سیاسی

موتلفه پیش خواهد رفت

موتلفه واقعاً ضربه‌ای نمی‌خورد. ایشان بعد از دبیر کلی، صرفاً عضو هیات نظارت و شورای مرکزی بودند. ایشان در اجرا و عمل مداخله نداشتند. در جلسات شوراهای مناطق نمی‌رفتند. در این مدت آقای حبیبی هم به عنوان دبیر کل خوب عمل کردند و البته بخش مهمی از آن هم ناشی از کمکهای آقای عسگراولادی بود. این از خصوصیات ایشان بود که وقتی از مسئولیتی کنار می‌رفتند، به نفر بعدی کمک می‌کردند؛ نه اینکه کارشکنی کنند.
اشاره: نشریه مهرنامه در شماره اخیر گفت و گویی با محمدرضا اعتمادیان داشته است. که بخشهایی به بررسی عملکرد موتلفه و بخشهایی در خصوص مرحوم عسگراولادی پرداخته است. فرازهایی ازاین مصاحبه پیش روی شما است.

در باره نوع حکومت در ابتدا بین جریانهای مختلف سیاسی و فکری اختلاف نظر وجود داشت که در نهایت «جمهوری اسلامی» از سوی امام مطرح شد. اما شبهه‌ای مطرح است که موتلفه اعتقاد کامل به جمهوری اسلامی ندارد و الگوی اصلی که از اول دنبالش بوده و در برخی از مقالات که در نشریه «شما» (ارگان موتلفه) هم در مقطعی آمد؛ اعتقاد اصلی‌اش به «حکومت اسلامی» است. برای این شبهه چه پاسخی دارید؟

در این مورد هم، همانطور که اشاره داشتید حتی بین طرفداران حکومت اسلامی اختلاف نظر بود. یک عده اعتقاد داشتند در حکومت اسلامی، باید عیناً احکام دینی و فقهی همانطور که در رساله‌ها و توضیح‌المسائل فقهی آمده اجرا شود؛ چه این دستورات را مردم قبول بکنند و چه قبول نکنند عده‌ای دیگر می‌گویند که مردم باید افرادی را به عنوان نماینده مجلس، رئیس جمهور و انتخاب کنند تا از این طریق، قوانین و اجرای آن با تأیید مردم باشد. به نظر من هر دو گرایش به دنبال راه بهتری می‌گردند. به هر حال، ما به جز مقطعی در صدر اسلام حکومت اسلامی نداشته‌ایم و پادشاهان حکومت کرده‌اند که آن هم، بیشتر مبتنی بر ظلم و جور بوده است. اما مجموعه مردم بیایند قانون‌نویس‌ها و کسانی که سرنوشت مملکت را در دست می‌گیرند از طریق انتخابات تعیین کنند. بنابر این، ما اعتقاد داریم الگوی حکومتی موجود بهترین است. شاید در آینده بهتر از این هم بیاید و چند سال دیگر فکر دیگری بکنند، به هر حال مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت می‌توانند بر اساس قانون، تغییراتی در این الگو ایجاد کنند اما تا کنون، آنچه در جریان است بهترین است.

آیا این الگوی مطلوب موتلفه است یا الگویی است که در حال حاضر در جامعه وجود دارد و آنها تسلیم شده‌اند؟

موتلفه به این قانع است. ممکن است کسی جایی بگوید اگر طور دیگری باشد بهتر است. اما به هر حال، ما الان به آنچه در دسترس داریم هم معتقد و هم همراهیم.

بحث دیگری که در میان خبرگان وجود داشت و در زمان دولت مهندس موسوی به اوج رسید؛ مباحثی بود که از لحاظ اقتصادی بین دو گروه به وجود آمد و از آنجا تقسیم‌بندی نیروهای چپ و راست در کشور مطرح شد. در آن مقطع امام در کل از دولت مهندس موسوی در برابر کسانی که منتقد دولت بودند از جمله بازار و موتلفه، حمایت کردند. از آنجاکه موتلفه همیشه خود را پیرو امام می‌دانست فکر می‌کنیدچرا این اختلاف‌ها حادث شد و موضع موتلفه و بازار با الگوهای امام در تعارض قرار گرفت.

وقتی وارد حوزه اجرا می‌شویم و قرار می‌شود دستگاه‌ها، وزارتخانه‌ها و دولت دستورات و قوانین را اجرا کنند؛ در سیاست و اقتصاد طرز تفکرها متفاوت خواهدشد. همین الان هم این تفاوتها وجود دارد. مثل بخش خصوصی که عده‌ای می‌گویند دولت باید کار را دست بخش خصوصی بسپارد و خودش نظارت کند و عده‌ای دخالت و نظارت را برای دولت می‌خواهند. از همان زمان، موتلفه به فعالیت بخش خصوصی معتقد بود امام تا حدی با این موافق بود؛ اما می‌خواست دولت هم به وظایف خود عمل کند، اما مقام معظم رهبری می‌خواهند که کار دست مردم باشد.

شما اشاره کردید که امام کمتر به بخش خصوصی معتقد بودند؛ چرا و به چه عنوان؟

این ناشی از اخباری بود که به امام می‌دادند؛ و گرنه ایشان هم تجارت را مردمی می‌دانستند، ولی مجبور بودند که به خاطر کمبود ارز و تولید دولت نظارت بیشتری را بنا به اقتضای زمان داشته باشند بعدا که کارخانجات فعال شدند و کار به دست بخش خصوصی افتاد، امام هم به این مساله توجه کرد.

اما آن زمان اختلافات اینقدر شدید شد که آقایان عسگراولادی، توکلی و مرتضی نبوی از دولت استعفا دادند و بیرون آمدند.

دولت آقای موسوی واقعاً معتقد بود که کارها باید به دست دولت باشد و در این زمینه، من که معاون ایشان بودم، شاهد هستم. همانطور که می‌دانید من از سال 60 معاون نخست وزیر (شهید رجایی) و سرپرست اوقاف بودم. در دوره ریاست جمهوری شهید رجایی هم، باز معاون نخست وزیر (شهید باهنر) و سرپرست اوقاف بودم و در دولت موسوی هم، همین سمت راداشتم. در واقع، من چهار سال معاون نخست وزیر بودم و با چهار نخست وزیر کار کردم. بعد که اوقاف از زیر نظر نخست وزیر در آمد و به زیر نظر وزیر ارشاد رفت؛ آقای خاتمی که وزیر ارشاد بودند، ترجیح دادند با من کار نکند. بعدها که ایشان به رئیس جمهوری رسیدند، خواستند به نوعی این مساله را جبران کنند و من را به عنوان مشاور رئیس جمهور در امور اصناف و بازار منصوب کردند. وقتی آقای خاتمی می‌خواستند این حکم را برای من صادر کنند، پیش ایشان رفتم و گفتم شما می‌دانید من در موتلفه دانشگاه امام صادق(زیر نظر آیت الله مهدوی کنی) و در هیات امنای آستان قدس رضوی (در کنار اقای واعظ طبسی) فعالیت دارم؟ ایشان گفتند همه را می‌دانم. من گفتمک مشاور تشریفاتی نخواهم بود. منتظر هم نمی‌مانم. هر وقت نظری داشتم، می‌آیم و مسائل و پیشنهادهایم را می‌گویم. ایشان هم به مسئول دفتر خود گفت، هر وقت آقای اعتمادیان خواست بیاید؛ به او وقت دهید. در نتیجه من در دولت هشت ساله آقای خاتمی پیشنهادها و انتقادهای خودم را به ایشان می‌گفتم و نتیجه خوبی هم می‌گرفتم.

یعنی تجربه مثبتی از همکاری با آقای خاتمی دارید؟

بله. بعد از آن هم چند سال مشاور اقای احمدی نژاد بودم؛ تا آنکه مرا بدون هماهنگی قبلی برداشتند.

در زمان دولت احمدی نژاد که بحث مالیات بر ارزش افزوده به اختلاف دولتو بازار انجامید؛ شما طرف دوفت را گرفتید یا بازار را؟

طرف بازار را؛ البته نه دربست و صددرصد. من معتقد به کار بخش خصوصی با نظارت دولت هستم و نظارت با دخالت فرق دارد.

شما از دولت بنی صدر تااحمدی نژاد(به جز دولت هاشمی) به عنوان مشاور یا معاون رئیس جمهور و نخست وزیر در کابینه‌ها حضور داشتید. به عنوان کسی که خود را مدافع بخش خصوصی می‌نامید، کدام دولت عملکرد بهتری از این نظر داشته است؟

من اعتقاد دارم هر کدام از دولتها در مدت و موقعیتی که بودند، خدمت کرده‌اند. من بر خلاف کسانی که دولتهای مختلف را زیر سئوال می‌برند؛ معتقدم که همه دولتها کار کرده‌اند. البته اینکه «می‌شد بهتر کار کرد» حرف دیگری است؛ اما من منفی‌باف نیستم که بگویم این مملکت 30 سال است تکان نخورده است! چرا تکان نخورده؟ این همه زیرساخت‌هایی که ایجاد شده، سفرهایی که مردم می‌روند، ارتقای سطح زندگی و... توسط همین دولتها رقم خورده است. اما در مورد برخورد دولتهای مختلف با بخش خصوصی بالاخره عده‌ای بااین موضوع مخالفند و بخش خصوصی را عده‌ای سودجو می‌دانند. من با این مخالفم. من اعتقاد دارم راه چاره در واگذاری کار به بخش خصوصی است تا از استعداد و پول و سرمایه و توانایی روحی و جسمی مردم استفاده کنیم و دولت نظارت کند. در این مورد من با قانون کار هم مخالفم که با آنکه افراد استعداد متفاوت دارند همه را برابر قرار می‌دهد. در حالی که اگر بخش خصوصی این قید و بندها را نداشته باشد، به یک فرد توانمند در یک سال 10 رتبه می‌دهد و به یک فرد ناتوان در 10 سال دو رتبه هم نمی‌دهد. استعداد و به کارگیری استعداد افراد مساله‌ای خیلی مهم است که با این قانون کار دولتی قابل انجام نیست.

برگردیم به مباحث تشکیلاتی موتلفه حدود 10 سال قبل موتلفه رسما تبدیل به حزب شد. در این فرآیند چه اتفاقی افتاد و مرحوم عسگراولادی چه نقشی در آن داشتند؟

همانطور که می‌دانید، قبلاً حزب موتلفه اسلامی «جمعیت» بود. ما وقتی در موتلفه ارتباط خود را با کشورهای خارجی برقرار کردیم، آنها جمعیت را نمی‌شناختند. آقای عسگراولای بیش از همه بر این موضوع تاکید داشت. اما تغییر به حزب مخالفانی در شورای مرکزی داشت که از جمله آنها من بودم. چون ما از قدیم نسبت به حزب احساس خوبی نداشتیم. از این کار ابا داشتیم. چند سال این مساله، موضوع صحبت بود که بعضی موافق و بعضی مخالف بودند. آقای عسگراولادی نظرش بر این بود که تا همه راضی نباشند، این اتفاق نیفتد. نهایتا پیشنهاد شد موضوع تبدیل به حزب در مجمع سالانه(کنگره) به رای گذاشته شود که رای آورد. همچنین، از مقام معظم رهبری نظر خواستیم که ایشان هم رضایت داشتند. البته، هنوز هم بعضی‌ها درون حزب راضی به این موضوع نیستند؛ اما به نظر من، کار خوبی بود که انجام شد.

در ادامه روند تحولات درون حزب موتلفه شاهد کناره‌گیری مرحوم عسگراولادی از دبیر کلی بودیم، آیا این مساله صرفا نظر ایشان بود یا حزب هم تمایل داشت؟

یکی از خصوصیات آقای عسگراولادی این بود که تلاش و اعتقاد داشت برای افراد در مسئولیت‌ها باید جایگزین پیدا کرد و می‌خواستند تعیین دبیر کل جدید و کناره‌گیری ایشان در دوره حیاتشان اتفاق بیفتد. البته، خیلی‌ها مخالف بودند و اعتقاد داشتند ایشان باید دبیر کل بماند. اما ایشان مدام می‌گفتند من چه دبیر کل باشم یا نباشم، پشتوانه تشکیلات باقی خواهم ماند. بنابر این، بهتر است تا زنده هستم کسی جایگزین شود تا هم کار را یاد بگیرد و هم بتواند از تجربیات من استفاده کند. دوستان عده‌ای در احترام به ایشان و عده‌ای هم با این اعتقاد که چرا بهترین فرد را باید کنار بگذاریم تحت این عنوان که نیروسازی کنیم؛ همچنان مخالف بودند. در نهایت اصرار ایشان باعث شد که از دبیر کلی کنار بروند. خود من هم اعتقاد بر این بود که ایشان بمانند. اما الان می‌گویم کار خوبی شد. به همین جهت هم، الان که ایشان درگذشتند؛ هیچ شکست و مشکلی در رهبری حزب نمی‌بینیم، در حالی که اگر کسی را به عنوان دبیر کل در این مدت جایگزین آقای عسگراولادی نداشتیم؛ الان به مشکل برمی‌خوردیم.

یعنی درگذشت ایشان ضربه‌ای به تشکیلات موتلفه نخواهد بود؟

نه موتلفه واقعاً ضربه‌ای نمی‌خورد. ایشان بعد از دبیر کلی، صرفاً عضو هیات نظارت و شورای مرکزی بودند. ایشان در اجرا و عمل مداخله نداشتند. در جلسات شوراهای مناطق نمی‌رفتند. در این مدت آقای حبیبی هم به عنوان دبیر کل خوب عمل کردند و البته بخش مهمی از آن هم ناشی از کمکهای آقای عسگراولادی بود. این از خصوصیات ایشان بود که وقتی از مسئولیتی کنار می‌رفتند، به نفر بعدی کمک می‌کردند؛ نه اینکه کارشکنی کنند.

بحثی که وجود دارد در مورد تشکیل دولت احمدی نژاد این است که موتلفه به عنوان جریان سنتی راست در ابتدا از دولت احمدی‌نژاد حمایت کرد. اما نهایتاً در سالهای پایانی دولت در قبال آن خیلی مواضع داشت و عموم تحلیلگران معتقدندموتلفه از این حمایت ضربه خورد و اشتباه کرد. نظر شما در این باره چیست؟

همانطور که می‌دانید، در دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال 84 کاندیدای حزب موتلفه آقای لاریجانی بود و نه احمدی نژاد. اما وقتی انتخابات به آن شکل رقم خورد؛ آقای عسگراولادی در جلسه شورای مرکزی گفتند امروز رئیس جمهور ایران احمدی نژاد است نه لاریجانی و ما وظیفه داریم حمایت کنیم. منتها در دولت احمدی نژاد هم پیشنهادها و انتقادهای خود را ارائه می‌کردیم و افرادی را که مناسب می‌دانستیم، برای مسئولیتها پیشنهاد می‌کردیم؛ ولی آقای احمدی نژاد حرف شنوی لازم را نداشت. طرز تفکر ما مثل هم نبود و اگر حرف شنوی داشت، به نفع خود و مملکت بود. آقای عسگراولادی می‌گفت که ما باید کاری کنیم که در تاریخ بماند که ما با او مخالف هستیم، اما دشمن نیستیم. در واقع، این از نقاط حسن موتلفه و آقای عسگراولادی بود.

فکر می‌کنید مجموعه موتلفه مشی ایشان در قبال مخالفان را ادامه خواهد داد یا این امور ناشی از رفتار و موضع شخصی ایشان بود؟

بحث‌های سال آخر که موضع شخصی ایشان بود. اینکه فکر کنیم دبیر کل بعدی باید عین ایشان عمل کند، نظر نابجایی است نابجاست که بگوییم دبیر کل حزب باید پایش را آنجایی بگذارد که ایشان می‌گذاشت. با این حال، من به آینده خوش‌بین هستم و معتقدم حزب موتلفه همچنان پیش خواهد رفت.

https://shoma-weekly.ir/xcd9EX