نمونههای آتش به اختیار در چه موضوعاتی است؟
در چهار موضوع که اولینش دستور خداست. خداوند در قرآن میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ»(1)، به خود توجه کنید و گمراهان موجب انحراف از توجهتان نشوند و راهتان را درست بروید. در آیه دیگری میفرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَه أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا»(2) به خاطر خدا دو تا دو تا و فردی قیام کنید که اشارهای به یکی از مؤلفههای آتش به اختیار، خودجوش بودن دارد. باید بدانیم ما در هر شرایطی مکلفیم. دیگری توجه به خانواده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا».(3) کسی که تلاش میکند یک خانواده اسلامی بسازد در جهت آتش به اختیار عمل کرده است. تعدادی از آیات دستوراتی هستند که خداوند راجع به امر به معروف و نهی از منکر داده است. مثالی از آتش به اختیار اصحاب کهفاند که جامعه به طرفی که آنها میخواهند نمیرود، لذا مسیر صحیح را انتخاب و حرکت میکنند. «إِنَّهُمْ فِتْیَه آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى»(4)
دومین مقوله در این باره چیست؟
آن را در سیره اصحاب و علما میبینیم. چون سلمان فارسی در شهر دیگری است رابطهاش با ولیاش قطع شده است یا حتی زمانی که امیرالمؤمنین(ع) امیر و حاکم نیست باز هم وظایفش را انجام میدهد. یا امیرالمؤمنین(ع) طی نامهای به مالک اشتر ضوابط را برای او تعیین میکنند تا وی طبق آنها عمل کند. تمامی امامزادهها مثل عبدالعظیم حسنی هم همینطورند که امامان زمانشان حاکم نبودند و در کشورهای مختلف عمدتاً ایران به تکالیفشان عمل و قیام کردند و یا مردم را تعلیم دادند. به نظر بنده این آتش به اختیار است. یعنی کلیات و حدود را مشخص میکنند که در صورت برقرار نشدن ارتباط با ولی در چهارچوب تعیین شده عمل کنند.
در تاریخ معاصر چطور؟
ائمه اطهار(ع) فرمودهاند، «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلی رواه حدیثنا»، یعنی اگر دستتان به ما نرسید به کسانی رجوع کنید که احادیث ما را میشناسند و به شما میگویند چه کار کنید. به تعبیری منظور مراجع و ولیفقیه هستند. لذا از صدر اسلام تاکنون علمای سلف آتش به اختیار عمل کردهاند. مثلاً در تاریخ معاصر میرزای شیرازی وقتی احساس کرد تنباکو باید تحریم شود حکم تحریم تنباکو را داد، اقدامات امثال شیخ فضلالله نوری در دوران مشروطیت، میرزا کوچکخان، شهید مدرس و آیتالله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت مصادیق آتش به اختیارند. اینها تکالیفشان را احساس و بر اساس آن قیام و حرکت کردند.
موضوع سوم در این زمینه چه میتواند باشد؟
عملکرد امام(ره) در دوران مبارزات. در قضیه 15 خرداد ارتباط مردم و رهبری قطع شد، اما مردم خودجوش به نفع ولی، رهبر و مرجعشان به خیابانها ریختند و تظاهرات کردند و به خاک و خون کشیده شدند. مردم با چاپ اعلامیهها، تکثیر نوارها و اعتصابها زمانی که امام(ره) در نجف یا پاریس بودند اقدامات لازم را انجام دادند.
پس از انقلاب مصادیق این حرکت چه بود؟
بعد از انقلاب حضرت امام(ره) دستور به جهاد سازندگی دادند یا جهاد رزمندگان و مردم در دفاع مقدس و بیرون از کشور تشکیل هستههای حزبالله در جهان و حزبالله لبنان مصداق دیگری است. امام(ره) در وصیتنامهشان فرمودند: «نگذارید این انقلاب به دست نااهلان بیفتد.» تعابیر مشابه این در وصیتنامه ایشان به چشم میخورد. یعنی مردم را مخاطب قرار میدهند که اگر در دولتیها و مسئولین انحرافی ایجاد شد مردم همت کنند، وظایفشان را درست تشخیص بدهند و عمل کنند. وقتی ملت پای کار باشند انحراف ایجاد نمیشود. نمونهاش 9 دی است. ملت با همت پای کار و به صحنه میآید و همه اینها را میشویند و میبرند و قضیه را جمع میکنند.
نمونه چهارم آتش به اختیار را بفرمایید.
چهارمی فرمان مقام معظم رهبری است. قبلاً هم به آتش به اختیار اشاره فرموده بودند که امر به معروف زبانی انجام شود. در حوزههای علمی آتش به اختیار منجر به دستاوردهای هستهای و فناوریهای نوین شد. در امور فرهنگی فعالیتهایی همچون تولید و اجرای سرودها، فیلمها، تئاترها، نماهنگها، هستههای قرآنی و چاپ خاطرات ایثارگران و در کارهای عمرانی جهاد برای سازندگی و آبادانی مناطق مختلف همگی مصادیقی هستند که گروهی خودجوش و با همت راه میافتد و کارهایی میکند و دستاوردهای خوبی دارد.
علت آتش به اختیار چیست؟
چندین دلیل وجود دارد. یکی اینکه دولتها ظرفیت کامل را ندارند. اگر اعتقاد هم داشته باشند و بخواهند اجرا کنند ظرفیتشان کامل نیست و در حد یک ملت و امت اسلامی در کل جهان نیست. دوم ضعف دستگاههای دولتی است. در حوزه فرهنگی صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد و امثالهم را داریم، ولی بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی چند فیلم در باره انقلاب، امام(ره) یا شهدای هفت تیر و... ساختهاند؟ چقدر خاطرات ایثارگران و انقلابیون جمعآوری و به عنوان سند ملی ثبت و ضبط شده است؟ علت سوم فرصت کم در مقابل سرعت زیاد اتفاقات است. مثلاً تا سازمان تبلیغات اسلامی اقدام به تهیه فیلمی در باره واقعهای کند چندین اتفاق در این فاصله افتاده است. سرعت وقایع بالاست و باید سریعتر اقدام کرد. دلیل چهارم اینکه مجال نیست تکتک افراد به رهبری دسترسی پیدا کنند و اجازه بگیرند این کار را بکنیم یا نکنیم. اصولاً سازمانها و دستگاهها از نظر بودجه، فکری و ساختاری محدودیتهایی دارند، ولی در یک ملت 80 میلیونی گستره و عمق تنوع و ابتکار فکر و عمل بیشتری وجود دارد.
پوشاندن این ضعفها چگونه میسور است؟
راهش استفاده از همه ظرفیتهای ملت است که موجب افزایش گسترش عرصه فعالیت، تنوع و شکوفایی و نوآوری آن میشود. در اینجا یکی از مؤلفههای آتش به اختیار یعنی ابتکار و نوآوری برجسته میشود. فرهنگسازی و گفتمانسازی راه دیگری است، چون وقتی موضوعی گفتمان یک ملت میشود خود ملت خودجوش و با همت پای کار میآیند.
به ضوابط آتش به اختیار هم اشاره کنید.
آتش به اختیار باید در محدوده اسلام، انقلاب اسلامی و نظام یعنی قانون اساسی و قوانین کشور و قانونمند باشد. ساختارشکن و واجد نکات منفی نظیر تهمت، غیبت، توهین، فحاشی و تفرقهانگیزی نباشد و اخلاق اسلامی در آن رعایت شود تا آرامش کشور به هم نریزد. چنانچه حرکت تفرقهانگیز باشد انسجام کشور خدشهدار میشود و کشور را دو قطبی میکند که به فرموده حضرت آقا عدهای طرفدار دولت و تعدادی مقابل دولت میشوند که اینها مضرّ است و به اهداف رهبری، نظام و انقلاب نمیرسیم و از آنها دور میشویم. حرکت میبایست منظم و حسابشده باشد و بیحساب و کتاب نباید دست به کاری زد.
چه کنیم با عمل به فرمایش رهبری مدعیان پوچاندیش را طلبکار و مدیون جریان انقلابی نکنیم؟
بالطبع وقتی کسی ضوابط را رعایت کند زبان بقیه دراز نمیشود. اگر در عملکردش توهین نباشد آنها مستمسکی ندارند. باید مطلب و موضوع را نقد کند و به شخص کاری نداشته باشد، چون شخص تحریک میشود و در صدد پاسخ دادن برمیآید. روش حضرت آقا هم همین بوده است که چنانچه نقدی مثلاً به برجام داشتند به نکات مثبت و منفی مطالب اشاره میکردند، همچنین در باره ارتباط با امریکا. به اشخاص کاری ندارند و موضوع مد نظرشان هست. اشخاص اگر قبول دارند باید خودشان را با آن موضوع تطبیق بدهند و اگر قبول ندارند ملت بفهمند که تکلیفشان روشن شود. البته حضرت آقا محدودهای را تعیین کردهاند که در حوزههای اجرایی و امر به معروف باید قانون و دولت عامل باشند. نباید اقدامات خودسرانه و خلاف قانون و ضوابط انجام گیرد.
پینوشتها:
1ـ مائده/ 105
2ـ سبأ/ 46
3ـ تحریم/ 6
4ـ کهف/ 13