بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به انعکاس مطالبی در خصوص دیدگاهها و نقطه نظرهای مقام معظم رهبری مدظله العالی نسبت به جمعبندی مسائل هسته ای در فضای رسانه ای و مجازی کشور، به این وسیله رسماً اعلام می گردد: مواضع معظم له در رابطه با این موضوع، صریح، شفاف و بدون تأویل در سخنرانی ها و فرمایشات ماههای اخیرشان، خصوصاً در روز بیستم فروردین، دیدار دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع)، دیدار کارگزاران نظام در ماه مبارک رمضان، و روز عید سعید فطر اعلام شده و در اختیار همگان قرار دارد. لذا انتساب هر مطلبی که خارج از این چارچوب باشد، فاقد اعتبار است.
روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری
۱۰ شهریور ۱۳۹۴
***
با توجه به این تذکر، مرور مواضع مذکور خالی از لطف نیست:
مواضع 20 فروردین ماه:
چند نکته را من در مورد مسئلهی هستهای عرض میکنم. من البتّه هیچوقت نسبت به مذاکرهی با آمریکا خوشبین نبودم. نه از باب یک توهّم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. حالا اگر یک روزی ــ ما که در آن روز قاعدتاً نخواهیم بود ــ شماها انشاءالله در جریان حوادث و جزئیّات و یادداشتها و نوشتههای این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربهی ما از کجا حاصل شده؛ تجربه کردیم. لکن با وجود اینکه من خوشبین نبودم به مذاکرهی با آمریکا، با این مذاکرات موردی، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از مذاکرهکنندگان هم با همهی وجود حمایت کردم، الان هم حمایت میکنم. از رسیدن به یک توافقی که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت میکنم و استقبال میکنم؛ این را همه بدانند. اگر کسی بگوید که ما مثلاً با توافق یا با رسیدن به یک نقطه مخالفیم، نه، خلاف حق و خلاف واقع گفته است. اگر یک توافقی انجام بگیرد که این توافق توافقی باشد که منافع ملّت را، منافع کشور را تأمین بکند، بنده کاملاً با آن موافقت خواهم کرد.
البتّه این را هم ما گفتیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است ــ که این حرف را آمریکاییها هم میزنند ــ این فرمول، فرمول درستی است؛ توافق نکردن از توافق کردنی که در آن، منافع ملّت پامال بشود، عزّت ملّت از بین برود، ملّت ایران با این عظمت، تحقیر بشود [بهتر است]، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی. این هم این مطلب؛ این نکتهی اوّل.
نکتهی بعدی این است که بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوبهای مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفتهام؛ عمدتاً به رئیس جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، میتوانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست؛ البتّه بنده احساس مسئولیّت میکنم، نسبت به این مسئله بههیچوجه بیتفاوت نیستم، کلیّاتی وجود دارد که حالا اشاره هم خواهم کرد به بعضی از آنها؛ قبلاً هم در صحبتهای عمومی خطاب به مردم آنها را گفتیم؛ به مسئولین هم مفصّلترش را گفتیم.
نکتهی سوّم؛ همانطور که عرض کردم بنده به مجریان امر اعتماد دارم؛ این را شما بدانید؛ این آقایانی که مشغول کار هستند، اینها افرادی هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آنها هیچ تردیدی [ندارم]؛ در آنچه تا حالا بودند، انشاءالله بعد از این هم تردیدی بهوجود نخواهد آمد؛ هیچ تردیدی نسبت به آنها ندارم. لکن درعینحال جدّاً دغدغه دارم؛ این دغدغه ناشی از آن است که طرف مقابل بشدّت اهل فریب و دروغ و نقضعهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است؛ طرف مقابل اینجوری است. یک نمونهاش در همین قضیّه اتّفاق افتاد؛ بعد از آنکه که مذاکرهکنندگان ما مذاکرهشان تمام شد، بعد از چند ساعت بیانیّهی کاخ سفید منتشر شد در تبیین مذاکرات. این بیانیّهای که آنها منتشر کردند ــ که اسمش را میگذارند «فکتشیت» ــ در اغلب موارد خلاف واقع است؛ یعنی روایتی که اینها دارند از مذاکرات و از تفاهمهایی که انجام گرفته است میکنند، یک روایت مخدوش و غلط و خلاف واقع است. این بیانیّه را آوردند من دیدم؛ چهار پنج صفحه است؛ این چهار پنج صفحه در ظرف این دو سه ساعت که تهیّه نشده؛ در همان حالی که اینها داشتند مذاکره میکردند، این بیانیّه را هم نشستند تأمین کردند. ببینید، طرف اینجوری است؛ دارد با شما حرف میزند، بر سر یک موضوعاتی تفاهم بهوجود میآید، در همان حالی که دارد با شما حرف میزند، دارد یک اعلامیّهای تهیّه میکند که برخلاف آن چیزی است که بین شما و او دارد میگذرد و تا مذاکرهتان تمام شد، آن اعلامیّه را منتشر میکند! طرف اینجوری است؛ طرف طرف بدعهدی است، طرف متقلّبی است. حرف میزنند، بعد هم خصوصی میگویند اینها برای آبروداری است؛ برای اینکه مثلاً در مقابل مخالفانشان در داخل کشورشان کم نیاورند، یک چیزهایی را اینها مینویسند. خب، این به ما ربطی ندارد. اگر بنا باشد که اینها ملاک عمل قرار بگیرد، آنچه آنها نوشتند، قطعاً ملاک عمل نخواهد بود. آنها البتّه دربارهی ما هم این حرف را میزنند. آنها گفتند که ممکن است بعد از آنکه این مذاکرات انجام گرفت، رهبری برای آبروداری یک اظهار مخالفتی بکند؛ کافر همه را به کیش خود پندارد. ما حرفمان با مردم بر مبنای اعتماد متقابل است؛ مردم به این حقیر ضعیف اعتماد کردند، بنده هم به تک تک این ملّت اعتماد دارم؛ به این حرکت عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَه» (۷)؛ اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار میکند. بیستودوّم بهمن را نگاه کنید، در آن سرما، در آن مشکلات؛ روز قدس را نگاه کنید، در آن گرما با آن دهان روزه؛ چه کسی مردم را میآورد در این خیابانها؟ چه گیرشان میآید از آمدن در این خیابانها؟ این دست خدا است؛ خدا را میبینیم، اعتماد میکنیم به این حرکت مردمی، به این احساس مردمی، به این صدق و بصیرت مردمی اعتماد میکنیم؛ حرف میزنیم باهم؛ آنها [=طرف مقابل] جور دیگری عمل میکنند، ما را هم با خودشان مقایسه میکنند. بنابراین دغدغهی این حقیر وجود دارد؛ الان هم من دغدغه دارم که اینها چه خواهند کرد و چگونه عمل خواهد شد.
نکتهی بعدی؛ بعضیها موافقت کردند، بعضی مخالفت کردند؛ در این مطبوعات ما، در این نوشتههای [کشور] ما، در سایتهای فضای مجازی و غیره، بعضی ستایش میکنند، بعضی هم مخالفت میکنند؛ به اعتقاد بنده مبالغه نباید کرد، عجله هم نباید کرد، باید ببینیم چه اتّفاقی خواهد افتاد؛ البتّه من به خود مسئولین هم این را گفتهام همین چند روز؛ مسئولین باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیّات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است؛ همدلی و همزبانی که ما گفتهایم(۸)، همدلی یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست که کسی دستور بدهد که مردم همدلی کنید، مردم هم بگویند چشم، این همدلی نمیشود؛ همدلی مثل یک گل است، مثل یک نهال و بوتهی گل است، باید نهال را نشاند در زمین، بعد از آن مراقبت کرد، آن را آبیاری کرد، از لطمه زدن به آن باید جلوگیری کرد تا این همدلی رشد کند؛ بدون این، همدلی نخواهد شد. همدلی از همزبانی هم بهتر است، همزبانی هم خوب است.
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است(۹)
همدلی لازم است؛ همدلی را باید بهوجود آورد؛ همدلی را باید رشد داد. این توصیهی من به همه است. الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عدّهای مخالفند، یک عدّهای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقهمند به منافع ملّیاند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرفهای آنها یک نکتهای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکتهای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این میشود همدلی؛ این میشود یکسانسازی دلها و احساسها، و به تبع آن عملها. به نظر من بنشینند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمیآید؛ چه اشکالی دارد؟ کمااینکه آنها در یک برههی دیگری هفت ماه زمان را عقب انداختند. خیلی خب، دوستان ما هم اگر چنانچه در این همدلیها و همزبانیها و تبادلنظرها یک وقتی گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتی گرفته بشود، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیفتد؛ طوری نخواهد شد. این هم نکتهی بعدی.
نکتهی بعدی این است که این مذاکراتی که دارد انجام میگیرد ــ که بخشی از آن هم مذاکرهی با طرفهای آمریکایی است ــ فقط در موضوع هستهای است؛ فقط. ما در هیچ موضوع دیگری فعلاً با آمریکا مذاکره نداریم؛ هیچ؛ این را همه بدانند؛ نه در مسائل منطقه، نه در مسائل گوناگون داخلی، نه در مسائل بینالمللی؛ امروز فقط موضوع مورد بحث و مورد مذاکره، مسائل هستهای است. حالا، این تجربهای خواهد شد؛ اگر طرف مقابل از کجتابیهای معمولی خودش دست برداشت، این یک تجربهای برای ما میشود که خیلی خب، پس میشود در یک موضوع دیگر هم با اینها مذاکره کرد؛ امّا اگر دیدیم نه، این کجتابیهایی که همیشه از اینها دیدهایم باز هم وجود دارد و کجراهه دارند میروند، خب طبعاً تجربهی گذشتهی ما تقویت خواهد شد.
طرف مقابل ما همهی دنیا هم نیستند، به این هم توجّه بشود. گاهی در تعبیرات آدم میشنود ــ من گله هم کردم ــ از بعضی از دوستان که میگویند جامعهی بینالمللی! جامعهی بینالمللی را آنها میگویند، جامعهی بینالمللیای در مقابل ما نیست؛ یک آمریکا و سه کشور اروپایی؛ همین. آنهایی که در این مسئله دارند با ملّت ایران لجبازی و کجتابی و بدعهدی و خباثت میکنند، یکی آمریکا است، یکی [هم] سه کشور اروپایی؛ کس دیگری در مقابل ما نیست. همین دو سال، دو سال و نیم قبل از این در همین شهر تهران، نمایندگان ارشد بیشتر از ۱۵۰ کشور آمدند، حدود پنجاه رئیس کشور در تهران در جریان جنبش غیرمتعهّدها که در تهران بود جمع شدند(۱۰)؛ مال دو سه سال پیش [است]، مال صد سال پیش که نیست؛ مال همین تازه است؛ جامعهی بینالمللی اینها هستند. اینکه ما مدام بگوییم «جامعهی بینالمللی باید اعتماد کند»، جامعهی بینالمللی کجا بود؟ جامعهی بینالمللی به ما کاملاً هم اعتماد دارد؛ در همین کشورها هم خیلی از ملّتهایشان، دولتهایشان را قبول ندارند. این هم نکتهی بعدی.
نکتهی آخر خواستههای بنده است. من یک خواستههایی از مسئولین داشتهام که این را به آنها عرض کردم، گفتم و روی آنها اصرار دارم. یکی این مسئله است که بدانند دستاورد کنونی هستهای ما چیز باارزشی است؛ این را بدانند؛ به چشم کمارزش و چیز سبک به آن نگاه نکنند؛ چیز با ارزشی است. صنعت هستهای برای یک کشور، یک ضرورت است. اینکه بعضی از روشنفکرنماها قلم بردارند و قلم بزنند که «آقا ما صنعت هستهای را میخواهیم چهکار کنیم» این فریب است؛ این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیسها آمده بودند میخواستند نفت را ببرند، اینجا دولتمرد قاجاری میگفت ما این مادّهی بدبوی عَفِن را میخواهیم چهکار کنیم، بگذارید بردارند ببرند! این شبیه آن است. صنعت هستهای برای یک کشور یک ضرورت است؛ هم برای انرژی، هم برای داروهای هستهای که بسیار مهم است، هم برای تبدیل آب دریا به آب شیرین، و هم برای بسیاری از نیازهای دیگر در زمینهی کشاورزی و غیر کشاورزی. صنعت هستهای در دنیا، یک صنعت پیشرفته است، یک صنعت مهم است؛ این را هم بچّههای ما خودشان به دست آوردند؛ این انفجار ظرفیّتهای درونی و استعدادهای درونی بچّههای ما بود. حالا فلان کشور عقبافتاده، میگوید اگر ایران غنیسازی داشته باشد من هم میخواهم غنیسازی داشته باشم؛ خیلی خب برو تو هم غنیسازی کن؛ بلدی برو بکن(۱۱). ما که غنیسازی را از کسی نگرفتیم، استعداد درونی ما است؛ [اگر] شما هم استعداد درونی در ملّتت داری، برو غنیسازی کن؛ [این] بهانهگیریهای بچّهگانه که بعضی از کشورها میکنند. غنیسازی و آنچه در زمینهی هستهای تا امروز پیشآمده است، یک دستاورد بسیار مهم است؛ این چیز کمی نیست. و این گامهای ابتدائی ما در این صنعت است. باید در این صنعت کار بشود، حرکت بشود، پیشرفت بشود. حالا چند کشور جنایتکاری که خودهاشان یا بمب هستهای را علیه ملّتها به کار بردند مثل آمریکا، یا آزمایش کردند مثل فرانسه ــ فرانسه همین ده دوازده سال قبل از این سه آزمایش هستهای پشت سر هم در اقیانوس کرد که اینها مخرّب است و محیط دریایی را نابود میکند؛ سه آزمایش هستهای بسیار خطرناک؛ [در] دنیا هم یک جنجال مختصری کردند، بعد هم دهنها را بستند، تمام شد ــ اینها دارند به ما میگویند! ما دنبال انفجار هستهای نیستیم، دنبال آزمایش هستهای نیستیم، دنبال سلاح هستهای نیستیم؛ نه بهخاطر اینکه آنها میگویند، [بلکه] بهخاطر خودمان، بهخاطر دینمان و بهخاطر عقلمان. هم فتوای شرعی ما این است، هم فتوای عقلی ما این است. فتوای عقلی ما هم این است که ما امروز و فردا و هیچ وقت به سلاح هستهای احتیاج نداریم؛ سلاح هستهای برای یک کشوری مثل کشور ما مایهی دردسر است که حالا تفصیل این بماند. بنابراین دستاورد هستهای، بسیار مهم است و دنبال کردن این صنعت و صنعتی کردن کشور، بسیار چیز لازمی است؛ بایستی این مورد توجّه باشد.
مطالبهی بعدی ما از مسئولین این بوده است که گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید. خوشبختانه اخیراً یکی از مسئولین محترم صریحاً گفت که ما به طرف مقابل هیچ اعتمادی نداریم و این خیلی چیز خوبی است. گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعدهی نقد که میدهد ــ وعدهی نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند. امروز که یک تفاهم اوّلیّه بهصورت یک یادداشت و یک اعلامیّه منتشر شده است و هنوز هیچ کار نشده است و خود طرفین میگویند که الزامی وجود ندارد، همین حالا که توانستهاند این مقدار حرکت را بکنند، شما دیدید رئیس جمهور آمریکا در تلویزیون ظاهر شد با چه ژستی، با چه ریختی!
مطلب بعدی که ما به مسئولین گفتیم و به مردم هم عرض میکنیم، این است که در این جزئیّات مذاکرات ــ که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است ــ اتّفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها بهطور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریمها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدّر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق بهطور کامل لغو بشود؛ این باید اتّفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریمها باز متوقّف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلاً مذاکره کردیم؟ اصلاً مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلاً قابل قبول نیست.
نکتهی بعدی که به مسئولین محترم تذکّر دادیم و به شما هم عرض میکنیم، این است که بههیچوجه اجازه داده نشود که به بهانهی نظارت، اینها به حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسئولین نظامی کشور بههیچوجه مأذون نیستند که به بهانهی نظارت و به بهانهی بازرسی و مانند این حرفها، بیگانگان را به حریم و حصار امنیّتی و دفاعی کشور راه بدهند، یا توسعهی دفاعی کشور را متوقّف کنند؛ توسعهی دفاعی کشور، توانایی دفاعی کشور، مشت محکم ملّت در عرصهی نظامی، این بایستی همچنان محکم بماند و محکمتر بشود؛ یا حمایت ما از برادران مقاوممان در نقاط مختلف؛ اینها مطلقاً نبایستی در مذاکرات مورد خدشه قرار بگیرد.
تذکّر بعدی این است که هیچ شیوهی نظارتی غیر متعارف که جمهوری اسلامی را به یک کشور اختصاصی از لحاظ نظارت تبدیل میکند، بههیچوجه مورد قبول نیست. همین نظارتهای متعارفی که در همهی دنیا معمول است، اینجا هم همان نظارتها [باشد]، و نه بیشتر.
نکتهی آخر در این زمینه؛ توسعهی علمی و فنّی هستهای در ابعاد گوناگون، بههیچوجه نبایستی متوقّف بشود. توسعه باید ادامه پیدا کند، توسعهی فنّی. حالا محدودیّتهایی را ممکن است لازم بدانند قبول بکنند، ما حرفی نداریم. برخی از محدودیّتها را قبول کنند، امّا توسعهی فنّی حتماً بایستی ادامه پیدا بکند و با شدّت و قدرت پیش برود. این عرایض ما است، حرفهای ما به برادرانمان اینها است. این حرفها را ما در جلسات خصوصی هم گفتیم؛ عمدتاً در طول این یک سال و نیم با رئیسجمهور محترم، و بعضاً در موارد نادری هم به مسئول مذاکرات که وزیر محترم خارجهی ما است گفتیم. این حرفهای من است؛ امّا حالا این خواستهها را اینها با کدام شیوهی مذاکراتی میتوانند تأمین کنند، این به عهدهی خودشان است؛ بروند بنشینند شیوههای درست مذاکراتی را پیدا کنند، از آدمهای مطّلع و امین بهرهمند بشوند، از نظرات منتقدین مطّلع بشوند و آنچه را لازم است انجام بدهند. این هم مربوط به مسئلهی هستهای.
***
بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیهالسلام:
در همین قضایای مذاکرات مربوط به مسائل هستهای زورگویی میکنند، حرف میزنند؛ این نشانهی آن است که ملّت را نشناختهاند؛ نشانهی آن است که دولت ما را نشناختهاند؛ دولت ما هم تسلیم نخواهد شد، دولت ما هم جزو ملّت است، از سر همین ملّت است، برآمدهی از میان همین ملّت است، با همین آرمانها پیش رفتهاند، با همین آرمانها رشد پیدا کردهاند. هرچه یک دولتی، یک ملّتی، مسئولینی در مقابل این دشمن عقبنشینی کنند، آنها جلو میآیند؛ آنها زیادهطلبند؛ آنها جز به استکبار و استعمار و سلطهی بر ملّتها به چیزی قانع نیستند؛ هرچه بتوانند جلو میآیند؛ باید دیوارهی مستحکمی از عزم و توکّل و اقتدار ملّی در مقابل آنها بهوجود آورد.
حالا در همین مذاکرات باز حرفهای تازهای میزنند. [مثلا] بازرسیها، گفتیم که اجازه نمیدهیم از هیچیک از مراکز نظامی هیچ بازرسیای از سوی بیگانگان صورت بگیرد. میگویند بایستی ما بیاییم با دانشمندان شما مصاحبه کنیم یعنی در واقع بازجویی کنیم. ما اجازه نمیدهیم به حریم دانشمندان هستهای ما و دانشمندان در هر رشتهی حسّاس و مهمّی، اندکاهانتی بشود. من اجازه نمیدهم بیگانگان بیایند با دانشمندان ما، با فرزندان برجسته و عزیز ملّت ایران که این دانش گسترده را به اینجا رساندهاند، بخواهند بنشینند حرف بزنند. در دنیا هیچ عاقلی اجازه نمیدهد، هیچ دولتی اجازه نمیدهد؛ دانشمندانشان را مخفی میکنند، نمیگذارند اسمهایشان را هم کسی بفهمد. دشمن پُررو و وقیح توقّع دارد اجازه بدهند راه را باز کنند و بیایند با دانشمندان ما، با اساتید ما، با محقّقین ما گفتگو کنند، مذاکره کنند. دربارهی چه؟ دربارهی یک پیشرفت اساسی بومی علمی در کشور. این اجازه مطلقاً داده نخواهد شد؛ این را هم دشمنان بدانند، هم کسانی که منتظرند ببینند تصمیم نظام جمهوری اسلامی چه میشود، بدانند.
مسئولین عزیز ما که در این میدان با شجاعت حرکت میکنند، بدانند تنها راه مقابلهی با دشمن وقیح، عزم راسخ و عدم انفعال است؛ اینها باید بتوانند پیام ملّت ایران و عظمت ملّت ایران را در مذاکرات نشان بدهند. همهی ما - هرکدام و در هرجا - کسانی هستیم که به برکت انقلاب اسلامی این توفیق را پیدا کردیم مسئولیّتی داشته باشیم. پیشکِسوتهای شما - شما بهعنوان یک جوان دانشجوی درسخوانِ دارای آرزوهای بلند - در بخشهای مختلف، همهی اینها این افتخار را دارند که برای نظام اسلامی، برای رسیدن به آن اهداف و آرمانهای بلند دارند تلاش میکنند؛ خدمتگزاری میکنند؛ همه خدمتگزاریم؛ این حقیر هم خدمتگزار همهی شما هستم. همهی ما وظیفه داریم در مقابل زورگویی دشمن، در مقابل وقاحت دشمن، در مقابل توقّعات بیجای دشمن و در مقابل توطئههای دشمن با کمال قدرت و استقامت بِایستیم.
***
دیدار کارگزاران نظام در ماه مبارک رمضان:
در مسئلهی هستهای، سه نکته را ابتدائاً و مقدّمتاً عرض میکنم، بعد هم مطالبی را که در این زمینه هست، به عرض میرسانم.
نکتهی اوّل اینکه آنچه بنده اینجا در این جلسه یا در جلسات عمومی میگویم، عیناً همان حرفهایی است که در جلسات خصوصی به مسئولین، به رئیسجمهور محترم و به دیگران میگویم. این خطّ تبلیغیای که دیدیم و میبینیم دنبال میکنند که بعضی از خطّ قرمزهایی که رسماً اعلام میشود، در جلسات خصوصی از آنها صرفنظر میشود، حرف خلاف واقع و دروغی است. آنچه ما اینجا به شما میگوییم یا در جلسات عمومی میگوییم، عیناً همان حرفهایی است که به دوستان، به مسئولین، به هیئت مذاکرهکننده، همانها را بیان میکنیم؛ حرفها یکی است.
نکتهی دوّم، بنده هیئت مذاکرهکننده را - همین دوستانی که این مدّت این زحمات را بر دوش گرفتهاند - هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم؛ این را همه بدانند. اکثر حضّاری که اینجا تشریف دارید، از محتوای مذاکرات خبر ندارید؛ اگر شما هم از محتوای مذاکرات و جزئیّات مذاکرات و آنچه در مجالس میگذرد مطّلع بودید، به بخشی از آنچه بنده گفتم، حتماً اذعان میکردید. من البتّه علاوهی بر اینها، بعضی از این دوستان را از نزدیک میشناسم، بعضی را از دور با سوابقشان میشناسم؛ اینها مردمانی هستند متدیّن و امین؛ اینها امینند؛ قصدشان این است که کار کشور را پیش ببرند، گره را باز کنند و دارند تلاش میکنند برای این کار. انصافاً غیرت ملّی هم دارند، شجاعت هم دارند، در مقابل یک تعداد کثیری از کسانی قرار میگیرند - که حالا نمیخواهم تعبیرِ متناسب واقعی را بکنم، چون گاهی تعبیرهایی هست که واقعاً شایستهی آن تعبیرند امّا خب، مناسب نیست که ما به زبان بیاوریم - و انصافاً در مقابل آنها با شجاعت کامل، با دقّت کامل مواضع خودشان را بیان میکنند، دنبال میکنند و تعقیب میکنند.
نکتهی سوّم در مورد منتقدین محترم است. بنده با انتقاد مخالف نیستم، عیبی ندارد، انتقاد لازم است و کمککننده است، منتها این را همه توجّه داشته باشند که انتقادکردن آسانتر از عملکردن است. عیبهای طرف مقابل را در آن عرصهای که قرار دارد، ما راحت میبینیم، درحالیکه خطرات او، دشواریهای او، نگرانیهای او، مشکلات او را انسان نمیبیند. مثل این است که شما کنار یک استخری ایستادهاید، دارید تماشا میکنید؛ یکنفر هم رفته است روی ارتفاع، از دهمتری میخواهد شیرجه بزند. خب، شیرجه میزند، شما که اینجا کنار استخر ایستادهاید، میگویید هان! این پایش خم شد، زانویش خم شد؛ این یک اشکال. بله، این اشکال است امّا شما زحمت بکشید از این دایو بروید بالا، سرِ آن دهمتری به آب یک نگاهی بکنید، آنوقت قضاوت بکنید! انتقادکردن آسان است. [البتّه] این حرف من مانع از انتقاد نشود؛ انتقاد بکنید لکن توجّه داشته باشید که انتقادها با لحاظِ این معنا باشد که آن طرف مقابل بعضی از عیوبی را که ما در انتقادمان ذکر میکنیم ممکن است میدانند، [امّا] خب به این نتیجه رسیدهاند یا ضرورتها آنها را به اینجا کشانده یا به هر دلیل دیگری. البتّه بنده نمیخواهم بگویم اینها معصومند؛ نه، معصوم نیستند؛ ممکن است انسان یکجاهایی در تشخیص، در عمل خطا هم بکند، امّا مهم این است که به امانت اینها و به دیانت اینها و به غیرت اینها و به شجاعت اینها ما اعتقاد داریم. این سه نکتهی لازمی که در مقدّمهی عرایضم عرض کردم.
من یک تاریخچهی کوتاهی از این مذاکرات عرض بکنم. این مذاکراتی که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج به علاوهی یک است؛ مذاکرهی با آمریکاییها است. متقاضیِ این مذاکرات آمریکاییها بودند. مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل از آمدن این دولت این مذاکرات شروع شد. آنها درخواست کردند، واسطهای قرار دادند و یکی از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیسجمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما میخواهیم مسئلهی هستهای را با ایران حلّوفصل کنیم و تحریمها را هم میخواهیم برداریم. دو نقطهی اساسی در حرف او وجود داشت: یکی اینکه گفت ما ایران را بهعنوان یک قدرت هستهای خواهیم شناخت؛ دوّم اینکه گفت ما تحریمها را در ظرف ششماه بتدریج برمیداریم. بیایید بنشینید مذاکره کنید، این کار انجام بگیرد. من به آن واسطهی محترم گفتم که ما به آمریکاییها اطمینانی نداریم، به حرف اینها اطمینانی نیست. گفت حالا امتحان کنید؛ گفتیم خیلی خب، این دفعه هم امتحان میکنیم. مذاکرات اینجوری شروع شد.
یک نکتهای را من عرض بکنم برای توجّه مسئولین، و همه توجّه داشته باشند: در هماوردیهای جهانی، منطقِ هماوردیِ جهانی ایجاب میکند که ما دو میدان را مورد نظر داشته باشیم. یک میدان میدان واقعیّت و عمل است؛ که این میدان میدان اصلى است. در میدان واقعیّت و در میدان عمل، مسئولی که دنبال فعّالیّت است، داراییهایی را در میدان عمل ایجاد میکند، تولید میکند؛ این یک میدان. یک میدان میدان دیپلماسی و سیاست است که داراییها را در این میدان دیپلماسی و سیاست و مذاکره، تبدیل میکند به امتیاز برای کشور، تبدیل میکند به منفعت ملّی. اگر در آن میدانِ اوّل دست انسان خالی باشد، در میدان دوّم کاری از انسان ساخته نیست؛ باید در میدان اوّل - یعنی میدان عمل، میدان واقعیّت، روی زمین - دستاورد داشته باشد، دارایی داشته باشد.
ما آن روزی که وارد این مذاکرات شدیم، دستاورد قابل قبول و مهمّی داشتیم؛ احساس کردیم با دست قوی داریم وارد میشویم. دستاورد آن روز ما از جمله این بود که ما توانسته بودیم درحالیکه همهی قدرتهای هستهای دنیا امتناع کردند که به ما سوخت بیست درصد را برای مرکز [تحقیقاتی] تهران بدهند - که احتیاج به داروهای هستهای داشتیم - ما خودمان توانستیم در شرایط تحریم، سوخت بیست درصد را تولید کنیم، [بعد] این سوخت بیست درصد را تبدیل کنیم به صفحهی سوخت و از آن استفاده کنیم. طرف مقابل مات شد! داستان مفصّلی دارد، شاید خیلی از شماها هم در جریانید؛ طی مذاکرات طولانی، حاضر نشدند به ما [سوخت] بیست درصد را بدهند - یعنی بفروشند - یا اجازه بدهند که آن را کس دیگری به ما بفروشد. ما گفتیم در داخل تولید میکنیم؛ جوانهای ما، همین دانشمندان ما، همین قشر زحمتکش پرامید متّکی به نفس، توانستند چشم طرف را خیره کنند؛ [سوخت] بیست درصد را تولید کردند. و شما توجّه دارید، من شاید یک بار دیگر هم گفتهام،(۱۰) در حرکت غنیسازی هستهای بخش مهم و دشوار، حرکت از سه درصد و چهار درصد به بیست درصد است؛ از بیست درصد تا نود درصد یک حرکت خیلی سادهای است. وقتی کسی به بیست درصد رسید، مراحل بعدی بسیار آسان است. بخش دشوار و مهم، این قسمت ۳/۵ درصد تا بیست درصد است. این راه دشوار را جوانهای ما رفتند و [سوخت] بیست درصد را تولید کردند و صفحهی سوخت را تولید کردند؛ این یکی از دستاوردهای ما بود. ما با این روحیّه وارد مذاکره شدیم. راهبرد ایستادگی و تابآوری در مقابل فشارها جواب داد. آمریکاییها اذعان کردند که تحریم اثری ندارد، همچنانکه اشاره کردند؛ این کاملاً تحلیل درستی است. آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که تحریم، دیگر اثر مطلوب آنها را ندارد. دنبال راه دیگری بودند - وقت دارد تمام میشود؛ من باید تندتند مطالب را عرض بکنم - فهمیدند ما بدون وابستگی میتوانیم به فنّاوری پیشرفته دست پیدا کنیم؛ ما هم با این منطق، توکّل کردیم و وارد مذاکره شدیم.
البتّه احتیاط را از دست ندادیم. از اوّل نگاه ما به مذاکرهکنندگان و طرف آمریکایی نگاه شکّآلود بود. طبق تجربههایی که داشتیم، به اینها اطمینان نداشتیم، [لذا] از اوّل با ملاحظه وارد شدیم. نظرمان هم این بود که اگرچنانچه اینها سرِ حرف خودشان ایستادند که خب اشکالی ندارد؛ ما حاضر بودیم هزینه هم بدهیم، یعنی ما عقیده نداریم که در یک مذاکره هیچ هزینهای نباید داد، هیچ عقبگردی نسبت به بخشی از موضوعات نباید کرد؛ نه، بهقدر صحیح و منطقی و عقلایی حاضر به هزینه دادن هم بودیم؛ منتها ما دنبال توافق خوب بودیم. من این را همینجا عرض بکنم: ما هم میگوییم توافق خوب، آمریکاییها هم میگویند توافق خوب؛ منتها ما که میگوییم توافق خوب، منظورمان توافق منصفانه و عادلانه است؛ آنها که میگویند توافق خوب، توافق تمامتخواهانه است. اندکی در مذاکرات پیش رفته بودیم که زیادهخواهیهای حضرات شروع شد؛ هرروز یک حرفی، یک بهانهای؛ شش ماه تبدیل به یک سال شد، طولانیتر شد، مذاکرات شکلهای گوناگونی پیدا کرد، چانهزنیها و زیادهخواهیها مذاکرات را طولانی کرد، تهدید کردند، تهدید به تحریم بیشتر، حتّی تهدید به بکارگیری نظامیگری؛ این تهدیدها را کردند؛ روی میز و زیر میز و این حرفهایی که شنیدهاید.(۱۱) این رفتار این حضرات تا امروز بوده.
هرکس روند مطالبات آمریکاییها را در این مدّت مطالعه کند و کیفیّت حرفهای اینها را نگاه کند، به این نتیجه میرسد؛ یکی از دو نکتهی اساسی این است: هدف اینها ریشهکن کردن و از بین بردن صنعت هستهای در کشور است؛ هدف این است، دنبال این هستند؛ قصدشان این است که ماهیّت هستهای کشور را از بین ببرند؛ ولو حالا یک اسمی، یک تابلوی بیمحتوایی، یک چیز کاریکاتوریای وجود داشته باشد، امّا اینها قصد دارند که نگذارند این حرکت هستهای کشور، صنعت هستهای یک کشور با اهدافی که نظام جمهوری اسلامی دارد تحقّق پیدا کند. ما اعلام کردیم تا یک سررسید معیّنی بایست بیستهزار مگاوات برق هستهای داشته باشیم، این نیاز کشور است؛ بیستهزار مگاوات برق هستهای نیاز ضروری کشور است؛ این محاسبهشدهی دستگاههای محاسبهکنندهی کشور است که البتّه در حاشیهی آن، منافع زیاد و برآوردن نیازهای فراوان دیگر هم وجود دارد؛ اینها میخواهند این اتّفاق نیفتد. البتّه در عین اینکه این صنعت را میخواهند نابود کنند، فشار را هم میخواهند حفظ کنند، قصد برداشتن تحریمها بهصورت کامل را هم - همینطور که ملاحظه میکنید - ندارند، تهدید هم میکنند که تحریمهای بیشتری را تحمیل خواهیم کرد. این یک نکته است.
نکتهی دوّم این است که طرف مقابل ما، یعنی دولت کنونی و مدیریّت کنونی آمریکا، به این توافق احتیاج دارد؛ این هم یک طرف دیگر قضیّه است؛ اینها نیاز دارند به این؛ یک پیروزی بزرگی برای آنها محسوب میشود اگر بتوانند به آن مقصود خودشان در اینجا برسند. این در واقع پیروزی بر انقلاب اسلامی است؛ پیروزی بر ملّتی است که داعیهی استقلال دارد؛ پیروزی بر کشوری است که میتواند الگوی کشورهای دیگر باشد؛ دستگاه مدیریّت آمریکا به این [توافق] نیازمند است. همهی بگومگوها و چکوچانهها و بدعهدیها و تقلّبهایی که حضرات میکنند، بر محور این دو موضوع میچرخد.
ما از اوّل، منطقی وارد شدیم، منطقی حرف زدیم، زیادهخواهی نکردیم؛ ما گفتیم طرف، یک تحریم ظالمانهای را تحمیل کرده است، ما میخواهیم این تحریم برداشته بشود؛ خیلی خب، این یک بدهبستان است، حرفی نداریم که در این زمینه یک چیزی بدهیم، یک چیزی بستانیم تا تحریمها برداشته بشود؛ امّا صنعت هستهای متوقّف نباید بشود، لطمه نباید بخورد؛ این حرف اوّل است؛ از اوّل این حرف را زدیم و دنبال کردیم تا امروز.
اهمّ خطوط قرمزی هم که وجود داشته اینها است که من عرض میکنم. ما یک چیزهایی را بهعنوان نقاط اصلی ذکر کردیم؛ مهمترینهایش اینها هستند؛ البتّه غیر از اینها هم چیزهایی هستند.
یکی اینکه آنها اصرار دارند بر محدودیّت بلندمدّت؛ ما گفتیم ما محدودیّت ده سال و دوازده سال و مانند اینها را قبول نداریم؛ ده سال یک عمر است؛ همهی آنچه ما در این مدّت به دست آوردیم، در حدود ده سال طول کشیده است! بله، سابقهی هستهای در داخل کشور بیش از اینها است که بعضی اوقات هم گفته میشود در بعضی از بیانات، لکن در آن سالهای اوّل در واقع کاری انجام نگرفته بود؛ کار اساسی و عمده مال همین حدود ده پانزده سال اخیر است. محدودیّت دهساله را ما قبول نداریم؛ ما مقدار سالهای معیّنی را که مورد قبول ما است به مجموعهی هیئت مذاکرهکننده گفتهایم که چه مقدار، محدودیّت را قبول کردهایم، امّا تعداد سالهای محدودیّت را گفتهایم ده سال و دوازده سال و این چیزهایی که این حضرات میگویند قبول نداریم.
در همین مدّتِ محدودیّت هم که ما قبول میکنیم، کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز باید ادامه پیدا کند، که این هم از جملهی خطوط قرمزی است که مسئولین محترم روی آن تکیه کردند؛ گفتند ما حاضر نیستیم از تحقیق و توسعه دست برداریم؛ حق با اینها است. در طول این سالهای محدودیّت هم، بایست تحقیق و توسعه ادامه داشته باشد. آنها حرف دیگری میزنند؛ آنها میگویند شما ده سال دوازده سال یا بیشتر هیچ کاری نکنید، بعد از آن شروع کنید به تولید، شروع کنید به ساخت! که این حرف زور مضاعفی است، حرف غلط مضاعفی است.
از جملهی نقاط مهم این است: بنده تصریح میکنم، تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی، چه آنچه به شورای امنیّت ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به کنگرهی آمریکا ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به دولت آمریکا ارتباط پیدا میکند، همه باید فوراً در هنگام امضای موافقتنامه لغو بشود؛ بقیّهی تحریمها هم در فاصلههای معقول [لغو بشود]. البتّه آمریکاییها در زمینهی تحریمها یک فرمول پیچیدهی چند لایهی عجیب و غریبی را مطرح میکنند که اصلاً اعماق آن معلوم نیست؛ از انتهای آن چه در میآید هیچ معلوم نیست. عرض کردم بنده بیانم بیان صریح است، تعبیرات دیپلماسی را بنده خیلی بلد نیستم؛ آنچه ما میگوییم صریح و همین [است] که گفتیم؛ این مورد نظر ما است.
یک نکتهی اساسی دیگر اینکه لغو تحریمها منوط به اجرای تعهّدات ایران نیست؛ نمیشود بگویند: شما رآکتور آب سنگین اراک را خراب بکنید، سانتریفیوژها را به این تعداد کاهش بدهید، این کارها را بکنید، آن کارها بکنید، بعد که کردید، بعد آنوقت آژانس بیاید شهادت بدهد، گواهی کند که شما راست میگویید و این کارها را انجام دادهاید، بعد ما تحریمها را برداریم! نه، این را ما مطلقاً قبول نداریم؛ لغو تحریمها منوط به اجرای تعهّداتی که ایران میکند نیست. البتّه لغو تحریم یک مراحل اجرائیای دارد، ما این را قبول داریم؛ اجرائیّات لغو تحریم با اجرائیّاتی که ایران به عهده میگیرد، باید متناظر باشند؛ بخشی از این در مقابل بخشی از آن، بخش دیگری از این در مقابل بخش دیگری از آن.
یک نکتهی اساسی دیگر این است که ما با موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس مخالفیم. ما به آژانس بدبینیم؛ آژانس نشان داده که هم مستقل نیست، هم عادل نیست؛ مستقل نیست زیرا تحت تأثیر قدرتها است؛ عادل نیست [چون] بارها و بارها برخلاف عدالت حکم کرده و نظر داده. بهعلاوه، اینکه بگویند «آژانس باید بیاید اطمینان پیدا کند که فعّالیّت هستهای در کشور نیست» این یک حرف غیر معقولی است. خب، چهجور میشود اطمینان پیدا کند؟ اصلاً اطمینان پیدا کردن [یعنی چه]؟ مگر تک تک خانهها و وجب به وجب سرزمین کشور را اینها بگردند! چهجوری میشود اطمینان پیدا کرد؟ موکول کردن به این مسئله، نه منطقی است، نه عادلانه است.
با بازرسیهای غیر متعارف هم بنده موافق نیستم؛ پرسوجوی از شخصیّتها را هم بههیچوجه قبول ندارم و موافق نیستم؛ بازرسی از مراکز نظامی را هم نمیپذیریم همچنان که قبلاً هم گفتیم؛ زمانهای ۱۵ سال و ۲۵ سال - که مدام میگویند ۱۵ سال برای فلان چیز، ۲۵ سال برای فلان چیز - و این زمانهای اینجوری را هم ما قبول نداریم؛ مشخّص است، این زمان اوّل و آخری دارد و تمام خواهد شد.
اینها موارد عمده و مهمّی است که روی آن تکیه داریم؛ البتّه خطوط قرمز فقط اینها نیست؛ دوستان مذاکرهکننده در جریان نظرات ما هستند؛ جزئیّات را با آنها در میان گذاشتهایم؛ [البتّه] جزئیّات مورد نظر و آن چیزهایی که بنده وارد میشوم؛ در خیلی از جزئیّات هم ما وارد نمیشویم.
ما دنبال توافقیم. اگر کسی بگوید که در مسئولین جمهوری اسلامی کسی هست که توافق را نمیخواهد، خلاف گفته؛ این را همه بدانند. مسئولین جمهوری اسلامی - بنده، دولت، مجلس، قوّهی قضائیّه، دستگاههای گوناگون امنیّتی، نظامی، غیره - همه در این جهت متّفقیم و موافقیم که توافق باید انجام بگیرد. در این جهت هم باز همه متّفقند که این توافق باید عزّتمندانه باشد، مصالح جمهوری اسلامی بدقّت و با وسواس باید در آن رعایت بشود؛ در این هم هیچ اختلافی نیست؛ دولت، مجلس، بنده، دیگران و دیگران همه در این جهت متّفقیم، نظرمان یکی است. توافق بایستی توافقی باشد منصفانه و منافع جمهوری اسلامی را بایستی تأمین بکند.
این را هم عرض بکنیم ما دنبال از بین بردن و برداشتن تحریمها هستیم؛ هدف ما از این مذاکرات لغو تحریمها است؛ جدّاً دنبال این هستیم که این تحریمها لغو بشود؛ امّا درعینحال خود این تحریمها را ما فرصت میدانیم. اینجور نباشد که بعضیها تعجّب کنند که چطور تحریم فرصت است؛ چطور تحریم - چیز به این بدی - فرصت است؟ این تحریم موجب شد ما به خودمان برگردیم؛ این تحریم موجب شد ما به نیروی داخلی خودمان بیندیشیم، دنبال ظرفیّتهای داخلی باشیم؛ اینکه همه چیز را از بیرون وارد کنیم با پول نفت، برای یک کشوری مثل کشور ما بدترین بلیّه و بزرگترین مشکل است که متأسّفانه از قبل از انقلاب این مشکل گریبانگیر کشور ما شده و هنوز هم تا حدود زیادی ادامه دارد که بایستی این را قطع کنیم. ما در علم، در فنّاوری، در کارهای گوناگون دنبال ظرفیّتهای داخلی آمدیم، انشاءالله در مورد اقتصاد هم همینجور [بشود].
***
خطبه نماز عید سعید فطر:
یک مسئله هم مسئلهی داخلی ما است که مسئلهی مذاکرات هستهای است. چند نکته را در زمینهی این مسئله لازم است عرض کنم. نکتهی اوّل تشکّر از دستاندرکاران این مذاکرات طولانی و نفسگیر است، رئیس جمهور محترم و بالخصوص هیئت مذاکرهکننده که حقیقتاً زحمت کشیدند و تلاش کردند؛ چه این متنی که تهیّه شده است، در مجاری قانونی پیشبینیشدهی خود تصویب بشود و چه نشود، اجر آنها محفوظ است؛ این را به خود آن برادران هم از نزدیک عرض کردیم. البتّه برای تصویب این متن، یک مسیر قانونیِ پیشبینیشدهای وجود دارد که باید این مسیر را طی کند و خواهد کرد؛ انشاءالله. انتظار ما این است که دستاندرکاران، با دقّت مصالح را -مصالح کشور را، مصالح ملّی را- در نظر بگیرند و آنچه را تحویل ملّت خواهند داد، بتوانند با گردن افراشته، در مقابل خدای متعال هم ارائه بدهند.
نکتهی بعدی این است که چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوّهی الهی، اجازهی هیچگونه سوءاستفادهای از آن داده نخواهد شد؛ اجازهی خدشهی در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیّتهای دفاعی و حریم امنیّت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد، اگرچه میدانیم دشمنان بر روی این نقطهی بخصوص، تکیهی زیادی دارند. جمهوری اسلامی، در زمینهی حفظ قابلیّتهای دفاعی و امنیّتی خود -آنهم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش بهوجود میآورند- هرگز تسلیم زیادهخواهی دشمن نخواهد شد.
نکتهی بعدی این است که چه این متن تصویب بشود و چه نشود، ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید: از ملّت مظلوم فلسطین، از ملّت مظلوم یمن، از ملّت و دولت سوریه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین؛ [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود.
نکتهی بعدی این است که با این مذاکرات و با متنی که تهیّه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکرهای نداریم؛ گاهی در موارد استثنائی مثل این مورد هستهای، بر اساس مصلحت، مذاکره کردهایم؛ این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانیهای عمومی قبلی به آنها اشاره کردهام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمریکاییها حزبالله را و مقاومت لبنان را -که فداکارترین نیروهای دفاع ملّی در یک کشورند- متّهم به تروریسم میکنند، از این بیانصافی بالاتر نمیشود. آنوقت در مقابل، دولت تروریست صهیونیستیِ کودککُش را مورد حمایت خودشان قرار میدهند، با یکچنین سیاستی چگونه میشود معامله کرد، چگونه میشود مذاکره کرد، چگونه میشود به توافق رسید؟ حالا موارد دیگر هم هست که من تفصیلش را میگذارم برای جای دیگر.
نکتهی بعدی در مورد رجزخوانیهای آمریکا در این چند روز است. در این چند روزی که از پایان این مذاکرات گذشته است، حضرات مسئولین آمریکایی -دولتمردانشان، دولتزنانشان- مشغول رجزخوانیاند، هر کدام با زبانی رجزی میخوانند. البتّه ما ایرادی به این کار آنها نداریم؛ مشکلات داخلیِ آنها، آنها را ناچار میکند که این رجزخوانیها را بکنند که بله، ما ایران را سر میز مذاکره کشاندیم، ما ایران را تسلیم کردیم، ما مانع از سلاح هستهای ایران شدیم، ما فلان امتیاز را گرفتیم و از این قبیل! خب، حقیقت قضیّه چیز دیگری است. میگویند ما جلوی سلاح هستهای ایران را گرفتیم؛ سلاح هستهای ایران، ربطی به گفتگوی با آمریکا و غیر آمریکا ندارد؛ خود آنها هم میدانند؛ گاهی هم اهمّیّت فتوای حرمت سلاح اتمی را بر زبان آوردهاند؛ ما بر اساس حکم قرآن و شریعت اسلامی، تولید سلاح هستهای و نگهداری آن و بهکار بردن آن را حرام میدانیم و به آن اقدام نمیکنیم؛ این هیچ ربطی به آنها ندارد، به این مذاکرات هم ربطی ندارد. آنها خودشان میدانند که این واقعیّت است -میدانند که آنچه مانع جمهوری اسلامی در زمینهی تولید سلاح هستهای است، تهدید و توپوتشر آنها نیست؛ یک مانع شرعی است؛ اهمّیّت این فتوا را میدانند- درعینحال باز میگویند که ما بودیم [که نگذاشتیم]؛ به ملّت خودشان راست نمیگویند، حقیقت را نمیگویند. آنها دربارهی مسائل گوناگون دیگر، میگویند ما دربارهی صنعت هستهای اینجور کردیم، اینجور گفتیم، ایران را تسلیم کردیم؛ تسلیم ایران را مگر به خواب ببینند. پنج رئیس جمهور دیگر [آمریکا] از اوّل انقلاب تا امروز، در این آرزو که جمهوری اسلامی را تسلیم کنند یا مُردند یا در تاریخ گم شدند، شما هم مثل آنها؛ شما هم این آرزو را هرگز به دست نخواهید آورد که ایران اسلامی را تسلیم کنید.
یک نکتهای در خلال حرفهای رئیس جمهور آمریکا در این چند روز وجود داشت و آن اعتراف به اشتباهات گذشتهی آمریکا بود؛ البتّه مشتی از خروار را ایشان گفت. اعتراف کرد که در بیستوهشتم مرداد، آمریکاییها در ایران خطا کردند؛ اعتراف کرد که در کمک به صدّام حسین، آمریکاییها خطا کردند؛ دو سه مورد را گفت، [امّا] دهها مورد را نگفت؛ ۲۵ سال حکومت ظالمانه و جائرانهی پهلوی دوّم را نگفت؛ شکنجهها، غارتها، کشتارها، جنایتها، فاجعهآفرینیها، از بین بردن عزّت ملّت ایران، لگدکوب کردن منافع داخلی و خارجی ملّت ایران را که بهوسیلهی آمریکا انجام گرفت نگفت، تسلّط صهیونیستها را نگفت، نابود کردن مسافرین هواپیمای مسافربری را بهوسیلهی شلیک موشک از دریا نگفت، و بسیاری چیزهای دیگر؛ [امّا] چند اشتباه را تکرار کرد. من جملهای را میخواهم ناصحانه به این حضرات بگویم: امروز شما بعد از گذشت سالهای طولانی از بیستوهشتم مرداد یا از جنگ هشتساله و دفاع جمهوری اسلامی، اعتراف میکنید که اشتباه کردید؛ من میخواهم بگویم الان هم دارید اشتباه میکنید، الان هم در جاهای مختلف این منطقه و بخصوص نسبت به جمهوری اسلامی و ملّت ایران مشغول اشتباه هستید؛ چند سال دیگر یک کس دیگری میآید و همین اشتباه شما را به رخ خواهد کشید، همچنانکه شما امروز اشتباه گذشتگانتان را به رخ میکشید؛ شما هم دارید اشتباه میکنید، بیدار شوید، از اشتباه خارج شوید، حقیقت را بفهمید. در منطقه اشتباهات بزرگی را دارند مرتکب میشوند.
آنچه من به ملّت ایران میخواهم عرض بکنم [این است] : جمهوری اسلامی به توفیق الهی و به حول و قوّهی الهی، مقتدر و قوی است، روزبهروز هم قویتر شده است. ده سال، دوازده سال است که شش دولت بزرگ جهانى -که از لحاظ ثروت اقتصادى و غیره، جزو کشورهاى مقتدر دنیا محسوب میشوند- اینها نشستهاند در مقابل ایران، با هدف اینکه ایران را از پیگیرى صنعت هستهاى خودش باز بدارند؛ این را صریحاً گفتهاند. هدف واقعى آنها این است که پیچومهرههاى صنعت هستهاى بکلّى باز بشود؛ این را سالها پیش هم به مسئولین ما صریحاً بیان کردند، الان هم در همین آرزو هستند. ده سال، دوازده سال کشمکش با جمهورى اسلامى، نتیجه[اش] این شد که این شش قدرت، امروز ناچار شدند که گردش چند هزار سانتریفیوژ را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامهى این صنعت را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامهى تحقیقات و توسعهى این صنعت را تحمّل کنند. تحقیق و توسعهى صنعت هستهاى ادامه خواهد یافت؛ گردش صنعت هستهاى ادامه خواهد یافت؛ این چیزى است که آنها سالها تلاش کردند، [ولى] امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند میکنند که حرفى ندارند. این معنایش چیست جز اقتدار ملّت ایران؟ این بر اثر ایستادگى ملّت، مقاومت ملّت، و بر اثر شهامت و ابتکار دانشمندان عزیز ما است. رحمت خدا بر شهریارىها و رضائىنژادها و احمدى روشنها و علیمحمّدىها؛ رحمت خدا بر شهداى هستهاى، رحمت خدا بر خانوادههاى اینها، رحمت خدا بر ملّتى که پاى حرف حقّ خود و احقاق حقّ خود مىایستد.
یک مطلب دیگر هم که نکتهى آخر است عرض بکنم. این آقا گفته است که میتواند ارتش ایران را نابود کند. قدیمىهاى ما اینجور حرفها را «لاف در غریبى» میگفتند.(۲) من نمیخواهم در این زمینه چیزى بگویم، آنها که این حرف را خواهند شنید، اگر میخواهند درست بفهمند، اگر میخواهند از تجربههاى خود درست استفاده بکنند بدانند، البتّه ما از هیچ جنگى استقبال نمیکنیم، ما به هیچ جنگى مبادرت نمیکنیم و پیشدستى نمیکنیم، امّا اگر جنگى اینجا اتّفاق بیفتد، آن کسى که سرشکسته از جنگ خارج خواهد شد آمریکاى متجاوز و جنایتکار است.
***
دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى در عید سعید فطر:
به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ اینها کسانی نیستند که حرف راست از دهانشان خارج بشود؛ صداقت در اینها نیست. در همین آزمایش دشواری هم که آقای رئیس جمهور اشاره کردند [در مورد مذاکرات و توافق هستهای ] که واقعاً زحمت کشیدند، هم ایشان، هم دیگر دستاندرکاران- بیصداقتیهای متعدّد و مکرّر آنها در طول این زمان نشان داده شد. خب، [البتّه] مسئولین ما خوشبختانه برخورد کردند؛ در یک مواردی برخوردهای واقعاً انقلابی کردند، کار کردند، و به یک نتایجی تا حالا رساندهاند؛ تا ببینیم چه میشود.
دنیای اسلام یک نسخه امروز دارد و آن اتّحاد است. در درون کشورها هم همین نسخه وجود دارد؛ ملّتها باید متّحد باشند. ملّت ایران باید متّحد باشد. از این قضایای هستهای و غیر هستهای و مانند اینها، دودستگی درست نشود که هر دسته یکجور بگویند -بالاخره یک کاری است دارد انجام میگیرد، مسئولینی دارد، دنبال میکنند؛ انشاءالله آنچه منافع ملّی است تشخیص بدهند و دنبال آن باشند- بین مردم نباید دودستگی بهوجود بیاید. دشمن این را میخواهد. الان هم اگر کسی تعقیب کند این سخنپراکنیهای بیگانگان را، این رادیو تلویزیونها و این وبگاههایی که از طرف آنها دارد همینطور مرتّب توسعه پیدا میکند و مرتّب هم دارند مطلب میدهند، دنبال این هستند که بین مردم دودستگی ایجاد کنند؛ نگذارید دودستگی بشود؛ وحدت را حفظ کنید، با هم باشید.