
شما سالها ریاست ستاد انتخابات مؤتلفه را بر عهده داشتهاید، به نظر شما این انتقادات تا چه اندازه وارد است؟
درباره موضوع مذاکرات انتخاباتی که تشکل مؤتلفه اسلامی با دو تشکل دیگر ایثارگران و جبهه پایداری داشت، موافقان و مخالفان زیادی داشت و امر دور از انتظاری نیست که کسی با آن موافقت یا مخالفت کند. در این مدت بحثهای گوناگونی بود، مثلاً بعضیها با حسن نیت میگفتند مؤتلفه اسلامی با داشتن بیش از نیم قرن فعالیت و سابقه با تشکلهایی که چند سالی شکل گرفتهاند نباید بنشیند و بحث کند. آنها ملاحظات شأنی و اجتماعی را در نظر داشتند. بعضیها نظر دیگری داشتند و میگفتند در انتخابات آینده مردم به آنها رأی نمیدهند، چون مشهور به تندروی هستند، در حالی که مواضع مؤتلفه عقلایی و از روی اعتدال ارزشی است و بنابراین باعث میشود در انتخابات آینده او هم مثل بقیه باشد. برخی هم ارزیابیهای سیاسی داشتند و دلیل برخیها دعواهای جناحی بود. طبعاً کسانی که نانشان در همین اختلافات است، ناراحت و عصبانی بودند و به همین علت همگی تحلیلهای گوناگونی میکردند و هر کدامشان هنگامی که با مؤتلفه روبرو میشدند بر اساس آنچه که در نظر داشتند تحلیل میکردند. مؤتلفه بنا به وظیفه شرعی، سیاسی و اسلامیاش عمل کرده است. گاهی حرکتهای سیاسی به خاطر منفعتهای مادی و سیاسی صورت میگیرد که حتی خدمت را برای به دست آوردن قدرت میکند. گاهی به عنوان وظیفه وجدانی، ارزشی، الهی و انسانی این کار را انجام میدهد.
مؤتلفه از احزاب غربی ـ شرقی نیست. مجموعه آن در لبیک به امام شکل گرفته، با دستور امام راه افتاده و کار کرده و در خط ولایت هم ثابت قدم بوده است. همه هم این مورد را قبول دارند. مضافاً بر اینکه مؤتلفه پاک و سلامت است و هیچگونه شائبهای در بین اعضای مؤتلفه که معضل اخلاقی و سیاسی یا مالی داشته باشند وجود ندارد و انصافاً پاکی مؤتلفه مثالزدنی است. به همین علت مؤتلفه خواسته است تکلیف الهیاش را انجام بدهد.
این تکلیف مانع حضور غیر ائتلافی است؟
خیر، گاهی تکلیف الهی در این است که انسان خودش تک به صحنه بیاید و گاهی هم جمعی وارد شود. اما در همه این سالها مؤتلفه وظیفه را حرکت جمعی دانسته و با همه کار کرده است و هر کس در مسیری که وظیفه بوده عمل میکرده است و به اینکه چه چیزی گیرش میآید یا نمیآید وقعی ننهاده است.
ممکن است به نمونههای تاریخی موضوع اشاره کنید؟
چه در حزب جمهوری که بودیم و چه وقتی خودمان جدا کار میکردیم این همراهی وجود دارد، مخصوصاً در انتخاباتها دستهجمعی حرکت کردیم. حالا با هر نامی که آن زمان بوده است، مثلاً حزب جمهوری اسلامی که در انتخاباتها من نمایندهاش بودم و چه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین و سایرین. در جمعهای بعد از تعطیلی حزب به نام تشکلهای همسو با روحانیت، تشکلهای اصولگرا و آبادگران جوان همیشه با جمع حرکت کرده است. در این دولت هم با جمع حرکت کردهایم و برای جمع هر کس که میآید و میگوید میخواهم با شما همراهی کنم و مجموعهای باشد که اصولگرا محسوب شود مؤتلفه از او استقبال میکند و به همین علت در این سه تشکل حدود 40 جلسهای داشتهاند و معلوم است پرفایده و یک وظیفه بوده است، والا در یکی دو جلسه تمام میشده است. کار سادهای هم نبوده است. خیلیها خبر ندارند.
بعضی از انتقادات متوجه انحصار اصولگرایی به این سه حزب است
منحصر به این سه تشکل نیست. رهآوردها این است که صحبت و مذاکره با دو تشکل دیگر مقدمهای برای ائتلاف همه اصولگرایان با یکدیگر است. این کار مهمی است که شروع کردهایم و دیگران را هم به همدیگر نزدیک میکنیم. ما هم در خدمت همهشان هستیم و انشاءالله به زودی شورای هماهنگی اصولگرایان از همه تشکلها و شخصیتها و چهرههای ذینفوذ تشکیل میشوند.
حرکت انتخاباتی جمعی است و در این انتخابات با دو تشکل که صحبتشان را کردیم و جبهه خط پیروان امام و رهبری که هفده تشکل به علاوه مؤتلفه است و سایر تشکلها داریم به این سمت میرویم که انشاءالله در انتخابات آینده یک کار جمعی کنیم. سیاست انتخاباتیمان هم مشخص است، یک فهرست، یک صدا با محوریت روحانیت در خط ولایت. این سیاست استراتژیک ماست. محوریت جامعتین و همراه با ظرفیت آیتالله مصباحیزدی مطرح است.
در صورت امکان به برخی اختلاف نظرها که زدوده شده نیز اشاره کنید.
دیدگاههایی درباره مرکزیت اصولگرایان، رأس، محوریت و داوری بود که به تفاهم رسیدهایم. عدهای معتقد به ضلعبندی انتخابات بودند که منتفی شد و شورای هماهنگی اصولگرایان در دستور است. دبیران تشکلها یک طرح پنج مادهای امضا کردهاند که بر مبنای ارزشها عمل کنند و در مصادیق در پی سهمخواهی نباشند. اینها توافقات بسیار خوبی است. با دیگران هم مطرح کردهایم و آنها هم دارند به آن میپیوندند. مضافاً بر اینکه دبیران کل جامعتین و حضرت آیتالله مصباح این جریان را تأیید و تأکید کردهاند که حرکت ائتلاف اصولگرایان در انتخابات آینده با جدیت بیشتری دنبال شود.