میایستم تا نوبتم شود
وی با اشاره به خاطرهای از دوران وزارت شهید محمدعلی رجایی بیان کرد: یک روز ایشان را در صف نانوایی دیدم. خواستم برای ایشان هم نان بگیرم که ایشان در صف نایستند، اما ایشان قبول نکردند و گفتند میایستم تا نوبتم شود.
این همرزم شهید رجایی در ادامه به خاطرهای دیگر از آن شهید والامقام اشاره کرد و گفت: موقعی که وزیر آموزش و پرورش بودند یک بار ایشان را در قزوین دیدم که داشتند از گوشه خیابان پیاده میرفتند. با هم احوالپرسی کردیم. تعجب کرده بودم ایشان را در قزوین میدیدم پرسیدم کجا میروید؟ جلسهای در شهر دیگری داشتند که به قزوین آمده بودند تا از آنجا با قطار به آن شهر بروند و خودشان را به جلسه برسانند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا مسئول مفسدی در سیستم اداری بود که شهید رجایی با وی برخوردی کرده باشند، تصریح کرد: اوایل انقلاب چنین مسائلی مشهود نبود و بروز و ظهوری نداشت. شهید رجایی با نیروهای انقلابی کار میکرد.
رد ماشین ضد گلوله
اسلامی اظهار کرد: شهید رجایی اهل تشریفات اداری که امروزه رایج شده است نبود و مخالف این قضیه بود. وقتی رئیسجمهور شد، ایام ترورهای منافقین و بعد از قضیه هفت تیر بود، ماشین ضد گلولهای را گرفتم که برایشان ببرم تا از آن استفاده کنند. ایشان قبول نکرد و ماشین را برگرداند. ما هم دوباره آن را به مرکزی که از آن گرفته بودیم برگرداندیم.
همین کارها آدم را شاه میکند
وی با بیان اینکه شهید رجایی مخالف هرگونه تبعیض بین مسئولین با مردم از نظر برخورداری از امکانات بود، به مصداقی اشاره کرد و گفت: یک بار در دوران وزارتشان برای ایشان یک بشقاب میوه بردند و شهید رجایی بلافاصله آن را برگرداند و اجازه نداد اینجوری عمل شود و گفت این کارها را نکنید. همین کارها آدم را شاه میکند.
یکسانسازی حقوق
اسلامی به یکی از اقدامات شهید رجایی در دوران ریاست جمهوری ایشان اشاره و خاطرنشان کرد: ایشان در باره حقوق وزرا و مسئولین قانونی را گذراند که حقوق همه وزرا و مسئولین هفت هزار تومان شود و در واقع یکسانسازی کرد.