سیاسی

چه کسانی با خنثی شدن توطئه تنهایی امام مخالف بودند؟

یک توطئه پدید آمد به نام تنهایی امام که در دنیا بگویند: رهبر بعد از پیروزی انقلاب تنهاست که هزار و یک فتنه درست شود. من این مسئله را بدون خرج زیاد و با چند پلاکارد، با اعلام یک راهپیمایی وحدت امام و امت، حل کردم.
متن پیش رو بخشی از مصاحبه جنجالی دکتر بادامچیان با روزنامه جوان است که به بررسی ماجرای یک راهپیمایی عظیم می پردازد که با برگزاری آن خیلی از توطئه های زمان اول انقلاب خنثی می شود.

قدری به نسبت اکنون نظام اسلامی، با امامخمینی(ره) بپردازیم. در حال حاضر جریانی سیاسی در کشور ما مدعی است. در بخشهایی از نظام اسلامی، سیاست امامزدایی پیگیری میشود. دستاویز آنان هم، نکاتی سطحی است. اینکه مثلاً در فلان مراسم عکس امام نبوده یا در سرود سلام فرمانده، نام امام نیست و از این قبیل، در اینباره، چه ارزیابی دارید؟

اساساً نظام جمهوری اسلامی که بدون امام خمینی(ره)، نظام جمهوری اسلامی نمیشود. حال اگر در یک دیدار یا جلسهای عکس ایشان نیست، دلیل بر چیزی نمیشود. در حدی که من میبینم، دائماً سخنرانیهای حضرت امام از تلویزیون پخش میشود و معمولاً هر روز سحر قبل از اذان صبح هم یک جمله از حضرت امام قرار میدهند. البته اینها نمونه است وگرنه از این قبیل فراوان است. من معتقدم امامزدایی وجود ندارد و این ساخته و پرداخته برخی از مطرودین نظام اسلامی است، ضمن اینکه از آغاز انقلاب، همیشه از این حرفها بوده است. برایتان خاطرهای بگویم. در سال ۱۳۵۸، خیلی بحث این بود که حضرت امام تنها شده یا کسی ایشان را درک نمیکنند و نمیتوانند همپای ایشان پیش روند. هیاهوی بسیاری راه افتاده بود. حتی مرحوم سیداحمدآقا هم این سخن را تأیید میکرد و میگفت بله. حضرت امام تنهاست. آن زمان من در حزب جمهوری اسلامی، دبیر اجرایی بودم. با توجه به شرایطی که پیش آمده بود، دیدم اینطور که نمیشود. عدهای قصد دارند بگویند، امام تنهاست که ایشان را از ملت جدا کنند؛ بنابراین برنامه راهپیمایی به نام «راهپیمایی وحدت امام و امت» را برای روز جمعه تنظیم کردم. منتها با آنکه باید این طرح را در شورای مرکزی حزب مطرح میکردم، چنین کاری نکردم. به عنوان دبیر اجرایی حزب جمهوری، خبر این راهپیمایی را اعلام کردم. تهیه پلاکارد و تمام کارهای مربوطه را هم خودم انجام دادم. شب جمعه که برای حضور در جلسه مؤتلفهایها به آنجا رفته بودم، از خستگی بیحال روی مبل افتادم. آقای شیبانی - که خداوند انشاءالله شفای عاجل به ایشان دهد- با عصبانیت خطاب به جمع گفت:« آقای بادامچیان اعلام کرده که فردا راهپیمایی وحدت امام و امت است، ایشان این کار را بدون مشورت و هماهنگی انجام داده، فردا جمعیت کمی میآید و معلوم میشود که ملت با امام نیستند و این خیلی بد است.» دیگری هم از آن طرف گفت خب چرا مشورت نکردی؟ یکی دیگر هم گفت چرا چنین کاری را کردی؟ حال من با آن همه خستگی از برنامهریزی راهپیمایی، زیر بار شماتت دوستان هم قرار گرفته بودم. یکدفعه آقای رفیقدوست خطاب به جمع گفت: «بابا چرا آقای بادامچیان را در این حال رها نمیکنید، چکارش دارید؟» به ایشان گفتم: «حاج محسن آقا، بگذار هر چه میخواهند بگویند، رفقای خودمان هستند، بسیار خب همه، حرفهایتان را زدید. فردا راهپیمایی عظیمی راه میافتد و تمام این توطئه تنهایی امام را میشوید و میبرد. بعد من فردا عصرش، شما را میبینم که پیشبینیهایتان غلط از آب در آمده است. فعلاً حرف نزنید که خستهام و میخواهم استراحت کنم....» فردا جمعیت عجیبی در راهپیمایی شرکت کرد. عکسهای آن روز موجود است. مردم بینظیر به صحنه آمده بودند. جالب است که در راه برگشت، وقتی به اخبار ساعت دو بعدازظهر گوش میدادم، شنیدم که میگفت: «در حج هم راهپیمایی وحدت امام و امت راه افتاده و زائران کشورهای دیگر هم در آن شرکت کردند.»

اعضای حزب جمهوری اسلامی، بابت این عدم هماهنگی به شما معترض نشدند؟

یکشنبه بعد از راهپیمایی، در حزب جلسه داشتیم. آنجا بحث شد که این راهپیمایی بسیار مهم بود، ولی میرحسین موسوی (عضو شورای مرکزی حزب) و همگنانش که همیشه با من جنگ و جدال عجیبی داشتند و البته من هم آنها را قبول نداشتم، (چون از همان زمان، میرحسین را مهره پرورش یافته و خارجی میدانستم) اعتراض کردند: چرا آقای بادامچیان بدون اطلاع این کار را کرده و اگر از طرف مردم استقبال نمیشد، عواقبش بسیار بد بود و همه نیروها را به خطر میانداخت... در کل موضوع را به تمامی مسائل داخلی و خارجی ربط دادند. در آن گیرودار، شهید آیت الله بهشتی که جلسه را اداره میکردند، گفتند: «آقای بادامچیان چه دفاعی دارید؟» گفتم: «والا آقای بهشتی، من به این آدمهای مریض الحال چه بگویم؟ یک توطئه پدید آمد به نام تنهایی امام که در دنیا بگویند: رهبر بعد از پیروزی انقلاب تنهاست که هزار و یک فتنه درست شود. من این مسئله را بدون خرج زیاد و با چند پلاکارد، با اعلام یک راهپیمایی وحدت امام و امت، حل کردم. آن وقت اینها به جای اینکه بیایند از ما تشکر و تقدیر کنند و بگویند آقا چنان کاری کردی که در مکه هم راهپیمایی به راه افتاد و معلوم شد که امام حتی در مکه و میان کشورهای دیگر هم طرفدار دارد، آمدند و مدعی شدند شما قبلاً نیامدی بگویی که میخواهی چنین کاری را انجام دهی. خب اگر میآمدم و میگفتم، همین افراد میگفتند، نمیشود و این راهپیمایی نمیگیرد. بعد هم رأی میگرفتند و قضیه لغو میشد. ما کارمان را انجام دادیم حال بد شده یا خوب، اگر خوب شده بگویید متشکریم، اگر هم بد شده ایراداتش را بگویید.» باز هم همان افراد شروع کردند به شلوغ کردن، اما آیتالله بهشتی موضوع را جمعبندی کردند و فرمودند: «آقای بادامچیان یک تنه، یک کار عظیم را انجام داد و یک توطئه را درهم شکست، طبعاً هر کاری مقداری هم ریسک دارد، حال ما از ایشان متشکریم، اما، چون ایشان بدون هماهنگی تشکیلاتی این کار را انجام داده، در اینکه یک عنصر تشکیلاتی است، باید برای خودش یک جریمهای قائل شود....» گفتم: «آقای بهشتی حال به جای اینکه به ما جایزه بدهید که پول هم از جیب گذاشتهایم، میگویید جریمه هم بدهم؟» ایشان گفتند: «بله آقای بادامچیان، چون کار غیرتشکیلاتی کردی، باید جریمه هم بدهی.» گفتم: «باشد، شما امر بفرمایید یک روز، روزه میگیرم.» آیتالله بهشتی کلی خندیدند و گفتند: «این هم از زرنگیهای آقای بادامچیان است، به جای اینکه بگوید پولی به حزب میدهم که آنقدر گرفتار است، میگوید یک روز روزه میگیرم که خرجی ندارد.»

عملکرد مؤسسه نشر و تنظیم آثار امامخمینی در بیش از سه دهه اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما این نهاد تا چه حد در این زمینه امانتدارانه رفتار کرده است؟

البته این موضوع، نیاز به یک ارزیابی جدی و دقیق دارد. من در مجموع، کارشان را مفید و خوب میبینم. دستاندرکاران این مؤسسه زحمت کشیدند و خیلی از اسناد و خاطرات را جمعآوری و برخی از آثار را منتشر کردند، اما نقدی که بر آنها دارم، این است که در بعضی از موارد، ذهنیت خودشان را بر این آثار تحمیل کردهاند. چون حضرت امام به لحاظ عظمت، فراتر از آن است که در انگارههای جناحی و تقابلهای گروهی بگنجد. بنابراین من از مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره) هم متشکرم و البته امیدوارم اگر در گذشته هم محدودنگریهایی داشتهاند، آنها را جبران کنند؛ چراکه حضرتامام همه سونگر و فرانگر بود و متولیان نشر آثار ایشان هم باید اینگونه باشند.

در دو دهه اخیر، گفتارها و کردارهایی از برخی نوادگان یا منسوبان به امامخمینی مشاهده میشود که با اخلاقگرایی، متانت و مهمتر از همه رویکرد انقلابی متوقع از آنها در تناقض است. در اینباره چه تحلیلی دارید؟

فاصله داشتن و فاصلهگرفتن برخی اعضای بیت امام از ایشان، امر جدیدی نیست و در چهار دهه گذشته، مسبوق به سابقه است. مگر در زمان حضرت امام، مرحوم آقای پسندیده برادر ایشان طرفدار جبههملی و نهضتآزادی نبودند؟ البته وقتی فرزند انسان بزرگی یا شهیدی، همان راه پدر را برود، خیلی ارزش دارد، اما اگر خلاف پدر را هم رفت، ربطی به پدرش ندارد.

https://shoma-weekly.ir/CdH2dn