سیاسی

مصداق حسینی بودن

حاج حبیب الله عسکراولادی، مجاهد صادق مبارز خستگی ناپذیر و یار وفادار حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در اولین روز ماه محرم 1435 (پانزده آبان ماه 1392) بر اثر عارضه قلبی و تنفسی در سن 81 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به دارالقرار رسید.

حاج حبیب الله عسکراولادی، مجاهد صادق مبارز خستگی ناپذیر و یار وفادار حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در اولین روز ماه محرم 1435 (پانزده آبان ماه 1392) بر اثر عارضه قلبی و تنفسی در سن 81 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به دارالقرار رسید. رحمه الله علیه

v او براستی «حبیب خدا» بود چرا که انسان اگر به درجه‌ای از رشد و تعالی برسد که خود را دائماً در حضور خدا ببیند، فعلی یا قولی که رضای خدا در آن نیست انجام نمی‌دهد. نه تنها کار ناروا نمی‌کند بلکه کاری که خواهش نفس در آن است هم نمی‌کند. می‌کوشد که مطابق خواست خدای متعالی انجام دهد و بس. و در این صورت به مقام والای «محبت الله» می‌رسد و حبیب خدا می‌گردد اگر انسان حبیب خدا شد، محب خدا شد، کم کم محبوب خداوند می‌گردد و چه کمالی برای انسان بالاتر از آنکه «نورالسموات والارض» محب او باشد.

خدا رادر هر لحظه حاضر و ناظر دانستند و کسب مقام «احسان» آرزوی سالکان صادق الی الله است که عسکراولادی چنین بود.

او هم رقیب با تقوای خود بود و هم حسیب و حسابرس با تقوای خویش.

v حبیب الله در تمامی دوران پر فراز و نشیب زندگی خود ازابتدای جوانی تا لحظات آخر عمر پربرکتش یکسره درخدمت اسلام و استقرار نظام اسلامی بود و از نخستین روزهای مبارزات ملت و روحانیت درکنار حضرت امام(ره) و امین مقام معظم رهبری و همراه با روحانیت مبارز در سنگرهای حساس و اثرگذار، خدمات صادقانه ارائه و رنج سالها زندان را صبورانه تحمل کرد و تا آخر عمر پر ماجرای خود سیاست را عین دیانت می‌دانست و مبارزه را با این اندیشه آغاز و از خط اصیل انقلاب خارج نگشت.

او با خدا معامله کرد و از این تجارت پرسودی که خدایش برای او ارزانی داشته بود به زیباترین شکل بهره‌مند گشت.

حسینی زیست و حسینی بدیار باقی شتافت و الگویی شد برای ما در راه ماندگان که زاد و توشه برای روز واپسین تدارک نکرده‌ایم.

v حبیب الله تواضع و فروتنی را وسیله سربلندی و سرافرازی می‌دانست.

نرمخویی، آغاز کردن به سلام، سبقت درخیرات، ترک جدال غیر احسن، شیوه خود قرار داده بود و در برابر جاهلان با بزرگواری و «قالوا سلاماً» عبور می‌کرد.

هرگز در سختی‌ها و مشکلات دیگران را شماتت نکرد و از دایره ادب تجاوز ننمود و کسی را با الفاظ زشت نخواند. او «رحماء بینهم» و «اشداء علی الکفار و المنافقینز بود.

حبیب خدا، فریضه امر به معروف و نهی از منکر را در جهت اصلاح جامعه مسلمین در دستور جدی کار خود داشت او با امر به معروف پشت مؤمنان را گرم و محکم می‌کرد و با نهی از منکر بینی کافران و منافقان را به خاک می‌مالید.

ضلالت و گمراهی دیگران نه او را به خود مشغول می‌کرد که از خودسازی باز ماند و نه وی را وحشت زده می‌گردانید که از امر به معروف و نهی از منکر غافل گردد.

حبیب الله در بلا و گرفتاری‌ها چنان بود که درحال خوشی و آسایش و راحتی. جانش با سختی‌ها انس داشت و از دشواریها نمی‌هراسید.

در سختی‌ها شکیبا و در پیمودن صراط مستقیم و خدمت به محرومین و نیازمندان با طراوت و شاداب، دراحسان و نیکی پیشتاز، غم و اندوهش در دل و شادمانی او در چهره‌اش نمایان بود.

در سختی‌ها با وقار و در ناملایمات صبور و در خوشی‌ها شاکر و سپاسگذار بود.

در خدمت به محرومین چنان بود که از خواندن حکایت دردناک آنها بی اختیار می‌گریست و در خود فرو می‌رفت و تا مشکل را نمی‌گشود آرام و قرار نداشت.

v امین «امام» و «رهبری» بودن را مدال افتخار خود می‌دانست و مجوزی برای ورود به محضر حق تعالی.

هرگز از اعمال و تلاش بی وقفه خودراضی نبود و با آنکه نمونه آشکار «سبقت در خیرات» بود طاعت‌های فراوان خود را بسیار نمی‌شمرد و پیوسته از اعمال خود هراسان بود.

او تا آخرین لحظات عمر، زندگی خود را وقف خدمت به دین خدا و اهل بت و خدمت به درماندگان و مستضعفین نمود و از اینکه خداوند این توفیق را به او عطا کرده، هر لحظه شاکر بود.

v حبیب خدا انسانی دردمند از نوع روحی و معرفتی بود و در طلب دواء دردها، با قرآن انس و پیوند و ملازمتی ناگسستنی داشت.

قرآن را با تأمل و تأنی قرائت می‌کرد و با خواندن آن دردهای خود طلب می‌نمود.

شب‌ها را به تلاوت قرآن و تدبر در کلام خدا و حزین داشتننفس و بیرون کشیدن درمان دردهای خود از کلام الهی سپری می‌کرد و روز را به بردباری آگاهانه در برابر کاستی‌ها و دشواریهای زندگی با گشاده‌رویی استقبال می‌نمود.

v او از ستایش و تملق بدور بود، بر این باوربود که هر قدر مداحان مریض‌اند و ضعیف‌النفس، ممدوحان هم حقیرند و خودپرست. او نه گرفتار فریب ستایشگران و نه گرفتار فریب نفس خود شد.

هر گاه او را می‌ستودند، بسیار بیمناک می‌شد و می‌گفت:

· خداوندا برای آنچه می‌گویند مرا مؤاخذه مکن

· و مرا برتر از آنچه می‌پندارند قرار مده

· و گناهانم را که علمی بدان ندارند، بیامرز

· در کار دین نیرومند و استوار و محکم

· دوراندیشی را با نرمی توأم داشت

· ایمانش با یقین همراه بود و خاشع در برابر خدای متعال

· در پیمودن راه هدایت با نشاط و از طمع گریزان

· خود را مسافری در مسافرخانه دنیا می‌دانست

· علمش با حلم و قولش با فعل توأم بود.

· آنچه حفاظتش به او سپرده شد ضایع نکرد. تا آنجا که امانت‌داری او مثال زدنی است.

v «حبیب الله» در مسیر حرکت بسوی کمال لحظه‌ای غافل نبود و غنا و بی نیازی خداوند و احساس فقر و نیازمندی دروجودش موج می‌زد.

فقدان حبیب خدا را به محضر مبارک مقام معظم رهبری(مدظله العالی) و خانواده محترم و بازماندگان و دوستان و همرزمان ایشان و نیروهای انقلاب و امدادگران تسلیت عرض می‌کنم و از درگاه ایزد متعال عاجزانه درخواست می‌کنم که خدمات خالصانه حبیب اش را در خدمت به مردم وانقلاب اسلامی توشه زندگی ابدیش قرار بدهد و او را مورد رحمت و غفران واسعه خودش بگرداند.

https://shoma-weekly.ir/mwkUsS