بین الملل

چرا آمریکا «دشمن» است؟

«سیاست آمریکا این است. این حرف را بارها هم گفته‌اند، دائم هم می‌گویند، الان هم همین نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، این دو نفر، با هم مسابقه گذاشته‌اند سر اینکه بگویند آمریکا آقای جهان است، سَرور جهان است، همه‌کاره‌ جهان است. قبل از اینها بوشِ پدر، آن‌وقتی که شوروی از بین رفته بود، روی همان غرور و این حرف‌ها گفت ما امروز قدرت منحصربه‌فرد دنیا هستیم، باید خودشان را با ما [هماهنگ کنند]، نظم جهانی را ما باید تعیین بکنیم؛ ببینید، سیاست این است. خب، این دشمن است دیگر، با این چه‌جور می‌شود کنار آمد؟
یکی از محورهای مهم صحبتهای رهبر معظم انقلاب در جمع مسئولان نظام اسلامی اشاره ایشان به ریشه اختلاف ایران و آمریکا بود: «سیاست آمریکا این است. این حرف را بارها هم گفتهاند، دائم هم میگویند، الان هم همین نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، این دو نفر، با هم مسابقه گذاشتهاند سر اینکه بگویند آمریکا آقای جهان است، سَرور جهان است، همهکاره جهان است. قبل از اینها بوشِ پدر، آنوقتی که شوروی از بین رفته بود، روی همان غرور و این حرفها گفت ما امروز قدرت منحصربهفرد دنیا هستیم، باید خودشان را با ما [هماهنگ کنند]، نظم جهانی را ما باید تعیین بکنیم؛ ببینید، سیاست این است. خب، این دشمن است دیگر، با این چهجور میشود کنار آمد؟» با بررسی آخرین سند منتشرشده درباره استراتژی امنیت ملی آمریکا که در سال 2015 منتشر شده برخی ابعاد و ریشههای دشمنی آمریکا با ایران قابل تبیین است:

1. در بخش «مقدمه اوباما بر این سند»

الف. هر راهبرد موفقی برای حصول اطمینان از امنیت مردم آمریکا و پیشبرد منافع امنیت ملی کشور باید با این حقیقت غیرقابل انکار شروع شود که آمریکا باید رهبری کند. رهبری قوی و مستمر آمریکا برای نظم بینالمللی مبتنی بر قانون، ضروری است که عامل پیشبرد شکوفایی و امنیت جهانی و همچنین حقوق بشر و کرامت انسانی برای همه انسانها باشد. سؤال مطرح هرگز این نبوده است که آیا آمریکا باید رهبری کند یا خیر بلکه سؤال مطرح این است که آمریکا چگونه این کار را انجام بدهد.

ب. ما آمریکاییها همواره اختلافهای خودمان را خواهیم داشت؛ اما آنچه ما را متحد میکند، اجماع ملی است مبنی بر اینکه رهبری جهانی آمریکا، همچنان اجتنابناپذیر است. ما از مسئولیتها و نقش استثنایی خود در شرایطی استقبال میکنیم که بیش از هر زمان دیگری به قابلیتها و مشارکتهای بیبدیل ما نیاز است.

2. در بخش «مقدمه سند»

الف. این سند، الگویی از رهبری آمریکا را پیش میبرد که در بنیادهای قدرت فناوری و اقتصادی آمریکا و ارزشهای ملت آمریکا ریشه دارد.

ب. این سند بار دیگر بر نقش رهبری آمریکا در نظم بینالمللی مبتنی بر قانون تأکید میکند؛ یعنی‌‌ همان نظمی که بهترین نمود آن وقتی است که از طریق سازمانهای بینالمللی و منطقهای کارآمد و دولتهای مسئولیت و شهروندان توانمند شده باشد.

ج. ما هدایت تلاشهای بینالمللی را برای متوقفکردن اشاعه تسلیحات هستهای برعهده داشتیم و ازجمله کارهایی که در این زمینه انجام دادیم تقویت رژیم تحریمهای بینالمللی بیسابقه برای پاسخگوکردن ایران بخاطر عملنکردن به تعهدات بینالمللیاش بود. البته در کنار این کار به تلاشهای دیپلماتیک ادامه دادیم که همین حالا نیز سبب متوقفشدن پیشرفت برنامه هستهای ایران شده و این برنامه را در ابعاد کلیدی به عقب رانده است... باهمه این اوصاف، هنوز هم انبوهی از چالشها وجود دارد که به رهبری مستمر آمریکا نیاز دارد.

3. در بخش «امنیت»

الف. وظایف ما به مرزهای ما محدود نمیشود... هیچ جایگزینی برای رهبری آمریکا، خواه در مواجهه با تهاجم، در ایجاد ارزشهای جهانی، یا در خدمات یک آمریکای امنتر، وجود ندارد.

4. در بخش «تقویت امنیت داخلی»

الف. مادامی که سلاحهای هستهای وجود دارد، آمریکا باید در منابع لازم برای حفظ یک بازدارندگی هستهای امن، ایمن و موثر بدون آزمایش آن که ثبات راهبری را حفظ میکند سرمایهگذاری کند.

ب. ما تصریح کردهایم که ایران باید به تعهدات بینالمللی خود عمل کند و نشان دهد که برنامه هستهای این کشور کاملا صلحآمیز است. برنامه تحریمهای ما نشان داده است که جامعه بینالمللی میتواند و خواهد توانست آن دسته از کشورهایی را که به تعهدات خود عمل نمیکنند به پاسخگویی وادار کند و این تحریمها در عین حال فضایی را برای حل و فصل دیپلماتیک باز میکند.

4. بخش «کامیابی»

الف. حفظ توانمندی رهبری ما به شکلگیری یک نظام اقتصادی جهانی نوظهور بستگی دارد که همچنان بازتابی از منافع و ارزشهای ما باشد. نظام قانون بنیان ما بهرغم موفقیتها اکنون با الگوهای بدیل کمتر آزاد در رقابت است. افزون بر آن، مصرفکننده آمریکایی نمیتواند تقاضای جهانی را تقویت کند. رشد باید متوازنتر شود. برای مواجهه با این چالش، ما باید در استفاده از توان اقتصادی خود برای تنظیم و معرفی مقررات راهنمای جدید، تقویت مشارکتهای خود و تشویق توسعه جامع، راهبردی عمل کنیم. ما از طریق سیاستهای خود در زمینه تجارت و سرمایهگذاری، جهانیسازی را چنان شکل خواهیم داد که به نفع کارگران آمریکایی باشد.

ب. ما با تلاش برای برقراری و اجرای مقررات از طریق نهادهای بینالمللی و ابتکارات منطقهای و با پرداختن به چالشهای نوظهور مانند بنگاههای اقتصادی دولتی و حمایتگرایی دیجیتال ترتیبی خواهیم داد که نظام تجاری جهانی فردا با منافع و ارزشهای ما سازگار باشد. بازارهای آمریکا و فرصتهای آموزشی آمریکا به نسل بعدی از کارآفرینان جهانی کمک خواهد کرد تحرک را در رشد یک طبقه متوسط جهانی حفظ کند.

5. در بخش «مقابله پایدار با خطر تروریسم»

الف. ما همزمان، سرگرم همکاری با طرفهای خود هستیم تا «مخالفان میانه روی» سوریه را آموزش دهیم و تجهیز کنیم تا وزنهای تعادل بخش در برابر دولت اسد باشند.

6. در بخش «راهبرد امنیت ملی»

الف. ما در حال سرمایهگذاری برای افزایش تواناییهای اسرائیل، اردن و همکاران (حاشیه) خلیج فارس خود هستیم تا بتوانیم از تهاجمات جلوگیری کنیم و در همین حال به تعهد تزلزلناپذیر خود به (حفظ) امنیت اسرائیل ادامه دهیم که شامل حفظ برتری کیفی نظامی آن است.

7. در بخش «نظم بین المللی»

الف. نظام بینالمللی جهان امروز در حال حاضر به شکل گستردهای بر مبنای ساختار قانون بینالمللی، اقتصاد و نهادهای سیاسی و همچنین بر مبنای هم پیمانی و مشارکتهایی است که آمریکا و کشورهای هم عقیده با آن بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد کردهاند. این ساختار بینالمللی با رهبری مداوم آمریکا به مسیر خود ادامه داده است. این سیستم به خوبی در طول هفتاد سال گذشته در خدمت ما بوده است و همکاریهای بینالمللی را تسهیل کرده و تشریک مساعیها و مسئولیتپذیریها را توسعه داده است. این سیستم به ما کمک کرده که از دوران جنگ سرد عبور کنیم و موجی از دموکراتیزهسازی را رهبری و هدایت کنیم.

ب. همزمان هزینههای متناسبی را به طرفهای مهاجم تحمیل خواهیم کرد. تحریمهای هدفمند اقتصادی همچنان ابزاری موثر برای تحمیل هزینه به بازیگرانی است که غیرمسئولانه عمل میکنند و دست به تجاوز نظامی میزنند یا به شکل غیرقانونی سلاحهای کشتار جمعی را توسعه میدهند یا قوانین بینالمللی و هنجارها و صلح را مورد تهدید قرار میدهند. ما تحریمهای چندجانبه را از جمله از طریق سازمان ملل پیگیری خواهیم کرد؛ اما اگر ضروری باشد به شکل یکجانبه هم در این خصوص عمل خواهیم کرد.

8. در بخش «نتیجه گیری»

الف. راهبرد امنیت ملی، بینش و بصیرتی برای تقویت و نگهداری از رهبریت آمریکا در این قرن که هنوز جوان و نوپا است، به دست میدهد. آن (راهبرد امنیت ملی) عزم و نویدِ قدرت آمریکا را شفاف و روشن میسازد. هدفِ آن، پیشبرد منافع و ارزشهای ما، با برنامههای مشخص و از موضع قدرت است.

ب. ما تمام این کارها و حتی بیشتر از آن را با کمال اطمینان به این موضوع انجام میدهیم که سامانههای بینالمللی که ما رهبریت خلق آن را درپی پایانیافتن جنگ جهانی دوم برعهده گرفتیم، کماکان به آمریکا و جهان بهخوبی خدمت خواهد کرد. این دستورالعملی بلندپروازانه، اما قابل دستیابی است.

ج. یکی از عناصر محوری قدرتِ ما، اتحاد ما و همچنین اطمینانمان به این موضوع است که رهبریِ آمریکا در این قرن، مانند قرنِ گذشته، همچنان ضروری و اجتنابناپذیر باقی خواهد ماند.

https://shoma-weekly.ir/fXNxgc