بین الملل

کارنامه 20 ساله غرب در تجزیه کشورهای منطقه

طرح کنگره ی آمریکا در سال 1983 امریکا به دنبال تجزیه ی منطقه ی عربی به طایفه های کوچک است تا بتواند راحت تر بر آنها تسلط داشته باشد و حاکمیت خود و اسرائیل را بر آنها تقویت نماید

غرب طی سال‌های بین 1991 تا 2011 دو تجربه موفق در تجزیه عراق و سودان داشته و طرح‌های خطرناکی نیز برای تجزیه لیبی، مصر و تقسیم مجدد سودان در اختیار دارد.
پایگاه خبری الانتقاد لبنان در ادامه مقاله دنباله دار خود در زمینه طرح های آمریکا و غرب برای تجزیه جهان اسلام و بعد از اینکه توطئه های غرب برای تقسیم کشورهای عربی و ایجاد جغرافیای جدید بر اساس توافق سایکس پیکو را مورد بررسی قرار داد، نوشت که بر اساس این طرح ها غرب می خواهد تا قدرت جریان های اسلامگرا در منطقه را از طریق ایجاد درگیری های داخلی و بین سایر گروه های اسلامی تضعیف کند تا این قدرتها از دشمن واقعی خود که همان اسرائیل است، باز بمانند. طبعا این برنامه ها پیامدها و کارکردهای دیگری نیز داشته است که در زمینه باز کردن روند های جدید برای نفوذ در منطقه مورد استفاده قرار گرفته است، یکی از این پیامدها نیاز کشورهای تازه استقلال یافته به حمایت خارجی برای بقای قدرت خود است، این نیاز، پیامدهای دیگری را نیز در مورد ثروت های این کشورها و تجهیز کردن آنها به تسلیحات مختلف به دنبال خواهد داشت و این به منزله این است که در کشورهای بزرگ فرصت های شغلی جدیدی ایجاد می شود و در مرحله کاهش ثروت های این کشورها و بالا گرفتن بحران های اقتصادی در آنها، منبع مالی مهمی برای آنها به شمار می آید.
عبدالحسین شبیب در این بخش از مقاله به بیان مصادیقی از این طرح ها پرداخته و تاکید می کند که بحث در این رابطه نیاز به دلایل و شواهدی دارد که در روند یک جستجوی کوتاه قابل دسترسی است، در این جستجو محقق از منابع مختلف، کارکردهای جغرافیای جدید بر اساس این نقشه را درک می کند. یک جستجوی دیگر در شبکه اینترنت نقشه ها و طرح ها و اسنادی را در اختیار محقق قرار می دهد که از زمان های دور برای خاورمیانه آماده شده است و منابع و مؤسسات موثق که بیشتر آنها نیز غربی هستند و ارتباطات قوی با مراکز تصمیم سازی در پایتخت های غربی دارند، آنها را تهیه کرده‌اند.
چیزی که نگرانی های غرب را افزایش می دهد، نمونه های اجرایی است که در طول زمان مشخصی که در عمر کشورها و علوم سیاسی بسیار کوتاه به شمار می رود، به وجود آمده است. چرا که در دوره های گذشته کسی فراموش نمی کند که در طول دو دهه یعنی بین سالهای 1991 تا 2011 دو دولت جدید در جهان عرب به وجود آمده است که همان عراق و سودان است.
در سال 1991 جنگ طوفان صحرا روی داد که واشنگتن آن را علیه صدام حسین طراحی کرده بود. در این جنگ کاخ سفید صدام را به حمله به کویت تحریک کرد و بعد خود برای آزادسازی این کشور وارد عمل شد، آنگاه منطقه ممنوعه پروازی در عراق ایجاد کرد تا زمینه را برای ایجاد دولت کردی در شمال این کشور فراهم کند. در سوی دیگر تنها یک هفته قبل از آغاز انقلاب های عربی روند تقسیم سودان به صورت قانونی صورت گرفت و بخش جنوبی سودان از بخش مرکزی آن جدا شد، این روند تحت نام تعیین حق سرنوشت و بر اساس نتایج نظرسنجی که نتیجه آن برای همه مشخص بود، صورت گرفت. آمریکا تمامی امکانات خود را در این راستا به کار گرفت و دولت سودان به ریاست عمر حسن البشیر را مجبور کرد که این همه پرسی را بپذیرد، در این راستا عصای دادگاه بین المللی جنایی روی سر البشیر قرار گرفت و آمریکا کاری را که می خواست انجام داد. به این ترتیب بود که دولت سودان جنوبی در اواسط سال 2011 تشکیل شد، بطوریکه شهروندان بخش شمالی در کمتر از یک سال در نظر ساکنان سودان جنوبی خارجی به شمار رفتند.
این اتفاق مشابه اتفاقی بود که در شمال عراق با افزایش نفوذ و فعالیت سازمان جاسوسی اسرائیل روی داد، به این ترتیب بود که اولین کاری که سودان جنوبی انجام داد، به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی بود و سفارت این رژیم در دولت نوپا تاسیس شد، از سوی دیگر وجه مشترک دیگری که در هر دو نقطه وجود داشت، عامل نفت بود، هر دوی آنها بر روی منابع غنی نفتی قرار دارند که تا مدت ها آب دهان غربی ها را جاری می کند.
امروز و بعد از گذشت یک سال از تقسیم سودان، لیبی به صورت جدی در آستانه تقسیم قرار گرفته است، این اتفاق در برابر دیدگان غربی هایی صورت می گیرد که انقلاب مردمی این کشور را که دیکتاتورش را ساقط کرده بود، مصادره کردند و دستاوردهای این انقلاب را دور زدند.
الانتقاد در ادامه تاکید می کند که چه کسی سران این قبال را به این اقدامات تشویق می کند؟ این پایگاه خبری در پاسخ تاکید می کند که قطعا این جامعه جهانی و بویژه آمریکا، فرانسه و انگلیس هستند که اداره پرونده لیبی را بعد از انقلاب این کشور در دست دارند و می خواهند آن را به سوی فدرالیته پیش ببرند و کشور را به این صورت تقسیم کنند، بویژه اینکه منطقه برقه معروف به این است که بیشترین نفت را در خود دارد و به همین علت به حاکمیتی نیاز دارد که نیاز به تایید خارجی داشته باشد تا بتواند گام خود را در راستای اعلام استقلال به پیش ببرد.
مصر نیز هدف توطئه های مشابهی قرار دارد، الانتقاد تاکید می کند که معلوم نیست تصادفی است یا اینکه حکمت دیگری دارد که همزمان با اهالی برقه دو قاضی تحقیقات مصری در زمینه سرمایه گذاری های خارجی  به نامه ای سامح ابوزید و اشرف العشماوی در کنفرانس مطبوعاتی که در مقر وزارت کشور مصر برگزار کرده بودند، اعلام کردند که در مقر آکادمی جمهوری آمریکا در الدقی به نقشه هایی دست یافته اند که در زمینه تجزیه مصر به چهار کشور کوچک است، بر اساس این نقشه ها کشورهای کوچکی که از تجزیه مصر به دست می آید، شامل الدلتا، قنال، قاهره بزرگ و صعید مصر است. این اظهارات جنجال هایی را در زمینه ماهیت کارکرد برخی موسسات که خود را در ورای حقوق بشر مخفی کرده اند، به راه انداخت. بسیاری از کارشناسان مصر به این عقیده رسیده اند که از مدت ها پیش پروژه ای برای تجزیه مصر وجود دارد، آنها در این زمینه به طرح خاورمیانه بزرگ اشاره می کنند و معتقدند که بر اساس طرح کنگره آمریکا در سال 1983 آمریکا به دنبال تجزیه منطقه عربی به کشورهای طایفه ای کوچک است تا بتواند راحت تر بر آنها تسلط داشته باشد و حاکمیت خود و اسرائیل را بر آنها تقویت نماید.

 

https://shoma-weekly.ir/VVLvGr