بین الملل

وقتی «ایالات متفرقه» می‌لرزد

بر گزیت و ترامپ، دو نماد شورش مردم علیه نظم لیبرالی غرب هستند؛ شورش‌هایی از درون حاکمیت و از کانال حاکمیت. انگار همان‌طور که شهید مرتضی آوینی گفت، «اومانیسم مسلط بر عالم غرب، خواه‌ناخواه به بن‌بست خواهد رسید و در این حالت، چون عقربی که در محاصره آتش خود را نیش می‌زند؛ اسباب فروپاشی و اضمحلال را خود علیه خویشتن فراهم خواهد آورد و از درون فرو خواهد پاشید.»
مهدی خانعلیزاده- «حتی زلزله هم نمیتوانست پنجاه ایالت آمریکا را اینطور بلرزاند.» این تعبیر مجری شبکه تلویزیونی ABCnews درباره «پدیده ترامپ» است؛ پدیدهای که حالا چند روزی است در اتاق بیضی کاخ سفید، مستقر و کابوس بسیاری از سیاستمداران غربی را تعبیر کرده است.

اگرچه «ملانیا ترامپ» بالباسی که پوشید، تلاش کرد تا یاد «ژاکلین کندی» را زنده کند اما سخنرانی مراسم تحلیف دونالد ترامپ حتی بیشتر از لباس همسرش، او را به «جان اف کندی» شبیه کرد؛ شباهتی در عین تضاد.

کندی، دموکرات بود و ترامپ، جمهوریخواه است اما هر دو یک ویژگی مشترک دارند: «خلاف جریان سیاست آمریکا شنا میکنند»؛ ویژگی مشترکی که ممکن است سرنوشت مشترکی را هم برای آنها رقم بزند؛ یعنی حذف از بازی سیاست.

اولین سخنرانی دونالد ترامپ بهعنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور ایالاتمتحده، دوباره حامیانش را امیدوار کرد و نشان داد که هنوز تسلیم قواعد بازی سیاست نشده و هنوز توانایی ایستادگی بر شعارهای عجیبی را که در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری 2016 میداد، دارد.

او از مردم گفت و از جنایاتی که دولتهای پیشین آمریکا در طول سالیان در حق مردم کردهاند؛ جنایاتی که البته برخلاف شعارهای ترامپ، چندان هم به مذاق این تاجر ثروتمند بد نیامده است و زمینه را برای تبدیل او به یکی از نمادهای ثروت در رسانهها فراهم کرده است.

از اولین روزی که ترامپ برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری از سوی حزب جمهوریخواه ثبتنام کرد، بیشتر از یک سال میگذرد و کسانی که در آن روزها با دست او را نشان میدادند و مسخره میکردند، حالا انگشتبر دهان، شاهد قدم زدن او در راهروهای کاخ سفید هستند و این، واقعیترین نما از جامعه این روزهای آمریکاست: مردمی که خشمگین در خیابانها فریاد میزنند و رئیسجمهوری که میخواهد «اصلاحات کندی» را احیا کند.

آن روزی که «فرانسیس فوکویاما» از پایان تاریخ توسط لیبرال دموکراسی سخن گفت، هرگز فکر نمیکرد که نماد پستترین ارزشهای آمریکایی تبدیل به فرد شماره یک این کشور شود.

آمریکا علیه رئیسجمهور

زنان، مردان، کودکان، سیاهپوستان، دختران جوان، دانشجویان، کارگران، اساتید دانشگاه... این فهرست، بخشی از کسانی است که این روزها در کف خیابان مشغول فریاد زدن علیه «رئیسجمهور ترامپ» هستند؛ رئیسجمهوری که حتی در روز مراسم تحلیفش هم آب راحت از گلویش پایین نرفت.

نارضایتی از رئیسجمهور جدید و به هم ریختن نظم سیاسی آمریکا تا جایی پیش رفته که حتی «جان کری»، وزیر امور خارجه سابق هم تنها چند ساعت پس از برکناری، به خیابان آمد تا آتش اعتراضات را گرمتر کند.

معترضین در آریزونا، نیویورک، فلوریدا، واشنگتن و دهها شهر دیگر، شعار ترامپ یعنی «آمریکا را دوباره قدرتمند کن» را به «آمریکا را دوباره نژادپرست کن» تعبیر کردهاند و فریاد «ترامپ رئیسجمهور من نیست» سر میدهند.

اما اعتراضات علیه ترامپ محدود به آمریکا نیست. خبرگزاری رویترز گزارش داد که 670 تظاهرات در سراسر جهان علیه رئیسجمهور جدید آمریکا برگزارشده و یا بهزودی برگزار میشود.

در لندن زنان معترض با در دست داشتن پلاکاردهایی که رویشان شعارهای مختلفی علیه ترامپ نوشتهشده بود، در مقابل سفارت آمریکا تجمع کردند. بسیاری از بازیگران و هنرمندان مطرح جهان در راهپیماییهای اعتراضی علیه ترامپ شرکت داشتند.

در قاره آفریقا نیز صدها معترض در کاروآ در نایروبی با در دست داشتن پلاکاردهایی شعارهای ضدآمریکایی سر دادند.

در سیدنی استرالیا نیز 3000 تن اعم از زنان و مردان در «هاید پارک» گرد هم آمدند تا مراتب اعتراض خود را علیه ترامپ بهعنوان چهل و پنجمین رئیسجمهوری آمریکا نشان دهند.

در همین حال تظاهرات دیگری در کانادا برگزار شد و مردم شهرهای کبک و مونترال علیه رئیسجمهوری جدید آمریکا دست به راهپیمایی اعتراضی زدند.

و این، تازه اولین روز کاری آقای رئیسجمهور است...

عقدهگشایی مردم علیه سرمایهداری

«اسلاوی ژیژک»، فیلسوف معروف چپگرا درباره پیروزی عجیب «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفته است: «ترامپ نمیتواند در آمریکا فاشیسم را حاکم کند اما پیروزی او سرآغاز یک بیداری بزرگ است و حرکتهای سیاسی جدیدی شکل خواهد گرفت.»

و این همان فصل مشترک «بله به ترامپ» و «نه به عضویت انگلیس در اتحادیه اروپا» است.

پایان جنگ جهانی دوم، یک فرصت طلایی برای نئولیبرالها بود تا قواعد بازی جهان را بر سیاستهای خود، تنظیم و ملتها را در جلوی چرخ «سرمایهداری بدون مرز» قربانی کنند.

فروپاشی شوروی، این روند را تهییج کرد و اکثر اندیشمندان را به این نتیجه رساند که دوران اهمیت «مرز» و «ملیت» گذشته و میتوان اتحادیه اروپا را جایگزین تکتک کشورهای اروپایی کرد.

اما...

تلنگرهایی مانند اقبال مردم در اروپا و آمریکا به احزاب ملیگرا که خواستار احیای هویت کشورشان بودند، زمینه را برای مشت سهمگین «بر گزیت» یا همان خروج انگلیس از اتحادیه اروپا فراهم کرد.

جماعتی که هنوز از این ضربه گیج بودند، با قرائت نام «دونالد جان ترامپ» بهعنوان رئیسجمهور منتخب ایالاتمتحده، شوکران را سر کشیدند.

تحقیر هویت ملی و مردم کشورهای غربی تحت عنوان «تجارت آزاد» و «رقابت اقتصادی»، عقده اودیپ ملیگرایی غربیها را گشود و آنان را به واکنش واداشت؛ واکنشی از جنس فرستادن یک فرد هوسباز، فاسد و پرحاشیه به کاخ سفید.

بر گزیت و ترامپ، دو نماد شورش مردم علیه نظم لیبرالی غرب هستند؛ شورشهایی از درون حاکمیت و از کانال حاکمیت. انگار همانطور که شهید مرتضی آوینی گفت، «اومانیسم مسلط بر عالم غرب، خواهناخواه به بنبست خواهد رسید و در این حالت، چون عقربی که در محاصره آتش خود را نیش میزند؛ اسباب فروپاشی و اضمحلال را خود علیه خویشتن فراهم خواهد آورد و از درون فرو خواهد پاشید.»

https://shoma-weekly.ir/auD2MT