بهزاد نبوی اخیرا در مصاحبه ای در 81 سالگی گفته است:
1- نمی توانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای برانداز می دهند، همسو شویم.
2- تمام عمرم از19سالگی تا به امروز کار سیاسی- تشکیلاتی کرده ام دیگردر81سالگی توان لازم را درخود نمی بینم.
3- برخی گرایش ها در حاکمیت نمی گذارند احزاب سیاسی شکل بگیرند.
4- اگرفعالیت سازمان مجاهدین انقلاب رامتوقف نمی کردند تعداد بیشتری دانشجوی جوان جایگزین افرادی مثل من می شدند.
5- درسال 88 نوشتم من به مهندس موسوی خیانت نمی کنم.
6- با مطالعات و بررسی هایی که در زندان کردم ضد همه انقلاب ها شدم. مخالف انقلاب شدم.
7- خاتمی خیلی اشتباه کرد که در سال 88 کوتاه آمد و با کروبی وموسوی تا آخر ادامه نداد.
8- از دید من مردم به سه دسته تقسیم شده اند، اول توده مردم که مشکل عمده شان به معیشت بر می گردد.
دوم بخشی از روشنفکران ما که در پی آزادی- دموکراسی هستند. سوم جوانانی که این روزها اعتراض خیابانی کرده و دنبال آزادی سبک زندگی هستند و با حجاب اجباری مخالفت می کنند.
اینها عنایتی به جریان اصولگرا –اصلاح طلب ندارند و خصوصا به انقلابیون جوان !
9- مذاکرات احیای برجام پس از 15 ماه در دولت آقای رییسی عملا متوقف می شود شاید برای اینکه مشکل اقتصاد ومعیشت بهبود پیدا نمی کند البته برجام معجزه نمی کند.
10- به عنوان اصلاح طلب چند راه داریم: 1- فعالیت اصلاح طلبانه و قانونی را کنار بگذاریم و به سمت انقلاب برویم. من معتقدم انقلاب کاری غلط و به زیان کشور و ملت است.
2- منتظر حل مشکل توسط خارجی ها باشیم. امروز وضعیت عراق، افغانستان و لیبی را می بینیم.
3- تداوم حرکت اصلاحی است که باید ادامه دهیم. ما نباید به تعطیلی خودمان حکم دهیم. قطعا پایگاه اجتماعی مان به دلیل تلاش های حاکمیت وعملکرد خودمان تضعیف شده است.
11-من از88این نقد را داشته ام که اصلاح طلبان دنباله رو مردم شده اند!
درباره این سخنان بهزاد نبوی باید گفت:
حاصل راه های خطا واشتباه همین است. کاش سایر رهروان این مسیر عبرت بیاموزند.
درکشور نزدیک به 130حزب و گروه سیاسی وجود دارند و خانه احزاب دارند و او هنوز در توهم این است که نمی گذارند احزاب سیاسی شکل بگیرند.
مرحوم آیت الله راستی درپیامی به امام، پس از مشاهده افکار غیر صحیح دربخش عمده سران سازمان مجاهدین انقلاب نظرش را درباره انحلال سازمان به امام پیشنهاد داد و امام با انحلال سازمان موافقت نمود.
حالا آقای بهزاد نبوی می گوید اگر فعالیت سازمان را متوقف نمی کردند تعدادی دیگر دانشجو جذب سازمان می شدند !! وجایگزین من می شدند و لابد ایشان امام را باعث عدم جذب دانشجویان به سازمان می دانند، البته پس از انحلال سازمان و پس از رحلت امام ، مجددا در دولت اصلاحات، استعفاء داده های سازمان مذکور از کمیسیون احزاب، درخواست ادامه فعالیت به نام سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را کردند و آن کمیسیون با اکثریت اعضاء اصلاح طلبی موافقت کرد ولی آن جوانان دانشجو جذب سازمان نشدند و همان عناصر قدیمی به راه خود ادامه دادند که به انحلال سازمان انجامید.
همه می دانند نتیجه و حاصل انقلاب اسلامی در ایران، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و اقتدار و قدرت ایران و شکست استکبار آمریکایی -انگلیسی – صهیونیستی درمنطقه است.
حالا ایشان می گوید ضد همه انقلاب ها شده ومخالف انقلاب است!
اگر انقلاب نبود که ایران باز در استعمار آمریکا- انگلیس و رژیم شاه می ماند !
ایشان مردم را به سه دسته تقسیم کرده ولی 4دسته را نام برده:
اول – توده مردم که همه را از نگاه مادی می نگرد که البته اینطور نیست وحضور میلیونی مردم در راه پیمایی ها باطل کننده نظر اوست.
دوم- بخشی از روشنفکران که در پی آزادی و دموکراسی!!هستند (لابد بخشی دیگر از روشنفکران در نظر ایشان جزو مردم نیستند وهیچ هستند)
سوم- جوانان معترض خیابانی که مقصود ایشان اغتشاشگران مورد حمایت بایدن و مکرون می باشند. او می گوید اینها درپی آزادی سبک زندگی و مخالف حجابند!
گروه چهارم- که ایشان آنها را گروه نمی داند –انقلابیون جوان هستند و بقیه مردم از نظر ایشان جزو مردم نیستند!
تحلیل دارد که مذاکرات برجام توسط دولت رییسی عملا متوقف می شود تا اقتصاد و معیشت بهبود پیدا نکند و بعد تحلیل می کند که البته برجام معجزه نمی کند !
بعد به اصلاح طلبان راهنمایی می کند که 3راه در پیش دارند:
1- اصلاح طلبی را تعطیل و به دنبال انقلاب بروند. ایشان ضد انقلاب هستند و این راه را به زیان کشور و ملت می دانند !!
2- منتظر خارجی ها باشند که اگر بیایند سرنوشت افغانستان و عراق و لیبی و ... در انتظار است.
3- حرکت اصلاح طلبانه را ادامه می دهیم !.... که فرمایش نکرده اند چه می شود؟ چون نظر دادند که مردم در پی آنها نیستند والبته ایشان نظر داده اند که اصلاح طلبان دنباله رو مردم نباشند. یعنی جدا از مردم شوند ؟
تا نظر شما خواننده محترم چه باشد؟
