافِرِینَ»(2) خدا برای کافران حرام کرده است .ائمه چه کشیدند و امروز به دست ما رسیده است و تلاش و خون جگری که امام عزیزمان خورد و رفت. امام ناشناخته رفت. امروز هم آقا ناشناخته است. در حسینیه وقتی جوان‌ها و دانشگاهی‌ها دیدار آقا می‌آیند، آدم می‌بیند از زیر عینک گلوله‌گلوله اشک پایین می‌آید. این اشک چیست؟ این اشک ارتباط ولایتی است؟ نه! نه! همه می‌خواهند بگویند آقا تو خیلی مظلومی.
آقای موسوی اردبیلی یک روز جمعه‌ای(در جریان فتنه 88) آمد کنار آقا، صبحانه‌ای خورد و شروع کرد مطالبی را گفتن. بعد آقا فرمودند: «اجازه می‌دهید برای شما توضیح بدهم؟» آقا شروع کردند جریان فتنه را از ابتدا توضیح دادن. ایشان گفتند: «خدا می‌داند من نمی‌دانستم. من خبر نداشتم. اینها با من صحبت کردند که من بیایم با شما صحبت کنم و آشتی‌کنانی انجام شود». گفتند: «نمی‌دانستم، من به آنها گفتم مشابه آقا برای رهبری نیست. نمره ایشان 20 است. ما 18 نداریم، 16 نداریم، آمد پایین. تا 2 هم نداریم» و بعد منقلب شد. آقای موسوی اردبیلی خیلی زحمت کشید. الان کنار کشیده است. منقلب شد، گفتند: «آقا! کار شما خیلی سخت است. همه اینهایی که با امام بودند، امروز با توجه به منافعشان و رابطه‌های گوناگون همه در مقابل شما ایستادند». آقا فرمودند: «بله، این‌جوری است، ولی ما تکلیف داریم».
 من چند موردی را نوشتم که عرض می‌کنم. پرونده 8 شهریور خیلی مهم است. خدا رحمت کند آقای لاجوردی را؛ یک روز هم به ایشان عرض کردم: «اگر ما زنده باشیم بهزاد [نبوی] را می‌گیریم و می‌آوریم». الان شما ملاحظه می‌کنید؟ در طول این مدت نفس نمی‌کشد، حرف نمی‌زند. یادم می‌آید که آقای بادامچیان به او گیر داده بود و دائم آقای هاشمی به بهزاد می‌گفت: «آقای نبوی! حرفت رو بزن». او هم می‌گفت: «آقای بادامچیان نمی‌گذارد من حرفم را بزنم». آقای بادامچیان در مجلس دوم چی می‌گفت؟ چند سال می‌شود؟ ببینید اینها مراقب‌اند. اصلاً پرونده 8 شهریور دست ما بود، 14 نفرشان در اختیار ما بودند و دستگیر شده بودند. توطئه کردند. این توطئه، شب توسط آقای بهزاد نبوی، در خانه آقای خوئینی‌ها بسته شد. آن موقع آقای خوئینی‌ها دادستان بود. بروید حکمش را ببینید که امام چه حکمی به او داد. فرمودند: «من ایشان را نمی‌شناسم، ولی بعضی از کسانی که مورد اعتماد من هستند، توصیه کرده‌اند و ایشان را انتخاب می‌کنم». اینها با هدف جلو آمدند. . پرونده 8 شهریور خیلی مهم است. ما اگر ریگی را روی آسمان گرفتیم و آوردیم اینجا، اگر بتوانیم چند نفر از اینها را بیاوریم ـ‌که دنبالش هستیم‌ـ پرونده 8 شهریور باز خواهد شد و آن وقت معلوم می‌شود چه کسانی هستند. همین آقای عطریانفری که دستش را توی دادگاه بالا و پایین می‌برد  خواهر و بستگانش در پادگان اشرف هستند، همگی توبه‌هایشان تاکتیکی بود.
بروم در بحث فتنه. اینها از سال 1375 برنامه‌ریزی کردند، خیلی محرمانه و مخفیانه. بحران خیابانی که انجام شده بود، آماده بود که کار تمام شود، عین 18 تیر. سندش را بخوانید. تمام اینهایی که امروز متهم جنبش سبز هستند، همه در 18 تیر بودند. اینها را بخوانیم و برای بچه‌هایمان توضیح بدهیم. مراقب باشیم و به بچه‌هایمان بگوییم بخوانند. مراقب باشند. بچه‌هایمان را بیدار و هوشیار کنیم. جنبش سبز دارد کار می‌کند. آقا فرمودند آتش فتنه فروکش کرده، ولی هنوز هست. اینها 5 نفرند. این‌که می‌گویند با هم اختلاف دارند، همه‌اش بیخود است. پشت پرده با هم هستند. در جریان براندازی دقیقاً دارند جزو‌ه‌هایی را تهیه می‌کنند.
می‌دانم الان در ذهنتان این سئوال مطرح هست که چرا این 5 نفر را نمی‌گیرند؟ چرا کروبی، موسوی، خاتمی، خوئینی‌ها و بهزاد نبوی را نمی‌گیرند. آقا فرمودند: «نیازی نیست بگیرید». امام هم در جریان نهضت آزادی و جبهه ملی فرمودند: «اینها را نگیرید. مردم با آنها برخورد می‌کنند، خودشان می‌میرند». همه‌شان مردند.
نکته‌ای را بگویم. آقا فرمودند یک روزی پشت سر امام راه می‌رفتم، امام فرمودند: «آقای خامنه‌ای! من یک دستی را پشت این انقلاب می‌بینم. شما هم می‌بینید؟» آقا فرمودند: «من سکوت کردم». زمان ریاست جمهوری ایشان بود. فرمودند: «من چیزی را متوجه نمی‌شدم». چندی پیش که جلسه خصوصی داشتیم، آقا فرمودند: «من آن دست را پشت این انقلاب می‌بینم». دستی پشت انقلاب دارد کار می‌کند. البته به شما بگویم: باید اسبابش را فراهم کنیم، والا می‌آیند می‌گیرند. دشمن، دشمنی می‌کند.
آقای میرحسین موسوی و خانمش چند سالی قبل از انقلاب در امریکا بودند، آنجا زندگی می‌کردند. شما می‌دانید کسانی که ریشه درستی ندارند و با هماهنگی‌ای که با آقایانی مثل پیمان و دیگران دارند، طبیعی است که اکثرشان گرایش جدایی دین از سیاست و سکولاریسم دارند. یک نکته را بگویم، خصوصیت روحی میرحسین را هم می‌گویم. خوئینی‌ها می‌گوید اگر او بعدها در مقابل ما ایستاد، عکس‌هایی که ما از او داریم با آن ریش تراشیده و سیستم کمونیستی و خانمش آن شکلی، ما آن عکس‌ها را در اجتماع پخش می‌کنیم، یعنی اینها برای بعد برنامه‌ریزی دارند که اگر میرحسین موسوی آمد و این کار را کرد، آن وقت اینها آن عکس‌ها را پخش می‌کنند.
اینها با همفکرانشان، پیمان و دیگران، عجیب همبستگی دارند. اینها در حزب جمهوری، همیشه خودشان را یک سر و گردن از بقیه بالاتر می‌دانستند. اینها با آقای بهشتی درگیر بودند و آقای بهشتی در آن زمان اینها را اداره می‌کرد. اینها با افراد متدین مثل حاج‌آقا عسگراولادی میانه‌ای نداشتند. مگر میرحسین گذاشت ایشان در دولت بماند؟ یا مثلاً آقای پرورش، آقای نبوی، آقای توکلی و... همه‌شان را با زمینه‌سازی از دولت کنار گذاشت.
آقای موسوی آدم لجباز، خودمحور و خودخواهی است. اینها اگر این حرف‌ها را پشت سرش می‌زنند، به خاطر این روحیاتش است. از سال 1375 یعنی 14 سال در برنامه‌های محرمانه‌‌ای که دارند، کار می‌کردند. این‌جوری است. دشمن، مخصوصاً انگلیس که ببینید چه توطئه‌هایی می‌کند و چه رابطه‌هایی را می‌خواهد برقرار کند که خوشبختانه انجام نشده، خسته نمی‌شود، چون سیستم دارد. اینها مشغول توطئه هستند.
همراهان اینها در انگلستان در اتاق فکر هستند، در تمام کشورهای اروپایی جلسه دارند و ارتباطشان در ترکیه است. ما می‌دانیم در ترکیه چه خبر است. آقای خوئینی‌ها مرتباً تردد می‌کند. با دوستانش در آنجا ارتباط دارد، پول‌ها به داخل کشور می‌آید. سران اینها 5 نفرند. بهزاد نبوی، خوئینی‌ها، کروبی، میرحسین، خاتمی. خیلی تلاش می‌کنند که با آقا دیدار کنند.
یک اتفاقی که اخیرا افتاد را از تلاش های اینها بگویم؛ به من زنگ زدند که آقای خاتمی و بعضی از این آقایان می‌خواهند به منزل آقای گیلانی بروند، چون عقدکنان نوه آقای گیلانی است. دیدیم اینها می‌خواهند بروند و برای آقای گیلانی برنامه‌ای را درست کنند. آقای گیلانی! مرد انقلاب، زحمتکش، تلاشگر. زنگ زدم به آقای گیلانی. خیلی به من علاقه دارد. زمانی با آقای لاجوردی در کنارش بودیم. خلاصه برنامه‌شان را خنثی کردیم. باید هوشیار باشیم. اینها دنبال اهداف خودشان هستند و می‌خواهند توسط شخصیت‌های مختلف آبرو کسب کنند. بی‌آبرو هستند. هر کدامشان در جامعه بیایند، مردم سنگسارشان می‌کنند.
اینها تصمیم دارند که آقای هاشمی را جذب کنند. خیلی تلاش می‌کنند. انواع و اقسام زمینه‌سازی‌ها را می‌کنند برای این‌که آقای هاشمی را جذب کنند. آسیدحسن‌آقا را می‌خواهند جذب کنند. حتماً خواندید که آسیدحسن‌آقا برایشان پیغام داد که نمی‌توانم با شما همراهی کنم. شما معتقد به جمهوری اسلامی و ولی‌فقیه نیستید، من به ولی‌فقیه و جمهوری اسلامی اعتقاد دارم. آقای هاشمی، خوئینی‌ها را می‌شناسد. آن موقع‌ها هم یادم هست که افراد مختلف در صحبت‌هایشان تأکید داشتند که آقای بهشتی می‌فرمودند مراقب این خوئینی‌ها باشید.
برادرها! امروز روز کار است، امروز روزی است که باید اطلاع‌رسانی دقیق و درست کنیم و مراقب باشیم.
در باره پرونده 8 شهریور نکته‌ای را عرض کنم و موضوع دیگری را هم باید عرض کنم. وزارت امور خارجه ارتباط تنگاتنگ با خارج دارند، یعنی وزیر امور خارجه است که ارتباط ما را با خارج برقرار و توطئه‌هایی را که در خارج علیه ما هست، منعکس کند. ما چهار تا وزیر خارجه داشتیم که از اینها بودند و در جریان فتنه بودند. آقای میرحسین وزیر خارجه بوده، قطب‌زاده که می‌خواست خانه امام را منفجر کند، ما او را گرفتیم. قطب‌زاده‌ای که دو تا کیسه مواد منفجره 50 کیلویی پشت خانه امام گذاشته بود و ما او را گرفتیم. اگر آن کیسه‌ها منفجر شده بودند، خانه امام و خود امام را روی کوه برده بود. قطب‌زاده، میرحسین موسوی، سنجابی جزو جبهه ملی، ابراهیم یزدی.
اصلاً گرفتن لانه جاسوسی دست خود امریکایی‌ها بود، خود امریکا گفته بود که ان‌شاءالله اسنادش خردخرد درمی‌آید. خوئینی‌ها پشت این کار بود. به او گفتند: «به امام اطلاع داده بودی؟» گفت: «نه، اگر به امام می‌گفتیم، می‌گفت این کار را نکنید». بعد امام سوار موج شد.تا آقای بهشتی آمدند و قضیه را جمع کردند. توطئه از اول بوده.
کتاب 6 کودتا را که در مجمع فرهنگی شهید بهشتی منتشر کردیم بخوانید. از قول آقای هاشمیان، امام جمعه کرمان در این کتاب آمده که می‌گوید من مهمان خانه آقای شریعتمداری بودم. شریعتمداری به پسرش گفت: «هاشمیان را ببرید پشت‌بام بخوابانید، چون قرار است مظفر بقایی بیاید اینجا». آمدند گفتند: «هوا گرم است شما بروید پشت‌بام بخوابید». گفت: «فهمیدم یک خبری هست. از پله‌ها آمدم بالا و مراقب بودم؛ مظفر بقایی ساعت 1 بعد از نصف شب آمد». خودم را به خواب زدم. برنامه‌ریزی بود که جلوی در خانه شریعتمدار، آدم موجهی را ترور کنند و به نام امام تمام کنند و بعد امام را دستگیر کنند! آقای هاشمیان قشنگ توضیح می‌دهد.
از خدمت همه شما عزیزان تقاضا دارم که مراقب باشید. باید مراقب بچه‌هایمان باشیم، مراقب خانواده‌هایمان باشیم، با خانواده‌ها مهربان و صمیمی باشیم. پرونده‌های ما دیر یا زود بسته می‌شود، اینها می‌مانند. بعضی از بچه‌ها را می‌بینید که قیافه‌اش به پدرش نمی‌خورد. اشراف نداشته، از دست رفته است. روی بچه‌ها کار کنید، روی میانسال‌ها کار کنید که این بچه‌ها بیایند به مرور جای شما را بگیرند.
پی‌نوشت‌ها:
(1) قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 50.
(2) همان.      

 

https://shoma-weekly.ir/s8zzLg