مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با اسدالله بادامچیان را در ادامه می خوانید:
آقای بادامچیان! با توجه به خروج آمریکا از برجام و فضای سیاسی و اقتصادی حاکم بر کشور، چقدر ضرورت دارد که در نیروهای داخل کشور خودمان به وحدت، انسجام و همدلی برسیم؟
اول؛ وحدت در همه امور به ویژه در اداره کشور، یک ضرورت دائمی و رمز پیروزی و موفقیت است. امام خمینی(س) و مقام معظم رهبری در زمینه وحدت تأکید فراوان دارند.
دوم؛ ملت ما درباره نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه، استقلال و آزادی، که محورهای اصلی این نظام است، با هم وحدت دارند. زیرا انقلاب اسلامی و این نظام متعلق به مردم ما و خمینی(س) روح بلند ملت ما است؛ و اصل ولایت فقیه یک اصل اسلامی مسلمانان ایران است. این مردم برای این انقلاب و نظام صدها هزار شهید، جانباز و آزاده از سراسر کشور داده اند و دستاوردهای عظیم این نظام و دشمنی عمیق دشمنان استعمارگر و استکبار جهانی را به خوبی می شناسد و در حمایت از نظام و تقابل با توطئه های دشمنان اسلام و ایران با هم متحدند.
سوم؛ مردم ما در نظام امت و امامت وحدت دارند. 26 سال مردم ما از سال 41 تا سال 67 آنچه امام خمینی فرمود را با جان و دل تبعیت کردند. زیرا امام را از خودشان می دانستند و امام هم خود را در ملت می یافت؛ایشان 4 بهمن 41 فرمود کسی در قم از منزل بیرون نیاید و هیچ کس بیرون نیامد؛شب 15 خرداد ایشان را دستگیر کردند و مردم حماسه 15 خرداد را پدید آوردند؛سال 57 فرمود نیمه شعبان را جشن نگیرید و مردم جشن نگرفتند؛21 بهمن 57 فرمود به خیابان ها بریزید و به حکومت نظامی اعتنا نکنید؛ علی رغم خطر کشته شدن، مردم به خیابان ها آمدند و طاغوت را در هم شکستند؛امام فرمود به جبهه ها بروید و حمایت کنید؛ همه مردم حتی پیرمردان و نوجوانان حضور یافتند و پیرزنان نیز حمایت کردند.
پس از رحلت پیر جماران، آیت الله خامنه ای، با رأی خبرگان امامت را عهده دار شد؛ ملت شعار داد «خامنه ای خمینی دیگر است» و همان پیوند و وحدت آسمانی را با او ادامه داده است.
پس وحدت امت و امامت برقرار است.
چهارم؛ انقلاب ما اسلامی و بر پایه اسلام ناب نبوی، علوی، فاطمی، حسینی و مهدوی است. اسلام دین توحیدی، و امت موحّد است؛ در تمسک به حبل الله وحدت می یابد و بنا به دستور خداوند متعال از تفرقه پرهیز می کند.
پنجم؛ اختلافات و درگیری ها و وحدت شکنی ها، مربوط به جریان های سیاسی و سیاسی - عقیدتی، و سیاست بازی ها، و افکار و عقاید و روش های متفاوت حکومتگران و سیاسیونی است که به جای امامت محوری و وحدت خواهی در پی خود محوری و خود باوری، و تأمین منافع جریانی گروهی و باندی بوده و هستند.
سازمان منافقین، فرقانی ها، کمونیست ها، ملی گرایان خود محور، بنی صدری ها، لیبرال ها، افراطی ها (که خود را از امام انقلابی تر می دانند)، تحلیلگران سیاسی که تحلیل خود را بر محور امامت استوار نمی کنند، متظاهرین به ولایتمداری که تحلیل خود را برتر از نظرات ولی فقیه عادل می دانند و در پی دستیابی به اهداف مقامی و تعصبات فکری و سیاسی و گروهی خود هستند، سازشکاران و غیر انقلابی ها که انقلاب را در منظومه فکری غیر انقلابی خود قبول دارند و امثال آنها، در این 56 سال هرچه اختلاف و درگیری هست در این مجموعه ها است.
ششم؛ در اهالی سیاست و تشکل ها و چهره های خالص سیاسی اسلامی ولایی، در این بیش از نیم قرن، به علت تبعیت صادقانه آنها از امامت امت، اختلافات عقیدتی و سیاستی در اصول کم بوده و همه جا و در شرایط متفاوت تابع خط ترسیمی ولی امر مسلمین بوده و هستند. روش ها و تحلیل های متفاوت نیز به علت ولایتمداری، آنچه ولی امر نظر داده اند را تبعیت کرده اند. لذا وحدت آنها در سایه سار ولایت فقیه برقرار بوده و هست.
این مجموعه های مقاوم در ارزش ها، همواره مورد تهاجم شدید استکبار و جنگ های روانی و مورد هجمه افکار و عقاید التقاطی و انحرافی بوده اند؛ تا آنجا که به مظلومیت شهید بهشتی و یارانش انجامیده است.
هفتم؛ گروه ها و چهره ها و اشخاص سیاسی که به انقلاب علاقمند بوده و طرفدار ابقای نظام جمهوری اسلامی، لیکن با غلبه و حکومت افکار دیدگاه های خود، بوده اند، در این 40 سال از مرز درگیری و متهم کردن دیگران به انواع تهمت ها تا کوشش برای تخریب و برکنار نگه داشتن عناصر خالص انقلاب، همه کار کرده اند و عامل اصلی اختلافات و درگیری ها همین افراد هستند. چه آنهایی که خود را انقلابی و دیگران را غیر انقلابی دانسته اند، تا آنها که خودشان را عقلگرا و دیگران را سنت گرا، یا خود را روشنفکر و مدرن نامیده و غیر خودشان را متحجر و عقب مانده نامیده اند؛ تا آنهایی که دانسته یا ندانسته در خدمت اهدافی غیر اهداف نظام و انقلاب اسلامی قرار گرفته اند.
نگاهی به نشریات این افراد از مدعیان اصلاح طلبی تا مدعیان انقلابی کامل بودن با عناوین مختلف، این عدم وحدت و ایجاد اختلاف و درگیری کاملا آشکار است.
در نامه شهید آیت الله دکتر بهشتی و مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در اواخر سال 59 به امام خمینی(س) خیلی صریح و روشن مشخص شده است.
در نگاه واقعیت گرایانه، وحدت امری ضروری است
پس در نگاه واقعیت گرایانه، وحدت امری ضروری است؛ و ملت با هم وحدت دارند. امت و امامت نیز با یکدیگر وحدت دارند. آنها که مسلمان واقعی هستند و در همه کارها به اسلام می اندیشند و عمل می کنند، وحدت دارند. اختلافات و درگیری ها مربوط به جریان های سیاسی، غیر جریان های ولایتمدار و امامت محور می باشد. برای اینکه همه ملت و همه جریان های سیاسی وحدت بیابند نیاز به وحدت آنها در اصل نظام جمهوری اسلامی، ولی فقیه، قانون اساسی جمهوری اسلامی و ارزش های اسلامی است.
نکته دیگر این است که اگر وحدت میسر نیست آیا همه باید جدای از هم باشند؟ خیر. می توان به «اتحاد» یا «ائتلاف» و یا «تعامل» حداقلی از هماهنگی و همراهی جمعی رسید.
شناخت دقیق از وحدت، اتحاد، ائتلاف، تعامل و عمل به یکی از آنها باعث نوعی پرهیز از درگیری ها و شکاف ها و جدایی ها می شود.
امام می فرماید اختلاف سلیقه، اختلاف رأی و حتی جار و جنجال باید باشد. لکن نتیجه این نباشد که با هم دشمن شوید.
بنابر این وحدت لازم است. وحدت چگونه میسر می شود؟ اگر کسی امامت جامعه را قبول دارد می تواند وحدت داشته باشد و اگر امامت جامعه را قبول ندارد وحدت میسر نمی شود. محور دیگر مبنای عقیدتی است. یعنی زمان شاه کمونیست ها و چریک های فدایی خلق مبارزه می کردند و سازمان مجاهدین خلق هم مبارزه می کردند. یک زمانی سازمان مجاهدین با کمونیست ها همراه شدند که شاه را سرنگون کنند ولی بعد به هم خیانت کردند؛ چون مبنای عقیدتی آنها متفاوت بود. یک مسلمان واقعی که برای حاکمیت اسلام جهاد می کند نمی تواند با یک کمونیست که برای حاکمیت غیر اسلامی جنگ می کند وحدت داشته باشند. اما مسلمانان با هر سلیقه و عقیده ای می توانند وحدت داشته باشند؛ چون مبنای عقیدتی آنها یکی است.
محور وحدت ما اسلام، قانون اساسی و ولایت است
در ایران محور وحدت ما اسلام(عقیدتی)، قانون اساسی(منشور ملی) و ولایت(امامت) است. اگر کسی ولایت فقیه را قبول ندارد نمی تواند با ملت ما و معتقدان به ولایت فقیه وحدت داشته باشد. سازمان مجاهدین، که اخیرا هم مراسمی برگزار کرده، مسلمان منافق است. نمی شود با این سازمان منافق وحدت کنید. مسلمانی که با دشمن اسلام همراه شد، مانند ملک سلمان، با مسلمانی که ضد دشمنان اسلام کار می کند نمی تواند وحدت داشته باشد.
شرط اول وحدت این است که ضد وحدت عمل نشود
مسأله بعدی این است که کسی که می خواهد وحدت داشته باشد باید روی اصول ثابتی تفاهم کند. یکی از اصول ثابت این است که طبق مصالح کشور عمل کند. اگر اکنون که آمریکا دارد تحریم می کند و برجام را بر هم زده تا ایران را وادار به مذاکره با آمریکا کند، یک گروه 100 نفره بیانیه می دهند که با آمریکا مذاکره بی قید و شرط داشته باشیم، این نمی تواند با مجموعه ملت ما وحدت کند. یعنی اگر کسی راهش را از وحدت ملت جدا کرد و راه دیگری را رفت و بعد گفت می خواهیم با هم وحدت کنیم، این امر تحقق نمی یابد. شرط اول وحدت این است که ضد وحدت عمل نشود. ولی ببینید در این موقعیت که این 100 نفر امضا کرده اند، هیچ کس، از فرد عادی تا رئیس جمهوری مملکت نمی تواند حرف آنها را قبول کند.
نامه آن 100 نفر، کمک به ترامپ بود
اما در مملکت اسلامی همه حق اظهار نظر دارند ودر واکنش به این اظهار نظرها هم جامعه آزاد است...
این در چارچوب بحث آزادی بیان است که با نهایت آزادی نوشته اند که تسلیم آقای ترامپ شویم؛ مذاکره بی قید و شرط به معنای تسلیم است. آنها گفتند و بقیه هم با آزادی اعتراض کردند. شما وحدت را پرسیدید. ما نمی توانیم با این 100 نفر وحدت داشته باشیم. مصالح کشور ایجاب می کند که در این موقعیت این را نگویند. الآن موقع گفتن این حرف نیست؛ زیرا در حقیقت این کمک به ترامپ است. ما الآن نباید به ترامپ کمک کنیم.
در کشور ما همیشه وحدت لازم است؛ اما برای کسانی که وحدت خواه هستند، تفرقه انداز نیستند، جنگ و جدال نمی کنند، قدرت تحمل همدیگر را دارند، با دشمنان این نظام همخوانی ندارند؛ کسانی که خائن نیستند ولی طوری رفتار می کنند که دشمنان این مملکت مثل آمریکا و صهیونیسم خوششان می آید و با آنها همخوانی می کنند. وحدت برای کسانی است که می خواهند با محور اسلام، قانون اساسی و امامت جامعه وحدت کنند.
اما آیا کسانی که این طور نیستند نباید وحدت کنند؟ اینها وحدت نمی کنند و می توانند در موارد خاص «اتحاد» داشته باشند. کمونیست ها اول انقلاب شعار می دادند که «ما با هم متحد می شویم» ولی امام را قبول نداشتند. ملتی که امام را قبول داشت نمی توانست با آنها وحدت داشته باشد. آنها هم حواسشان جمع بود و می گفتند متحد می شویم. اتحاد برای یک موضوع خاص است؛ مثلا وقتی صدام به ایران حمله کرد مسلمان و غیر مسلمان به جبهه رفتند و با صدام جنگیدند. اینجا اتحاد ملت است که مقابل دشمنشان می جنگند.
مسأله دیگر «تعامل» است. تعامل یعنی اینکه وحدت و اتحاد نداریم ولی با هم عمل مشترکی را انجام دهیم. زمان شاه، همه ما که با شاه می جنگیدیم همه با هم در مبارزه با شاه تعامل داشتند. وقتی ما وارد زندان می شدیم کمونیستی هم آنجا بود که نماز نمی خواند و حتی خدا را هم قبول نداشت. اما چون هر دو زندانی شاه بودیم با او تعامل داشتیم؛ وحدت نداشتیم.
گاهی هم «ائتلاف» می کنیم. ائتلاف یعنی اینکه در موضوعی چون نمی توانیم به تنهایی از عهده برآییم با هم ائتلاف می کنیم. مثل ائتلاف های انتخاباتی، که در دنیا هم مشهور است. الآن احزابی که در عراق رأی آورده اند وحدت و اتحاد نمی کنند و تعامل و یا ائتلاف می کنند و دولت ائتلافی تشکیل می دهند. بنابر این وحدت، اتحاد، تعامل و ائتلاف با هم متفاوت است؛ گاهی ما مرزهای آنها را رعایت نمی کنیم و دچار مشکل می شویم. در مسأله نظام جمهوری اسلامی همه ملت ما، الاّ عده قلیلی که نظام را قبول ندارند، با هم یگانه هستند و با هم هستند. با هم بودن غیر از وحدت است ولی با هم یکپارچه کاری را انجام می دهند. مثلا در راهپیمایی 22 بهمن همه با هم می آیند و کسی دنبال این نمی رود که آنها چه عقیده ای دارند یا روسری کسی جلو یا عقب است.
من با شعار دادن علیه کسانی که به راهپیمایی می آیند به شدت مخالف هستم
البته یک سری افراد هم به خاطر محدودیت هایی که دارند نمی توانند بیایند.
آنها افراد خاص هستند؛ مثلا کسی هست که نمی آید چون کارها و مواضعی داشته که نمی تواند در اجتماع ملت شرکت کند. این تقصیر خودش است که نمی تواند بیاید. کسی هم می آید و عده ای علیه او شعار می دهند. من با شعار دادن علیه کسانی که به راهپیمایی می آیند به شدت مخالف هستم.
کسانی هستند که در مسأله اداره کشور با رئیس جمهوری مخالف هستند. رئیس جمهوری منتخب مردم است و تنفیذ ولی فقیه را هم دارد و رئیس جمهور قانونی کشور است. کسی که رئیس جمهوری را قبول ندارد نمی تواند با او وحدت داشته باشد؛ می تواند با او تعامل کند. رئیس جمهوری هم کسانی را قبول ندارد و نمی تواند از آنها استفاده کند. مثلا آقای رئیس جمهور فعلی نماینده اعتدال و اصلاحات است. ولی رئیس جمهور همه است و او باید وحدت، تعامل و «همه با هم» بودن را مدیریت کند. ولی روزنامه ایران، که ارگان دولت است، با احمدی نژاد و طرفداران او مخالفت دارد و به آنها حمله می کند.
رئیس جمهوری باید زمینه همراهی با دولت را فراهم کند
به نظر شما احمدی نژاد در دوران دولت خود از ولی فقیه فاصله نگرفت؟
یک مسأله این است که رئیس جمهوری اگر می گوید همه با دولت همراهی کنند باید زمینه این همراهی را فراهم کند. بعد در روزنامه خود علیه بخشی از این جامعه حمله می کند یا یک کسی با این رئیس جمهوری دعوا می کند و بعد می گوید چرا رئیس جمهوری با من وحدت نمی کند؟ در دعوا که امکان وحدت و همراهی نیست؛ دعوا نکنند تا وحدت برقرار شود. اگر می خواهیم مقابل آمریکا بایستیم، که البته ملت و رهبری هم ایستاده اند، کسانی که راهشان را جدا می کنند به هیچ جایی نمی رسند. کما اینکه نهضت آزادی که راهش را از امام جدا کرد تا امروز به جایی نرسیده؛ هیچ کس هم مانع فعالیت آنها نشده و با فوت دبیرکلشان دبیر کل جدید هم انتخاب کردند. اگر می خواهند مشکلاتشان را حل کنند، برگردند و راه وحدت را بروند. اگر نمی خواهند، راه اتحاد را بروند و اگر این راه را هم نمی خواهند، تعامل کنند.
الآن در قضیه مواجهه با آمریکا کدام مورد را می توانیم داشته باشیم؟
همه موارد را می توانیم داشته باشیم.
با کسانی که آب به آسیاب ترا مپ می ریزند، نمی شود وحدت کرد
می توانیم وحدت بین مردم و بین مردم و همه مسئولین را در همه رده ها داشته باشیم؟
دارند. الآن به هرکس از ملت ما بگویی آمریکا را قبول داری؟ می گوید نه؛ این دولت رفت و مذاکره کرد و برجام را تصویب کرد ولی آمریکا از همان روز بازی درآورد. حتی در دوران اوباما هم تحریم ها را بر نداشتند. ترامپ هم که همه چیز را نفی می کند. اگر به یک بچه هم در ایران بگویید حاضر هستی با ترامپ متحد شوی؟ می گوید نه؛ قبول ندارد. اما اگر کسانی آب به آسیاب ترامپ می ریزند از وحدت ملت و رهبری ما دارند فاصله می گیرند، با اینها نمی شود وحدت کرد، مگر اینکه راهشان را تغییر بدهند. اتفاقا این طرف می گوید «همه با هم» یکی شویم.
راه وحدت این است که در برابر ترامپ «همه با هم» یکصدا شویم
راه وحدت این است که در برابر ترامپ «همه با هم» یکصدا شویم. محور این صدا خط امام، ولی فقیه و ملت است. هرکس این را قبول دارد با او می شود وحدت کنیم. اگر وحدت نکنیم، لااقل با هم متحد شویم و به نفع آمریکا کاری نکنیم. اگر اتحاد هم نمی کنیم، حداقل تعامل داشته باشیم. اکثریت ملت ایران با امامت ملت که مقام معظم رهبری باشد، در خط امام وحدت دارند. عده ای هم هستند که در خط امام نیستند و مواضع امام بر آنها حاکم نیست؛ نمی توانیم بگوییم با آنها می شود وحدت داشته باشیم. جامعه ما نسبت به آنها، چون تعدادشان کم است، اعتنا ندارد؛ مسئولین ما هم با آنها برخورد ندارند. همین 100 نفر که در این موقعیت آب به آسیاب دشمن ریختند، کسی با آنها کاری نداشت. ملت در روز قدس نشان داد که ما «همه با هم» یکی هستیم. نسبت به مسائل ائتلافی هم با توجه به موضوعی که پیش می آید می توان پیش رفت.
الآن ما با دشمنی به نام ترامپ رو به رو هستیم که هیچ کدام از اصول دیپلماتیک بین المللی و قراردادهای بین المللی و حتی حقوق بشر سازمان ملل را پایبند نیست. الآن برای مقابله با رئیس جمهور آمریکا ...
همه باید با هم باشیم؛ مگر کسی شک دارد؟! خیلی بدیهی و روشن است که همه باید با هم باشیم. حالا اگر کسی دنبال این کار نرفت و جدا شد، اگر ما «همه با هم» باشیم مشکلی پیش نمی آید.
شما دولت را گفتید. اما مخالفان دولت هم در حال حاضر طوری از دولت انتقاد می کنند که این هم دقیقا آب به آسیاب دشمن ریختن است.
هر کاری که آب به آسیاب دشمن بریزد، از طرف هرکسی که باشد، قابل قبول نیست؛ مطرود و مردود است.
علی رغم حمایت رهبر انقلاب و مراجع از دولت و تیم مذاکره کننده ...
همه می خواهند از دولت قانونی تا زمانی که تنفیذ مقام معظم رهبری را دارد حمایت کنند. چه کسی با دولت قانونی بر سر کار مخالفت می کند؟! مشکل در دولت آقای روحانی است و در ملت نیست. اکنون نارضایتی شدید از مسائل اقتصادی دولت هست و قابل انکار نیست و دولت کاری برای رفع نارضایتی ملت نمی کند.
دولت باید از همه کارشناسان و عناصر دلسوز کمک بگیرد
مشکلات اقتصادی در همه 40 سال اخیر بوده است.
هیچ وقت به این اندازه نبوده است. اما می بینید کسی در خیابان علیه دولت شعار نمی دهد. بازار تنها یک روز بسته بود و بعد باز کردند؛ در حالی که ضد انقلاب و مخالفان می خواستند بازار بسته بماند. برای اینکه گفتند پیام را به دولت رساندیم که این وضع قابل قبول نیست. متأسفانه دولت برای آنها کاری نکرد و خود آنها بعد از اینکه احتمال خطر خرابکاری عناصر خرابکار از بین رفت، باز کردند. حالا این دولت است که برای اداره کشور و حل مشکلات باید از همه کارشناسان و عناصر دلسوز کمک بگیرد؛ و نمی گیرد.
من صریح به شما بگویم. رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین آقای حاج اسدالله عسکراولادی است. ایشان به دولت پیغام داد که در سفر به چین ما آماده کمک به شما هستیم. آقای عسکراولادی نیازی به سفر با دولت به چین ندارد و اتاق بازرگانی ایران و چین سرجای خودش هست. دولت ایشان را نبرد و نتوانست از ایشان استفاده کند.
من شرعا تضعیف دولت را جایز نمی دانم
یک موقع هست که می خواهیم خدای نکرده تضعیف دولت کنیم، که من شرعا جایز نمی دانم و تضعیف هم نمی کنم. اما دو سال قبل ما یاران دیرینه امام و رهبری خدمت مقام معظم رهبری بودیم. بعضی از آقایان به مقام معظم رهبری گفتند که دولت در ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی حتی یک نفر از بخش خصوصی دعوت نکرده است. ما پیشنهاد دادیم بعضی صاحب نظرانی که مطمئنیم آدم های دلسوزی هستند آنجا باشند. رهبر معظم انقلاب فرمودند حرف صحیحی است؛ این را به دولت بگویید. ما هم طی یک نامه برای دولت فرستادیم ولی استفاده نکرد.
این که دولت می گوید بخش خصوصی و مردم در مسائل اقتصادی کمک کنند، خیلی ها آماده کمک هستند ولی دولت کمک نمی گیرد. وقتی دولت می گوید همه به دولت کمک کنید، نشریات عادی به کنار، ارگان دولت جمهوری اسلامی روزنامه ایران است؛ اگر در روزنامه ایران به یک عده ناروا بگویند چه می شود؟ انتظار دارند آنها با شعار وحدت دولت همراهی کنند؟
تا زمانی که تنفیذ ولایت فقیه بالای سر دولت است، نباید تضعیفش کرد و باید حمایتش کرد
آیا ما نمی توانیم به بهانه مقابله با آمریکا با همدیگر به تفاهم برسیم؟
چرا به بهانه مقابله با آمریکا؟ یک دولت قانونی با رأی اکثریت مردم بر سر کار آمده است. اگر آمریکا هم به برجام عمل می کرد، ما باید از دولت آقای روحانی حمایت کنیم. تا زمانی که این دولت بر سر کار است، دولت قانونی جمهوری اسلامی ایران است و رأی اکثریت را دارد، و تا زمانی که تنفیذ ولایت فقیه بالای سر آن است، نباید تضعیفش کرد و باید حمایتش کرد و حمایت هم می کنیم. اما اگر خودش نخواست حمایت بگیرد چه می شود؟
آقای عسکراولادی به آقای روحانی گفتند «ما شما را منّا می دانیم»
رئیس جمهوری در سخنرانی های اخیر خود به مراتب گفت که اختلافات را کنار بگذارید.
اصلا کسی با دولت آقای روحانی دعوا ندارد. می گوید حمایت کنید، ما هم می گوییم می خواهیم حمایت کنیم. خداوند آقای عسکراولادی را رحمت کند. وقتی آقای روحانی انتخاب شدند، ایشان کسالت داشت و خیلی هم برایشان سخت بود ولی با عصا همراه ما به ملاقات رئیس جمهور منتخب آمد و از طرف مؤتلفه تبریک گفتیم. آقای عسکراولادی به آقای روحانی گفتند «ما شما را منّا می دانیم». مؤتلفه نشان داده که دنبال پست و مقام و سهم بندی نیست و گفتیم می خواهیم کمک کنیم. آقای آل اسحاق را برای این کار انتخاب کردیم ولی بعد از آن حتی با آقای عسکراولادی هم یک ارتباط برقرار نشد. چند بار آقای عسکراولادی زنگ زد که ما می خواهیم کمک بدهیم؛ ما که نمی خواهیم کسی را مسئول بگذاریم.
پس آقای آل اسحاق را برای چه کاری انتخاب کردید؟
خودشان قرار گذاشتند که آقای آل اسحاق رابط باشد. با این رابط هم یک ارتباط برقرار نکردند.
وقتی آقای خاتمی بر سر کار آمد به ایشان گفتم، با مرحوم حاج آقا روح الله خاتمی صمیمی بودم و با شما هم رفیق هستم
یعنی برای این نبود که به طور مثال یک سمت اقتصادی بگیرد؟
خیر؛ اصلا مبنای مؤتلفه سهم خواهی نیست.
وقتی رئیس دولت اصلاحات بر سر کار آمد من (بادامچیان)، آقای عسکراولادی و سایر دوستان به دیدن ایشان رفتیم. گفت من از شما می خواهم کسانی از خودتان که برای کشور مفید هستند و می توانند کار کنند، منهای سلیقه هایشان، به من معرفی کنید. من خندیدم و گفتم شما یک نفر هم از اینها را نمی گذارید. گفت من به مؤتلفه ارادت دارم. گفتم می دانم؛ من با پدر شما، مرحوم حاج آقاروح الله خاتمی، کلی صمیمی بودیم و با شما هم رفیق هستیم؛اما اگر هم بخواهید این افراد را به سمتی منصوب کنید اطرافیانت نمی گذارند. گفت من از شما می خواهم چند نفر را کتبی معرفی کنید. یک نامه نوشتیم، نامه هم جزو اسناد مؤتلفه هست، پنج نفر را معرفی کردیم و گفتیم این پنج نفر آدم های خوبی هستند؛ ما هیچ پستی پیشنهاد نمی کنیم ولی اگر خواستید از آنها در دولت استفاده کنید. نه تنها استفاده نکردند، بلکه در جاهایی که بودند هم کنارشان گذاشتند.
این انتقاد به دولت های دیگر هم وارد است. مثلا وقتی احمدی نژاد بر سر کار آمد با اصلاح طلبان چه رفتاری داشت؟
اگر انتقاد وارد است، این رفتار را کنار بگذاریم. ما در مؤتلفه معتقدیم که اگر فردا ملت رأی دادند و دولت حزب مؤتلفه اسلامی تشکیل شد، این دولت نمی خواهد فقط حزبی ها را بر سر کار بیاورد؛ باید با حفظ ارزش ها، تعامل کند. در جلسه سال گذشته در اجلاس ICAP واقعا تعامل کردیم. سازش و نرمش نبود. یک جلسه بین المللی داشتیم که مسئول همه جانبه آن مؤتلفه اسلامی بود. همه را به این جلسه دعوت کردیم. این یک نمونه تعامل بود و می شود این طور کشور را اداره کرد. از ارزش هایی که در مؤتلفه به آنها معتقد هستیم یک قدم هم عقب نمی آییم؛ ولی با همه آماده تعامل بوده و هستیم.
به نظر من برای وحدت، اولین کاری که دولت باید بکند، این است که به روزنامه ایران بگوید به جای دعوا در جهت وحدت کار کن. اگر هر روز مطلبی علیه من در روزنامه ارگانت گفتی می توانیم با هم وحدت کنیم؟!
تکلیف رسانه های دیگر چیست؟
آنها شخصی هستند.
جماران باید، با حفظ ارزش های امام، نماد وحدت باشد
مثلا ایرنا، ایسنا، صدا و سیما و برخی از رسانه های دیگر نیز شخصی و یا خصوصی نیستند.
همه آنها به جای طرح سخنان تخریبی و طرح پرسش های منفی، به طور مثبت در راستای وحدت، اتحاد یا تعامل کار کنند؛ به ویژه آنهایی که دولتی هستند. خبرگزاری ایرنا متعلق به دولت است. جماران متعلق به همه امت است و متعلق به یک گروه خاص نیست؛ متعلق به حاج سید حسن آقا یا هرکس دیگر نیست. جماران باید، با حفظ ارزش های امام، نماد وحدت باشد و کاری کند تا همه کسانی که به امام علاقمند هستند، با سلیقه های مختلف، آنجا باشند؛ حتی همدیگر را نقد مؤدبانه کنند. اشکال ندارد که همدیگر را نقد کنیم. من برای جماران احترام قائل هستم. کسانی که آنجا کار می کنند، باید بدانند دارند برای امام کار می کنند. علاقه مندی ما به حاج سید حسن آقا را هم شاهد هستید. اصلا ما به حاج سید حسن آقا و بیت امام علاقمندیم و احترام بیت امام را نگه می داریم و کاری به موافقت و مخالفت افراد نداریم.
حاج سید حسن آقا کار درستی می کند که با همه تیپ های فکری همراهی می کند
امام متعلق به همه است. حاج سید حسن آقا کار درستی می کند که با همه تیپ های فکری همراهی می کند. لیکن به گونه ای که حاج سید حسن آقا چهره ای یک طرفه نشود. یکی از دلایلی که ما به کنار حاج حسن سید آقا می آییم این است که به جامعه نشان دهیم این نوه امام یک طرفه نیست؛ شما هم استفاده کنید.
انتقاد بادامچیان از یک روزنامه نگار
من به همه مطبوعات علاقمندم و مخالف بستن ها هستم. اما اگر مرتکب خلاف و جرم شدند چه باید کرد؟ وقتی من مشاور رئیس قوه قضائیه بودم، نشریه آقای حجاریان گفت می خواهیم با شما مصاحبه کنیم؛ گفتم من با شما مصاحبه نمی کنم. چون شما حرف من را نمی زنید؛ از حرف من ولو اینکه «لا اله الا الله» گفته باشم، «الا الله» را حذف می کنید و می گویید بادامچیان «لا اله» گفته است. گفت ما حتما باید با شما مصاحبه کنیم. گفتم زور نیست. گفت به من گفته اند هر طور شده از بادامچیان مصاحبه بگیر. گفتم اگر زور است لطف کنید بگویید من را دستگیر کنند و با زور مصاحبه بگیرید. گفت من همین حرف شما را می نویسم. گفتم من با شما مصاحبه نکرده ام؛ اگر بنویسید تکذیب می کنم. شما زور می گویید که چون ما اراده کرده ایم باید مصاحبه انجام شود. جالب است که فردای آن روز یک تیتر دروغ از من در صفحه اول زد که بادامچیان گفته «من آیت الله یزدی را قبول دارم ولی حرف های ایشان را قبول ندارم.» این ثبت است و کسی نمی تواند انکار کند. من به آیت الله یزدی زنگ زدم و گفتم از قول من دروغ نوشته اند. فرمودند می دانم. رئیس قوه قضائیه می داند که او دروغگو است. بعد زنگ زدم گفتم چرا این مطلب را نوشته اید؟ گفت نوار شما هست. گفتم نوار را به من بده. بعد از گذشت سه روز گفتند که نوار پاک شده است. یک تلکس دیگر هم بود که گفتند گم شده است. گفتم چطور است که هر چیزی گیر شما می آید گم می شود؟ گفتم بنابر این مطلبی را که می نویسم بنویسید. بعد از اینکه مطلب را نوشتم، از مطلب کتبی من هم دروغ تیتر زدند. من از آقای حجاریان و روزنامه او شکایت نکردم؛ تا به حال هم از هیچ روزنامه ای شکایت نکرده ام. اما از آن استفاده کردم که بگویم این افراد چه طور آدم هایی هستند؛ این طرز فکر و طرز روزنامه نگاری آنها است. آن گاه شعار می دهند که باید وحدت داشته باشیم!
امام هم همواره می گفتند کهاختلاف نظر داشته باشید، ولی این اختلاف ها نباید به دعوا منجر شود.
اصلا مگر می شود آدم ها با همدیگر اختلاف نظر نداشته باشند؟! «خلق الإنسان من تفاوت». انسان ها به میزان دانش، خواسته ها، ایده ها و ارزش های خود متفاوت هستند.
الآن کشور ما با یک تهاجم شدید استکبار روبه رو است. آنها تحریم می کنند، فشار می آورند و خلاف همه موازین حقوق بشری به شرکت های خارجی می گویند با ایرانی ها معامله نکنید و اگر معامله کردید ترامپ شما را مشمول تحریم ها قرار می دهد. این زورگویی آمریکا به کل دنیا است. اگر کسی می خواهد با ایران معامله کند آمریکا فورا به سراغ او می رود و سعی کند او را تطمیع و بعد تهدید کند. البته این نهایت ضعف آمریکا است. اگر از من بپرسید، این قدرت آمریکا نیست. زورگویی است و زورگویی علامت عجز است. یعنی دیکتاتورها عاجزترین آدم های دنیا هستند. دلیل محبوبیت امام این است که دیکتاتور نیست.
کسانی که متحد هم نیستند، حداقل آب به آسیاب دشمن نریزند
با این همه، آمریکا نمی تواند به اهدافش برسد. ولی این رفتار غلط آمریکا موجب دردسر برای کشور ما می شود و مزاحمت ایجاد می کند و همه ما باید در مقابل آمریکا با هم یکی باشیم. کسانی که می توانند، با هم وحدت داشته باشند، کسانی که وحدت را نمی توانند اتحاد داشته باشند، و در مقابل دشمن با هم متحد شویم. کسانی که متحد هم نیستند، حداقل آب به آسیاب دشمن نریزند، با هم تعامل و همدیگر را تحمل کنند و بعد از ناکام کردن دشمن حرفهایشان را بزنند.
روزنامه ایران تبدیل به ارگان وحدت شود
رئیس جمهوری می گوید اختلافات را کنار بگذارید ...
اول خودش باید کنار بگذارد. شرط اول این است که روزنامه ایران، که ارگان دولت است، تبدیل به ارگان وحدت شود. اگر سخنگوی دولت و یا دیگران صحبت کردند، طوری حرف نزنند که طرفداران یک گروه دیگر را تحریک کند. هر دولتی که بر سر کار می آید تا دو سال می تواند بگوید تقصیر دولت قبل است. بعد از پنج سال، الآن هم می گویند دولت قبل از دولت ما اشکال بیشتری داشت. آنها هم بگویند دولت قبل اشکال بیشتری داشت. این چه فایده ای دارد؟!
از یک جایی باید نیروهای انقلاب دور هم بنشینند...
برای اینکه با رئیس جمهوری همراه شوند؟
برای حل مشکلات کشور...
ما دور هم می نشینیم. خانه احزاب داریم که همیشه دور هم می نشینند و در مجالس همدیگر هم شرکت می کنند. اگر ختم باشد همه جمع می شوند؛ الّا عده قلیلی که نمی آیند. بنابر این ما دور هم می نشینیم و صحبت می کنیم و همه تفکرات روزنامه هم دارند و همه هم می فهمیم که سوار یک کشتی هستیم. پیشنهاد این است که همه با هم طوری صحبت کنیم که مشکلات را حل کنیم؛ نه اینکه حرف های بی فایده و درگیری جناحی را تشدید کنیم.
یعنی هم افزایی داشته باشیم و نظراتمان را مطرح کنیم و از داخل آن چاره ای برای حل مشکلات کشور بیرون بیاوریم؟
بله این بسیار خوب است. اداره کشور دست قوه مجریه است. رئیس جمهور متعلق به همه است. دولت و رئیس جمهوری هم اگر متعلق به همه هستند همین کار را انجام دهند.
رئیس جمهور و معاون اولش در سخنرانی های اخیر روی این موضوع تأکید داشته اند کهاختلافات را کنار بگذارید.
از قبل هم همین حرف ها را زده اند ولی خودش اختلاف ایجاد کرده است. ارگان دولت و خود آقای رئیس جمهور هم دعوت کرده اند، ولی به عمل کار برآید.
به غیر از اینکه دولت باید به وحدت عمل کند، لوازم و ضروریات دیگر وحدت چیست؟
هم فکری، هم اندیشی، هیأت های اندیشه ورز، مذاکره و تفاهم؛ اینها روشن است. اما اگر رئیس جمهوری نخواست از هیچ یک از تفاهم های این مجموعه ها استفاده کند چه کار می شود کرد؟!
عقل و دین می گوید که «همه با هم» باشیم
اگر از زاویه دیگر نگاه کنیم، دامن زدن به اختلافات چه آسیبی می زند؟
دامن زدن به اختلافات و هرگونه عدم تعامل غلط است. در مواقع خاص مثل الآن که آمریکا ایستاده و می خواهد تحریم ها را تشدید کند، عقل و دین می گوید که «همه با هم» باشیم. وقتی قرار شد «همه با هم» باشیم دولت نمی تواند بگوید هر کاری می خواهم انجام می دهم و بقیه فقط چشم بگویند. دولت باید طوری رفتار کند که همه با او همراهی کنند.
به دستور مقام معظم رهبری تا کنون سران قوا برای حل مشکلات اقتصادی کشور چهار جلسه با هم داشته اند. اتفاقا اصولگرایان می گویند خروجی این جلسات این بوده که تصمیمات دولت در برخی موارد عوض شده است.
خدا را شکر!
این می تواند یک گام مثبت رو به جلو باشد؟
طبق قانون اساسی همه باید تابع ولی فقیه باشند؛ اگر آنها اختلاف کردند بقیه مردم چه کنند؟ لذا این کار بسیار شایسته ای است و ان شاء الله روز به روز هم تکامل داشته باشد.
دولت نباید اجازه سودجویی بدهد
در سطح مردم هم، مردم با هم وحدت دارند و مسأله آنها این است که مشکلاتشان حل شود. مثلا بعضی ها خیال می کنند معضل مردم این است که خانم ها به ورزشگاه بروند یا نروند. الآن مردم دنبال این مطلب نیستند. دنبال این هستند که باید زندگی روزمره خود را اداره کنیم. الآن کسی در مسائل امنیتی بحثی ندارد. امنیت برقرار است و همه هم تشکر می کنند. اما تجربه نشان داده که کادر محدود دولت نتوانسته گرانی ها را حل کند. این دولت قطعا می خواهد مسأله ارز را حل کند؛ ولی چرا نشده است؟ چون سیاست ها غلط و مدیریت این بخش ناکارآمد است. اول سال رئیس جمهور محترم می گویند ما ارز داریم؛ نگرانی نداشته باشید؛ ولی این وضع ناهنجار ارز و طلا است. عده ای هم سودجو هستند و مسلما از هر جریانی عده ای سودجو می خواهند استفاده کنند. دولت نباید اجازه سودجویی بدهد.
بار اصلی وحدت و حل مشکلات اساسی کشور بر دوش قوه مجریه است
ملت و همه گروه های سیاسی ما در رابطه با اینکه دولت بخواهد سلامت اقتصادی را برقرار کند با او همراهی می کنند. بار اصلی وحدت و حل مشکلات اساسی کشور بر دوش قوه مجریه است. اگر قوه مجریه خوب عمل کند قوه قضائیه می تواند خوب عمل کند. اگر دولت به گونه ای عمل کرد که نابسامانی های اقتصادی موجب گسترش فساد و درگیری شد قوه قضائیه هم در حل آن می ماند. ولی اگر دولت توانست مردم را به سعادت، رفاه و آرامش برساند طبعا کار قوه قضائیه کم می شود و آدم های ماجراجو را مهار می کند.
به خاطر مسائل سیاسی، اقتصادی و سایر مسائلی که برای کشور پیش آمده، چقدر ضرورت دارد که به قول امام «همه با هم» به میدان بیایند؟
این واجب عقلی، شرعی، علمی و تجربی است. اما چه کسی باید اینها را جمع کند و برای چه چیزی جمع شوند؟ می خواهیم که برای اداره بهتر کشور جمع شوند. کسی که مدیر اداره کشور است باید زمینه کار را آماده و همه را جمع کند.
هر دولتی که نیروها را بیرون کند طبعا آسیب می بیند
اگر به بهانه های مختلف یک سری از نیروهای کشور را از میدان خارج کردیم، چه اتفاقی می افتد؟
هر دولتی که نیروها را بیرون کند طبعا آسیب می بیند. اما مشکل قضیه این است که در این سال ها، بعد از زمان دولت رجایی، دولت آقای مهدوی کنی، دولت رهبر معظم انقلاب و بعد هم دولت آقای هاشمی، کسانی که بر سر کار آمدند جناحی فکر کردند. دولت اصلاحات خیلی صریح گفتند که شما پیام دوم خرداد را نفهمیدید. من اسامی نزدیک به 800 نفر را که دولت اصلاحات علی رغم همه شعارها کنار گذاشته و به جای آنها چه کسانی را آورده، در نشریه شما (هفته نامه حزب مؤتلفه) چاپ کردم که در تاریخ ثبت شود.
وقتی دولت آقای احمدی نژاد سر کار آمد، آنها که با احمدی نژاد کار نمی کردند؛ و احمدی نژاد هم نمی توانست با آنها کار کند. مثلا آقای احمدی نژاد اگر می خواست آیا می توانست از آقای تاج زاده استفاده کند؟ نمی شد. از همه نیروها استفاده نشد ولی بهتر از اصلاح طلبان عمل کرد.
چرا نمی شد امثال آقای تاج زاده در دولت آقای احمدی نژاد کار کنند؟
برای اینکه این دو نفر با هم نمی ساختند. البته هرکس که در کشور هست حتما نباید مسئول باشد تا کاری بکند.
اتفاقا دولت فعلی هم همین کار را کرد. ابتدا گفتیم لابد این معتدلانه عمل می کند؛ ولی این دولت هم همین طور جناحی عمل کرده است.
الآن در سطح وزیران، معاونین رئیس جمهوری و مدیران تراز اول هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان حضور دارند.
نمی خواهیم همدیگر را گول بزنیم؛ دولت، دولت اصلاح طلبان و اعتدالیون است و اگر یکی دو نفر را هم دعوت کرده است با آنها همراه هستند.
حداقل این است که همه را حذف نکرده است.
بله؛ ولی بالأخره در بین بیست و چند وزیر اگر فقط دو نفر را بگیرند معلوم است که چه می شود. به این دولت ها دولت اصلاح طلب، دولت احمدی نژاد یا دولت اصلاحات و اعتدالیون می گویند. این خیلی فرق می کند با اینکه دولت، دولت همه نیروهای داخلی باشد.
اگر بخواهیم به وحدت برسیم...
هرکس از خودش شروع کند. مؤتلفه با ارزشگرایان وحدت و با همه تعامل دارد.
این را هم قبول کنید که اگر بعضی از نیروهای انقلاب را کنار بزنیم کشور آسیب می بیند.
هر یک نفر نیروی انقلاب را که کم کنیم به ضرر کشور است؛ اما به شرط اینکه نیروی انقلاب باشد. اگر نیروی جزو فتنه گران 78 و 88 باشد که نیروی انقلاب نیست. او می تواند جایی کار کند که خدمتی به کشور داشته باشد اما نمی توان رأس را به او سپرد.
الآن کلا حذف شده اند.
ما که حذف نکرده ایم. ضمنا دولت و برخی دستگاه های دیگر امروز در اختیار اصلاح طلبان و اعتدالیون است.
به طور مثال آقای خاتمی حتی نمی تواند وارد یک جلسه شود؛ چطور می تواند در حل مشکلات کشور کمک کند؟
ایشان نامه می نویسد و مطلبش را می گوید و همه کار هم می کند؛ جلسه اصلاح طلبان و بنیاد باران هست. اما ژستی هم می گیرند که کسی به ما راه نمی دهد. جناح و جریان آنها بر سر کار است و مشکلات کشور هم ناشی از جریان آنها است. وقتی میرحسین بر سر کار آمد امام به او فرمود شما هم مثل رجایی و باهنر کاری کنید که وقتی از دنیا رفتید مردم بر سر و سینه بزنند.
پرونده 88 با مدارای نظام رو به رو شده است
چون در صحبت های خودتان اشاره کردید من می پرسم. به نظر شما بعد از حدود 9 سال وقت آن نرسیده که ما پرونده 88 را ببندیم؟
پرونده دست ما نیست که ببندیم یا نبندیم. اما به چه دلیل پرونده 88 را ببندند؟ پرونده 88 پرونده ای است که با مدارای نظام رو به رو شده است. اگر قرار بود به صورت قضائی رسیدگی شود خیلی از این آدم ها محکوم بودند و جریمه اموال شکسته شده بیت المال و مردم را از آنها می گرفتند و به جرم آنها که موجب کشته و شهید شدن عده ای شده اند رسیدگی می کردند. نظام با آنها مدارا کرد و الآن هم مدارا می شود. کسی که هنوز مشغول همان فتنه گری ها است را می شود بخشید؟
پس شما معتقدید که پرونده سال 88 تا ابد قابل بستن نیست؟
اگر محکمه قضایی رسیدگی کند باید به حکم صادره نگاه کرد. ولی شما کسی که در فتنه 88 حامی یا کارگردان بوده را، در حالی که هنوز بر موضع حمایت از فتنه باقی است، مسئول می گذارید؟
محرومیت از حقوق شهروندی به حکم قانون و حکم قضایی میسر است
لااقل از حقوق شهروندی محرومش نکنیم.
محرومیت از حقوق شهروندی به حکم قانون و حکم قضایی میسر است. کسی در کشور از حقوق شهروندی محروم نیست. اینها که حقوق شهروندی هم دارند و بعضی از آنها استاندار، فرماندار، بخشدار یا نماینده مجلس هستند. مظلوم نمایی بدون واقعیت، بازی سیاسی است و نتیجه معکوس دارد.
با توجه به همه این موارد، چطور می توانیم همه مردم را اولا برای حل مشکلات کشور و ثانیا برای مواجهه با دشمن مشترک به صحنه بیاوریم؟
انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ولایی متعلق به مردم است و مردم در این حدود نیم قرن خودشان دشمنان ایران و اسلام را ناامید کرده و می کنند. از سال 41 نظر امام این بود که به مردم آگاهی بدهیم خودشان عمل می کنند. دوم اینکه ما خودمان را از مردم بدانیم و حاکمان مردم ندانیم. بعضی از آقایان خودشان را تافته جدا بافته ای می بینند و می خواهند مردم هرچه آنها می گویند گوش بدهند. اواخر سال 41 بود، خداوند حاج احمد ساعی نژاد را رحمت کند، یک نفر جلوی امام گفت که ما باید مردم را هدایت کنیم و به صحنه بیاوریم و چه کنیم؟ امام فرمود من و شما چه کاره هستیم؟ ما وظیفه داریم به مردم آگاهی دهیم. مردم آگاهی داشته باشند خودشان می دانند چه کاری باید انجام دهند.
خاطرات بادامچیان از حل مشکلات اقتصادی دوران شهید رجایی
اگر دولت ما مردمی باشد و به قول رجایی کابینه 35 میلیونی داشته باشیم (دوران شهید رجایی جمعیت کشور 35 میلیون نفر بود) مشکلات به آسانی حل می شود. بعضی های دیگر هم می گفتند اما رجایی بود که واقعا تمام وجودش با مردم می جوشید. وقتی مسئولی مردمی شد همه مردم با او هستند؛ وقتی دولت مردمی شد همه مردم با دولت هستند. وقتی دولت مردمی و الهی شد همه برکات الهی هم نصیب دولت مردمی الهی می شود. در زمان آقای رجایی، خداوند او را رحمت کند، جنگ بود، درآمد ارزی پایین بود، به این دلیل همه مردم با رجایی همراهی می کردند که رجایی مردمی و انسانی الهی بود.
به آقای رجایی گفتند که قند و شکر و چای کم داریم. ایشان گفت صبح به مردم می گویم. گفتند این کار را نکنید؛ اگر بگویید مردم قند و شکر خود را پنهان می کنند و گران می شود. من خودم شاهد بودم که آقای رجایی گفت شما رابطه من با خدا و مردم و رابطه مردم با من را نمی دانید. شب به درگاه الهی التجاء کرد و صبح به مردم گفت که ما قند و شکر کم داریم؛ دو راه داریم، یکی اینکه من کارهای دیگر بکنم و دیگری اینکه شما مصرف را کم کنید. مردم طوری مصرف را کم کردند که قند و شکر موجود کفایت کرد. مادر من، خدا رحمتش کند، روزی 6 عدد چای می خورد؛ چای خوردن را کرد روزی یک عدد و آن را هم با یک نصف قند می خورد.
بانک به آقای رجایی گفت که موجودی اسکناس کم شده و دچار مشکل شده ایم و باید اسکناس چاپ کنیم. آقای رجایی گفت اگر اسکناس چاپ کنید تورم می شود؛ من چه جوابی به خدا بدهم؟! اگر گرانی شود و مردم در زندگی خود دچار مشکل شوند، من نمی توانم جواب خدا را بدهم. من به مردم می گویم. گفتند یک بار بانک شاهنشاهی این کار را کرده و مردم هجوم آورده اند و پول های خود را جمع کرده اند و این خطر دارد. صبح آقای رجایی به مردم گفت که اسکناس موجودی بانک های ما کم شده است؛ هرچقدر پول دارید به حسابهایتان واریز کنید. خدا می داند که هنوز دو بعد از ظهر نشده، انقدر اسکناس در بانک ها جمع شده بود که قابل تصور نبود.
این یک دولت مردمی و خدایی است؛ که خدا و مردم به او یاری می دهند. من شاهد رجایی بودم که در زندان اوین شب بلند می شد و در نماز شب دعای «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُإِلَیْکَفِیدَوْلَهٍکَرِیمَه» می خواند. دولت کریمه دولتی است که در آن همه با کرامت برخورد می کنند؛ سیاسی، غیر سیاسی و زندگی مردم با کرامت و عزت است نه اینکه مردم دچار این همه مشکل باشند و باز هم کاری نشود. لذا اگر آدم خالصا برای مردم کار کند و برای جیبش کار نکند و برای حقوق نجومی کار نکند، مردم خدمتگزار خودشان را دوست دارند. مگر امام برای مردم چه کرد؟ با آن همه مراجع محترم و پر سابقه مثل مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم آیت الله العظمی نجفی، چرا مردم به امام روی آوردند و هیچ رقابت و اختلافی هم پیش نیامد؟ چون آن مراجع و امام همه وجودشان خدایی و مردمی بود و «ید واحده» بودند.
اگر مردم و مسئولین ید واحده شوند چقدر می تواند کمک کند که ما از بحران پیش روی عبور کنیم؟
ما بحران تحریم خارجی نداریم و مشکل تحریم خارجی داریم. ما سال ها در این کشور زندگی کرده ایم و تجربه داریم. با هفت میلیارد دلار در زمان جنگ و با آن تحریم شدید، کشور به خوبی اداره شد. اما چگونه بود که آن روز آن پیرزن روستایی چند تخم مرغ خود را می داد؟ چرا امروز کسی این کار را نمی کند؟ این را حل کنیم. وقتی که آدم خدایی و مردمی عمل کرد، از یک طرف خدا به او کمک می کند و از طرف دیگر مردم با او همراه می شوند. إن شاء الله این طور شود.
البته دنیا پر از مشکلات است. هیچ وقت این طور نیست که مشکلی وجود نداشته باشد. شما روزنامه های اطلاعات و کیهان سال 57 را نگاه کنید و ببینید که چقدر مشکلات بوده؛ با اینکه آن موقع سانسور بود و یک کمی آزاد گذاشته بودند که مشکلات بیان شود. چقدر وضع بد بوده است؟ مردم یادشان می رود. امروز کشور ما قدرت و اقتدار و موفقیت دارد و مردم هم اینها را می دانند و به این علت مشکلات را تحمل می کنند. آن دولتی می تواند مشکل را حل کند که خدایی و مردمی عمل کند.
همیشه من از آقای هاشمی حمایت می کردم
امیدواریم خداوند به مسئولین ما توفیق دهد و آنها هم از خدا کمک بگیرند و این مسائل را حل کنند. من خیلی برای کسانی که مسئول می شوند و محبوب نمی شوند متأثر می شوم. البته به خاطر منافع خودم نیست. ما با آقای هاشمی خیلی صمیمی بودیم و زندان رفتیم و همیشه هم من از آقای هاشمی حمایت می کردم. آقای هاشمی حتی یک مسئولیت هم به من نداده است. وقتی ایشان رئیس جمهور شد همه خیال کردند که من مسئولیت می گیرم. یک روز هم یک نفر به ایشان گفت چرا هیچ سمتی به آقای بادامچیان نمی دهید؟ ایشان صراحتا گفت که آقای بادامچیان هیچ چیزی نمی خواهد.
مبنای ما این نیست که چه کسی به ما چیزی می دهد یا نمی دهد. مبنای ما این است که وظیفه ما چیست؛ چه کسی کار می کند؟ من مثل بقیه هم نیستم که بگویم همه کسانی که بر سر کار آمده اند بد بوده اند. من اصلا چنین طرز فکری ندارم.
دعواهای داخلی نمی گذارد بگوییم خروج آمریکا از برجام برای آنها ننگ بود
من می گویم ما که امروز به این نقطه از اقتدار رسیده ایم که آمریکا عاجزانه ما را تحریم می کند، عاجزانه، به خاطر روحیه استکباری، مجبور است که از برجام کنار برود و برای آمریکا آبروریزی و ننگ بود، گرچه این دعواهای داخلی ما نمی گذارد بگوییم که خروج آمریکا از برجام برای آنها ننگ بود؛ همین طور که خروجش از منشور حقوق بشر ننگ بود. اگر ما به اینجا رسیدیم، از دولت آقای بازرگان تا دولت آقای روحانی در آن سهم دارند. البته در اصل به خاطر رهبری امام خمینی(س) و رهبر معظم انقلاب و حضور در صحنه مردم آگاه و قهرمان ایران است.
مصلحت ما در جلوگیری از دعواها است
منفی کردن همه هم صحیح نیست؛ تعصب هم صحیح نمی باشد. نقاط مثبت را قدردانی کنیم و از نقاط منفی عبرت بگیریم. ما همه را منفی نمی کنیم و نمی دانیم. اداره یک کشوری که تمام دولت های استعماری و استکباری و تمام مزدوران منطقه با آن مخالفت می کنند کار ساده ای نیست. پس مصلحت ما در جلوگیری از دعواها و در یافتن وظیفه امروز و فردای کشور، ملت و جریان های سیاسی اصیل است.
بهانه ای که ما بتوانیم به وسیله آن اختلافات را کنار بگذاریم چیست؟
مقصود شما از بهانه، اصلی است که اختلافات را حل یا مهار می کند؛ آن امامت است. سال های 56 و 57 کشور پر از اختلافات نظری و گروهی بود. یک شعار از دل مردم بیرون آمد و این شعار را آنها که اداره کننده بودند و من که مسئول تبلیغات بودم نساختیم. مردم گفتند «حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله». در اداره راهپیمایی ها که مسئول تبلیغات بودیم گاهی اوقات می دیدیم که کمونیست ها شعارهای کمونیستی می دهند و می گفتند ما با هم متحد می شویم تا آمریکا را برکنیم. تا آنها این شعارها را می دادند ملت معطل نمی کردند و می گفتند «حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله». لذا وقتی امام فرمود «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» مردم همراهی کردند.
امام به مرحوم حاج سید احمد آقا فرمودند بگویید علیه آقای بازرگان شعار ندهند
امام روز 16 بهمن که بازرگان را نصب کردند فرمودند که ملت نظرش را درباره بازرگان بدهد. مردم روزهای بعد به نفع بازرگان شعار دادند و حمایت کردند. روزی که احساس کردند بازرگان با امام درگیر است و دارد دعوا می کند و با خانم فالاچی مصاحبه کرده و می گوید همه کار ما با امام با تشنج و تنش و درگیری همراه است، ملت از او جدا شدند و همان کسانی که شعار می دادند «بازرگان پیر چریک ایران، رهرو راه قرآن» علیه بازرگان شعار دادند. حتی مردم در نماز جمعه شعار دادند و امام به مرحوم حاج سید احمد آقا فرمودند بگویید علیه آقای بازرگان شعار ندهند. آقای بازرگان خیال می کرد که مردم پیرو او هستند و نمی خواست قبول کند که مردم پیرو امام هستند؛ یا مثلا بنی صدر می گفت من از امام بیشتر رأی دارم.
من می گویم اشتباه نکنید؛ مردم با امامت هستند. ممکن است انتقاد هم داشته باشند اما رهبر معظم انقلاب را به همه ترجیح می دهند. اگر اندیشمندی ایشان نبود در همین قضیه اقلیم کردستان عراق جنگ و درگیری بود شاید به داخل ایران هم می رسید. وقتی آمریکا به عراق حمله کرد هیأت های گوناگونی از سراسر جهان به ایران آمدند و به ما گفتند که شما با صدام همراهی کنید. بعضی از دوستان ساده اندیش ما هم از تریبون مجلس گفتند که صدام خالد بن ولید شده و بیایید با او همراهی کنیم. اینها متوجه نبودند که اگر ما به کنار صدام می رفتیم، دولت های استکباری صدام را رها می کردند و ما را مورد هجمه قرار می دادند.
مقام معظم رهبری، آقای هاشمی، مسئولان و دلسوزان مملکت متوجه بودند. لذا آقای هاشمی با صدام طوری برخورد کرد که صدام هواپیماهای مسافربری خود را به ایران داد و نامه نوشت و اسیران را آزاد کرد؛ بعد هم بهره هایی که بردیم و هنوز نمی شود خیلی از آنها را گفت. اگر ما با او همراه می شدیم، به عنوان همدست صدام، همان بلایی که در مورد سلاح شیمیایی می خواستند بر سر صدام بیاورند علیه ایران انجام می دادند. این کشور با این تدبیر پیش رفته است. مردم هنوز خیلی از مسائل پشت پرده و نقش امام و مقام معظم رهبری را نمی دانند؛ البته هم قدر امام و هم قدر مقام معظم رهبری و مرحوم آقای هاشمی را می دانند. ان شاء الله سعی کنیم در خط ولایت حرکت کنیم، مشکلاتمان حل می شود.