
حال این پرسش پیش می آید که آیا این امر شدنی هست یا خیر؛ به نظر می رسد مذاکراتی که تا به حال برای تشکیل این دو دولت صورت گرفته، بیشتر ناظر بر مسائل مهمی مانند جغرافیا، موضوع امنیت و مباحث کلیدی بوده است که با توجه به عدم توازن میان اسرائیل و فلسطین، اسرائیلی ها سعی می کنند تا حد ممکن آن مخالفت کنند زیرا موافقت با این موضوع با چهارچوب هایی که خارج از سرزمین های اشغالی شکل گرفت، مورد قبول حتمی آنها نیست؛ در عین حال با توجه به امتیازاتی که تا به حال اسرائیلی ها گرفته اند و همچنین با توجه به عدم موازانه ای که در مذاکرات وجود دارد، به نظر می رسد مخالفت اسرائیلی ها برای گرفتن امتیازهای بیشتر و جدی تر باشد.
در عین حال، باید به تغییر نسبی رویکرد امریکا در این موضوع نیز توجه داشت. در دوره اول ریاست جمهوری باراک اوباما، وزرای خارجه امریکا به دفعات به سرزمین های اشغالی سفر می کردند و این طرح به شدت در دستور کار دولت اوباما قرار داشت. اما به نظر می رسد در حال حاضر امریکا تا حدی در رفتار خود تجدید نظر کرده و با شیب ملایم در حال دنبال کردن این موضوع است.
از سوی دیگر عملی شدن طرح دو دولت دو کشور، با چند ایراد و مشکل رو به رو است. نخست بحث اراده طرفین برای تحقق این موضوع است. دیگر بحث شرایط دو طرف است و در نهایت باید به آن انرژی و نیرویی که از بیرون معمولاً طرح صلح خاورمیانه را مدیریت می کرد، اشاره داشت این نیرو همیشه سعی می کرد دو طرف درگیر را به میز مذاکره بکشاند، اما در حال حاضر این طرف با آن حدت و شدت گذشته کار خود را دنبال نمی کند بنابراین پیش بینی می شود که بار دیگر مذاکرات مربوط به شکل گیری دو کشور با یک روند فرسایشی و زمان گیر طی خواهد شد. امری که ادامه آن تزلزل تشکیلات خودگردان را با خود به دنبال دارد.