اندیشکده آمریکایی «هریتیج» که در زمره 5 اندیشکده ارشد آمریکا در عرصه سیاست خارجی است؛ در گزارشی به قلم «جیمز کارافانو» به بررسی دلایل ضرورت عدم حمله موشکی به سوریه پرداخت. متن ادله وی که توسط «اشراف» ترجمه شده است جهت شناخت نوع فکر دشمن در ادامه تقدیم
می گردد و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارشها هرگز مورد تأیید نمیباشد.
۱. قانون «مسئولیت محافظت» توجیهی کافی برای مداخله نظامی مستقیم نیست.
این قانون خطرناک، که در سازمان ملل متحد ترویج یافته است، با متعهد ساختن کشورها به مداخله، حاکمیت و سلطه ایالات متحده را تضعیف میکند. «استیو گراوس» کارشناس رسمی اندیشکده هریتج در امور حاکمیت، این امر را چنین تشریح میکند: قانونی که ایالات متحده را وادار میسازد برای جلوگیری از جنایات در حال وقوع در دیگر کشورها وارد عمل شود، خطرناک و بیتدبیر است. اگر ایالات متحده موافقت کند که قانوناً توسط قاعده قانون «مسئولیت محافظت» محدود گردد، استقلال کشورش (که به سختی توسط بنیانگذاران و نسلهای پی در پی امریکاییها به دست آمده است) به خطر خواهد افتاد. ایالات متحده باید با حفظ انحصار در تصمیمگیری برای اعمال فشار دیپلماتیک، تحریمهای اقتصادی، تهدید سیاسی، و به ویژه نیروهای نظامی خود، از سلطه ملیاش محافظت کند.
۲. هیچ یک از منافع مهم ایالات متحده در خطر نیست.
البته که حل و فصل شدن درگیریها به نفع ایالات متحده خواهد بود، اما نیروی نظامی باید برای مناطقی نگه داشته شود که آمریکا در آنجا نیازی فوری و الزامی برای دفاع از منافعش دارد. گزینههای دیگر و محتاطانهتری هم برای پیشبرد منافع ایالات متحده و کمک به حل و فصل مناقشات کنونی وجود دارد.
۳. استفاده از نیروی نظامی عاقلانه نیست.
تنها زمانی که یک هدف روشن، قابل دستیابی، و واقعگرایانه وجود داشته باشد باید از نیروی نظامی استفاده کرد. بعید است حملات موشکی بتوانند جلوی حکومت «اسد» را بگیرند و از سوء رفتارهای بیشتر آن جلوگیری نمایند. در عوض، ایالات متحده با این کار خطر درگیر شدن بیشتر خود در این بحران را به جان خواهد خرید.
۴. حملات موشکی تنها باعث ضعیفتر نشان داده شدن رئیس جمهور «اوباما» میشوند.
درست همانند حملات بیاثر موشکهای کروز رئیس جمهور «کلینتون» علیه اردوگاههای تروریستی «اسامه بن لادن» ، این گونه حملات تنها به عنوان نشانهای از عدم وجود یک برنامه روشن و قاطع در دستور کار آمریکا، برداشت خواهند شد. خاورمیانه این امر را به عنوان تلاشی دیگر از جانب دولت «اوباما» برای یافتن «سادهترین گزینه» و رهبری از پشت صحنه به جای اعمال رهبری واقعی و سازنده، در نظر خواهد گرفت.
۵. این کار ایالات متحده را از آن چه که باید انجام دهد منحرف خواهد ساخت.
به جای تلاش برای مداخله مستقیم در درگیری، ایالات متحده باید به شیوهای متمرکز با دیگر کشورها در منطقه همکاری کند تا سرنگونی حکومت «اسد» را تسریع کرده و با بحران پناهندگان، احیا القاعده، و تلاشهای ایران و حزبالله برای بیثبات کردن اوضاع، مقابله نماید.