***
در یک تحلیل اولیه به نظر میرسد که اصولگرایان به آنچه هدفشان بود نرسیدند و آنگونه که اصولگراها فکر میکردند نشد. شاید برای انتخابات آینده نیاز به یک بازسازی باشد. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
ایراداتی در برخی استانها به اصولگراها وارد بود و شاید در برخی دیگر از استانها نیز ایرادی وجود نداشته باشد؛ اما در کلیت امر مشکل اصلی را عدم هماهنگی اصولگراها نمیدانم. جو شانتاژی که دولت در رابطه با برجام و پیامدهای بعد از برجام در افکار عمومی فراهم کرد و قشر خاکستری و به خصوص محروم امید بستند به وعدههایی که بعد از 12 سال موضع مذاکرات هستهای بالاخره به جایی رسید، که البته خوشبختانه نه اینکه به جایی نرسیده باشد، رسید ولی من حیث المجموع بهرهبرداریهای تبلیغاتی هم در این زمینه صورت گرفت، این موضوع اثرگذار بود و من خبر دارم همین امر باعث شد در خیلی از جاها در بعضی از صندوقها هم یک شم سیاسی یا برای مثال یک پیرمرد یا پیرزنی آمدند پای صندوق رأی و میگفتند این اصلاحطلبها کدامند؟ همینها که برجام را بردند، ما میخواهیم به لیست اینها رأی بدهیم. این نشان میدهد که یک جوسازی درست و حسابی توانستند بر بخشی از نیروهای خاکستری فائق بشوند. این دلیل نمیشود که ما بگوییم اصولگراها شکست خوردند یا پیروز نشدند، نه! شما در تهران اگر نگاه کنید میبینید حدود یک میلیون از کسانیکه با شناسنامهشان در اولین بار در شمال تهران پای صندوقهای رأی آمدهاند، که خب تبلیغاتی در دنیای خارج شد، تبلیغاتی که تأثیرگذار هم بود و طبیعی است که نقش شبکههای اینترنتی، نقش شبکههای ماهوارهای، شبکههای اجتماعی در درون و داخل و تبلیغاتی که در این زمینه شکل گرفت، بخشی از کسانی بودند که حتی پای صندوق نیامده بودند امیدوار به یک آینده خاص مورد نظر خودشان شدند و لذا گفتند این یک فرصت است که ما برویم پای این صندوقها و حتما رأی بدهیم.
البته این موردی که میفرمایید در شهرهای دیگر هم داشتیم که چهره هایی با سابقه اصولگرایی در لیست اصلاحطلبان گنجانده شده بود.
بله، مواردی هم داشتیم که به همین دلیل مردم به آن رأی ندادند. اما متأسفانه جوسازیهایی که شد، به گونهای بود که بعضی از اصولگراها به اسم مستقل آمدند. همین الان بعضی از این مستقلین هر کاریشان کنید اصولگرا هستند و لذا نمیشود به قاطعیت گفت اصلاحطلبان پیروز میدان بودند و اصولگراها شکست خوردند. نه، اساس بحثشان هم من بیشتر تأکید دارم بر روی یک فرصت تاریخی و تعیینکننده به نام مذاکرات و برجام بود که صورت گرفت و با اینکه معلوم نیست ولی انشاءالله آخر برجام ختم به خیر شود و آمریکا و اروپا دبه در نیاورند. آمریکا که همیشه دبه درآورده و مشکلاتی برای ما ایجاد کرده و این است که وعدههای اقتصادی که میخواهد حل و فصل بشود تحقق پیدا نکرده. ولی مردم برای انتخابات ریاست جمهوری در آینده جبران خواهند کرد. نگران این موضوع نیستیم. ولی هم در شورای شهر و هم در ریاست جمهوری این بار باید شاهد یک تحول اساسیتر و بهتر به نفع اصولگرایی باشیم انشاءالله.
این گونه که میفرمایید آینده به نفع اصولگرایان است؟
بله، البته این دلیل بر این نمیشود که ما غافل باشیم، بررسی نکنیم دور هم ننشینیم. اتفاقا باید دور هم بنشینیم و دقیقا نقاط ضعف و قوت، محاسن و معایب، فرصتها و تهدیدها را به خوبی بررسی کنیم و یکی یکی مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهیم انشاءالله. این بار مخصوصا برای ریاست جمهوری وضعیت فرق میکند. من اعتقاد دارم از همین الان پنج شش نفر از لیدرها و شخصیتهایی که هستند باید راه بیفتند در استانها، خودشان را مطرح کنند و دیدگاهها و نقطه نظرات و برنامههایشان را بگویند. حتی به اعتقاد من کابینههایشان را هم باید بگویند از چه قشری و از چه طیفی با چه شکلی هستند و برنامههایی که دارند را بیان کنند و اگر فضای جدیدی هم ایجاد بشود که دو قطبی نشود خیلی راحتتر و بهتر خواهد شد. ولی الان چند قطبی است. اینکه نظام و شورای محترم نگهبان این بار به صلاحیتها چگونه رسیدگی و بررسی بکند جای خود دارد. این بحثی است که مردم روی آن و به خصوص روی خواص نظر دارند. ولی من حیث المجموع به خاطر اینکه رقیب تخریب نکند، از حالا یک نفر را نشان کنیم طبیعی است تخریبات شروع میشود. من اعتقاد دارم پنج یا شش نفر کمتر و بیشتر باشند. اگر این روحیه ایثارگری، انقلابی و دلسوزی نباشد و همه فکر کنند باید تا آخر در صحنه بمانند، به نظر میرسد این بار احزاب و گروههای اصولگرا کار سختی را در پیش دارند.
در مقابل پروپاگاندای دولت پیرامون تأثیر برجام نشانه رویکرد این مجموعه برابر افکار عمومی است. اصولگرایان چه تدبیری خواهند داشت؟
من اعتقاد دارم در موضوع اصولگراها باید بزرگان مجددا بنشینند، از همین الان تمرکز کنند و فکر نکنند فرصت دارند. به نظر من دیر هم شده، فرصت زیادی تا خرداد سال آینده نیست. حالا با توجه به مشکلات موجود از همین الان انشاءالله بزرگان اصولگرایی باید تدبیر کنند و برای امر ریاست جمهوری برنامه ریزی کنند، و همینطور برای شوراهای شهر و روستا که به هر حال آنها هم تعیینکننده هستند و نیروهایی هستند که میخواهند به شهر خدمت بکنند. بشود شورای شهر نه شورای شر. چون گاهی یک شری دامنگیر شهرها میشود و متأسفانه همه شان پروندهدار و مسئلهدار میشوند و دادگاه، اعتصاب، تحصن، هر روز اختلاف بر سر تعیین شهردار و باند بازی و... . مشکلات اساسی است. مردم هم در این مدت رصد خواهند کرد و خدمتگزاران واقعی خود را بهتر خواهند شناخت و امیدوار هستیم که در آینده نهچندان دور ما شاهد این تغییر و تحول اساسی بین اصولگراها باشیم و رویکرد قطعا به نفع اصولگراها خواهد بود.