بنابراین باید با هم یکی باشیم. عدهای آمادگی این موضوع را دارند و حاضرند گذشت کنند که حتی خودشان مسئولیتی در مجلس و دولت نداشته باشند و وحدت را حفظ کنند که فقط کسانی که ولایتمدارند در این مسئولیتهای حساس قرار بگیرند. در واقع این گروه وظیفهمحور و تکلیفمحورند.
برخی هم اصلاً اینطور نیستند و معتقدند فقط خودشان حق و ولایتمدارند. اینها عده محدودی هستند، اما چون آن را حق میدانند و شاید هم قصدشان مقام و امثال اینها نیست و با تعصب خاصی به دیدگاههای خودشان مینگرند، معمولاً بر این اساس موجب تفرقه میشوند. یکی از وظایف در راه وحدت این است که این دوستان را با محبت و مدارا متوجه کرد که آنچه شما میگویید اگر اصلش هم حق باشد، در واقع ضررآور است. این گروه خودمحورند و تعصب و دیدگاهشان را حق مطلق میدانند و طبعاً تعصب دارند.
عده دیگری دنبال مقاماند، یعنی وقتی عمق قضیه را نگاه میکنید متوجه میشوید منظور و مقصود اینها از همه این شعارهای ارزشی این است که «من» باید همه کاره باشم. «من» باید در مسئولیت قرار بگیرم. «من»، باند و دار و دستهام باید باشند. این یک نوع شیفتگی قدرت است و شیفتگان قدرت همواره در انقلاب ما مصیبتآور بودهاند. با وجودی که ادعای اصولگرایی و پیروی از خط ولایت و فقاهت اسلامی میکنند، ولی در واقع مسیر خلاف وحدت را میروند. بهطور خلاصه اینها مقاممحورند.
یک گروه هم هستند که نظر به منفعتشان دارند و اگر منفعتشان در وحدت باشد، به وحدت روی میآورند و اگر وحدت نباشد و در تفرقه باشد به دنبال تفرقه میروند. اینها منفعتمحورند.
در چنین شرایطی وقتی مجموعه میخواهد به وحدت برسد، راهکار این است که حضور کسانی لازم است که بتوانند در این مجموعه محور وحدت قرار بگیرند و فصلالخطاب باشند. فصلالخطاب این است که اگر آقایان به این رسیدند که گفتند همه شما روی این فهرست تفاهم کنید باید تفاهم کنند، اما اگر قرار شود هر کس حرف خودش را بزند و یا بگوید اگر حرفش را بپذیرم زیر بار آن یکی رفتم و نمیروم، هیچوقت وحدتی پدید نمیآید.
باید وحدت را پذیرفت که از نظر مؤتلفه اسلامی در گذشته هم اینجور بوده و الان هم همینطور است که جامعتین ـ جامعه محترم مدرسین و جامعه محترم روحانیت مبارز ـ محور و فصلالخطاب باشند تا در مجموع اینها بتوانند وحدت را برقرار کنند.