سیاسی

پاسخ بادامچیان به عصبانیت اصلاح طلبان

اصلاح‌طلبان ادعای آزادی بیان و عقیده دارند اما تحمل شنیدن یک اظهارنظر و تحلیل را ندارند و به ‌شدت آشفته می‌شوند و البته به ‌جای دفاع منطقی به حمله و اهانت و توهین و هر کار دیگری دست می‌زنند تا طرف را از اظهار عقیده و نظر بازدارند.
دکتر بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در یادداشتی پاسخ حملات اخیر رسانه های اصلاح طلب از جمله سایت عصرایران و سایت اعتمادآنلاین را داد.

به گزارش روابط عمومی حزب موتلفه اسلامی، پاسخ دکتر بادامچیان به این شرح است:

اصلاحطلبان ادعای آزادی بیان و عقیده دارند اما تحمل شنیدن یک اظهارنظر و تحلیل را ندارند و به شدت آشفته میشوند و البته به جای دفاع منطقی به حمله و اهانت و توهین و هر کار دیگری دست میزنند تا طرف را از اظهار عقیده و نظر بازدارند. اخیراً در مصاحبهای که از اینجانب پخششده من نظرم را درباره میرحسین موسوی گفتهام که در همان سالهای ۱۳۶۰ من اعتقاد یافته بودم که او مهره پنهان خارجی است. این موضوع را به بزرگان نظام گفتم آنها مخالفتی نداشتند و بعضی نفی صحبتم را نکردند اما فرمودند که ما نظرمان چنین نیست.

نامه محرمانه به مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی

این نکته را در نامهای محرمانه به مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی که رئیسجمهور بود نوشتهام و این نامه را تاکنون منتشر نکردهام. اخیرا در این مصاحبه نظرم را بیان کردم این موضوع خاطر نازکتر از گل برخی اصلاحطلبان را به شدت برآشفته کرده است و یکی از آنها در سایت عصر ایران شدت ناراحتی و نگرانی خود را آشکار ساخته است وی کوشیده همه نظرات و واقعیتهایی که در مصاحبه من آمده است نفی کند مینویسد: «سخنانی را به امام خمینی و آیتالله بهشتی نسبت داده که این نوشته در تائید یا تکذیب آنها نیست» و بعد ایجاد شک و تردید کرده است بعد هم نوشته است تنها یک نمونه از ادعاهای مورد مناقشه آقای بادامچیان عضویت شهید رجائی در موتلفه است و نوشته: « حال آن که همه میدانند مرحوم رجایی در دروان فعالیت سیاسی پیش از انقلاب عضو دو تشکل بوده ابتدا مجاهدین خلق و بعد یا همزمان نهضت آزادی و البته پس از انحراف ایدئولوژیک از سازمان جدا شد و در تیر ۱۳۵۸ از نهضت آزادی استعفاء داد.»

در مورد سخنان من درباره امام و آیتالله بهشتی حداقل همه میدانند بنده از سال ۱۳۴۱ در جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی در خدمت امام و در همین سال و پس از آن در موتلفه اسلامی در محضر شهید آیتالله بهشتی و در حزب جمهوری اسلامی دبیر اجرایی حزب که دبیر کل آن آیتالله بهشتی بود، بوده ام و این زمانی بود که اصلاحطلبان امروز و اکثر لیبرالهای آن روز با امام همراه نبودند و علیه شهید بهشتی حمله می کردند و با او برخورد داشتند.

حالا خندهدار است که آقایان مدافع امام و شهید بهشتی شدهاند آن هم در برابر خاطراتی که من از امام و بهشتی بیان داشتم.

شهید رجایی در موتلفه

اما در مورد شهید رجایی و عضویت او در موتلفه اسلامی کافی است به خاطرات وی که در دوران ریاست جمهوری وی ضبط شده و در کتابهای مربوط به شهید رجایی درجشده است مراجعه فرمایید.

شهید رجایی می فرماید:

«من و شهید صادق اسلامی شاگردان شهید حاج صادق امانی هستیم. پس از دستگیری اولیه سران موتلفه اسلامی در سال ۱۳۴۳ به کمک دکتر باهنر و جلالالدین فارسی این گروه را جمع کردیم و به صورت تشکیلات مخفی اداره میکردیم و هرکدام مان یک اسم مستعار داشتیم»( کتاب شهید محمد علی رجایی-یاران امام به روایت اسناد ساواک انتشارات مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات)

نام مستعار شهید رجایی امیدوار بود و نام مستعار اینجانب نیز لوزی بود.

بنابراین شهید رجایی از گروه شیعیان و یاران مؤتلفه اسلامی است در سال 43 عضو و جزو رهبران موتلفه اسلامی است که در برهه ای موتلفه را اداره می کرد.

از این رو اعتبار بقیه مطالب نویسنده و همفکرانش از اصلاحطلبان کاملاً مشخص است. وقتی آنها چنین هستند و از خود شهید رجایی را نفی میکنند در بقیه موارد معلوم است که تا چه اندازه میتوان به سخنان آنها اعتماد کرد.

عصبانیت حضرات هم طبیعی است اما خندهدارتر نوشته این نویسنده در عصر ایران است. او مینویسد: «او در حالی آخرین نخستوزیر ایران را مهره پرورشیافته و خارجی دانسته که اهل تاریخ درباره اشخاصی چون محمدعلی فروغی هم تجدیدنظر کرده و جانب احتیاط را میگیرند.»

مینویسد:« سخن او اهانت به شورای نگهبان است که در سال ۸۸ میرحسین را برای نامزدی ریاست جمهوری تائید کرده است بعد مینویسد درباره ناخدا یکم بهرام افضلی فرمانده نیروی دریایی و وابستگی به او هم دادگاه رأی داد.»

از افتخارات نظام جمهوری اسلامی

دراینباره باید گفت :اولین رئیسجمهور منتخب نظام جمهوری اسلامی ابوالحسن بنیصدر است که به ریاست جمهوری رسید و امام انتخاب او را تنفیذ کرد و اولین رئیس صداوسیما قطبزاده بود که به حکم امام منصوب شد و بعد خائن از آب درآمد و این از افتخارات نظام جمهوری اسلامی است که چنین عناصری تا چهره ی آنها اشکار نشده تا چنین جایگاه هایی میرسند و بعد هوشیاری و بیداری ملت و عملکرد منفی آنها ،آنان را رسوا و کنار میگذارد. همانطور که خیانت میرحسین در انتخابات ۸۸ و جریان فتنه آشکار شد و ملت او را کنار گذاشت و حکومت حفاظت او را تأمین کرد تا او را نکشند و بهپای نظام بنویسند.

معلوم است نویسنده مذکور وقتی از محمدعلی فروغی نخستوزیر رضاخان و فراماسونر انگلیسی و خائن به ایران و حامی دیکتاتوری رضاشاه که انگلیس او را برای اجرای بیرحمانه برنامه ضد اسلام و ضد استقلال ایران بر سر کار آورده بود، حمایت میکند، موضوع حمایت او از مفتون اصلی فتنه ۸۸ هم معلوم میشود.

یا حتی وقتی وی دوباره از نفوذی حزب توده در شبکه نظامی حزب توده وابسته به ک گ ب شوروی یعنی ناخدا افضلی یاد میکند و تلویحاً میخواهد مسئله او را به شک و تردید برساند. پس از چنین قلمی نمیشود توقع داشت که از اظهارنظر بنده و عقیدهای که در حزب نسبت به میرحسین یافته بودم و در خاطرات انقلاب آن را بیان کردهاند اینطور آشفته و برافروخته نشود.

از نامه های مرحوم عسکراولادی سوءاستفاده نکنید

پاسخ من به این حضرات این است که این حمایت مستمر شما از کسی که در فتنه ۸۸ ،محور اصلی آن فتنه بوده و به فرموده مرحوم عسگراولادی مفتون بیگانگان در جریان فتنه ۸۸ که مورد حمایت جدی آمریکا و رسانههای استکباری بود و موجب شهادت برخی افراد و ایجاد آشوب در کشور که برخی تعبیر به انقلاب رنگی کردهاند بوده است، خود بیانگر مواضع غلط و خطای شماست و همین خطاهاست که شما را چنین منزوی و بیاعتبار کرده است و میکند.

لطفاً از اخلاق مرحوم عسگراولادی و سیاست او در مسئله نامههای پایان عمر پربرکتشان هم سوءاستفاده نکنید عسگراولادی درصدد تبرئه میرحسین و اصحاب فتنه ۸۸ نبود. آنها را مفتون بیگانگان میدانست که رؤسای فتنه نیستند چون فتنه ۸۸ را فتنه وارداتی میدانست که مورد حمایت بیگانگان است، نه اینکه فتنهای باشد که مستقلاً از درون ایران شکلگرفته باشد.

تاکنون به مصلحت، مسائل میرحسین را مطرح نکردهام

با اینکه میرحسین موسوی در دوران نخستوزیری خویش بدترین رفتار و زشتترین رفتار را علیه او داشت که در خاطرات مرحوم عسگراولادی هست. میرحسین با اینکه میدانست امام چه اعتماد محکمی به عسگراولادی دارد ولی علیه عسگراولادی و سیاستهای بازرگانی او هر کاری از دستش برآمد، کرد. با اینکه میدانست که عسگراولادی همه مطالب خود را با امام مطرح و عمل میکند و امام مایل به کنار گذاشتن وی از وزارت بازرگانی در شرایط جنگ تحمیلی نیست اما کارهایی علیه عسگراولادی کرد که بالاخره وی به امام گفت که اجازه فرمایید من کنار بروم زیرا کار بهجایی رسیده که حیثیت افراد مؤمن را به خاطر فشار بر من دارند آسیب میزنند و امام فرمودند تا آنجا که می شود مقاومت کنید و اگر نشد اختیار با خودتان است.

من به این آقایان اصلاحطلب و لیبرال میگویم من تاکنون به مصلحت، مسائل میرحسین را مطرح نکردهام و شما هم این اظهارنظر من را با هر وزن سیاسی که دارم تحملکنید و الا همان فتنه ۸۸ برای آشکار شدن حضرات بهترین است گرچه موارد دیگر هم بسیار مهم هستند.

https://shoma-weekly.ir/98TdcC