بین الملل

5 رهیافت پیرامون مذاکره ایران و آمریکا

سیاست جمهوری اسلامی ایران در عدم مذاکره و ارتباط با آمریکا تا هنگامی که سیاست‌های این دولت استکباری تغییر نکند، به قوت خود باقی است."
صالح اسکندری- معاون وزیر خارجه روسیه اخیرا خواستار انجام گفتگوهای مستقیم بین ایران و آمریکا برای حل مسئله هسته ای شده است.ریابوکف گفته است:"ایران و آمریکا می توانند گفتگوهای مستقیم هم داشته باشند. چنین گفتگویی هیچ مشکلی برای ما ایجاد نخواهد کرد ، حتی اگر این گفتگوها در خارج از چارچوب 1+5 باشد . ما خواستار خروج همه طرف های درگیر در مسئله هسته ای ایران از باتلاق کنونی هستیم." این پیشنهاد روسیه و نقطه نظرات برخی کشورهای ثالث برای گفتگوی مستقیم میان ایران و آمریکا از منظر رهیافت "تحلیل گفتمان" از چند حیث قابل بررسی و مطالعه است. بخصوص که در این رهیافت سه بعد اصلی گفتمان یعنی الف) کاربرد زبان،ب)برقراری ارتباط میان باورها(شناخت) و ج) تعامل را باید در نظر گرفت.
1- یکی از موضوعاتی که به لحاظ گفتمانی در مسئله رابطه با آمریکا نباید دور از نظر داشت مسئله نحوه "کاربرد زبان" است. مذاکره ایران و آمریکا با برقراری رابطه بین طرفین متفاوت است. جمهوری اسلامی ایران چه در قالب گروه 1+5 و چه در مسائلی نظیر بحران های منطقه ای در عراق و افغانستان مذاکراتی با طرف آمریکایی انجام داده است اما این مذاکرات کاملا در یک چارچوب مشخص صورت گرفته و به هیچ وجه به معنای تمایل تهران به برقراری رابطه با واشنگتن نبوده است. چرا که برقراری رابطه بین طرفین مسبوق به تدارک یک سری الزامات و برآورد یک مجموعه انتظارات است که تا کنون طرف آمریکایی از پس انجام آن بر نیامده و حتی تلاش کرده از موضع با لا به پایین اراده خود را به ملت ایران تحمیل نماید.
2- در بررسی زمینه های گفتمانی مسئله رابطه با آمریکا همواره این پرسش را باید مطرح کرد که چه کسی، چرا و چه زمانی به موضوع برقراری روابط تفوه می کند. زمانی که آمریکایی ها در سال 1358 رابطه خودشان را با جمهوری اسلامی قطع کردند این امید واهی را داشتند تا چند سال بعد زمانی که ایران در "موضع ضعف" قرار گرفت مجددا این رابطه برقرار شود. در اثنای جنگ تحمیلی دولت وقت آمریکا با پذیرش یک ننگ تاریخی "مک فارلین" را به همراه یک انجیل امضا شده توسط "رونالد ریگان" به تهران فرستاد. اما مک فارلین حتی اجازه خروج از فرودگاه مهرآباد را پیدا نکرد و با خفت و خواری به کشور خود بازگشت. در دوران سازندگی و پس از رحلت حضرت امام خمینی(ره) نیز آمریکایی ها تصور می کردند تهران مبتلا به آن شرایط ضعفی شده است که می توانند اراده خود را به ملت ایران تحمیل کنند. در 19 آوریل 1990 "جیمز بیکر" وزیرخارجه وقت آمریکا طی سخنانی اعلام کرد که آمریکا آماده مذاکره مستقیم با ایران است. این تمایل چند روز بعد از زبان برخی ایادی داخلی آمریکا نظیر "عطاء الله مهاجرانی" که امروز در دامن همانها غنوده است مجددا در روزنامه اطلاعات مطرح شد. همان زمان رهبر معظم انقلاب کسانی را که بحث رابطه با آمریکا را مطرح
می کردند با عناوینی نظیر ساده لوح و مرعوب مورد خطاب قرار دادند و فرمودند:"مذاکره، یعنی چه؟ صرف اینکه شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل می شود؟ این طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله، مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده، تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه می خواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما می خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه می توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه می خواهد؟ آیا می دانید که او چه می خواهد؟ "در دوره اصلاحات نیز بار دیگر آمریکایی ها باتوجه به جریانی که در ایران راس کار بود و مرتب برای آنها پالس و پیغام می فرستاد به این نتیجه رسیدند که ایران در موضع ضعف قرار گرفته لذا مجددا تمایل خودشان را برای برقراری رابطه اعلام کردند. در سال 1999، "مادلین آلبرایت" وزیر خارجه وقت آمریکا بابت شرکت در کودتای 28 مرداد علیه دکترمصدق ابراز تاسف کرد و پیشقدم بهبودی روابط و مذاکره با دولت وقت ایران شد.
اما همان زمان نیز دولت ایران اعتراف آمریکا به شرکت در کودتای 28 مرداد را به معنای ضرورت پرداخت خسارت دانست و بار دیگر دست رد به سینه آمریکایی ها زد. با روی کار آمدن محمود
احمدی نژاد و مواضع مقتدرانه دولت نهم آمریکایی ها بحث رابطه با ایران را خیلی کم رنگ کردند در مقابل موضوع مذاکره بر سر مسائل مهم منطقه ای در این دوره مطرح شد.اما در دولت دهم به واسطه موضع گیری های نسبتا ضعیف برخی دولتمردان باز این ادراک ناصواب بین سیاستمداران آمریکایی تقویت شد که ایران به واسطه تحریم های اقتصادی در موضع ضعف قرار گرفته و الان بهترین زمان برای برقراری رابطه است!
3- یکی از پایه های اساسی در رهیافت تحلیل گفتمان واکاوی و بررسی نحوه ارتباط پرنسیپ ها، ادراکات و در نهایت "شناخت" طرفین از زمینه های برقراری ارتباط بین باورها می باشد. آمریکایی ها هیچ وقت شناخت صحیحی از وضعیت حاکم بر ایران نداشته و ندارند. در هر ارتباطی معانی آشکار و پنهانی حاکم است که طرفین باید ضمن پیدا کردن وجوه مشترک در این معانی نسبت به آنها شناخت داشته باشند. 34 سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد. آن روز که لانه جاسوسی آمریکا در تهران مقتدرانه توسط دانشجویان تسخیر شد و بنیانگذار کبیر انقلاب (ره) آن را انقلاب دوم خواند نظام اسلامی درگیر چالشهای داخلی و بین المللی فراوانی بود. هنوز مردم ایران نعمت ثبات و امنیت را نچشیده بودند. هر روز در
گوشه ای از این مملکت صدای تفرقه بلند می شد. غائله کردستان، ترکمن صحرا، خوزستان و بلوچستان هنوز مهار نشده بود. هنوز پرده از چهره جریانات سازشکار و منافق نیفتاده بود. هنوز نهادهای انقلابی تثبیت نشده بودند و ... اما با این حال ملت ایران توانستند در برابر تمامیت خواهی آمریکایی ها قد علم کنند و هیبت یک ابرقدرت بین المللی را در تمام دنیا از بین ببرند. امروز 34 سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و ایران روز به روز قدرتمند تر شده است. اگر آمریکایی ها 30 پله در ساحات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سقوط کرده اند ایران اسلامی صدها پله بالا آمده است. امروز مردم ایران شیرینی نعمت ثبات و امنیت را در سایه مردم‌سالاری دینی چشیده اند. بیش از 30 انتخابات در سه دهه گذشته برگزار شده است. به لحاظ فناوری های نوین و استراتژیک امروز ایران در برخی از علوم در بین چند کشور برتر دنیاست. جمهوری اسلامی یک دهه زودتر از افق چشم انداز خود به قدرت برتر علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در منطقه تبدیل شده است. به لحاظ منطقه ای جمهوری اسلامی راقم نقشه خاورمیانه جدید اسلامی است و محور مقاومت روز به روز در حال پر رنگ تر شدن است. بیداری اسلامی ملهم از انقلاب ایران از شمال آفریقا تا سواحل خلیج فارس را به لرزه درآورده است. و ...
4- بعد سوم یک گفتمان تعامل است. یعنی گفتمان محصول
تعامل ها در موقعیت های اجتماعی است. تنها در یک کنش، واکنش و اندرکنش متقابل می توان به تحلیل گفتمان پرداخت. در موضوع رابطه ایران و آمریکا اگر چه ایالات متحده در 34 سال گذشته دائما تلاش کرده مسئله برقراری مجدد روابط را مطرح نماید اما ایران حتی در محیط ادراکی خود به دلیل عدم احساس نیاز به این رابطه به امکان یا امتناع برقراری روابط نمی اندیشد. چرا که اولا محیط ادراکی تصمیم گیران اصلی در جمهوری اسلامی بر مبنای منطق امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب بر نفی رابطه سلطه گری و سلطه پذیری استوار است. ثانیا جمهوری اسلامی خود را در جایگاهی می بیند که خواستار تجدید نظر در روابط سلطه است. ثالثا بر این باور است که جایگاه و نقش منطقه ای و بین المللی ایران باید احصا شود. این موضوع از جهاتی شبیه به "گشایش استراتژیکی" است که در روابط آمریکا و چین پس از انقلاب در دهه 60 قرن بیستم به وجود آمد. در اواخر دهه 60 آمریکا باتغییر رویکرد نسبت به نظام کمونیستی چین عملا حاضر شد جایگاه بین‌المللی چین را به رسمیت شناسد. حضور جدی چین در معادلات فرا منطقه‌‌ای باحضور در اجلاس قاهره کلید خورد ودر دهه 70 چینی‌ها به بلوک هسته‌ای جهان پیوستند. آمریکایی ها حتی حاضر شدند جایگاه چین در بین اعضای دائم شورای امنیت با دارا بودن حق وتو را به رسمیت بشناسند. هر چند آمریکایی ها بر اساس منطق جنگ سرد با این کار منافع خودشان را پیگیری می کردند و با گشایش استراتژیک به سمت چین، ضربه سهمگینی به بلوک شرق، تحت امپراتوری شوروی وارد ساختند. در سال‌های آغازین هزاره سوم آمریکا باید به این واقعیت پی ببرد که دیگر با تهران 1979 و قبل از آن روبه‌رو نیست و نباید منتظر موضع ضعف ایران بماند.
5-  یکی از دلایلی که روابط بین ایران و آمریکا سر نمی گیرد به خاطر این است که این گفتمان بیش از آنکه تعاملی باشد یک طرفه و تحمیلی است. در سه بعد اصلی این گفتمان یعنی در ساحت کاربرد زبان، شناخت و تعامل نواقص جدی به چشم
می خورد. از طرفی این ادبیات از طرف آمریکایی ها با مصرف داخلی و رویکرد ابزاری تولید می شود. در انتخابات اخیر ایالات متحده نامزدهای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه با محور قرار دادن ایران در رقابت های انتخاباتی خود از یک سو می کوشیدند با ایجاد یک تحول ناگهانی در رابطه با ایران بتوانند بر معادله رای تاثیر بگذارند. -مثلا چند روز قبل از آخرین مناظره اوباما و رامنی نیویورک تایمز اعلام کرد، آمریکا و ایران برای انجام مذاکرات به توافق رسیدند و قرار است مذاکرات پس از برگزاری انتخابات انجام شود- از طرف دیگر می کوشیدند با بحرانی نشان دادن مسئله ایران نسبت به ضعفهای خود فرافکنی کنند. در واقع تم بحرانی انتخابات 2012 در آمریکا ایران بود.
***
با این اوصاف می توان نتیجه گرفت آمریکایی ها که تمایل فراوانی برای برقراری رابطه با ایران دارند اولا در کاربرد ادبیات و زبان گفتگو باید دقت کنند. ثانیا باید به شناخت دقیقی از جایگاه و نقش
منطقه ای و بین المللی ایران دست پیدا کنند ثالثا باید با تغییر رویکرد و رفتار خود تلاش کنند که در محیط ادراکی مسئولان و ملت ایران تمایل به برقراری رابطه از موضع اقتدار ایجاد شود. به همین منظور دولت آمریکا باید تمام بدهی‌های مادی و معنوی خود را به ملت ایران تادیه کند. این اتفاق می‌تواند گشایش استراتژیکی در روابط تهران - واشنگتن ایجاد کند. اما تا زمانی که دولت آمریکا با رفتار متناقض خود نتواند اعتماد افکار عمومی را در جامعه ایران جلب کند گفتمان حاکم همان شعار "مرگ بر آمریکا” خواهد بود که فریاد اصلی ملت ایران در راهپیمایی‌های مختلف است. هیچ تغییری در استراتژی همیشگی تقابل استضعاف و استکبار در طول تاریخ پیش نیامده است. به تعبیر مقام معظم رهبری "چگونه می‌توان با دولت مستکبر، زورگو، توسعه طلب و استثمارگر آمریکا آن هم در دوره دولتمردان گستاخ، بی‌ادب و مدعی فعلی گفتگو کرد... سیاست جمهوری اسلامی ایران در عدم مذاکره و ارتباط با آمریکا تا هنگامی که سیاست‌های این دولت استکباری تغییر نکند، به قوت خود باقی است."

https://shoma-weekly.ir/TneS9g