بچههای همیشه آماده هیئتهای مؤتلفه
قبل از حمله صدام به ایران ناامنیهایی در غرب کشور بهواسطه حضور گروهکهای ضدانقلاب مشاهده میشود؛ در آن ایام حزب مؤتلفه اسلامی که بهواسطه آموزشهای نظامی و آمادگی پیش از انقلاب، در این مقطع هم در تپههای مسگرآباد آموزش نظامی میدادند، آهستهآهسته مرحوم حاج احمد قدیریان موفق به اخذ مجوزی برای میدان تیر تلو شدند سپس همین افراد؛ بهواسطه شرایط خاص ابتدای انقلاب و اقدامات مسلحانه گروهکها اقدام به آموزش نظامی افراد کردند.
از میدان تیر تِلو تا اعزام به غرب
اولین فکری که در مؤتلفه در شرایط بحرانی غرب کشور به ذهن دوستان رسید این بود که گروهی از برادران به آن مناطق اعزام شوند. در بحبوحه آموزش نظامی چندین دسته تشکیل شد؛ ثبت نامی برای حضور برادران انجام گرفت، این مسئله با اقدام اولیه صدام برای حمله به کشور همراه شد در همین زمان یک گروهی با هماهنگی با سپاه باختران از مؤتلفه به غرب کشور اعزام شدند این اعزام با اول مهر مصادف بود و درست در همین زمان و همان شب پالایشگاه باختران آن روز را بمباران کردند. من جزو نفراتی بودم که به غرب اعزام شدم.
ما 21 نفر
ما وقتی به غرب رسیدیم به دو گروه تقسیم شدیم چون شنیدیم صدام به غرب حمله کرده و از سمت گیلان غرب و سرپل ذهاب به کرمانشاه نزدیک شده ما ۲۱ نفر شبانه با آمبولانسی به سپاه باختران رفتیم و نیمههای شب به گیلانغرب رسیدیم وقتی وارد شهر شدیم متوجه شدیم همه شهر خالی است در همان لحظات اولیه فهمیدیم تیپ عراقی با ادوات سنگین از جاده پایین در حال محاصره شهر است ما ۲۱ نفر به هفت دسته تقسیم شدیم و از سه محور 7 نفره به لشگر عراق حمله کردیم در همان لحظات اول از بین هفتنفری که من در جمعشان بودم گلوله توپی از سمت دشمن شلیک شد و سه نفر از آنها به فیض شهادت نائل شدند. آن روز، روز بسیار عجیبی بود و ما توانستیم با همه فشارهای روانی که بر ما حاکم بود با لطف خدا توفیق شد تا لشکر عراقی بهشدت زمین بخورد. آنها حتی نتوانستند یکلحظه وارد گیلانغرب شوند و آنجا را تصرف کنند. در این شرایط مردم شهر به کمک نیروها آمدند و ارتش رژیم بعث حدود ۳۰ کیلومتر از شهر خارج شد اتفاقاً یکی از محورهایی که تا اواخر جنگ و تا زمان عملیات مرصاد مقاومت کرد همین محور گیلانغرب بود.
حضور در بحران جنوب
بعدها شرایط در جنوب بحرانی شد و حضرت آقا به همراه آقای چمران به آنجا آمدند و ستاد جنگهای نامنظم و چریکی تأسیس شد. با ثبات اوضاع غرب، ما و برادران به سمت جنوب رفتیم اوضاع در این منطقه بهشدت خراب بود، گونهای که رادیو عراق اعلام میکرد اهواز صوت جمهوری العراق؛ در عملیاتهای جنوب بسیاری از برادران موتلفه حضور داشتند و فرزند شهید قدوسی به فیض شهادت نائل شد. حتی در ماجرای تلخ سقوط کوتاهمدت سوسنگرد در این منطقه باز هم برادران مؤتلفه حضور داشتند و شاهد اتفاقات تلخ و درحال عین حضور مؤثر مقاومت بودند. به نظر من در همان روزهای ابتدای جنگ و در شرایطی که هنوز بسیج تشکیل نشده بود نیروهای جمعیت موتلفه اسلامی بهعنوان اولین نیروهای مردمی وارد میدان جنگ شدند.
سامانی برای ستاد جنگهای نامنظمی
یکی از خاطراتی که به یاد دارم این است که آقای منوچهر متکی که وزیر امور خارجه دولت نهم بوده در آن زمان در بنگلور هند دانشجو بودند و به همراه تعدادی از دانشجویان در همان محل که آقای قدیریان و برادران مؤتلفه آن را برای آموزش نظامی آماده کرده بودند حاضر شدند و آموزش دیدند و خود بنده مسئول آنها بودم پس از آزادسازی سوسنگرد ما در اطراف کرخه فعالیت داشتیم و این جمع را منتقل کردیم و این درست مصادف با همان زمان بود که شهید چمران ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل داده و اردوگاهی در اهواز برای آموزش ایجاد کرده بود و این نیروها بهواسطه آموزشی که دیده بودند در مدارس اهواز به آموزش مردم و مبارزه میپرداختند در حقیقت هماهنگی گروهها و مثلاً همین گروهی که آقای متکی از بنگلور هند آورده بودند با جمعیت موتلفه اسلامی بود.
همیشه بسیجی
پس از تشکیل بسیج و ممانعت گروهها و احزاب و از حضور مستقیم و بدون هماهنگی در جنگ؛ موتلفه اسلامی هم مانند سایر گروهها؛ اینبار با شبکه بسیج اصناف به جبهه خدمت کرد اما بهیقین میتوان ادعا کرد اولین گروهی که در روزهای ابتدایی جنگ و در بحبوحه انقلاب بهصورت مردمی وارد میدان جنگ و مقاومت شد موتلفه اسلامی بود و اطلاعات و اسناد این مطالب وجود دارد.
