گفتگوی ویژه

قیود علم آموزی در فرآیند انقلاب اسلامی از بین رفت

عامل اصلی رشد علم در کشور انقلاب اسلامی است چرا که قیود علم آموزی در فرایند آن از بین رفت و ظرفیت های بسیاری را برای توسعه ی علم آموزی در کشور ایجاد کرد و فاصله ی قبل و بعد از انقلاب را در علم آموزی، بسیار نمود.. این ها باعث تولید و شکوفایی علم پس از انقلاب گردید و آثاری ارزش مند از خود به جای گذارد.
امید قهرمانی - تغییر مسیر علمی کشور به سمت تولید علم، رابطه تولید علم با مصرف آن در کشور ما، پیوند دانشگاه ها با بخش های اجرایی، بودجه های پژوهش، اقتصاد دانش بنیانی که تحویل گرفته نمی شود و راه های انگیزه بخشی به بخش خصوصی در باب سرمایه گذاری در تولید علم حاصل گفتگوی ما با دکنر محمد تقی زمانیان، استاد دانشگاه شد. این گفتگو به بهانه ارزیابی مسیر علمی کشور در 35 سال گذشته انجام شده است.

1. ارزیابی شما از تغییر مسیر علمی کشور به سمت تولید علم پس از انقلاب اسلامی چیست؟

وجود انقلاب اسلامی عامل اصلی این تغییر مسیر است چرا که قیود علم آموزی در فرایند آن از بین رفت و ظرفیت های بسیاری را برای توسعه ی علم آموزی در کشور ایجاد کرد و فاصله ی قبل و بعد از انقلاب را در علم آموزی، بسیار نمود.. این ها باعث تولید و شکوفایی علم پس از انقلاب گردید و آثاری ارزش مند از خود به جای گذارد. مثلاً اگر در قبل از انقلاب، اعلام در حال تحصیل بودن ده هزار دانش جو در سطح کشور، رقم قابل توجّهی برای تبلیغ حکومت آن روز بود؛ امّا پس از انقلاب اسلامی، علم آموزی به شکل غیر مستقیم تشویق هم شد به گونه ای که تنها در سال 1384، تعداد دانش جویان در جزیره ی قشم، به بیش از ده هزار تن می رسید که حدود 10% جمعیّت این جزیره را تشکیل می داد. به نظر این جانب یکی از عوامل اصلی و تأثیر گذار در رشد کمیّت و کیفیت آموزش عالی پس از انقلاب؛ بعد از روحیه ی انقلابی جوانان و مسؤلین، وجود دانش گاه آزاد اسلامی است که امید به علم آموزی در دانش گاه ها را برای همه ی اقشار ایجاد و تحرّک و انگیزه ای بی سابقه را، برای رشد دانش گاه های دولتی نیز، فراهم نمود.

2. چه رابطه ای بین نسبت تولید علم و مصرف علم در کشور وجود دارد؟ آیا این نسبت مطلوب است یا اینکه در زمینه مصرف علم جا مانده ایم؟

معمولاً تولید علم زود تر از مصرف آن به وقوع می پیوندد. بخش هایی از آن ها بایستی تبدیل به فن آوری گردند تا زمینه ساز مصرف آن علم گردند و بخش هایی نیز ممکن است زمینه ساز دوباره ی تولید علم شوند. بنابر این به شکل طبیعی، فاصله ی زمانی بین تولید، و کار بست علم وجود دارد. با توجّه به این که حرکت جدید و شتاب علمی پس از انقلاب هنوز، در ابتدای شروع راه است و کار بست علم، خود نیاز به زمان و در بسیاری از موارد، ایجاد زیر ساخت دارد؛ اظهار نظریه در این مورد هنوز زود است.

3. عدم پیوند دانشگاه های با بخش های اجرایی از جمله صنعت، کشاورزی و حتی خدمات باعث هدر رفتن تلاشهای تولید علمی می شود، از طرفی بخشهای اجرایی نیز بدون کمک از دانش و فناوری های جدید پویایی خود را از دست می دهند و دچار افول می شوند برای حل این مسئله در سطح کلان چه راهکارهایی باید اندیشده شود؟ آیا تغییر نگرش های مسئولین ارشد و میانی نیازمند تغییر است یا مشکل های دیگری هم مطرح هستند؟

شاید علّت عدم پیوند دانش گاه ها با بخش های اجرایی کشور، به نوع ترفیع و ارتقاء در دانش گاه ها بستگی داشته باشد. وقتی که یک عضو هیئت علمی می تواند بدون این که کار های علمی و پژوهشی او نقشی در رفع مشکلات جامعه داشته باشد، به راحتی تا مرحله ی استادی پیش رود؛ ممکن است که نیازی به انجام تلاش برای خدمت به جامعه احساس ننماید. این مشکل نخست است. مشکل دوّم مسؤلین بخش های اجرایی هستند. وقتی که یک سازمان کاملاً تخصّصی دارای مسؤلی می گردد که علاوه بر عدم تخصّص در رشته ی محوری سازمان خود، بهره مندی کمی هم از مدیریت داشته باشد؛ ممکن است اصلاً به فکر استفاده از ظرفیت های کشوری برای رفع مشکلاتی که سازمانش با آن دست و پنجه نرم می کند نیفتد و از کشور های خارجی برای این موضوع درخواست کمک نماید. سوک مندانه پس از انقلاب از این نمونه ها که مطالبات جامعه از دانش گاه ها را کم کرده، ظرفیت های داخلی را معطّل و در برخی از موارد مأیوس و دل سرد نموده، پول زیادی را به جیب کشور های خارجی سرازیر کرده و خلاصه نتیجه ای هم برای کشور و مردم نداشته؛ کم نداشته ایم. تا زمانی که روش ارتقاء دانش گاه ها به این شکل است و مسؤلین براساس رفاقت و نه صلاحیّت انتخاب می گردند، هیچ امیدی به بهبود وضعیّت نمی توان داشت. سایر مسائل در مقابل این دو، بسیار کوچک محسوب می گردند.

4. رهبر معظم انقلاب همواره در فرمایشات خود در مورد پیشرفت دانش بر شتاب در بخش پژوهش تاکید کرده اند، با این وجود چرا در سالهای اخیر شاهد عدم افزایش بودجه پژوهش در لایحه بودجه بوده ایم؟ از طرفی همان بودجه مصوب هم به صورت کامل جذب نشده است.

همان گونه که رهبر معظم انقلاب فرموده اند، پایه ی اصلی تولید دانش، پژوهش است. به نظر می رسد که مبنای تنظیم بودجه هنوز چانه زدن است یعنی با روش سنّتی؛ بودجه ی تصویب شده، برآیند فشار بخش های اقتصادی، فشار های محلّی، فشار های منطقه ای و فشار های شخصی است و متأسّفانه، هنوز بودجه نویسی و تصویب آن بر مبنای نیاز و آینده نگری نیست. خوب وقتی که همه ی ما دنبال مقاصد خودمان و نه منافع کشور باشیم؛ سهم پژوهش بسیار کم می گردد. گاهی هم با توجّه به قانون برنامه ی پنجم، که از نیم در صد تا سه درصد را برای پژوهش در نظر گرفته است؛ مسؤلین نیم در صد را در نظر می گیرند. به ویژه اگر تخصیص هم صد در صد نباشد، آن چیزی که برای آن جایی درنظر گرفته نمی شود، همان پژوهش است. بسیاری از مواقع هم آخرین تخصیص ها، معمولاً بیست و هشتم اسفند ماه داده می شود و آن موقع برای پژوهش سهمی در نظر گرفته می شود که دیگر زمان جذب واقعی آن برای یک پژوهشِ زمان بر، نیست و با این وضعیّت ضمن این که در نظر گرفتن اعتبار برای پژوهش هدف مند نیست، نمی توان برای امر مهم پژوهش، در دست گاه های دولتی، برنامه ریزی داشت. این موضوع آینده ی تولید علم را در کشور با خطر جدّی مواجه می سازد.

5. برخی از پژوهشگران با توجه به بودجه 93 از کاهش سرعت پیشرفت علمی کشور در سال آتی ابراز نگرانی کرده اند. آیا این دغدغه صحیح است؟ ارزیابی شما چیست؟

سوک مندانه این مشکل وجود دارد و به نظر می رسد تا زمانی که مجموعاً دولت محترم و مجلس محترم نگاه گذران وقت و نه آینده ی کشور را، به مسؤلیّت خود داشته باشند؛ این مشکل به قوّت خود باقی خواهد بود.

6. در حال حاضر بخش قابل توجهی از مراکز تحقیقاتی کشور به وظیفه اصلی خود نمی پردازند به گونه ای که در برخی سازمانها از این مراکز به عنوان حیاط خلوت یاد نمی شود؟ این مشکل چه ضربه هایی به اصل پژوهش وارد کرده و راهکار مقابل با آن چیست؟

وجود این مشکل در برخی از مراکز پژوهشی ناشی از چند موضوع است. اوّل این که برخی از این ها مشکل منابع مالی دارند. دوّم این که ممکن است وزارت خانه یا سازمانی برای هزینه های در نظر گرفته نشده در بودجه ی سالیانه اش؛ از در آمد های این نهاد ها استفاده نماید. سوّم این که به دلیل کیفیّت پایین محصولات آن ها، محصولاتشان بی مشتری یا کم مشتری باشد. چهارم این که تعداد لازم و کافی هیئت علمی مرتبط به تخصّص های ویژه ی مسؤلیت خود را، نداشته باشند. البتّه مشکلات دیگری هم هست ولی آن چه که نام برده شد، مهم هستند. نتیجه ی این کار به دست ندادن محصول خوب پژوهشی به جامعه است. همان چیزی که گفتم آینده ی توسعه ی علم در کشور را با خطر مواجه می نماید.

7. برخی معتقدند تمرکز مراکز اقتصادی در دولت باعث رشد پژوهش می شود چون که بخض خصوصی تمایل ندارد برای پژهش هزینه کند، برعکس عده دیگری می گویند تمرکز دولت در اقتصاد باعث عملکردهای صوری در زمینه پژوهش(مثل وضع فعلی بسیاری ادارات از جمله وزرات نفت و ...) می شود؟ نظر شما در این زمینه چیست؟

یکی از مشکلات فعلی اقتدارِ کم چون چرای دولت در امر اقتصاد و سایر کارهایی است که غالب آن ها هم؛ حکومتی محسوب نمی گردند. هم چنین، قوانین فعلی بسیار، از اجرای امور توسّط شرکت های دولتی نسبت به بخش خصوصی، حمایت می نمایند. این موضوع باعث زندانی نمودن بسیاری از ظرفیّت های اجرایی در کشور گشته است و معمولاً وزارت خانه ها کار های خود را به شرکت های وابسته به خود و یا حد اکثر وابسته به وزارت خانه های دیگر سفارش می دهند. این کار، اجازه نمی دهد که از توانش کشور در امور مختلف و از جمله پژوهش به خوبی بهره برداری گردد. سوک مندانه شاهد بوده ایم که واگذاری بسیاری از کار های سفارشی یک وزارت خانه به شرکت های وابسته به خودش، نتیجه ی مطلوبی در پی نداشته ولی مسؤلین به خاطر وجود قوانین حمایت کننده، آن را بی درد سر تشخیص داده و برای خود کارنامه ی کار درست می نمایند. اگر هنوز هم قرار باشد که دولت تنها در امور حکومتی؛ به معنای برنامه ریزی یک پارچه، راه بری، هدایت، رُشد دادن و نظارت بخش های مختلف کار نکند؛ لازم است که حمایت قانون از دولت و بخش خصوصی، یک سان باشد و تمامی کار ها با روش مناقصه و با نظارت غیر دولتی مثلاً نظارت مجلس محترم به مجریان واگذار گردد. در غیر این صورت، استعداد های درونی کشور در موضوع مهم پژوهش، و در تمامی بخش ها، زندانی شده و آهنگ تولید علم را کم می نماید.

8. برای انگیزش بخش خصوصی در سرمایه گذاری در حوزه پژوهش چه سیاست هایی باید طراحی و اجرایی شود؟

وقتی بخش خصوصی می تواند دارای انگیزه برای حضور در صحنه ی پیش رفت جامعه، باشد که زمینه ی رقابت، وجود داشته باشد. اکنون تقریباً رقابت بی معنی است. قوانین از شرکت های دولتی حمایت می کنند و بخش خصوصی از امتیازات قانونی؛ بهره ی اندکی دارد. کار ها به شرکت های دولتی سفارش داده می شود و بخش خصوصی، وقتی به کار دعوت می گردد که یا کار مورد نظر از شرکت دولتی حتّی به شکل ظاهری هم بر نمی آید یا این که کار ابتدایی، پر درد سر و کم سود است. محور کلیدی برای حضور بخش خصوصی و استفاده از ظرفیّت های بسیار ارزش مند ملّی؛ انجام کار های حکومتی به وسیله ی دولت است و واگذاری کار های دیگر به مردم. حمایت های قانونی از شرکت های دولتی برداشته و به بخش خصوصی داده شود و در کنار آن برای بخش خصوصی که کار خود را با معیار های بالا انجام می دهد، جایزه در نظر گرفته شود. به هر حال به نظر می رسد که ایجاد چنین انگیزشی برای بخش خصوصی، نیازمند وضع قوانین ویژه و حذف محدودیّت های بخش خصوصی برای حضور در صحنه ی اجرا و پژوهش است.

9. به نظر می رسد موضوع اقتصاد دانش بنیان از سوی مسئولین جدی گرفته نمی شود؟ این به عدم خطر پذیری آنها بر می گردد یا این که ممکن است از عواقب بسیار مثبت آن آگاهی نداشته باشند یا علت دیگری؟ (یکی از مسئولین رده میانی اظهار می کرد سری که درد نمی کنه را دستمال نمی بندند چرا برای خودمان دردسر درست کنیم و ...)

شاید تمامی این دلیل هایی که در سؤال به آن ها اشاره شده، وجود داشته باشد. سوک مندانه این یکی از مشکلات اصلی پیش رفت جامعه می باشد. مسؤلین بی تعهد معمولاً دارای چنین ویژگی هایی هستند. خطر این نوع طرز تفکّر غیر متعهدانه در بخش های یایه ای توسعه بیش تر است. به عنوان مثال، ما برای سال 1404 چشم انداز کشوری داریم و بایستی به لطف خداوند به این چشم انداز برسیم. در عین حال توسعه ی برخی از بخش ها، وابسته به بخش های پایه ای است. مثلاً توسعه ی بخش کشاورزی، توسعه ی بخش آب، توسعه ی بخش محیط زیست و توسعه در برخی از بخش های دیگر، در گرو توسعه ی هواشناسی است. این به این معنی است که اگر هواشناسی توسعه نیابد، انتظار رسیدن به اهداف بخش های پیش گفته، انتظاری آرمانی است. یک بخش از زیر ساختی که هواشناسی بایستی برای این بخش ها فراهم نماید، پیش بینی درست است و این با استفاده ی درست از مدل های طرّاحی شده ی بومی پیش بینی عددی امکان پذیر است و این راهی است که دنیای پیش رفته در هواشناسی؛ بیش از پنجاه سال است که آن را می پیماید و هر روز به تکمیل و رفع اشکال های آن می پردازد. این در حالی است که ما هنوز این کار را شروع ننموده و تنها برای راحتی خود، از مدل های آماده ی آزمایش گاهی استفاده می نماییم که نمی تواند دقّت های درستی در پیش بینی داشته باشد. حالا چرا این کار تا حال که سی و پنج سال از انقلاب گذشته عملی نگشته است، شاید به این دلیل باشد که مسؤلین مرتبط؛ نمایش را بر انجام وظیفه ی رفع مشکل جامعه و درد سر های آن، ترجیح داده اند. عدم شناخت مسؤلین در این بخش باعث می گردد که زیرساخت های اطّلاعاتی، علمی و پژوهشی برای بخش های آب، کشاورزی، محیط زیست و امثال آن ایجاد نگشته و این بخش ها نتوانند در زمان لازم، به رشد تعیین گشته برسند.

10. در بحث پژوهش بیشتر نگاه به صورت روی سان(الگو) برداری از روی خارجی ها مطرح می شود، برای افزایش پژوهشهای بومی که روش و نتیجه داخلی دربر داشته باشد(مثل تحقیق در حوزه اثرات دارویی گیاهان بومی ایران) چه سیاستهای باید اتخاذ شود؟ اعم از تشویقی، هدایتی و ...

روی سان (الگو) برداری از روشی که کشور های دیگر در توسعه ی علم داشته اند، شاید در ابتدای انقلاب و برای شروع، کار لازمی بوده است، امّا اکنون این کار بایستی با هوش مندی کامل انجام پذیرد. بحث در این مورد بسیار مهم و دارای ریزه کاری های فوق العاده ای است که خود نیاز مند یک تحلیل تمام عیار از این روی سان برداری است و حتّی جای آن دارد که در یک هم اندیشی علمی این موضوع مطرح گردد. منتهی برای نشان دادن گوشه ای از این فضا، از یک مثال کمک می گیرم. ممکن است که برخی از این روی سان ها به شکل القایی از سوی سازمان های بین المللی پیش نهاد و با کمک های مالی، تبلیغاتی، قبول و چاپ مقاله های تأیید کننده ی این موضوع ها گرچه هیچ گونه کیفیّت علمی نداشته باشد ، کمک مالی برای همایش های علمی تأیید کننده ی این موضوع حتّی اگر کنفرانس با کیفیّتی بسیار پایین برگزار گردد ، دادن پست های بین المللی به کارشناسان یا مسؤلین کشور های دیگر در کمیته ها، کار گروه ها و کنفرانس های بین المللی؛ تقویت گردد. این که آیا ما بایستی این روی سان برداری را مبنای کار خود قرار دهیم یا خیر، موضوعی است که نیاز به کار علمی دارد. مثلاً موضوع تغییر اقلیم که از سوی سازمان هواشناسی جهانی طرح و دنبال می گردد، یک نمونه از همین نوع روی سان های القایی است. بنا بر این ما باید به شکل انتقادی به موضوع روی سان برداری های القایی نگاه نماییم و سیاهه ای از جنبه های مثبت و منفی این روی داد را تهیّه نمائیم. جنبه های مثبت را قبول نموده و از جنبه های منفی آن دوری نماییم. البتّه این کار نیاز به علم دارد. سوک مندانه برخی از اشخاص؛ در مورد روی سان های القایی، قبل از آن که آن را مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار دهند، تحت تأثیر تبلیغات پشتیبانی کننده ی غرب از آن هستند و در این شرایط، طبیعی است که انتظار درست فکر نمودن را از آنان نداشته باشیم. این نوع طرز تفکّر یکی از عاملان اصلی بی راهه رفتن به جای حرکت در مسیر درست دانش است. به هر حال در مورد روی سان برداری که به یک نمونه ی آن اشاره داشتم، خیلی بایستی دقیق نگاه نمود و خارج از احساسات و تبلیغات به آن پرداخت که البتّه کاری مشکل است و انتخاب روی سان بدون تفکّر و دور اندیشی؛ چه در مورد دانشی خاص و چه در مورد روی سان های القایی؛ نیاز به علم، هوش مندی و واقع بینی دارد.

https://shoma-weekly.ir/tXfNhD