دکتر حسن لاسجردی- واکاوی مجموعه پیروزیهایی که در فرایند تحولات شش سال گذشته سوریه به نفع محور مقاومت رخ داده است، نشان میدهد که با گذار از دوره هجمه سنگین از سوی حامیان تروریسم علیه دولت مشروع سوریه، تحولات منطقه وارد دوره جدیدی شده است که بر اساس آن، جریانهای تکفیری و عقبه عبری- عربی – غربی آنها، راهکار نظامی را - بهاجبار و بهتدریج- با گفتگوهای سیاسی جایگزین کرده و به این رهیافت رسیدهاند که توان رویارویی میدانی را ازدستدادهاند؛ لذا وقتی نشست آستانه را موردبررسی قرار میدهیم، درخواهیم یافت که با فاصله گرفتن از نشستهای ژنو، موضوع فرایند سیاسی، بهمرور زمان پررنگتر شده و پدرخواندههای تروریستها امیدوار شدهاند که شاید بتوانند بخشی از شکستهای سنگین پادوهای تکفیری خود را از طریق گفتگو جبران کنند.
درعینحال، تلاشهایی که توسط دولتهای عراق و سوریه، ایران و حزبالله و روسیه در ماههای اخیر بهخصوص از اواخر خردادماه به اینسو صورت گرفته و شامل گفتگوها، رایزنیها، ارسال هیئتهای مذاکرهکننده و مکاتبات در کنار ضرب شست جانانه حزبالله لبنان و حشدالشعبی در مناطق مختلف بوده است، غیرقابل شکست بودن مقاومت در منطقه را ثابت کرد و به دشمنان این پیام را مخابره کرد که قادر به تغییر معادلات و وادار کردن مقاومت به خالی کردن میدان نیستند.
از سوی دیگر، مناقشه عربستان و همپیمانانش با قطر، مانورهای شکستخورده سیاسی – نظامی آمریکا در منطقه به دلیل فقدان استراتژی کلان و نامشخص بودن سیاست دولت ترامپ، جریان ضد مقاومت را با چالشهای جدی روبهرو کرده است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم، اثر بومرنگی و معکوس خود را بر همان جریانها به جای گذاشته و آنها را دچار تشتت و عدم وحدت رویه کرده است. دولت آمریکا از یکسو با حمله به پایگاه هوایی سوریه در «الشعیرات» به بهانه حمله شیمیایی و ایجاد پایگاه نظامی در منطقه «التنف»، تروریستها و حامیانش را امیدوار کرد و از سوی دیگر، در سیاستی متناقض، تصمیم گرفت که کمکهای خود را به معارضان سوری پایان دهد که یک ناکامی بزرگ برای تروریستها و یک پیروزی تاریخی برای دولت سوریه به شمار میآید.
افزون بر اینکه اتفاقاتی مانند پاکسازی تروریستها از حلب، حومه دمشق، پیشروی سریع ارتش در مناطق جنوبی و حمله موشکی سپاه پاسداران به مواضع داعش در دیرالزور، نشانهها و متغیرهایی را پیش روی ناظران بینالمللی قرار داده که میدانداری جریان مقاومت را ثابت کرده و کشورهایی که تا چندی پیش برای برکناری دولت قانونی سوریه و شخص «بشار اسد» رجزخوانی میکردند را وادار کرده است که دست از ادعاهای واهی خود برداشته و به واقعیتها اذعان کنند؛ از جمله اینکه «عادل الجبیر»، وزیر خارجه پدرجد تروریستها به مذاکرهکنندگان ارشد معارضان سوری اعلام کرده است که بشار اسد، در سمت خود ماندگار است و به آنها توصیه کرده که به دنبال رویکرد سیاسی باشند، در غیر این صورت کشورهای دیگر، بدون حضور معارضان برای حلوفصل اوضاع در سوریه اقدام خواهند کرد. تغییرات راهبردی فاحش در سیاستهای ترکیه در قبال تحولات سوریه و عراق، باوجود خط و نشان کشیدن این کشور در جریان آزادسازی موصل و عملیات ارتش سوریه در محورهای شمالی، مؤلفه مهم دیگری است که در نهایت موجب شد، آنکارا راهی جز همراهی با ایران و روسیه نداشته باشد و هر تحرکی را با هماهنگی تهران و مسکو انجام دهد. عقبنشینی ترکیه از این منظر قابلتوجه است که این کشور، نقش غیرقابل انکاری در تأمین محورهای ترانزیتی و مواصلاتی تروریستها دارد و مرزهای جنوبی ترکیه با سوریه در حکم دروازه ورودی نفت سرقت شده عراق توسط داعش بوده است.
نقش پیروزی عراقیها بر دژ داعش در موصل و فروپاشی سنگرهای آنان تا مرز سوریه و اثر روانی این فتحالفتوح را نیز نباید ازنظر دور داشت چراکه داعش ابتدا در سوریه سر برآورد و با ورود به عراق، تصمیم داشت که دست به توسعه اراضی تحت حکومت خود خواندهاش در کشورهای منطقه بزند اما با شکست در موصل، هزیمتشان در سوریه هم شتاب بیشتری به خود گرفت، به نحوی که شواهد میدانی از ریشهکن شدن قریبالوقوع دولت موهوم خلافت به اصطلاح اسلامی حکایت دارد.
تازهترین برگ برندهای که به دست حزبالله لبنان به نمایندگی از محور مقاومت رقم خورد، پیروزی تاریخی مقاومت اسلامی در منطقه «عرسال» و مجبور کردن تروریستها به پذیرش شرایط مورد نظر حزبالله است. اهمیت اصلی پیروزی محقق شده در عرسال، در تأمین امنیت لبنان از یکسوی و امنتر شدن سوریه از سوی دیگر نهفته است؛ علاوه براین، از این پس مرزهای سوریه و لبنان از لوث وجود تمامی تروریستهای تکفیری «جبههالنصره» خالی شده و زمینه برای پاکسازی مناطق تحت تصرف داعش در «جرود» نیز فراهم شده است. نیروهای مقاومت با ضرباتی که به تکفیریها وارد آوردند از نفوذ مجدد آنها به مناطق آزادشده در سوریه ممانعت به عمل آوردند، چراکه حضور تروریستها در منطقه مرزی عرسال، میتوانست سرمنشأ بسیاری از ناامنیها در مناطق مختلف لبنان باشد. به همین دلیل، نیروهای مقاومت سوریه و لبنان در عملیاتی مشترک و کمنظیر با یکدیگر، ضربه نهایی را به «جبههالنصره» وارد کردند و همانگونه سید مقاومت در سخنرانی اخیر خود به مناسبت پیروزی حزبالله در عرسال اشاره کردند: «فرماندهان داعش باید بدانند که تصمیم قاطعانهای برای نبرد با آنان گرفته شده و روزهای آتی مبین این موضوع خواهد بود؛ در نتیجه بقای آنها در جرود پایان یافته و داعش به زودی با نبردی جانانه از سوی تمام لبنانیها مواجه خواهد شد. »
هرچند ارتفاعات عرسال برای لبنان بسیار مهم و راهبردی است، اما پیام مهم این عملیات بیش از آنکه معطوف به اهمیت بازپسگیری این منطقه باشد، به اثبات قدرتمندی مقاومت در برابر تروریستهای تا بن دندان مسلح است. حزبالله در کمتر از یک هفته توانست این منطقه را آزاد کند و این مسئله نشان داد که با توجه به تجربههای فراوان نظامی به عنوان یک نیروی نظامی قدرتمند در منطقه مطرح است. اما مسئله بسیار اساسی و مهم که از رهگذر این پیروزی حاصل شد، کابوس رژیم صهیونیستی در شرایط کنونی است، زیرا حزبالله لبنان، پیروزی در مقابل صهیونیستها را وعده داده است، کما اینکه پیش از این، آزادسازی عرسال را به مردم لبنان وعده داده بود. نتیجه اینکه پیروزی حزبالله، به پر شدن گسلهای طایفهای و ایجاد وفاق ملی در برابر صهیونیستها منجر خواهد شد و صفوف یکپارچه مردم لبنان را در برابر رویارویی آتی بین مقاومت و رژیم جعلی اسرائیل، مستحکمتر خواهد کرد.