و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءُ عند ربهم یرزقون
در روزی که متعلق به سرور و مولایمان اباصالح المهدی (عج) است، بر سر مزار این مجاهدین گرد هم آمدیم تا مجددا رسالتمان را تکرار و مسیرمان را با نور این ستارگان درخشان هماهنگ کنیم.
برای ما نقل کرده اند که این شهدا قصد تشکیل شهری را داشت که متشکل از جمعی از مومنین باشد و تمام اقشار و صنوف آن مقید به آداب اسلامی باشند. وقتی برای کسب تکلیف خدمت امام می رسند ؛ امام آنها را به اسلامی کردن جامعه به جای قناعت به یک شهر دعوت می کنند و اینگونه جرقه تلاش برای تشکیل "جامعه نمونه اسلامی" برای آنها کلید می خورد.
خدا رحمت کند استاد سفر کرده ما، آن مجاهد صادق جناب حاج حبیب الله عسگراولادی را - که امسال در لحظه لحظه این برنامه ها جایش خالی است - از اولین دیدارش با خمینی کبیر چنین یادگار داشت که " امر بهمعروف و نهی از منکر قدرت آمره میخواهد، قدرت ناهیه میخواهد. معنای این امر و نهی این است که اهل ایمان گرد هم جمع شوید، نیرو تشکیل دهید و این نیرو قدرت این را داشته باشد که امر کند، قدرت بیابد که نهی کند."
با چنین آرمانی موتلفه اسلامی گرد آمد که امر به معروف ونهی از منکر کند تا بتواند جامعه نمونه اسلامی تشکیل دهد. شاید از همین رو است که شهید امانی در نامه خود به یکی از یارانش در مؤتلفه اسلامی؛ سالهای چنین فعالیت تشکیلاتی را بهترین سالهای عمر خود می داند" چند سالی از عمر خود را با دوستی شما سپری نمودم و جز خیر بیحد ندیدم کاش همه عمر اینگونه میگذشت. باری اکنون سفر بین ما و شما موقت یا دائم و تا قیامت جدائی میاندازد اگر بازگشتم از خدا توفیق میخواهم که از فیض دوستی شما بیش از پیش برخوردار باشم و اگر باز نگشتم دوستی ما قطع نشده به یاد شمائیم و شما هم به یاد ما."
این نامه، نامه ای است از یک انسان ایستاده در دروازه بهشت به رهروان راهش. از این رو، باید به مفاهیم آن به چشم وصیتنامه سیاسی – الهی شهید امانی نگاه کرد. پس تقاضا دارم فراز بعدی نامه ایشان برای ما را با دقت بیشتری توجه نمایید:
"باری چند کلامی به یادگار از من داشته باشید. هیئت و جمع فعلی ما بدون شک و به یقین مرضی خدا و ولیعصر ارواحناله الفداء است و تا زمانی که به آئین تقوی و محبت عمل کنید به یاد خدا جمع شوید و به یاد خدا پراکنده گردید در قلعه محکم حمایت ذات مقدس ولیعصر(عج) خواهید بود و شما را بیمدد نخواهند گذاشت اگر من بازنگشتم از من لایقتر غلامی را به خدمت شما خواهند فرستاد و مسلم بدانید کسی که نیتش ناپاک باشد نمیتواند خود را به دوستی رفقای ما درآورد و بین ایشان درنگ کند دیر یا زود یا اندیشه خود را پاکیزه میکند و یا میرود."
پیشینیان ما نیز چنین کردند. بزرگانی همچون مرحومان آیت الله انواری، عسگراولادی، حاج حیدری، شفیق و ... که از آن خط سرخ برای ما به یادگار مانده بودند، جز به آئین تقوی نمی اندیشیدند. نسل بعد از آنها نیز با گرفتن جان خویش در کف دست؛ از سرپل ذهاب تا شلمچه و حتی فاو در عمق خاک دشمن بعثی؛ بر این طریق هدایت ثابت قدم ماندند.
چنانکه یکی دیگر از شهدای دانش آموخته مکتب حسین علیه السلام در این صراط؛ چنین وصیت می کند که "...برادرانم! به ریسمان الهی اعتصام کنید و آن را رها نسازید ،هرچه به کلاس بالاتری از ایمان برویم درسهایمان مشکل می شود و درس امتحانات مشکل تر و شیطان هم تلاشش بیشتر می شود. مبادا پس از چند صباحی تحمل درد و رنج و زحمت در راه خدای بزرگ به دره نیستی سقوط کنیم ..."
اینک ماییم و آزمون دشوار تحقق خواست امام از ما؛ موتلفه اسلامی با آن رهنمود بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی رسیدن به افق تشکیل یک "جامعه نمونه اسلامی" را فرارو قرار داده است؛ آنچنان که شعار دوره کنونی نیز، " پیش به سوی دولت و جامعه نمونه اسلامی با گفتمان رهبری" است. ما بر این مزار حاضر شده ایم تا بار دیگر هم پیمان شویم که بر این هدف ثابت قدمیم و با رصد هوشمندانه ، نقد مشفقانه و حمایت حکیمانه برای رسیدن به آن، دولت را همراهی می نماییم.
اما وظیفه فردای ما. راه فردای ما را ولی فقیه مان روشن کرده است. برای درک این وظیفه، پایان عرایضم را ، فرازی کوتاه در حد اشاره ای از میان سخنان امام خامنه ای در هفدهم اردیبهشت ماه سال جاری درباره ضرورت کادرسازی برای چنین هدف مهمی قرار می دهم.
معظم له فرمودند :" هدفى که ما براى جمهورى اسلامى، بر اساس آموختههاى عمومى انقلاب در نظر گرفتیم ...آن هدف، هدف خیلى والایى است. هدف، ایجاد یک جامعهى نمونه است... آن جامعهاى مورد نظر اسلام است که از لحاظ مادّى، یعنى از لحاظ ثروت، از لحاظ علم، از لحاظ سطح زندگى، در سطح بالایى باشد؛ از لحاظ اخلاق و معنویّت هم در آن سطح و یا بالاتر از آن سطح باشد... راه خیلى طولانى در پیش دارد. و این شدنى است ... ما میخواهیم به این اهداف برسیم؛ این اهداف، انسان لازم دارد"