سیاسی

نامزد تیمی ضروری است، اما نه مثل 2+1

اگر نامزد ریاست جمهوری در شرایط کنونی موازین شرعی را زیر پا بگذارد و یا خلاف قوانین عمل کند از یک طرف به سوگندی که براساس اصل 121 قانون اساسی می خورد عمل نخواهد کرد و از طرف دیگر نخواهد توانست مسئولیت خود را در مقام رئیس جمهور نظام اسلامی انجام دهد. گاهی هم طرفداران متعصب اقدام به چنین اعمال و رفتاری می کنند و گاهی هم جریان جنگ نرم در این قضایا دست دارد.
سمیه عظیمی- عرصه ورود به انتخابات همواره با پیش فرض هایی همراه است که تبلیغات انتخاباتی از جمله این پیش فرض ها است.
تبلیغاتی که باید عمدتا جنبه شناسایی بیشتر داشته و بیانگر نوع نگاه و هدف یک کاندیدا برای ورود به عرصه سیاسی کشور باشد.
اما گاهی دیده می شود که نامزدها یا طرفداران و حامیان یک کاندیدای انتخاباتی از اصول اساسی تبلیغات فاصله گرفته و عملا سعی در تخریب چهره های رقیب خود دارند.
مساله ای که در انتخابات ریاست جمهوری وجهه شدیدتری به خود می گیرد و بعضا از رعایت نکات اخلاقی نیز فاصلفه می گیرد.
برای بررسی این نکات و البته مسائلی که بر تبلیغات انتخاباتی مترتب می شود همانند شعارهای انتخاباتی کاندیداها نظرات اسدالله بادامچیان را پرسیدیم.

تبلیغات انتخاباتی جزء لاینفک هر انتخابات است؛ تبلیغاتی که گاهی صرفا بحث و گفتگو است و بیان شعارها و اظهارنظرها و گاهی هم جوسازی و دروغ پراکنی یا به بیان بهتر تخریب چهره رقیب. نظر خود را در این رابطه بفرمایید.
طبعا در ایام انتخابات آنهم هرچه مهمتر و موثرتر باشد امکان بحث، گفتگو، اظهارنظر، جوسازی و فضاسازی و گاهی هم دروغ، شایعه سازی و بعضا مساله سوء استفاده از یک جمله در اظهار نظر برخی مسئولین به وجود می آید.
البته از نظر اخلاق اسلامی این مساله کاملا رد شده و هیچگاه به یک موضوع عادی در جامعه اسلامی تبدیل نخواهد شد.
باید به این نکته توجه شود که طرح مسائل انتخاباتی و بحث و گفتگو حتی نقد و انتقاد به صورت مودبانه و بر اساس اخلاق اسلامی در چارچوب قانون اساسی مشکلی ندارد و این اتفاقات حتی به حضور پرشور و حداکثری مردم در صحنه انتخابات کمک هم خواهد کرد.
اما این جوسازی ها و جوپراکنی ها که به قصد تخریب چهره ها و رقبای انتخاباتی صورت می گیرد از جانب همه مورد مذمت قرار می گیرد.
بحث گفتمان چه تاثیری در گزینش نامزدها خواهد داشت.
یکی از راه های شناخت نامزد مطلوب از میان همه کاندیداهای انتخاباتی نیز همین مساله است. یعنی مردم به این مساله توجه می کنند که فردی که نامزد ریاست جمهوری است یا مجموعه ای که از این فرد حمایت می کنند تا چه حد در رسیدن به قدرت و کسب موقعیت ریاست جمهوری به قوانین و موازین شرعی پایبند هستند!
اگر نامزد ریاست جمهوری در شرایط کنونی موازین شرعی را زیر پا بگذارد و یا خلاف قوانین عمل کند از یک طرف به سوگندی که براساس اصل 121 قانون اساسی می خورد عمل نخواهد کرد و از طرف دیگر نخواهد توانست مسئولیت خود را در مقام رئیس جمهور نظام اسلامی انجام دهد.
گاهی هم طرفداران متعصب اقدام به چنین اعمال و رفتاری می کنند و گاهی هم جریان جنگ نرم در این قضایا دست دارد.
ضمن اینکه این مسائل باید از هم تفکیک شود توجه داشته باشیم که وقتی صداهای بیگانه همچون صدای امریکا یا بی بی سی نسبت به موضوعات مهم کشور ما مثل انتخابات حساسیت نشان داده و مطالبی را عنوان می کنند حتما ذکر این مطالب به قصد سوء استفاده خواهد بود.
همچنانکه اگر گاهی بحثی را منطبق با واقعیت هم مطرح می کنند صرفا بیان واقعیات نیست چرااکه آنها با این اقدام به دنبال جا انداختن دروغی هستند که خود مدنظر دارند.
اما اکثریت ملت ما هوشیار و بیدار هستند و اگر در آغاز یک جریان موضع خود را اعلام نکرده اند اما همیشه در همه برهه ها سر بزنگاه وارد شده و اعلام موضع می کنند.
طی روزهای اخیر از سوی برخی جریانات یا برخی نامزدهای ریاست جمهوری شعارهایی مطرح شده است. به نظر شما صرف عنوان یک شعار برای مردم راهگشا است یا باید اهداف یک کاندیداها مورد توجه قرار گیرد.
نکته حائز اهمیت برای کاندیداهای ریاست جمهوری این است که رئیس جمهور باید گفتمان داشته باشد.
گفتمان یعنی یک بحث اصولی و اساسی که همه امور و اهداف از آن سرچشمه بگیرد.
مثل "لا اله الا الله" که یک گفتمان توحیدی است؛ نفی هر اله از جنبه سلبی و الله از جنبه اثباتی.
یا گفتمان امام راحل "نظام شاهنشاهی باید برود و نظام حکومت اسلامی باید بیاید" که جنبه سلبی و ثبوتی در آن وجود دارد.
هر رئیس جمهوری هم باید دارای چنین گفتمانی باشد؛ برخی مسائل مثل عدالت، پیشرفت، آزادی، توسعه، رفع بیکاری، افزایش تولید ملی و یا افزایش صادرات غیر نفتی جنبه عمومی میان همه شعارهای انتخاباتی است.
چراکه این مسائل اصول و اهداف برنامه ای نظام است؛ مسائلی که در برنامه توسعه از اول تا پنجم هم به آنها اشاره شده است.
به عنوان نمونه آقای هاشمی با شعار سازندگی به میدان آمد؛ چراکه در سال های پس از جنگ هشت ساله کشور نیازمند بازسازی و سازندگی بود.
آقای خاتمی نیز با شعار اصلاحات وارد عرصه انتخابات شد؛ اما معلوم شد که شعار اصلاحات بیانگر همان مطالب لیبرالی و غرب زده است که باعث کناره گیری مردم از جریان اصلاحات شد.
آقای احمدی نژاد هم عدالت و پیشرفت را محور شعارها و برنامه های خود قرار داده بود.
اما باید توجه داشت که اولویت هر شعاری خواسته های مردمی است؛ البته هر نامزدی باید شعاری داشته باشد تا بر اساس آن مردم پای صندوق های رای بیایند و به کاندیدای مورد نظر خود رای بدهند.
اما در این میان کسانی هم هستند که شعارهایی برای خود در نظر می گیرند که جنبه شعاری برای ورود به عرصه انتخابات ندارد.
در این روزها شعار "مظلوم تر از بهشتی و خدوم تر از رجایی" از سوی برخی جریانات شنیده می شود؛ مشخص است که این افراد برای رفع اتهام از چنین شعاری استفاده کرده اند.
در واقع بنی صدری در طرف مقابل وجود ندارد که کسی از بهشتی مظلوم تر باشد یا اصلا بیان چنین مسائلی درست نیست.
دلیل این اقدام این است که این افراد می دانند که در جامعه به جریانی مثل جریان انحرافی منتسب شده اند و لذا به جای اینکه به فکر علاج انحراف خودش باشد به چنین مسائلی روی می آورد.
ظاهرا در کنار بحث گفتمان، شما به موضوع تیمی حرکت کردن هم اصرار دارید.
با توجه به فضای کشور ما ، پیشرفتهای ما، مشکلات کشور به ویژه مشکلات فراوان مردم به خاطر عدم تدبیرها و به علت فرد نگری ها پدید آمده ، به نظر بنده می رسد که لازم است برای انتخابات آینده تیم باشد. رییس جمهوری که از مجموعه یک تیم برخاسته باشد و انتخابش در میان تیم هم بر اساس نظرسنجی از مردم باشد.
یعنی برای ابعاد مختلف سیاست داخلی، بین المللی، فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی و ... که مشکلات روبنایی ما زیاد است افرادی که سوابقشان نشان می دهد در هر بعد از اینها آدمهایی مسلط و قوی و کارآمد و متعهد به اسلام فقاهت و ولایت هستند؛ یک تیم مثلا ده نفره را شکل دهند و از میان آنها هرکس در زمان تبلیغات بر اساس نظرسنجی رسید به اینکه مردم به او بیشتر توجه دارند نامزد ریاست جمهوری شود و با این تیم کشور را تحت رهبری ولایت فقیه اداره می کند. نه اینکه فردی به مسئولیت برسد و افرادی را انتخاب کند که نتوانند با هم هماهنگ شوند و ماجرای دولت فعلی پیش بیاید که مرتب وزرا عزل شوند و یا یک نفر سرپرستی سه وزارتخانه را داشته باشد. به نظر بنده استراتژی دقیق این دوره تیم و جمع محوری به جای فرد محوری باید باشد تا کسی که برگزیده شد توسط تیم یاری شود. ما در موتلفه اسلامی در این زمینه مذاکرات خوبی را داشته ایم که در آینده در اختیار مومنین و مومنات قرار خواهیم داد.
یعنی از منظر شما این مدل 2+1 که مطرح شده است باید توسعه یابد؟
این رویکرد هم نشاندهنده احساس ضرورت برای تیمی حرکت کردن است. اما این را بیشتر سیاسی می یابم که شاید برخی چون معتقدند رای ندارند در قدرت شرکت کنند و برخی هم بر اساس نیت خیر. منظور من این نیست و معتقدم کسانی که شائبه قدرت در آنها وجود ندارد و به دنبال تکلیف شرعی هستند با هم جمع شوند و بر اساس تعهد جمعی هدایت مزید الهی را به دست بیاورند و مشکلات را از سر راه کشور بردارند و تدابیر را با خرد جمعی انجام دهند و تدبیر خویش را بر اساس نظرات انسانهای متعهد همراه کند. این مدل در کشور جواب خواهد داد.

https://shoma-weekly.ir/lWwC9Q