این مخالفتها در حالی بود که مسعود بارزانی که ریاستاش بر اقلیم از دوسال قبل پایان یافتهبود، باید در تاریخ 10 آبان ماه، بهطور رسمی قدرت را تحویل میداد و همین امر نیز به لحاظ روانی جامعه کردی را آماده کرده بود تا تغییر و تحول در ریاست اقلیم را بدون هیچ مخالفتی بپذیرند. بویژه که مخالفتهای برخی گروهها از جمله تغییر (گوران) و به طور اخص جوانانی که در خارج تحصیلکرده بودند نیز در مباحثی از جمله قدرت، تعاملات بینالمللی، بحثهای مربوط به توسعه و دگرگونی سیاسی با رهبر اقلیم کردستان اختلاف نظر عمیقی داشتند که همین امر نیز این ذهنیت را شکل داده بود که تغییر رهبری میتواند سمت و سوی بهتری را به اقلیم کردستان بخشد.
شکلگیری همین ذهنیت عمومی بود که باعث شد، بارزانی در جریان همهپرسی تلاش کند، برخی از اشخاص ذی نفوذ سیاسی و نظامی اقلیم را از میدان به در کرده و حضور خود را در این منطقه محکم کند. او یکشنبه شب نیز به همین سیاست ادامه داد و در سخنان تلویزیونی خود، اتحادیه میهنی را بهدلیل آنکه در کرکوک حاضر به مقابله با ارتش عراق و نیروهای مردمی نشدند، به خیانت متهم کرد. این تکرویها در کنار افشای خبر توافقهای پشت پرده و غیر علنی بارزانی با عربستان و رژیم صهیونیستی روند پایان حیات سیاسی بارزانی را تسریع بخشید.
مسعود بارزانی تلاش داشت تا با طرح و اجرای رفراندوم دراقلیم و ترغیب کردها به جدایی از دولت مرکزی، نام خود را بهعنوان تنها قهرمان ملی و تک چهره این خطه از کردستان ثبت کند،اما محاسبات اشتباه وی در صحنه سیاسی اقلیم، تنهایی و شکست را برایش به ارمغان آورد. با توجه به سخنرانی یکشنبه شب بارزانی پس از اعلام استعفایش که مؤید تداوم افکار واگرایانه و تجزیه طلبانه او است، به نظر نمیرسد بازگشتی برای او متصور باشد.