
طی یک دهه گذشته غرب به رهبری آمریکا جنگ تمام عیاری را در سه جبهه مختلف علیه ایران و ایرانی آغاز کرد و جالب اینکه همزمان بر طبل دوستی با ملت ایران، همراهی با فرهنگ ایرانی و حمایت از ایران کهن کوبید؛ موضوعی است که به طور جدی و برنامهریزی شده در دیپلماسی عمومی کشورهای غربی به ویژه آمریکا به چشم میخورد و هر از چندگاهی در بازههای زمانی مشخص از آن استفاده میشود تا افکار عمومی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده و به این طریق به زعم خود از آن بهرهبرداری سیاسی کنند.
اما نگاه به پس و بازخوانی سیاستهای یک دهه گذشته غرب، از فاصله میان حرف تا عمل آنها نشان دارد که اولین شاخصه آن در ارسال پیام دوستی به مردم ایران و همزمان اعمال تحریمهای اقتصادی بر همین مردم، ظهور و بروز یافته است.
به گزارش خبرگزاری فارس تحریمهای آمریکا علیه ایران که سابقهای 30 ساله دارد، از حدود 10 سال پیش و همزمان با مطرح شدن مساله هستهای ایران وارد فاز تازهای شده و هر روز نیز دامنه آن تنگتر میشود تا جایی که طی ماههای اخیر بانک مرکزی و صنعت نفت ایران را هدف قرار داده تا به این طریق اقتصاد ایران را زمینگیر کند. روشن است اولین قربانی فلج شدن اقتصاد یک کشور مردم آن و به ویژه قشر آسیب پذیر خواهند بود. جدیت این موضوع و نیت غرب از اعمال تحریمهای سنگین علیه ایران زمانی مشخصتر میشود که یکی از میان خود آنها از این ماجرا پرده بردارد. سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه که کشورش یکی از 5 عضو شورای امنیت و گروه مذاکره کننده با ایران است چندی پیش اعلام کرد: " تحریمهای جدید با هدف تحت فشار قرار دادن مردم ایران است تا در پی افزایش نارضایتیها و در اعتراض به سیستم اقتصادی آنها دست به شورش بزنند." وی ادامه داد: "حمله نظامی علیه ایران باعث بیثباتی منطقه میشود اما تحریمهای جدید علیه تهران میتواند اقتصاد این کشور را در تنگنا قرار دهد و به مردم آسیب برساند"!
نکات فوق در حالی است که کارآمدی تحریمها علیه ایران نیز خود جای تامل دارد؛ چرا که بسیاری از مقامات غربی خود اذعان کردهاند که تحریم ایران فشار را بر گرده غربیها هم آورده و تا کنون ایران را تسلیم نکرده است.
دومین عرصهای که غرب از طریق آن وارد جنگ با ایران شده، هدف قرار دادن امنیت ملی ایرانیان با استفاده از جنگ سایبری است. امنیت فضای سایبری، عرصهای استراتژیک به شمار میآید، از این رو، در ارزیابیهای امنیتی از تهدیدات ملی و بینالمللی، مفهوم امنیت در فضای سایبری با درجه بسیار بالا ردهبندی میشود. در این میان، آمریکا از نخستین کشورهایی محسوب میشود که از فضای سایبری برای فشار و تهاجم علیه دیگر کشورها استفاده میکند که نمود این تهاجم سایبری برای جمهوری اسلامی ایران در برنامه هستهای به گونهای مشهود اتفاق افتاده است. کلید این جنگ سایبری با ویروس استاکس نت زده شد و با حملات ویروسی استارس، دوکو و اخیرا فلیم ادامه یافته است.
ترور دانشمندان هستهای کشورمان از دیگر تاکتیکهای کشورهای غربی و اسرائیل به شمار میآید که از آن میتوان به عنوان جنگی خاموش علیه برنامه هـستهای ایران یاد کرد. ظرف 2 سال 5 دانشمند هستهای ایران توسط سرویسهای جاسوسی غربی و اسرائیلی ترور شدهاند که هدف همه آنها در یک نکته خلاصه میشود؛ ایجاد ناامنی روانی میان افکار عمومی مردم ایران و بهرهگیری از آن به عنوان عاملی بازدارنده در مسیر فعالیتهای هستهای ایران و در نهایت کُند کردن و توقف آن.
تحلیل و بررسی هر یک از موارد فوق ناظر بر یک هدف است؛ فشار بر مردم به منظور ایجاد نارضایتی میان طبقات مختلف اجتماع و شورش علیه نظام حاکم؛ نیتی که تاکنون به واسطه شعور سیاسی بالای مردم عقیم مانده است.
اما در این بزنگاهی که اروپا و آمریکا برای حل مساله هستهای ایران از طریق مذاکره چراغ سبز نشان دادهاند، لازم است در وهله نخست به خاطر همه این کارشکنیها از ملت ایران عذرخواهی کنند که البته این دلجویی باید با اقدامات عملی در این راستا همگام باشد؛ گامهایی نظیر لغو تحریمهایی که زندگی روزمره مردم عادی را هدف قرار داده؛ همان مردمی که سالهاست غربیها داعیه حمایت از آنها را بر زبان دارند.