سیاسی

مقام برایش بی ارزش بود

ایشان خیلی موقعیت‌ها داشتند، ولی اصلاً حب جاه و مقام نداشتند. ایشان سال‌ها بود از این مراحل گذشته بودند. کسانی که دنیای دیگر را می‌بینند و اعتقاد عمیق به جهان آخرت دارند، جاه و مقام در نظرشان پشیزی هم نیست.

دکتر حسن غفوری فرد - آشنایی بنده با حاج آقای عسگراولادی از سال 57 بود. اول در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و بعد هم در هیئت دولت شهید رجایی و شهید باهنر و پس از آن هم آیتالله مهدوی کنی و بعد هم آقای موسوی. عنوان اصولگرایی چند سالی است که مطرح شده است، قبلاً میگفتند چپ و راست و محافظهکار، اصلاحطلب و... اگر ادبیات سیاسی ده سال قبل را بخوانید چنین بحثهایی مطرح نبودند و مثلاً میگفتند محافظهکار یا مسلمان سنتی. ما هم همیشه مخالف این نوع جناحبندیها بودیم.

اگر اصولگرایی را اعتقاد به اصل اسلام و ولایت فقیه و رهبری بدانیم، بنده از روز اولی که ایشان را شناختم ـقبل از آن خارج از کشور بودمـ ایشان همیشه بر این محور و در چهارچوب مبانی اسلام و مباحث فقهی و رسالهای حرکت میکردند و همواره معتقد بودند ما باید آهنگ خودمان را با آهنگ ولایت تنظیم کنیم. چه زمانی که امام بودند و چه در زمان مقام معظم رهبری کوچکترین تغییری در ایشان مشاهده نکردیم. همان ارادت و اخلاصی را که نسبت به امام ابراز میکردند، نسبت به مقام معظم رهبری هم داشتند.

چه وقتی که در حزب جمهوری بودیم، چه در هیئت دولت و چه در حزب مؤتلفه اسلامی در 20 سال اخیر، همیشه همه تلاش ایشان این بود که با تمام توان با آهنگ ولایت که اسلام اصیل و اسلام ناب محمدی است که امام فرمودند، حرکت کند، نه یک قدم جلوتر از رهبری نه یک قدم عقبتر. به همین دلیل هم امام خیلی به ایشان لطف و علاقه داشتند. مقام معظم رهبری همین طور و لذا بین اصولگرایان و غیراصولگرایان ایشان به عنوان یک انسان صد در صد معتقد شناخته میشوند و چون همه کارهایشان بر اساس اصول بود، مورد احترام همه بودند و حتی غیراصولگرایان هم همواره ایشان را معتقد به اصول میشناختند و احترام میگذاشتند، بنابراین فردی جامعالاطراف و مورد احترام همه بودند.در مورد تلاشهای او برای وحدت اصولگرایان داشتند باید بگوییم این تلاش ها تا حد زیادی به نتیجه رسید. ایشان در این جهت فوقالعاده تلاش و نهتنها تلاش که به اعتقاد بنده ایثار و فداکاری کردند. چه در انتخابات مجلس و چه در انتخابات ریاست جمهوری واقعاً از جان مایه گذاشتند که بین نیروهای اصولگرا وحدت به وجود بیاید، ایشان پیروزی در انتخابات را هدف نمیدانستند، بلکه وحدت حول محور اصول و ارزش اصلی اسلام را که مصداق سخن «همه با هم» امام است، برای ایشان از هر چیزی مهمتر بود و میگفتند تلاش شما باید در «توحید کلمه» و «کلمه توحید» باشد. ایشان بهخصوص تلاش میکرد بین اصولگرایان و روحانیت جامعه روحانیت و جامعه مدرسین وفاق کامل به وجود بیاید. متأسفانه تا حدی در این امر موفق نبودند و گروههای دیگری راههای دیگری را رفتند و بین اصولگرایان انشقاق افتاد. این اتفاق هم در مجلس نهم افتاد و هم در ریاست جمهوری. تلاش فراوانی شد که اصولگرایان کاندیدای واحدی را معرفی کنند، ولی نشد.

اما هنگامی که آقای روحانی انتخاب شدند، باز آقای عسگراولادی اعلام کردند من ایشان را خیرالموجودین میدانم و حمایت هم کردند و تمام تلاششان این بود که ارکان نظام را تقویت کنند که در رأس آن ولایت فقیه و پس از آن رئیسجمهور منتخب مردم است که رأی مردم و تأیید شورای نگهبان و تنفیذ مقام معظم رهبری را دارد.

حتی در دورهای که آقای خاتمی مسئولیت را به عهده داشتند، با این که فاصله زیادی بین خط مشی ما و ایشان وجود داشت، ولی باز حاج آقا عسگراولادی ارتباط را نگه میداشتند و تماس داشتند، ولی مثلاً رئیسجمهوری قبلی را خیلی قبول نداشتند و اصلاً خودشان را جزو اصولگرایان نمیدانستند یا خودشان را اصولگرا میدانستند و دیگران را اصولگرا نمیدانستند و تلاشهای ما حتی برای این که با ایشان هم هماهنگ شویم به جایی نرسید.

با این که ایشان خیلی موقعیتها داشتند، ولی اصلاً حب جاه و مقام نداشتند. ایشان سالها بود از این مراحل گذشته بودند. کسانی که دنیای دیگر را میبینند و اعتقاد عمیق به جهان آخرت دارند، جاه و مقام در نظرشان پشیزی هم نیست. ایشان پیرو این کلام علی(ع) بودند که فرمودند این حکومت به اندازه این لنگه کفش هم برایم ارزش ندارد. علاقه به جاه و مقام مال انسانهایی است که هنوز تربیت نشدهاند. ایشان که از اول جوانی تحت تربیت انسانهای بزرگی بود و بعد هم چهارده سال زندان را تحمل کرد، آن هم در کنار بزرگانی مثل آیتالله انواری، شهید عراقی و دیگران. ایشان خیلی سالها پیش از این مراحل عبور کرده بودند. ایشان هرگز خودشان را مطرح نمیکردند. در حزب هم اصرار داشتند بدون ایشان جلسات را اداره کنیم. حب جاه و مقام مال افراد غیرتربیت شده است. طبیعی است کسی که بخش اعظم عمر خود را در راه مبارزه برای استقرار احکام دین صرف کرده است، مقام و جاه برایش ارزشی ندارد. دید ایشان خیلی بالاتر از مقامهای دنیوی بود. ما در هیئت دولت تواضع بینظیر ایشان را میدیدیم. همیشه وقتی کاری داشتند خودشان زنگ میزدند، درحالی که منشی داشتند و انسان واقعاً خجالت میکشید که ایشان با آن شأن و جایگاه پشت خط منتظر مانده‌‌اند. ایشان سالها بود از این مراحل عبور کرده بودند.

https://shoma-weekly.ir/abzKrj