سیاسی

لاسجردی: رویکرد امریکا در مذاکراه با ایران تغییر نخواهد کرد

بیداری اسلامی نیز چرخه ضدیت با امریکا به اوج رسید و اکنون امریکایی ها به دنبال بازسازی چهره ای و حیثیتی خود در منطقه هستند. لذا طرح گفتگو و مذاکره با ایران گامی در جهت این بازسازی خواهد بود.
سمیه عظیمی-طرح موضوع مذاکره مستقیم با جمهوری اسلامی از سوی سران ایالات متحده بازتاب فراوانی را در عرصه بین المللی داشته است؛ مساله ای که به تعبیر برخی کارشناسان می تواند راه برون رفتی از شرایط کنونی ایجاد کند و به عقیده عده ای نیز تنها بازی سیاسی برای دستیابی به اهداف امریکا از سوی سران این کشور است.
اصرار و تمایل زیاد ایالات متحده به مذاکره با ایران در حالی مطرح شده که امریکا همچنان به سیاست های یک بام و دو هوای خویش در برابر جمهوری اسلامی ادامه می دهد؛ پیشنهاد مذاکره از یک طرف و تعیین چارچوب برای نوع مذاکرات، طرح گزینه نظامی و ادامه تحریم های بیشتر از سوی دیگر.
برای تعیین چرایی تمایل به مذاکره مستقیم از سوی امریکا و بررسی مدل های مذاکره با دکتر حسن لاسجردی گفتگو کردیم.
لاسجردی معتقد است که امریکا باید با موقعیت جدید ایران به عنوان یک کشور اثر گذار در تحولات جهانی کنار بیاید و برای مذاکره رویکرد تازه ای را بپذیرد.


•  مساله مذاکره مستقیم طی ماه های اخیر به صورت جدی از سوی سران امریکایی مطرح شده است؛ اما نکته قابل تامل اصرار این کشور برای مذاکره است؛ طرح این مساله به صورت مستمر را چطور ارزیابی می کنید؟

در مساله مربوط به تمایل یا اصرار ایالات متحده برای مذاکره چند نکته مطرح است؛ نخست اینکه بحث های منطقه ای مثل بیداری اسلامی، مساله هسته ای جمهوری اسلامی، پرونده های امنیتی منطقه مثل افغانستان و عراق و همچنین آرایش نظامی در منطقه خلیج فارس به نقطه پایانی خود نزدیک می شود.
شاید تا امروز در بحث های مرتبط با تحولات منطقه خیلی از کشورها قدرت بازیگری و نقش آفرینی داشتند یا حتی می توانستند واسطه شوند اما الان شرایط بازی تغییر کرده و در بالاترین سطح خود در حال پیگیری است.
با توجه به این نکات به نظر می رسد برای حل موضوع یا یافتن راهکار مناسب دو طرف درگیر در این بازی یعنی ایران و ایالات متحده چاره ای ندارند که روش یا آینده بازی را مشخص کنند.
اما شاید مهمترین دلیل امریکا برای طرح مذاکره مستقیم رویکرد اوباما برای جبران وجهه امریکا در دنیا باشد. آنچه که مسلم است اینکه از سال 2000 تا کنون به دلیل وقوع مسائل مختلفی همچون حادثه 11 سپتامبر، اشغال نظامی خاورمیانه یا مسائل مرتبط با جهان اسلام و فشارهایی که امریکا برای دستیابی به منابع بی شمار خاورمیانه وارد کرده تا حدود زیادی وجهه امریکا را تخریب کرده است.
با وقوع بیداری اسلامی نیز چرخه ضدیت با امریکا به اوج رسید و اکنون امریکایی ها به دنبال بازسازی چهره ای و حیثیتی خود در منطقه هستند. لذا طرح گفتگو و مذاکره با ایران گامی در جهت این بازسازی خواهد بود.
نکته بعدی نیز مربوط می شود به رویکرد حزب دموکرات در ایالات متحده چراکه این حزب در تلاش است تا بخشی از مشکلات داخلی و به ویژه اقتصادی کشور را حل کند؛ مسائلی از قبیل بحران جهانی که دامنگیر امریکا نیز شده است، تزریق پول کلان به حوزه اقتصاد، اعتصابات و جنبش وال استریت ثبات اوضاع داخلی امریکا را با نوسان مواجه کرده است.
این نوسانات مطمئنا در دراز مدت خواهد توانست بر ادامه حاکمیت دموکرات ها دراین کشور تاثیرگذار باشد، لذا آنها به دنبال راه حل هایی هستند که هم بتوانند حاکمیت خود را طولانی تر کنند و هم در بحران های داخلی پیروز شوند؛ ضمن اینکه بسیاری از کارشناسان سیاسی امریکا نیز معتقدند که دولت باید با منطقه خاورمیانه تعامل مثبتی برقرار کند.
نکته قابل توجه دیگر نیز به شرایط کنونی جغرافیای جهانی مربوط است چراکه مشخص شده که خاورمیانه مهمترین رکن تحولات در فضای سیاسی و اقتصادی جهان در 50 سال آینده خواهد بود. موضوعاتی همچون تفکرات نو، منابع زیرزمینی و انسانی، جوشش و فوران مکاتب و اندیشه های بدیع و تاثیرگذاری تحولات منطقه بر دیگر نقاط دنیا باعث شده که ایالات متحده عمده تمرکز خود را در دور دوم ریاست جمهوری اوباما بر بهره گیری از فضای آرام خاورمیانه بگذارد.
بنابراین همه این مسائل باعث شده که امریکا خودش را آماده مذاکره کند و این موضوع را دنبال نماید. اما مهم این است که مذاکره مورد قبول ما قرار بگیرد یا خیر؟ یا نتایج این مذاکرات چه باشد؟ و در صورت وقوع این اتفاق چه پیش بینی بتوان از آینده مذاکرات ارائه کرد؟


• امریکا طی سال های گذشته نشان داده که از رفتاری منطقی در برابر جمهوری اسلامی تبعیت نکرده است؛ از طرفی صحبت از مذاکره و حل اختلاف به میان می آورد و از سوی دیگر تحریم های بیشتری را اعمال می کند، مساله گزینه نظامی نیز موضوع دیگری است که هراز چند گاهی علیرغم صحبت از مذاکره مطرح می شود. با توجه به این مساله می توان امید رفتاری منطقی از سوی سران ایالات متحده داشت؟

نکته شایان ذکر در این مساله این است که امریکا در حال حاضر مجاب شده که با ایران رفتاری غیر از رفتار گذشته را داشته باشد؛ اما در تحلیل انجام رفتاری منطقی از سوی این کشور باید به این نکته توجه کرد که تفاوت جمهوری اسلامی با امریکا بسیار زیاد است و هرچند متغیرهای حاکم بر رفتار و گفتار و مذاکرات پابرجاست اما همچنان امریکایی ها سردمدار نظام سلطه هستند و خود را ابرقدرت جهانی می پندارند.
پس به نظر نمی رسد که بتوانیم شاهد تغییر زیادی در محتوای رویکردی ایالات متحده با جمهوری اسلامی باشیم. اما آنچه که مشخص شده این است که سران امریکا امروز به ضرورت مذاکره با ایران پی برده اند و به همین جهت است که بر طبل مذاکره می کوبند.
مساله حائز اهمیت در این شرایط این است که جمهوری اسلامی به عنوان طرف مذاکره باید ارزیابی موشکافانه دقیقی از چرایی و چگونگی مذاکرات داشته باشد؛ اگر رویکرد امریکا همچون گذشته انجام مذاکرات از طریق مدل مذاکره برای مذاکره است که مطمئنا این مدل ثمربخش نخواهد بود.
اگر مذاکره با رویکرد حل مشکل و برون رفت از شرایط فعلی است که قطعا چنین مدلی نیز مدل مناسبی نیست؛ اما اگر مذاکره برای ایجاد موقعیت و فضای جدید باشد احتمال راهگشا بودن آن بیشتر خواهد بود.
چراکه در مدل سوم طرف غربی برای طرف مذاکره کننده شأنیت و جایگاهی قائل است و برای اینکه به این شأنیت لباس تحقق بپوشاند به ظرفیت های طرف مقابل توجه می کند. و معتقد است که این ظرفیت ها خواهد توانست به حل مساله کمک شایانی بکند نه اینکه طرف مذاکره کننده ابزاری باشد برای رسیدن به اهداف شخصی و مقطعی.
در نتیجه اگر مذاکره با نگاه به حل مسائل و اتخاذ رویکردهای جدید باشد به طور حتم می تواند دو طرف را راضی کند و برای بازشدن قفل همه مشکلات راهگشا باشد.
در حال حاضر نکته قابل توجه این است که ایالات متحده بخواهد کدام الگو و مدل را برای انجام مذاکره بپذیرد تا ما نیز در برابر آن تصمیم گیری درستی داشته باشیم.

https://shoma-weekly.ir/IfpI4g